شعار سال: عملكرد و
كارآمدي نظامهاي آموزشي ايران – آموزش
عمومیو عالي – تا چه اندازه از مطلوبيت
برخوردار است؟ تا چه اندازه اين آموزشها با رشد تواناييها و مهارتهاي فردي
يادگيرندگان، درتوسعه اجتماعي،
اقتصادي و سياسي كشور نقش داشته اند؟ آيا اين نظامها توانستهاند هم پاي تحولات نوين جهاني، در
عرصه آموزش و فناوري، تغييرات
لازم وملزوم را در خود ايجاد كنند؟ پاسخ به اين قبيل سوالها نياز به ارزشيابي فعاليتها
و اقدامات آموزشي و كارايي آنها دارد. به عبارت ديگر ارزشيابي پاسخي
خواهد بود كه با ميزان سبك و سنگين كردن آن، تصميمگيران و مسئولانِ برنامههاي
آموزشي میتوانند به چگونگي عملكرد خود پي ببرند و براي بهبود، ارتقاي كيفيت و
مراقبت از داشتههاي قبلي برنامه ريزي
نمايند. بنابراين چارچوب ارزشيابي امكاني است كه
در صورت عدم وجود، فعاليتهاي آموزشي را صرفا اقدامیكليشهاي در راستاي وظايف و
تعهدات دولتها خواهد نمود كه قابل بررسي و واكاوي در ميزان موفقيت هم نيستند. با
ارزشيابي میتوان نيازهاي آموزشي را براساس حقايق نظامهاي درسي و مدرسهاي
شناسايي نمود، براي آنها هدف گذاري كرد و برنامههاي آموزشي مطلوب تدوين نمود.
نتيجتا با چنين ساز و كاري هر نظام آموزشي میتواند اثر بخشي وكارايي خود را
افزايش دهد. يكي
از مهم ترين و پيچيدهترين زيرنظامهاي
اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي هر كشوري،
نظام آموزشي است كه از نظر صلاحيتهاي حرفهاي نيروي انساني، شايستگي فرايندها و
كارآمدي پيامدها از بالاترين حساسيت و اهميت برخوردار
است. در اين نظام تعداد قابل توجهي در سه بخش يادگيرندگان (دانش آموزان و دانشجو)،ياددهندگان(معلم
و مربي) و مجريان خدمات پشتيباني و حمايتي(سياستگذاران،كارشناسان و...) به طور
مستقيم وغيرمستقيم در فعاليتهاي فرايند ياددهي – يادگيري
سهيم هستند.
فرايندي كه بياغراق بايد پذيرفت مبناي توسعه هر كشوري است و سرمايهگذاري
درآن بازده مثبت محسوب میشود. باتوجه به اين وسعت عملكردي و اجرايي فعاليتهاي
نظام آموزشي، ارزشيابي فرايندها
و خدمات اين نظام و صدالبته عملكرد نيروي انساني میتواند تاثيرسازنده و خوبي
در برقراري كيفيت و ارتقاي آن داشته باشد.ذكر اين نكته در اينجا
لازم است كه ارزشيابي با اندازه گيري تفاوت دارد.اندازه گيري روشي است كه درآن اعداد
به عملكرد افراد يا واحدها نسبت داده میشود.
اما در ارزشيابي اطلاعات و دادههايي مدنظر است كه به شكلي توصيفي
و كيفي، سنجش را براي هدفها و برنامههاي نظام آموزشي ( ويا هر هدف ديگري) ممكن سازد.
در حقيقت جست و جويي نظم يافته است كه
میتواند شامل پژوهش، ارزيابي، توسعه، بهبود و اشاعه شود. اما درنظام آموزشي ايران
تا چه اندازه به ارزشيابي صحيح و علمی و درخور نتيجه اهميت داده شده است؟ دانش
آموزان را به بهانه ارزشيابي توصيفي فارغ التحصيل دوره ابتدايي میكنيم بي آنكه خودش بداند سواد
خواندن و نوشتن و درك مهارتهاي زندگي را به دست آورده يا نه. باهمان سبك و مسير،
نوجوان وارد دوره ديگري از تحصيل به نام متوسطه میشود و تنها تفاوتش اين میشود
كه ارزشيابي با مقياس عددي و كمیاست و وي براي رفتن به مدارس برتر و موفق شدن در
كنكور ورودي دانشگاها، با تست زدن و حفظ كردن و رقابتهاي ناسالم آشنا میشود.
فقط همين وگرنه اينجا هم خبري از شادي، نشاط ، مهارت ورزي و ارزشيابي صحيح
يادگيري نيست. چه فرقي میكند دانشآموزِ چه نوع
مدرسه اي باشي – دولتي، غير دولتي،
نمونه دولتي،تيزهوشان و...- در نظام آموزشي كشور جايي براي تربيت نوجوان خلاق ِ نوآورِ
كاربلدِ علم آشنا وجود ندارد. جايي هم براي ارزشيابي داشتهها ونداشتهها وجود
ندارد. سيستم كنوني تنها هنري كه به دانشآموزان میبخشد چگونه موفق شدن در انواع
و اقسام آزمونهاست. آن هم
نه از روشهاي علمیو فهمیبلكه با شيوه و سياق تست زدن در زمان
كمتر. دانشآموز حفظ میكند
كه با ديدن چند نشانه در يك سوال، از كدام فرمول و روش، گزينه پاسخ را انتخاب كند.
دانشآموزان را براي ورود به مدرسه نمونه و تيزهوشان، براي
ورود به دانشگاه با رشتههاي پرطرفدار، براي شركت در انواع آزمونهاي ماهانه وهفتگي
وروزانه آموزش میدهيم. درصد قبولي در امتحانات نهايي(آن هم امتحاناتي كه هرچنداز
گاهي قبل از برگزاري لو میرود) و هماهنگ كشوري و قبولي در مدارس خاص و دانشگاهها
را هدف مدارس، براي برتري
و كيفيت نشان كردهايم و حال كه تا گلوگاه در اين سيستم پر اشتباه درگير شدهايم،
حذف همه آن مدينه فاضلهها را دستور كار قرار دادهايم. به گمان برخي در اين دوران
پرتنشي كه آموزش و پرورش درگير آن است اين حذف نمیتواند از مسايل و مشكلات گره
گشايي نمايد و برخي هم معتقدند بايد كار را براي تحول شروع كرد حتي اگر با حذف
آزمونهاي ورودي مدارس خاص همراه باشد. فراموش نشود كه :ارزشيابي درستي انجام نمیشود، آموزش با يادگيري
مادامیهمراه نيست، مهارتهاي زندگي كمابيش مدنظر است، اردوهاي تربيتي كه میتواند
غني از تجربه سازي باشد با خطراتي همراه است،معلمان دغدغههايي دارند،دانش آموزان آزادي
فكري و استقلال دانشي را جويا هستند، مدارس نشاط و شادابي را به ارمغان نمیآورند،
آسيبهاي اجتماعي يكي از نگراني هست و...چقدر كار براي سرو سامان دادن اين نظام
آموزشي بايد انجام بگيرد . حذف آزمونهاي ورودي مدارس و شناسايي استعدادها و مهارتها
با روشهاي برتر و نوين - كه
در كشورهاي توسعه يافته نتيجه
بخشي آنها را تجربه كرده اند- رخداد
خوشايندي را براي سيستم كنوني آموزش رقم خواهدزد...هرچند كه كار براي تحول و تغيير
زياد است...
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت مردم سالاری، تاریخ 26 بهمن 96، کد مطلب: 4537: www.mardomsalari.net
ا.ف75
ن.ف83