شعار سال: در ۲۱سالگی به علت ابتلا به بیماری تخریب پیشرونده
نورونهای حرکتی در نخاع و ساقه مغز، پیشبینی میشد که بیش از دو سال دیگر زندگی نکند
و اختلال حرکتی بدنش چنان پیشرفت کند که قدرت نفسکشیدن را هم از او بگیرد و به
زندگیاش خاتمه دهد. ولی
اینچنین نشد. او ۵۵ سال دیگر ماند
و دنیا را با نظریههای جدیدی در چگونگی پیدایش جهان فیزیکی به تحیر، تعجب و تحسین
واداشت. چیزی نگذشت که در شرایط فلجکننده پس از بیماری، هاوکینگ برای حرکات عادی
نیز نیاز به دیگری داشت و کمکم حرفزدنش چنان مختل شد که فقط نزدیکانش میتوانستند
محتوای آن را بفهمند. در ۲۷سالگی
به صندلی چرخدار وابسته شد. اما او با اطمینان از اینکه هیچوقت بر اثر بیماری،
قدرت احساس، تخیل و تفکر مغزش را از دست نخواهد داد، امیدوارتر از پیش مصمم شد تا
از هر لحظه باقیمانده عمرش بهره گیرد و نظریه سیاهچالهاش را در لحظه پیدایش
جهان یا مهبانگ کیهانی تکمیلتر کند. او پژوهشگر فیزیک نظری و 30سال
استاد دانشگاه کمبریج در همان پستی بود که زمانی نیوتن عهدهدارش بود. اما زمانی
هاوکینگ به شهرت بیبدیل در علم رسید که نظریات کیهانشناسی نظری خود را در سال ۱۹۸۸ با زبانی ساده و غیرریاضی در کتاب اولش،
«تاریخچه مختصر زمان» منتشر کرد که بهسرعت پرفروشترین شد. قبل از آن، اتفاق
ناگوار سال ۱۹۸۵، به شهرت و
محبوبیت هاوکینگ افزود. در این سال او در سفری بود که به علت اختلال تنفسی حاد با احتمال
حمله بیماری به قوای تنفسیاش، به فوریت راهی بیمارستان شد، پزشکان مجبور شدند نای
او را بشكافند و با نصب لولهای در آن به دستگاه تنفس مصنوعی متصلش کنند. خوشبختانه
اختلال تنفسی حاد او به علت ذاتالریه بود، ولی از آن به بعد هاوکینگ بهکلی صدایش
را از دست داد و مجبور شد حرفهایش را ابتدا با انتخاب حروف از روی صفحه کامپیوتر
از طریق حرکت انگشت و پس از ازکارافتادن انگشت، با انقباض عضلات صورت، به یک
صداساز کامپیوتری انتقال دهد. ناتوانی حرکات جسمانی هاوکینگ به حدی رسیده بود که
اگر پیشرفتهای تکنولوژیک و پزشکی وجود نداشت، او هرگز قادر به نوشتن کتاب تاریخچه
کوتاه زمان، شرحی ساده و همهفهم از سیر تخیل و اندیشه خود درباره لحظه آغازین پیدایش
کهکشانها نمیشد. در چنین شرایطی بود که تمامی توجه رسانهای جهان به سوی تراوشات
مغز انسانی درباره کهکشانهای عالم جلب شد که جسمش در روی صندلی چرخدارش کجوکوله
و مچاله شده بود و گویا صدای کامپیوترساختهاش نیز متعلق به موجوداتی غیرزمینی
بود که بدیلش در فیلمهای علمی-تخیلی قابلتعقیب بود. همه اینها به اضافه زبان
ساده و مستقیم هاوکینگ در کتاب ـ که میتوانست ناشی از تنگنای مغز خلاق و تخیلپرور
او در شرایط سخت فیزیکی و اجبار او در هندسی و انتزاعیکردن مفاهیم پیچیده محاسبات
و معادلات ریاضی سخت باشدـ باعث شهرت بینظیر او در میان عموم شد. هاوکینگ در تمام
این دوران وابسته به خدمات پرستاری سهنوبته بود، ولی درعینحال مانند یک فوقستاره
همیشه در صحنه اجتماعات، سخنرانیها و مصاحبهها با روحیهای شاد و طنزپرداز ظاهر
میشد و از لحظات پرمشغله زندگی موفق خود لذت میبرد. در چنین شرایطی او موفق شد
دو کتاب دیگر نیز بنویسد.
او از مرگ نمیترسید، ولی برای مردن هم عجلهای نداشت. او میدانست اگر
دستگاه مغزش از کار بیفتد، ذهن او نیز از کار خواهد افتاد. او به آغاز و پایان
جهان میاندیشید. هاوكینگ، علاوه بر مفهوم زمان افقی واقعی که یک سرش گذشته و سر
دیگرش آینده باشد، از مفهوم کوانتومی زمان تخیلی عمودی میگفت که برای من که فیزیک
کوانتومی نمیدانم چنین مفهومی از زمان عمودی فقط در کار مغز در پیوند با بدن برای
ساختن احساس و در مفهوم هارمونی در موسیقی، قابلدرک است. هاوکینگ به دنبال نظریهای
برای همه چیز بود که بتواند فیزیک نسبیت اینشتينی را با فیزیک کوانتومی آشتی دهد.
مطمئن هستم که جنبش مغز پرانگیزه و همیشه امیدوار هاوکینگ در گریز از احساس غم و
ناامیدی و در کسب احساس شادمانی تخیلپرور، چنان عالی کار میکرد که او را هیچوقت
از شرایط استثنائی سخت زندگی خشمگین و وازده نکرد. او در آخرین سخنرانی خود در لندن
یک روز قبل از تولد ۷۶سالگیاش خطاب
به کسانی که از افسردگی رنج میبرند، با اشاره به نظریه سیاهچاله خود درباره
پیدایش کیهان، با زبان شاعرانهای گفت: «گریز از سیاهچالهای، هرچقدر تاریک،
غیرممکن نیست. سیاهچاله،
برخلاف تصور قبلی، زندان جاودانه نیست. اگر شما فکر میکنید در چنین سیاهچالهای
هستید، تسلیم نشوید و امید را از دست ندهید، چون همیشه راه گریزی هست».هاوکینگ با
تمامی ناتوانی حرکتی در ارتباط با جهان ملموس بیرون خود، توانست با معجزه جنبش
کهکشانی از ارتباطات نورونی مغز اجتماعی خود در پیوند با پوشش اندرونی جسم، احساسی
قوی از شادمانی بیافریند و قوه خیالش را چنان به پرواز درآورد که بتواند به کیهانی
گمشده در زمان و مکان دور از تصور بشر، سفر و درباره مبدأ آن اندیشه کند. این
همه در حالی بود که او به کوتاهبودن زمان زندگی و فناپذیربودن ذهن ناشی از این
قدرت مغزی خود آگاه بود.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه دنیای اقتصاد، تاریخ انتشار 9 اردیبهشت 97، شماره: 3135
ن.ف83