شعارسال:نرخ واقعی ارز در هر کشوری از شاخصهای اساسی و بنیادی در تعیین درجه رقابت بینالمللی و تبیین شرایط داخلی حاکم بر اقتصاد آن کشور بهشمار میرود وآشفتگی و نوسان در عملکرد این شاخص از یکسو مبین عدم تعادل در اقتصاد است و از سوی دیگر دلیل بیثباتی بیشتر محسوب میشود.در این میان اقتصاد ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و نرخ ارز یکی از عوامل تعیینکننده تولید و رشد اقتصادی کشور بهشمار میرود که از مسیرهای متفاوت اثرات متضادی بر تولید میگذارد.
تنها اقتصادهایی که صاحب تولید هستند و منابعشان را صرف کارهای مولد میکنند، میتوانند در مواقعی نرخ ارز را در جهت منافع صادرکنندگانشان تعیین کنند که این امر هیچ اختلالی را در پی نخواهد داشت؛ اما این اقتصادها نیز عموما در پی این هستند که رقابتپذیری و نوآوری و عوامل دیگری را برای اعتبار صادرات در نظر بگیرند که در برخی موارد نیز از نرخ ارز استفاده میکنند؛ اما درحالحاضر آنچه ما بهعنوان صادرات در کشور داریم، اغلب نفت و گاز و میعانات گازی و محصولات پتروشیمی است که درواقع نباید به عنوان صادرات غیرنفتی شناخته شوند. در مجموع حدود ۱۰درصد از صادرات ما کالاهای صنعتی و کشاورزی است.
درحالحاضر حجم زیادی یارانه به بخش خامفروشی تعلق میگیرد، در حالی است که این بخش برای صنایع پاییندستی کشور به هیچ وجه «مادری» نمیکنند؛ اما نام آنها «صنایع مادر» است.در خامفروشی، با ارزش افزوده پایین، شاهد صادرات به کشورهای مختلف هستیم و مسئولان کشور اینگونه مواد اولیه را برای تولید و اشتغال کشورهای دیگر به ارمغان میآورند.
موافقان، نرخ ارز را میخواهند بالا ببرند، به بهانه افزایش صادرات افزایش دهند؛ در حالی که بارها نرخ ارز را بالا بردیم و صادرات ما هیچ تغییری نکرد و بهخوبی میبینیم که اوضاع صادراتمان چگونه است. آنچه به عنوان افزایش نرخ ارز برای حمایت از صادرات رخ میدهد، در حقیقت برای صنایعی است که خامفروشی میکنند و فقط نام «صنایع مادر» را یدک می کشد و این صنایع حاشیه سود بالایی دارند و مالیات ناچیزی هم پرداخت میکنند و از رانتهای ویژه هم برخوردارند.
تازمانیکه بهعنوان مثال ۵۰۰ تومان به نرخ ارز اضافه شود، کسانیکه انبار ورق، آهن و میلگرد و کالاهای الکترونیک دارند، یقینا سود بسیار زیادی عایدشان میشود. این مسائل باعث میشود که توزیع درآمد به صورت ناخوشایندی رخ دهد.
برخی روزنامهها حین بالارفتن قیمت ارز میگویند که بازار مشغول عملکردن است؛ کجای بازار مشغول عملکردن است؟ تقاضا در کدام بخش بازار افزایش یافته؟ از طرفی تراز مسافرتهای ما منفی است. چه کسانی سفر میکنند؟ در هفته تنها چند هواپیما به تایلند و ترکیه و... سفر میکنند؟ کسانی که در مزرعه کار میکنند یا در کتابخانه هستند که به این مسافرتها نمیروند.
افزایش نرخ ارز هیچ منفعتی برای تولید و اشتغال کشور ندارد و تنها برای صادرات، با ارزش افزوده پایین و همچنین صنایع بالادستی آنهم با ارزش افزوده کم سود آور است. حال اینکه این مسئله به نوبه خود کمکی به تولید و اشتغالزایی در کشور نمیکند.
افزایش نرخ ارز، تصنعی و در جهت منافع گروههای خاص است؛ گردونهای را در اقتصاد ایجاد کردهایم که هر چند سال یکبار پول کلانی عاید عدهای میشود و از این طریق فساد در کشور فزونی مییابد و دوباره همهچیز عادی میشود و این رویه در چند سال بعد دوباره تکرار میشود. قانون هم از طرفی به نفع آنها عمل میکند.
دولت در نهایت باید تدبیری به خرج دهد که صرفنظر از مسائل سیاسی، اقتصاد کشور شوک جدید دیگری را تحمل نکند. زمانیکه ما قصد فعالیت ساختاری داریم، ایجاد تقاضای کاذب در بازار ارز چه معنایی دارد؟ ما بنا به چرخه سیاسی به فرض نباید برخی صحبتها را به زبان بیاوریم؛ اما باید پرسید که آیا باید تدبیر اینچنین باشد؟
*اقتصاددان برجسته کشور و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت الف،تاریخ انتشار 11بهمن 96،کدخبر: 3961111130 ، www.alef.ir
ا.ح75
ا.ف75