پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28
کد خبر: ۱۲۹۹۸۴
تاریخ انتشار : ۰۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۵
روستا از قدیم از ارکان اصلی جامعه و نظام اقتصادی ایران به شمار می رود. از طرفی چون روستاییان با اتکا بر منابع داخلی خود به تولید می پردازند، در مقابل تهدیدات بیرونی مقاومت بالایی دارند. متاسفانه در سال های اخیر با عدم توجه سیاستگذاران به مشکلات روستا، تا حدودی از نقش مولد و مقاوم خود فاصله گرفته است.

شعار سال: با گذشت سال ها هنوز مهم ترین کارکرد روستا، کشاورزی و مشاغل مرتبط با آن است. کاهش درآمد روستاییان که بسیاری از آن حاصل مشکلات بخش کشاورزی به عنوان اصلی ترین حرفه روستاست، باعث افزایش فقر در این نواحی شده است. در سال های گذشته مهم ترین برنامه دولت برای رونق روستاها پرداخت تسهیلات اشتغالزا بوده که البته هنوز اجرایی نشده است. این مساله و سایر مسائل روستا و کشاورزی به عنوان مهم ترین کارکرد آن ما را بر آن داشت تا به سراغ محمدحسین کریم، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی برویم. دکتر کریم، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی و رئیس سابق انجمن علمی توسعه روستایی ایران و همچنین مشاور کمیسیون نظارت دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام است. کریم معتقد است: «اگر بخواهیم به امنیت غذایی پایدار و توسعه روستایی فکر کنیم باید دولت و حاکمیت بیمه محصولات کشاورزی، الگوی کشت، ارائه تسهیلات و اعتبارات به بخش کشاورزی، ماشین آلات، حمل ونقل محصولات، صادرات محصولات مازاد، تعیین بازارهای هدف، بازاریابی و کاهش ضایعات کشاورزی را بیش از پیش جدی بگیرند.» در ادامه این گفت وگو را از نظر می گذرانیم.

دولت برای رونق اشتغال روستایی برنامه برداشت 1.5 میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی جهت تخصیص تسهیلات ارزان قیمت را در نظر دارد. شما این برنامه را چقدر در نیل به اهدافش موفق می دانید؟

بگذارید یک نکته را شفاف بگویم؛ در بسیاری از موارد که دولت وام های بلندمدت با بهره پایین جهت اشتغال مصوب می کند، بانک ها به طور کل زیر بار آن نمی روند. حدود پنج سال است که در معاونت توسعه روستایی نهاد ریاست جمهوری اعلام می کند ما به روستانشینان برای فعالیت های مولد بخش کشاورزی و روستایی وام سه تا پنج درصدی می دهیم، اما آن چیزی که تا الان رصد کرده ام و منطبق با بررسی های دانشگاهی، پنج نفر را سراغ ندارم که وام چهار درصدی در روستاها گرفته باشند. از طرفی روستاییان سرمایه کلان در اختیار ندارند و انباشت سرمایه هایشان بسیار پایین است، چون فرآیند دورهای باطل فقر روی آنها فشار می آورد و تمرکز سرمایه هایشان را ضعیف می کند. بنابراین آنها مجبورند با یک اقتصاد معیشتی و یک اقتصاد سربه سر مواجه باشند. یعنی هرچه را درمی آورند مصرف می کنند و دیگر پس اندازی ندارند که تبدیل به سرمایه و سرمایه گذاری شود. امید آنها به تسهیلات کشاورزی و روستایی با بهره کم است که آن هم عملی نمی شود.

بانک کشاورزی، بانکی تخصصی و وظایفش حمایت از کشاورز و روستایی است. چرا به وظایف خود عمل نمی کند؟

بانک کشاورزی فقط اسمش کشاورزی است، کارهایی انجام می دهد که اصلا ربطی به آن ندارد و غیرکشاورزی است. مثلا صرافی دارد، ساخت وساز انجام می دهد، وام مسکن و خودرو برای شهرها پرداخت می کند و... . تمام کارهایی را که بانک های تجاری انجام می دهند، بانک کشاورزی نیز انجام می دهد. بانک های خصوصی و دولتی به عنوان بازارهای مالی سازمان یافته، برای عدم تسهیلات دهی به بخش کشاورزی و روستایی سازمان یافته هستند. این عملکرد باعث شده متاسفانه ربا در بخش های روستایی رواج یابد، چون در این صورت حداقل پول را به موقع دریافت می کنند.

برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهر که در سال های اخیر شدت گرفته و ماندن آنها به طور موثر در روستا، چه راهکارهایی را ارائه می دهید؟

مشکلاتی که روستا دارد فقط بحث سرمایه و سرمایه گذاری نیست. اگر ما هجوم روستاییان به شهرها را مشاهده می کنیم و مهاجرت معکوس از شهر به روستا نداریم، بزرگ ترین دلیلش شکاف طبقاتی بین جامعه شهری و جامعه روستایی است. دهک 10 جامعه روستایی درآمدش برابر با دهک پنج جامعه شهری است. این شکاف 50 درصدی درآمد، روستاییان را مجبور به مهاجرت می کند. این بحران تا حدی است که دسترسی به غذا در خانواده های پردرآمد روستایی برابر با نصف جامعه شهری است. اگر بخواهیم به امنیت غذایی پایدار و توسعه روستایی فکر کنیم باید دولت و حاکمیت بیمه محصولات کشاورزی، الگوی کشت، ارائه تسهیلات و اعتبارات به بخش کشاورزی، ماشین آلات، حمل ونقل محصولات (خصوصا محصولاتی که دوره نگهداری پایین دارند مانند صیفی جات، سبزیجات و مرکبات که نیازمند سردخانه و تجهیزات هستند)، صادرات محصولات مازاد، تعیین بازارهای هدف، بازاریابی و کاهش ضایعات کشاورزی را بیش از پیش جدی بگیرند.

مهم ترین دلایل کاهش درآمد عدم توجه به مواردی است که برشمردم. بنابراین دلیل اصلی شکاف طبقاتی، عدم توجه به جامعه روستایی است. دلیل اصلی شکاف طبقاتی جامعه شهری و روستایی عدم توجه به اقتصاد مقاومتی، عدم توجه به اقتصاد تاب آور، عدم توجه به توانمندی های تولید ملی و عدم توجه و تمرکز به منابع طبیعی داخلی و... است.

جای تاسف دارد که در جامعه روستایی مصرف مواد پروتئینی مانند گوشت و لبنیات در یک دهه گذشته تقریبا 30 درصد کاهش یافته و میزان مصرف خوراکی های غیرضروری مانند نوشابه 30 درصد از شهر بیشتر شده است. یعنی علاوه بر بحث شکاف درآمدی و عدم حمایت های درون مرزی و مرزی در روستاها، تغییر سبد غذایی هم به ضرر جامعه روستایی شده است. حمایت های مرزی به معنی جلوگیری از واردات بی رویه محصولات کشاورزی است. ما حتی نتوانسته ایم بازارهای هدف را برای محصولات کشاورزی مشخص کنیم. این عوامل منجر به کاهش جذابیت های زندگی روستایی می شود و نتیجه آن افزایش مهاجرت است. دولت و حاکمیت باید جذابیت های زندگی روستایی را افزایش دهند.

فکر می کنم بخش کشاورزی در اقتصاد مقاومتی جایگاه بالایی داشته باشد.

اگر ما واقعا بخواهیم روی پای خود بایستیم و مقابل تهدیدها و تحریم ها تاب بیاوریم، اولین توجه باید به بخش های مولد کشور صورت گیرد و اولین بخش مولد کشور، بخش کشاورزی و جامعه روستایی است. بعد از آن بخش های صنعت و معدن و خدمات قرار می گیرند؛ بنابراین اگر می خواهیم آسیب پذیری مان کمتر و تاب آوری مان بیشتر شود، باید به توانمندی های داخلی توجه کنیم.

در چند سال گذشته برای اقتصاد مقاومتی بیش از هزار صفحه مصوبه داریم، ولی در هر سه قوه کسی به آنها عمل نمی کند و پاسخگو هم نیست. بسیار جالب است بدانید که در سال های 91 و 92 تنها بخشی که رشد مثبت داشت، بخش کشاورزی بود. در حالی که بخش های صنعت، خدمات و نفت رشد منفی را تجربه کردند. این دلیلی بر تاب آوری بخش کشاورزی است. بخش کشاورزی می تواند این ظرفیت بالقوه را بالفعل کند.

از طرف دیگر ما اگر بخواهیم به بحث حمایت از کالای ایرانی بپردازیم بهترین مصداقش تولیدات بخش کشاورزی و توجه به جامعه روستایی است، چون تولیدات این بخش تکیه بر منابع داخلی دارد و جامعه روستایی، جامعه ای مولد است. بنابراین ریشه تولید داخلی در روستاست.

از سوی دیگر حمایت از کالای ایرانی، رکن اصلی اقتصاد مقاومتی است. اگر بخواهیم اقتصادمان تاب آور باشد و در مقابل تهدیدها و تحریم ها مقاوم تر باشیم باید از کشاورزی و جامعه روستایی حمایت شود.

چرا مشکلات بخش کشاورزی بیشتر از سایر بخش های کشور است؟

بخش کشاورزی تنها بخشی است که تابع تولید غیرخطی دارد. یعنی فعالیت در بخش کشاورزی متاثر از تغییرات جوی، اقلیمی و طبیعی است. وقتی تابع تولید خطی داشته باشد آسیب پذیری اش بیشتر و قضیه تار عنکبوتی نیز شامل حالش می شود. قضیه تار عنکبوتی درباره شدت نوسانات عرضه و قیمت محصولات کشاورزی است. مثلا سیب زمینی کیلویی 10 هزارتومان می شود، همه هجوم می آورند و سیب زمینی می کارند، در نتیجه قیمتش به هزار تومان سقوط می کند و دیگر هیچ کس سیب زمینی نمی کارد. اینها به این خاطر است که کشور ما سیاست الگو و تغییر کشت، سیاست افزایش راندمان و سیاست کاهش مخاطرات بخش کشاورزی ندارد. در بخش کشاورزی آنچه تاکنون رشد کرده براساس سنت و تجربه روستاییان بوده است. مثلا آق قلای گلستان تبدیل به قطب شیر و دوغ شتر شده، رودبار و طارم قطب زیتون شده اند، کاشان و فارس قطب گلاب شده اند، رفسنجان و دامغان قطب پسته، قائن قطب زعفران و بم و جهرم قطب تولید خرما شده اند و... همه براساس سابقه و تجربه این گونه شده اند ولی این قابلیت در خیلی از جاهای کشور نیز وجود دارد.

درباره مصرف بالای آب در بخش کشاورزی حرف های زیادی زده می شود. برای رفع این مساله چه باید کرد؟

زمانی می گفتند بخش کشاورزی آب زیادی مصرف می کند و باید مالیات دهد. آن بخش هایی که باید مالیات بدهند، صنعت و خدمات است چون آب از ابتدا متعلق به کشاورزی بوده. به جای اینکه از کشاورزی مالیات بگیرند باید هزینه کنند و راندمان آب را افزایش دهند. از طرفی ما مستحق این نیستیم که با راندمان آب 40 درصدی سالی چهارمیلیون تن واردات گندم داشته باشیم که آن هم دقیقا برابر با ضایعات گندم در ایران است. یعنی اگر فقط جلوی ضایعات را بگیریم نیازی به واردات گندم نداریم یا اگر راندمان آب و آبیاری را از 40 به 80 درصد برسانیم، دیگر نیازی به جشن خودکفایی گندم نداریم و هرسال خودکفا هستیم. ایران یکی از معدود کشورهایی بوده که در محصولات کشاورزی و غله نیازمند کشورهای بیگانه نبوده است. تاریخ می گوید سیستان زمانی انبار غله آسیا بوده، اما ممکن است آن جایگاه را با ادامه بحران آب از دست بدهیم. در سال 2050 میلادی سرانه آب هر ایرانی از 2000 مترمکعب به 1000 مترمکعب می رسد. در آن شرایط بحرانی ما جزء 13 کشور تشنه دنیا قرار خواهیم گرفت. کشور ما جزء پنج کشور آبیاری دنیا بعد از چین، هند، آمریکا و پاکستان است. یعنی کشاورزی مان به آبیاری بستگی دارد. بحث مدیریت آب برای ما بسیار مهم است. الان هزاره جدید و قرن جدید، قرن اصلاحات ارزی نیست بلکه قرن اصلاحات آبی است. به تعبیر برخی ها این قرن، هزاره جنگ نفتی نیست و هزاره جنگ آبی است. ما باید اصلاحات منابع آبی، افزایش راندمان آب و آبیاری و درواقع آبخیزداری و کلا حفاظت و صیانت از منابع آبی و ریزش های آسمانی را در کشور هم برای بخش کشاورزی و هم برای بخش غیرکشاورزی بسیار جدی بگیریم.

در سال های اخیر تورم روستایی از تورم شهری پیشی گرفته است. یعنی روستاییان گران تر از شهرنشینان زندگی می کنند؟

تورم کالاهای مصرف داخلی مانند سبزیجات و صیفی جات بالا نیست؛ اما چون در حال حاضر زندگی روستایی به زندگی شهری تکیه کرده، لذا تورم مصرفی و تورم خوراکی بالاست. الان نان، گوشت، نوشابه و... از شهر به روستا می رود.
تورم مصرفی جامعه روستایی درواقع به تورم مصرفی جامعه شهری نزدیک شده و حتی بیشتر است و این به خاطر مصرفی شدن روستاهاست. روستاها از آن حالت مولد و تولیدی فاصله گرفته اند. یکی از دلایلش این است که حمایت از مصرف کننده بیشتر و حمایت از تولیدکننده کمتر است. حمایت از مصرف کنندگان باعث شده مصرف جامعه شهری و روستایی به هم نزدیک شود. از آن طرف سیاست های تولید داخلی یا سیاست های حمایت مرزی ناچیز باعث شده که تولید در بخش کشاورزی و روستایی کم شود.

با همه سازمان های عریض و طویلی که داریم هنوز روستاها با مشکلات پیش پاافتاده ای مواجه هستند. بالاخره تکلیف روستا چه می شود و متولی اصلی آن چه سازمانی است؟

یکی از مشکلات روستا تعدد سازمان های متولی است. جهاد کشاورزی، سازمان عشایری، سازمان تعاون روستایی، معاونت مناطق محروم و توسعه روستایی نهاد ریاست جمهوری، دهیاری های وزارت کشور و... تنها بخشی از سازمان های مرتبط با روستا هستند. این یکی از بزرگ ترین معضلات روستاست و به طور کل مشکلات زمانی حل می شوند که تعدد متولی از بین برود. به جای اینکه سازمان ها و وزارتخانه های عریض و طویل را مدام با هم ادغام و از هم جدا کنند، همان وزارت عمران و توسعه روستایی سابق را احیا کنند که کارش عمران روستایی بود. چرا این همه دستگاه مرتبط با روستا داریم ولی سند نهایی توسعه روستایی و عشایری نداریم؟

بحث سازمان های متولی شد؛ انحلال جهاد سازندگی و ادغام با وزارت کشاورزی را چقدر در عقب ماندگی روستاها موثر می دانید؟

وزارت جهاد سازندگی و وزارت کشاورزی وقتی جدا از هم فعالیت می کردند، عملکردشان بهتر از بعد از ادغام بود. در این سال های پس از ادغام من ندیدم جهاد کشاورزی غیر از مرغ، تخم مرغ و میوه شب عید دغدغه دیگری داشته باشد که البته در آن هم توفیقی نداشت. در حالی که بزرگ ترین پاسخگوی کشور برای توسعه پایدار روستایی، امنیت پایدار غذایی و پیشرفت بخش کشاورزی، وزارت جهاد کشاورزی است. من معتقدم چون نیروهای وزارت کشاورزی آن همت عمران روستایی را ندارند و بیشتر پشت میزنشین هستند، هیچ وقت نمی توانند مدیریت جهادی روستایی داشته باشند. این عافیت طلبی پرسنل و نیروهای جهاد سازندگی را نیز آلوده کرد.

اگر الان می گوییم روستاهای 20 خانوار به بالا برق دارند یا اگر شبکه آبرسانی 500 روستایی در سیستان تشکیل شده است، پیش قراول همه اینها جهاد سازندگی بود. از موقعی که جهاد کشاورزی آمد، ارومیه و هامون خشک شد. باید راهکارهای برتر یا استراتژی های به روز برای بخش کشاورزی ارائه کنیم. معتقدم وزارت جهاد کشاورزی در این زمینه توانمند نیست و ضعیف است. درواقع وزارت کشاورزی اصلا وجهه و عملکرد دو وزارتخانه قبل از ادغام را ندارد و عملکردش کمتر از نصف است.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت اطلاع رسانی مخبر، تاریخ 1 خرداد 97، کد مطلب: 5404138: www.mokhbernews.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین