شعار سال: بر اساس آمار شرکت مدیریت منابع آب وزارت توانیر، میزان بارش از ابتدای مهرماه سالجاری تا روز 20 بهمن ماه 87 میلیمتر بوده که این میزان، نسبت به مدت مشابه سال گذشته که 136 میلیمتر بوده است با کاهش 36 درصدی روبهروست. بر اساس همین آمار، میزان بارندگی سال آبی 96 – 95 اختلاف ناچیزی با دو سال پیش دارد اما نسبت به سال آبی 48 سال گذشته که 117 میلیمتر بوده، با 26 درصد کاهش رو به روست.
باید اشاره کنیم که میانگین بارندگی سالانه کشور حدود 250 میلیمتر است که این عدد کمتر از میانگین بارندگی آسیا و حدود یک سوم میانگین بارندگی سالانه جهان است؛ در همین حال سرانه آب جهان هفت هزار و 400 متر مکعب است. بر این اساس وقتی سرانه آب در کشوری زیر هزار و 700 متر مکعب در سال باشد، آن کشور دچار تنش کم آبی و خشکسالی محسوب میشود. اگر اعداد و ارقام را کنار بگذاریم و سری به شهرهای مختلف کشور بزنیم، خشک شدن بسیاری از مزارع و باغها خبر از بیآبی و خشکسالی میدهد. از بین رفتن 10 درصد از باغهای پسته استان کرمان، خشک شدن 20 درصد از مزارع استان اصفهان و خشکسالی شدید در استانهای هرمزگان، یزد، خراسان شمالی، سمنان، قزوین و... گویای این است که آب نیست!
خشکسالی و مدیریت
خشکسالی و بیآبی طبیعی یک طرف و برخی مدیریتهای مدیریت شلخته و نابسامان این معضل در سالهای گذشته نیز یک طرف. برخی از کارشناسان حتی مدیریت یا بهتر بگوییم بیمدیریتی خشکسالی را بدتر از خود خشکسالی میدانند. چرا که کشور ما در طول تاریخ همواره دورههای طولانی خشکسالی را تجربه کرده اما هرگز تا این اندازه آسیب ندیده است. وزارت جهاد کشاورزی اعلام میکند در دولتهای نهم و دهم حدود 300 هزار حلقه چاه غیرمجاز حفر شده که در تاریخ کشور بیسابقه است. همچنین در این دوره 75 میلیارد متر مکعب آب شیرین بدون پشتوانه از منابع زیرزمینی برداشت شده که برابر با 27 سال برداشت است. دولتهای نهم و دهم در راستای راضی کردن مردم با هر قیمتی، چشم خود را به روی برداشتهای بیرویه از منابع آبی بست و کار را به جایی کشاند که به گفته سازمان حفاظت محیط زیست و متخصصان آبخیزداری، 85 درصد منابع زیرزمینی از دست رفت. این وضعیت درحالی به بدترین شرایط خود رسیده که هنوز برخی از کشاورزان و باغداران، توجهی به وخامت وضعیت ندارند. سفر به اقصی نقاط کشور در طول 11 ماهه گذشته و پرس و جو از مردم و کشاورزان درباره وضعیت خشکسالی گویای این نکته است که بحران بیآبی و کم آبی عمیقتر از تصور است اما هنوز هستند کسانی که فکر میکنند سختگیری در این زمینه بیمعنی است. محمد باغدار 62 ساله سیرجانی میگوید پنج هکتار از باغهای پستهاش در طول 15 سال گذشته به خاطر بیآبی خشک شده است: «یادم میآید قدیم کلی باران میبارید. هوا خنکتر بود و مثل الان آب حکم طلا نداشت. مشکل بیآبی دمارمان را درآورده. اصلاً بارانی نمیبارد. 10 سال پیش مجوز میدادند چاه عمیق بزنم ولی حالا چاهمان هم آب ندارد. من مجبورم از روستایی که با اینجا چند کیلومتر فاصله دارد برای زنده نگه داشتن درختهایم که عمری برایشان زحمت کشیدهام آب بکشم.»
وقتی از او میپرسم پس آیندگان چه میشوند؟ با خنده جواب میدهد: «آیندگان که هنوز به دنیا نیامدهاند. من و زن و بچه و نوههایم زنده هستیم. تا زمانی که زنده هستم هر کاری از دستم بربیاید انجام میدهم. چه فایده دارد بنشینم و نگاه کنم چطور باغم خشک میشود و به فکر آیندگان باشم؟ آینده کجا بود!»
وضعیت در روستاهای بم نیز همینطور است. زمانی خرما و پرتقال بم نه تنها به تهران و شهرهای بزرگ بلکه به کشورهای دیگر هم صادر میشد ولی حالا نبض تولید و صادرات کندتر از همیشه میزند.
زاهد باغدار اهل نرماشیر از توابع بم که به گفته خودش چند سالی است بیخیال درختان پرتقالش شده، از بیآبی مینالد؛ از اینکه 100 درخت پرتقالی که با جان و دل بزرگ کرده بوده و خشک شدند. او میگوید: «بم و جیرفت و نرماشیر به آب و هوا و سرسبزیاش معروف بود. بارانهای خوبی تا همین چند سال پیش میبارید و هیچوقت مشکل بیآبی نداشتیم. نمیدانم چرا خدا برکتش را قطع کرد. اینجا زیر درختان بلند نخل، پرتقال میکاشتند. تابستان خرما میچیدیم، پاییز هم پرتقال و نارنگی. ولی حیف که خشکسالی خیلی از درختانمان را از بین برد. فقط نخلها باقی ماندهاند. 65 سال دارم و توی عمرم چنین چیزی ندیدهام که سال به سال بگذرد و باران نبارد.»
حرفهای زاهد را تقی صیفیکار جیرفتی هم تکرار میکند: «هلیل رود خیلی وقت است خشک شده. زمانی آنقدر باران میبارید که آدم میترسید هلیل طغیان کند و سیل شهر را ببرد. حیف که دیگر نه از آن بارانها خبری است نه از آبی که پشت سد جمع شود. من تا 10 سال پیش 5 هکتار زمین داشتم که گوجه و خیار و بادمجان و کدو و هندوانه میکاشتم. حالا آنقدر وضعیت خراب شده که تنها یک هکتار از زمینم را میتوانم صیفیجات بکارم.» وضعیت خشکسالی در هرمزگان وخیمتر از هرجای دیگری است. آنقدر وخیم که برای مناطق غربی این استان از رودخانه کارون لوله کشیدهاند و برای مناطق ساحلی هم آب شیرینکن زدهاند تا مردم دست کم آبی برای نوشیدن داشته باشند. عبدالقادر شتربان اهل بندر «مقام» از توابع بخش «چارک» است. او از روزهایی میگوید که روستایشان نزدیک به 900 نفر جمعیت داشته و مردم گذشته از ماهیگیری، کشاورزی هم میکردهاند: «تا همین 10 سال پیش وضعمان خوب بود. مشکل کم آبی نداشتیم. نخلها بار میداد، باغ پرتقال و نارنگی و انبه داشتیم. ولی بیآبی همه را خشک کرد. خیلی از اهالی روستا وقتی دیدند حتی آب برای نوشیدن هم ندارند به بندرلنگه و بندرعباس مهاجرت کردند. اگر دولت آب شیرینکن نمیزد همین 300 -200 نفر آدم هم اینجا نبودند. نگاه کنید ببینید چقدر این طرفها آب انبار وجود دارد. روستای ما حداقل 20 آب انبار دارد. زمانی آنقدر باران میبارید که از همین آب انبارها استفاده میکردیم ولی الان خیلی وقت است که حتی بارانهای موسمی نمیبارد. فعلاً با ماهیگیری زندگیمان را میچرخانیم. خدا به داد آنهایی برسد که دریا و ماهی ندارند.»
از غرب هرمزگان تا بشاگرد در شرقیترین منطقه این استان نزدیک به 8 ساعت راه است. راه پر پیچ و خمی که جز دریا خبر دیگری از آب نیست. وضعیت در بشاگرد بدتر از هر جای دیگری است. در زمستانی که انتظار بارندگی و پرشدن چشمهها میرود اینجا آب جیرهبندی است. خبری هم از آب لولهکشی نیست. مردم بسنده میکنند به آبهایی که در برکهها و چشمهها جمع میشود. همه 45 هزار جمعیت این منطقه با مشکل شدید آب روبهرو هستند و حتی برخی از آنها آبی برای نوشیدن ندارند. روشن 52 ساله اهل روستای «سندرک» که میخواهد از روستای آبا و اجدادیشان دل بکند و به «هشتبندی» برود، میگوید: «تابستانها بارانهای خوبی در این منطقه میآمد. پاییز و زمستان هم همین طور. باغ و زمین کشاورزی داشتیم. حالا ببینید چی داریم؟ هیچ چیز جز چند خانه کاهگلی. حتی آب برای خوردن نداریم. هر 15 روز یکبار حمام میکنیم. آن هم با دو بطری یک و نیم لیتری. خب اینکه نمیشود زندگی!»
از جنوب تا شمال
جالب اینکه بدانید استانهای قزوین و سمنان هم همین مشکلات را دارند. خشکسالی و کمآبی، گذشته از خشک کردن باغها و مزارع باعث مهاجرت از روستاها به شهرها شده و این درحالی است که میتوانستیم با مدیریت منابع و مکانیزه کردن سیستم آبیاری از بروز رخدادهایی به مراتب تلختر پیشگیری کنیم. در این راستا دولت یازدهم به شکلی ویژه مکانیزه کردن سیستمهای آبیاری و صرفهجویی و حفاظت از منابع آبی را در دستور کار خود قرار داد و شاهد عینی آن هم صادرات 3 میلیون تن گندم مازاد نیاز در شرایطی که به گفته رئیس جمهوری نه سال آبی و نه زمین بیشتر از گذشته بوده است. این درحالی است که با همه ریخت و پاشها و دستبردها به منابع زیرزمینی، در سال 92 مجبور شدیم چهار میلیون و 800 هزار تن گندم وارد کنیم.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه ایران، تاریخ انتشار -، کد مطلب: 406744، www.iran-newspaper.com
ن.ف83