پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۳۷۳۵۴
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۳۹۷ - ۰۰:۰۸
جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه برای ایرانی ها شاید یکی از ارزنده ترین تجربیات ورزشی هم بود؛ زحمت مربی، انسجام تیمی، گذشت، غیرتمندی، امید، تاکتیک و تکنیک همه چیز در تیم ملی فوتبال امسال اگر نگوییم در حد اعلی اما در حد عالی دیده می شد.
شعارسال: اینکه چرا فوتبال تا این اندازه محبوب است که قادر است در یک برهه زمانی به خصوص میلیون ها انسان را فریفته خود کند؛ بخنداند، بگریاند، بیانگیزد، به پا دارد و با تمامی فوت و فن هایش انسانی را که ممکن است مطلقا از هیچ یک از قواعدش هم سر در نیاورد اما مفتون و شیدای خودش کند تا کنون پرسش بسیاری از سوی جامعه شناسان بوده است. شاید پر بیراه نباشد که می گویند فوتبال همانند یک زندگی است. تجربه می آموزی، غصه می خوری، خوشحال می شوی، فریاد می کشی، عصبانی می شوی، فکر می کنی، عشق می ورزی، آرزو می کنی، خدا را فریاد می زنی و در مجموع همه داشته ها و نداشته هایت را در یک قاب مستطیل سبز رنگ ۹۰ دقیقه به تماشا می نشینی. اما جام جهانی امسال برای ایرانی ها تجربه های ارزنده زیادی داشت. خیلی ها چند ساعتی را فارغ از گوشی های همراه شان کنار یکدیگر به تماشای فوتبال نشستند. آرزوی بسیاری از زنان و خانواده ها در تجربه کنار هم بودن و به تماشای فوتبال نشستن آن هم از نوع دیجیتالی اش در ورزشگاه ها محقق شد. بسیاری خوشحالی خود را بعد از هر بازی تماشایی از سوی ایران در کمال آرامش به خیابان ها آوردند. بسیاری در پست های شبکه های اجتماعی غرور و تعصب شان نسبت به ایران را به اشتراک گذاشتند. شاید برای اولین بار هم بود که پرچم سه رنگ ایران با آرم الله از سوی هر ایرانی در هر نقطه از جهان فارغ از هر گرایش سیاسی و قومی و مذهبی بارها در دستانشان به اهتزاز درآمد. همه اینها نشان داد که چطور یک مسابقه ورزشی می تواند قلب میلیون ها نفر را تسخیر کند و برای چند صباحی هم که شده اختلافات را کنار زده و رنگ یکی شدن را فریاد بزند.

جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه برای ایرانی ها شاید یکی از ارزنده ترین تجربیات ورزشی هم بود؛ زحمت مربی، انسجام تیمی، گذشت، غیرتمندی، امید، تاکتیک و تکنیک همه چیز در تیم ملی فوتبال امسال اگر نگوییم در حد اعلی اما در حد عالی دیده می شد.روزهایی که مردم ایران با مشکلات عدیده داخلی و خارجی دست و پنجه نرم می کنند، ممکن است گاهی امیدشان به آینده کمی کمرنگ شده باشد، آن گونه که می خواستند و می خواهند نتوانند یک زندگی توام با آرامش و آسایش داشته باشند، دغدغه های بیشمار معیشتی نتواند روح و روانشان را آرام نگه دارد اما با همه این سختی ها و موانع شاید دردانه هایی باشند در اطراف و اکناف که بشود به آنها تاسی کرد، یاد گرفت، آموخت و افتخار کرد. فردی که این روزها به عنوان قهرمان عرصه فوتبال ملی در سطح جهان توسط رسانه ها و شبکه های اجتماعی به جهانیان معرفی می شود کسی نیست جز علیرضا بیرانوند، فردی که به گفته خود گذشته سختی داشته است اما همه این سختی ها را به جان خرید تا نهایتا به آرزویش رسید. آنگونه که روزنامه اشپیگل از زندگی و زمانه دروازه بان تیم ملی فوتبال ایران به دنیا می گوید نشان از اهمیت این فوتبالیست و زندگی او به عنوان نمونه و الگویی کم نظیر است.

طرح صفحه یک روزنامه سازندگی، امروز ۶ تیر ۹۷

«سنگربان ایران روی چمن استادیوم سنت‌پترزبروگ زانو زده بود و های های گریه می‌کرد. بیرانوند که با درخشش خود در پیروزی تیم ملی کشورش بر مراکشی‌ها نقشی کلیدی بازی کرده بود، زندگی و دوران حرفه‌ای پر فراز و نشیبی داشته. حکایت بیرانوند داستانی است که میلیونها ایرانی هم‌نسل او می‌توانند با آن همزاد پنداری کنند. در تلاش برای پیشرفت اجتماعی به فوتبال و مستطیل سبز امید می‌بندند.بیرانوند از خانواده‌ای عشایری می‌آید و در استان لرستان، از استانهای غربی ایران بزرگ شده. خانواده‌ی او در کوه‌‌های اغلب خشک و کم‌علف منطقه، به همراه گله‌های گوسفند و فرزندان‌شان در جستجوی مراتع سرسبز کوچ می‌کنند. بیرانوند به عنوان بزرگترین پسر خانواده، از سنین پایین به چوپانی و مراقبت از گله‌های ارزشمند خانواده مشغول می‌شود.وقتی بیرانوند دوازده ساله می‌شود خانواده در سراب یاس، جایی در حومه‌ی خرم‌آباد، مرکز لرستان مستقر می‌شوند. علیرضا آنجا به تیم محلی شهر ملحق می‌شود. او ابتدا به عنوان مهاجم بازی می‌کند ولی زمانی که دروازه‌بان تیم مصدوم می‌شود بیرانوند برای اولین بار خود را بین تیرهای دروازه می‌بیند. علیرضا درون دروازه می‌درخشد، با این درخشش نگاه‌ها را به خود معطوف کرده و از آن پس تقدیرش با دروازه‌های فوتبال پیوند می‌خورد.اما پدر بیرانوند از شور و شوق پسرش به فوتبال راضی نیست. بیرانوند به گاردین گفته ” پدرم می‌خواست کار کنم. حتی یک بار دستکش‌هایم را پاره کرد و بنابراین گاهی مجبور بودم با دست خالی دروازه‌بانی کنم "اما یک روز طاقت پسر جوان لر طاق می‌شود. علیرضا از یکی از خویشاوندانش پولی قرض گرفته، از خانه بیرون زده و سوار بر اتوبوس به تهران می‌رود. بیرانوند که نه پولی در جیب دارد نه سقفی بالای سرش، مجبور می‌شود در خیابانها بخوابد. او شبها را اغلب زیر سایه‌ی برج آزادی، مشهورترین نماد پایتخت ایران، به صبح می‌رساند.کمی بعد بیرانوند موفق می‌شود برای تمرین در باشگاه کوچک تهرانی وحدت اجازه بگیرد. پدر یکی از هم‌تیمی‌های او در وحدت به علیرضا اجازه می‌دهد همزمان در کارگاه پوشاکش به کار مشغول شود. بیرانوند شبها هم در همان کارگاه می‌خوابد و دیگر مجبور نیست شبهای تهران را زیر آسمان کم‌ستاره‌ی پایتخت سحر کند.

کمی بعد بیرانوند در یک کارواش شغلی دست و پا می‌کند. قد بلند ۱۹۴ سانتی‌متری علیرضا باعث می‌شود مسئولیت شست و شوی ماشین‌های شاسی‌بلند به او واگذار شود. در تهران گفته می‌شود یکی از مشتری‌های دائمی بیرانوند، علی دایی اسطوره‌ی فوتبال ایران بوده. همکاران علیرضا در کارواش او را تشویق می‌کنند تا با دایی صحبت کرده و از اسطوره بخواهد برای پیشرفتش در فوتبال به او کمک کند. ولی آقای دروازه‌بان آنقدر خجالتی است که نمی‌تواند سر صحبت را با دایی باز کند.بیرانوند در ۱۶سالگی با یکی از مربیان تیم دسته‌یکی نفت تهران ملاقات می‌کند. این باشگاه به پسر لر فرصت می‌دهد. اما علیرضا همچنان سقفی بالای سر ندارد و باشگاه تا مدتی بیرانوند را در یک نمازخانه اسکان می‌دهد. تا اینکه او در یک پیتزافروشی مشغول به کار می‌شود که می‌تواند شبها را آنجا بخوابد. یک روز که مربی بیرانوند به پیتزافروشی می‌آید، علیرضا که شغلش را از مربی پنهان کرده خود را از او پنهان می‌کند و وقتی صاحب پیتزافروشی مجبورش می‌کند برای مربی‌ پیتزا ببرد، بیرانوند آنجا را ترک کرده و دیگر هرگز برنمی‌گردد. کمی بعد علیرضا به عنوان رفتگر به کار مشغول می‌شود.با وجود همه‌ی دشواری‌ها، فوتبال بیرانوند پیشرفت می‌کند. او در تیم زیر ۲۳سال نفت تهران پیراهن شماره‌ی یک را به تن کرده و کمی بعد در اتفاقی که برای او بسیار بزرگ است به تیم حرفه‌ای نفت راه می‌یابد. نقطه‌ی قوت اصلی علیرضا پرتابهای دست او است. بیرانوند در سال ۲۰۱۴ با یک پرتاب دست ۷۰متری توپ را به عمق زمین حریف می‌فرستد و شگفتی می‌آفریند.بیرانوند در سال ۲۰۱۵ اولین بازی ملی خود را انجام می‌دهد. در رقابتهای انتخابی جام جهانی ۲۰۱۸ بیرانوند در ۱۲ بازی دروازه‌اش را بسته نگه می‌دارد و در اولین بازی تیمش در جام جهانی هم در مقابل مراکش، همچون سدی محکم، دروازه‌ی ایران از گزند حملات زهردار مراکشی‌ها محافظت می‌کند.بیرانوند در دومین بازی ایران مقابل اسپانیای بزرگ هم درخشان ظاهر شده و با اینکه یک گل دریافت می‌کند، بارها فوتبالیست‌های بزرگ اسپانیا را ناکام می‌گذارد. ایران می‌تواند و باید به گلر خوش‌نقش خود ببالد و افتخار کند.»

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از خبرگزاری شفقنا ، تاریخ انتشار: 6 تیر 1397 ، کدخبر: 590398 ، www.fa.shafaqna.com

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین