شعار سال: «اطراف سفارت روسیه و خوابگاه مخروبه ارتش، به محل زندگی معتادان تبدیل شده است.» این جمله را اهالی محله فردوسی در تماس با تحریریه همشهری محله عنوان کردهاند تا شاید به وضعیت نابسامان این روزهای محلهشان رسیدگی شود. محلهای دیپلماتیک که علاوه بر تمرکز واحدهای تجاری و مسکونی، سفارت کشورهای روسیه و انگلستان را هم در دل خود جای داده اما این روزها میزبان انواع آسیبها شده است. خرید و فروش و مصرف علنی موادمخدر، آنهم در یک قدمی منازل مسکونی و سفارتخانهها، تردد وقت و بیوقت معتادان و اتراق شبانهروزی آنها در خوابگاه متروکه ارتش، افزایش آمار سرقت از خودروها و مغازهها، اینها همگی تنها گوشهای از شکایت اهالی محله فردوسی از حال و روز این روزهای این محله است. در این گزارش به درخواست اهالی این محله سری به خیابانهای اطراف خوابگاه ارتش و سفارت روسیه زدیم و ابعاد مشکل را از نزدیک بررسی کردیم.
حوالی ظهر که تردد عابران و خودروها در تقاطع خیابانهای پارس و غزالی کمتر میشود، به خوابگاه قدیمی و البته مخروبه ارتش میرسیم. ملکی که سالهاست در ضلع شمال غرب تقاطع جا خوش کرده و به گفته همسایهها، دو سالی است که مانند بسیاری از ملکها و ساختمانهای مخروبه، میزبان انواع آسیبها شده است. تا اینجا همه چیز آرام و بدون مشکل به نظر میرسد، اما تنها چند دقیقه انتظار در آنسوی چهارراه کافی است تا معتادان از راه برسند و سر درددل همسایهها هم باز شود. در ظاهر قفلی بزرگ روی در آهنی ملک، قرار است مانع ورود معتادان شود،
اما آن ها هر بار منفذ جدیدی برای اتراق در خوابگاهشان پیدا میکنند. مردی ژنده پوش، تکیده و لاغراندام، از میان شمشادهای حاشیه خیابان به یکباره ظاهر میشود و ناباورانه و تنها در چند ثانیه در آهنی دو و نیم متری را درمینوردد. بیشک از آنسوی در ورودی آویزان شده و حالا خودش را به جمع دوستان معتادش در خوابگاه رسانده است. تنها پنج دقیقه طول میکشد تا نفر بعدی هم از راه برسد و ماجرا از نو تکرار شود. سراغ کاسبان ضلع جنوبشرق خوابگاه ارتش میرویم. آنها دل پری از این رفت و آمدها دارند و میگویند حضور معتادان روزگار همسایهها را مانند دیوارهای دودگرفته داخل ملک، سیاه کرده است. «حمید صادقی» یکی از کاسبان قدیمی محله میگوید: «خوابگاه ارتش تا حدود سال 1395 فعال بود. پس از تعطیلی خوابگاه، ارتش آهنآلات و درهای ورودی ساختمان داخل ملک را فروخت و مشکل از همان وقت آغاز شد. همان اتاقهایی که خوابگاه دانشجویان ارتش بود، اکنون خوابگاه معتادان شده است.»
پاتوق چهار فصل معتادان
انگار معتادان برای ورود و خروج به خوابگاهشان، راه دیگری هم دارند. کوچه «تمدن» در ضلع شمالی ملک، مدخل دیگری برای آنهاست. با فروش در و پنجره و آهنآلات خوابگاه متروکه، پنجرههای ضلع شمالی آن تبدیل به راه ورود دیگری برای معتادان شده است. «بهزاد» یکی دیگر از کاسبان خیابان غزالی میگوید: «آنها برای ورود به خوابگاه از نردبان هم استفاده میکنند. وارد کوچه تمدن میشوند، دوستشان را صدا میزنند و بهوسیله نردبانی که برایشان مهیا میشود، بهآسانی وارد ملک میشوند. حتی با جابهجا کردن سطل زباله و بالا رفتن از خودروهایی که زیر دیوار خوابگاه پارک شده است، راهشان را به داخل ملک پیدا میکنند. متأسفانه فساد در این خوابگاه بیداد میکند و پای زنان معتاد نیز به اینجا باز شده است.» همسایههایی که دل پری دارند، برای تهیه این گزارش کمک حال ما میشوند. یکی از آنها ما را به سمت پشتبام آپارتمانش راهنمایی میکند تا از آنجا دید دقیقتری به داخل خوابگاه ارتش داشته باشیم.
حیاطی که یک روز محل تردد دانشجویان ارتش بود، اکنون پر از زباله است. یکی از معتادان، لخت و بدون پوشش مناسب در حیاط قدم میزند و زیر سایه چنار گوشه محوطه در خود مچاله میشود. دیوار ضلع شمالی ملک و بنایی که ظاهراً یک روز آن گوشه قرار داشت، کامل تخریب شده و منظرهای نامناسب برای همسایهها رقم زده است. «غلامحسین هوبه افزا» یکی دیگر از اهالی محله است که میگوید: «شبها صدای دعوا و درگیری معتادان بر سر موادمخدر، فحشها و ناسزا گفتنهایشان امان همسایهها را بریده. هوا که تاریک میشود همه نگران تردد زنها و بچهها هستیم. تعدادشان هم کم نیست. تصور میکنم هرکدام از این اتاقها را میان خودشان تقسیم کردهاند. زمستانها برای گرم شدن در محوطه ملک و تابستانها هم برای روشنایی آتش روشن میکنند.»
افزیش سرقت، معضل تازه کاسبان و همسایهها
مشکلاتی که تردد بیوقفه معتادان به خوابگاه ارتش برای همسایهها ایجاد کرده به همینجا ختم نمیشود. همسایهها و کاسبان وقتی از حضور ما برای تهیه گزارش باخبر میشوند، هرکدام از اتفاقها و مشکلاتی که با چشم خود دیدهاند، برای ما تعریف میکنند. یکی دیگر از کاسبان نزدیک خوابگاه میگوید: «در مدت دو سالی که همسایه معتادان شدهایم، میزان سرقتها در محله بسیار زیاد شده. سرقت از خودروهای حاشیه خیابان که دیگر شب و روز ندارد. همین چند روز پیش، به خودرو یکی از همسایهها دستبرد زده شد و محتویات داخل خودرو نیز به سرقت رفت.» حرفها که به اینجا میرسد، «حمید صادقی» میگوید: «مدتی قبل به مغازه من دستبرد زده شد. اجناس داخل مغازه به ارزش هشت میلیون تومان به سرقت رفت. کرکره مغازه را قیچی کردند و وارد مغازه شدند. تصاویر ضبط شده دوربین را که بررسی کردیم با تصویر مردی تکیده که همه نشانههای یک معتاد و کارتنخواب را داشت، روبهرو شدیم. با وجود شکایت و پیگیری کلانتری، هنوز سارق پیدا نشده است.» یکی دیگر از کاسبان خیابان غزالی هم سر درددلش باز میشود و میگوید: «بارها در مقابل چشم خودمان از مغازه سرقت کردهاند. باکسهای نوشابه، چیپس، پفک و دیگر اجناسی که سوپرمارکتها بیرون مغازه میگذارند، توسط آنها به سرقت رفته است. گاهی هم وارد مغازه میشوند و از مشتریانطلب کمک میکنند. این کار آنها مشتریان را میترساند و به کاسبی ما هم ضرر میزند.»
خرید و فروش موادمخدر در یک قدمی دو سفارت
کلونی معتادان در خوابگاه ارتش و در حقیقت، زندگی شبانهروزی آن ها در اتاقهای متروکه، خرید و فروش موادمخدر را نیز به شکل علنی در پی داشته است. تجمع معتادان تنها به ملک ارتش محدود نمیشود. آنها در گوشه پیادهرو و در پناه شمشادها موادمخدر مصرف و حتی خرید و فروش میکنند. آنهم در خیابانی که دو سفارت را در خود جای داده است. سراغ باجه نگهبانی یکی از سفارتخانهها میرویم. افسر جوان داخل باجه با تأسف سری تکان میدهد و میگوید: «جلوه خوبی ندارد. اینکه هر لحظه یک معتاد با سر وضع نامناسب، در حال مصرف موادمخدر و یا حمل و انتقال کیسههای پر از زباله به داخل خوابگاه ارتش دیده شود، چهره خیابان را زشت کرده است. آنهم جایی که محل رفتوآمد توریستهاست.
از طرفی همسایهها نیز در محل زندگیشان احساس امنیت نمیکنند.» دریچه کوچک روی در آهنی خوابگاه ارتش که شاید یک روز دژبانها از آن برای کنترل رفتوآمد به خوابگاه استفاده میکردند، این روزها انگار کاربرد دیگری دارد. «خلیل محمدی» یکی دیگر از اهالی محله میگوید: «بازار خرید و فروش موادمخدر اینجا میان معتادان داغ است. از آنجایی که چندین معتاد در این خوابگاه زندگی میکنند، خردهفروشان موادمخدر اینجا را محل کاسبیشان کردهاند. با موتورسیکلت میآیند و از همین دریچه کوچک جنس رد و بدل میکنند. در دسترس بودن موادمخدر آنهم در چنین محلهای حسابی خانوادهها را نگران کرده است.»
کلانتری معتادان را بیرون کرد، اما دوباره آمدند
اما اهالی محله فردوسی و ساکنان خیابانهای پارس و غزالی، موضوع را از نیروی انتظامی و کلانتری 109 فلسطین هم پیگیری کردهاند. آن ها استشهادنامهای تنظیم و به کلانتری دادهاند تا با مداخله پلیس کمی از آسیبهایی که دامنگیرشان شده کاسته شود. حمید صادقی میگوید: «چند روزی بود که صدای گوشخراش تخریب دیوار ساختمان و برخورد آهنآلات با یکدیگر امان همسایهها را بریده بود. معتادان مشغول تخریب بخشی از ساختمان، پیدا کردن و شاید فروش آهنآلات و لولهها بودند. همان شب آتشسوزی بزرگی نیز در داخل خوابگاه ارتش اتفاق افتاد. آتشنشانها و پس از آن مأموران کلانتری وارد ملک شدند. چادرها و بساط معتادن را جمع و آنها را نیز از ملک بیرون کردند. اما چند ساعت بعد دوباره جمع زیادی از معتادان وارد خوابگاه سوخته شدند. انگار این ماجرا تمامی ندارد.» صادقی ادامه میدهد: «حتی با مسئولان ارتش هم ارتباط برقرار کردیم. آنها هم چند نفر را فرستادند تا در آهنی ورودی خوابگاه قفل شود. این اتفاق هم افتاد اما متأسفانه هیچ تأثیری در رفتوآمد و اتراق معتادان نداشته است.»
سایت شعار سال، با تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه همشهری، تاریخ انتشار 10 تیر 97، کد مطلب: 21499، www.newspaper.hamshahri.org