پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۲۳۲۹۳
تاریخ انتشار : ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۱
پروفسورمریم رزاقی آذر،متخصص داخلی ،فوق تخصص غدد داخلی و متابولیسم، فوق تخصص بیماری های غدد درون ریز و متابولیسم (اندوکرینولوژی)،درجریان سفراخیرش به امارات متحده عربی که باهدف شرکت وسخنرانی دریک همایش علمی صورت گرفت،هنگام سخنرانی ونام بردن ازخلیج فارس،بامشکلات فراوانی روبروشد.این پزشک سرشناس،دریادداشتی به شرح ماجرایی پرداخته گه طی روزهای اخیربرایش رخ داده است.

شعار سال: روز 24 و 25 فروردین سمیناری در دوبی در هتل Radison blue در مورد بلوغ توسط شرکت ایپسن فرانسه برگزار شد. من در روز اول دو کنفرانس داشتم و در روز دوم هم برنامه این بود که در شروع، مقدمه ای از مطالب علمی که قرار بود مطرح شود بگویم و در پایان هم یک اختتامیه را با جمع بندی کلیه مطالب ذکر کنم.

روز اول قبل از کنفرانس اول من یک خانم دکترعرب در مورد آمار سن شروع بلوغ در کشورهای حوزه خلیج فارس صحبت می کرد و در تمام اسلایدها نوشته بود Arabian Golf و Arab Golf و مرتب این نام را ذکر می کرد. نوبت کنفرانس من رسید و من تحقیقات سن بلوغ در ایران را ارائه کردم و پس از پایان کنفرانس گفتم:

Persian Gulf has been Persian Gulf since ancient time and it will be Persian Gulf forever.

همه برای من دست زدند و من نشستم و یک متخصص ژنتیک فرانسوی سخنرانی خود را در مورد نقش ژنتیک در بلوغ شروع کرد و قرار بود که بعد از او من در مورد نقش اپی ژنتیک و عوامل محیطی بر بلوغ صحبت کنم. یک نفر نزد من آمد و از من خواست که به خارج از سالن بروم. در آنجا نمایندگان ایپسن فرانسه و دوبی دور مرا گرفتند و گفتند شما با این حرف خود موضوع را سیاسی کرده اید و باید بروید و معذرت بخواهید. من گفتم من معذرت نمی خواهم ولی می توانم بگویم که حرف من سیاسی نبوده است. لذا وقتی نوبت من شد و برای ادای کنفرانس به پشت تریبون رفتم گفتم:

My word was not political, we are friends but it was true.

بلافاصله بعد از این صحبت تمام عرب ها بلند شدند که بروند کسانی که برگزار کننده بودند بلافاصله گفتند coffee break و میکروفون را خاموش کردند و نگذاشتند من سخنرانی کنم.

وقتی بیرون سالن آمدیم سرو صدا کردند. همکاران من خواستند در اینترنت نقشه خلیج فارس را نشان بدهند ولی برگزار کنندگان گفتند که این ها می خواهند پلیس بیاورند و نمی گذاشتند ما به عرب ها نزدیک شویم. کنفرانس(Conference) شروع شد ولی کنفرانس من را حذف کردند. همه ایرانی ها که نزدیک به 15 نفر بودیم به سالن کنفرانس نرفتیم و بعد هم برای شام به آنها ملحق نشدیم و خودمان برای شام بیرون رفتیم.

بعد از برگشت به هتل من مشاهده کردم که درب اتاق مرا قفل کرده اند. به پذیرش گفتم، آنها گفتند که دستگاه ما خراب شده و شما در لابی بنشینید تا درست شود و یک نفر از پذیرش آمد و شروع کرد به صحبت کردن با من که مرا سرگرم کند. بعد فهمیدم که پلیسی از ساعت 5 بعد از ظهر چندین بار مراجعه کرده که با من صحبت کند و آنها مرا آنجا نشانده اند تا او را خبر کرده و بیاید.

یک مرد با لباس عربی آمد، روی مبل کنار من نشست و اظهار کرد که من پلیس هستم از او خواستم که کارت شناسائی خود را نشان دهد ولی گفت ما کارت نشان نمی دهیم و گفت شما بر خلاف قوانین دوبی رفتار کرده اید و باید روی این کاغذ بنویسید که من گفته ام خلیج فارس و معذرت خواهی کرده امضا کنید وگرنه باید همین امشب از دوبی خارج شوید و دیگر حق ندارید به اینجا بیائید و حتی ترانزیت هم نمی توانید عبور کنید. من گفتم خیلی خوشحال می شوم که همین امشب بروم و فردا خیلی کار دارم و دیگر از دوبی عبور نمی کنم و از کشورهای دیگر عبور می کنم و این ورقه را هم با این جمله ای که شما می گوئید امضا نمی کنم.

روی برگه هائی که جلوی من گذاشته بود شرح ماجرا را نوشتم واشاره کردم که من همیشه نام خلیج فارس را از کودکی تا کنون شنیده ام و در تمام نقشه های جغرافیائی دنیا نام خلیج فارس ثبت است و می توانید در اینترنت search کنید. آنها اسم خلیج فارس را خودسرانه عوض کرده و به ما توهین کردند. نوشتم که من یک پرفسور با 35 سال سابقه را دعوت کرده اند و میکروفن را خاموش کرده و سخنرانی مرا حذف نمودند و با ما رفتار بی ادبانه ای داشتند و بعد پائین این نوشته ها را امضا کردم. خدائیش باید این مطلب را خدمت دوستان عرض کنم که خانم آقاجانزاده تا ساعت 1/5 بعد از نیمه شب که پلیس بالاخره رفت با من نشسته بود و بارها در محاوره ای که با پلیس داشتیم از من حمایت کرد. آن مرد پلیس بارها می خواست به پلیس فرودگاه(Airport) زنگ بزند و من هم قصد رفتن کرده بودم ولی خانم آقاجانزاده گفت من مسئول گروه هستم و نمی توانم اجازه بدهم که خانم دکتر را تنها ببرید و خیلی از این کار ممانعت کرد و همه تلاش خود را کرد که پلیس را قانع کند تقصیر از کسانی بوده که این مسئله را شروع کرده اند. پلیس حتی نام و تلفن ایشان را خواست که خوشبختانه همان موقع رئیسش تلفن کرد و مشغول حرف زدن شد و گرفتن اسم و شماره تلفن را فراموش کرد. وقتی پلیس نوشته مرا خواند و با صحبت های مفصلی که من و خانم آقاجانزاده کردیم، گفت من از جانب آنها از شما معذرت خواهی می کنم و نامه شما را به رئیسم می دهم و انشاءالله کار درست می شود و خداحافظی کرد و رفت. خانم آقاجانزاده و خانم دکتر قاسمی که همان موقع به لابی آمد مرا تا اتاقم رساندند و حتی اتاق را به اتفاق گشتیم که شخصی یا چیزی درآنجا نباشد. فردا هم ما به سالن کنفرانس نرفتیم و شب پرواز داشتیم. وقتی نزدیک پرواز هواپیما بود دو نفر مرد آمدند و از من کارت پروازم را خواستند و به آنها نشان دادم و رفتند. خلاصه سفر پر ماجرائی بود که خدا را شکر تمام شد.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری شفاف آنلاین ، تاریخ انتشار 30 فروردین 97، کدمطلب:۱۹۲۵۳۲، www.shafaonline.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین