شعار سال: برنامهریزی دقیق و کارآمد، به منظور زندگی بهتر، خواسته بسیاری از پایتختنشینان است؛ آنها میخواهند مدیران شهری سلیقهای تصمیم نگیرند و پروژهها و طرحها بر اساس استراتژیها و برنامههای بلندمدت پیش برود نه تصمیمهای مقطعی و غیرکارشناسی. این خواسته معقول بنا به تجربه میان شهروندان شکل گرفته و جالب اینکه پشتوانه علمی هم دارد. برنامهریزی شهری رشتهای دانشگاهی است که پرورش مدیرانی توانمند برای شهرها و همچنین پیشبرد پروژههای شهری بر اساس شاخصهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... را پیگیری میکند. درباره این رشته علمی و نقشی که میتواند در مدیریت امور شهری ایفا کند با «محمدرضا زندمقدم» استادیار دانشگاه در رشته برنامهریزی شهری گفتوگو کردهایم. وی 17 سال سابقه تدریس در دانشگاه و تألیف 2 کتاب و بیش از 120 مقاله علمی، پژوهشی و همایشی در حوزه برنامهریزی شهری، روستایی و گردشگری و همچنین آمایش سرزمین را در کارنامه دارد. وی مدتی نیز در شهرداری یکی از مناطق پایتخت مشاوره بوده است.
در برنامهریزی شهری برای پیشبرد درست امور و جلوگیری از اعمال سلیقههای شخصی چه وظایفی برای مدیران تعریف شده است؟
مدیر به کسی میگویند که در حوزهکاری خودش توانمند است، اما وقتیکاری تخصصی باشد لازم است مدیران با افراد متخصص و خبره در آن حوزه مشورت کنند. در برنامهریزی نوین شهری، بهعنوان یک علم، مشاوره تخصصی جایگاهی ویژه دارد. این مشاوره تا حد زیادی از اعمال سلیقه جلوگیری میکند و باعث میشود کارها طبق اصول علمی پیش برود.
میدانیم که برخی پروژههای شهری به دلیل ضعف مشارکت شهروندان به نتیجه مطلوب نمیرسد. در اینباره مهمترین توصیه برنامهریزی شهری برای مدیران چیست؟
یک توصیه طلایی وجود دارد. بر اساس مفاهیم نوین برنامهریزی شهری «برنامهریزی برای مردم» غلط است و به جایش باید «برنامهریزی با مردم» جایگزین شود. وقتی مردم و در اینجا شهروندان طرحی را بپسندند، نتایج آن را به نفع خودشان بدانند، مطمئن باشند که با اجرای طرح مشکلات خودشان حل میشود و خود را در اجرای طرح سهیم بدانند در پیشبرد آن مشارکت میکنند. در برنامهریزی با مردم مهم این است که خواستهها و نیازهای مردم شناسایی شود و اجرای طرح برای پاسخگویی به این نیازها باشد. در تهران طی دهههای اخیر طرحهایی داشتهایم که بر اساس سلیقه فرد یا گروه خاصی اجرا شده یا اهداف سیاسی و جناحی داشته است. شهروندان به درستی در مییابند که این طرحها اصولی و منطقی و علمی نیست و منافع بلندمدت جمعی را تأمین نمیکند پس با آنها همراه نمیشوند.
گاهی هم طرحهایی اجرا میشود که در بلندمدت به نفع مردم است ولی به دلیل الزامات و دشواریهای مقطعی که در پی دارد با آن همراه نمیشوند. برای مثال طرحهایی که در حوزه تفکیک زباله، بازیافت یا محیطزیست مطرح میشوند و برای توسعه شهرها ضروری هستند.
هدف از برنامهریزی شهری اعم از راهبردی، توسعهای، اقتصادی و... در تمام دنیا ارتقای ظرفیتهای اجتماعی است. در این راه، به افزایش آگاهیها، همبستگی جمعی، قانونمداری و همچنین اخلاق عمومی نیاز است. هنگامی که شهروندان دلیل یا دلایل اجرای یک طرح را بدانند و باور داشته باشند که نتایج آن به نفع خودشان و آیندگان است بهتدریج با آن همراه میشوند. امروزه در بسیاری حوزهها میتوانیم تأثیر ارتقای ظرفیتهای اجتماعی را ببینیم؛ طرحهایی که در ابتدا با ضعف مشارکت و حتی مخالفت شهروندان مواجه شد ولی به تدریج با افزایش آگاهیها با آن همراه شدند و حالا جزو امور بدیهی شهرنشینی است.
گویا حس تعلق و همبستگی جمعی در پایتخت کم است
یادم است که اوایل پیروزی انقلاب اسلامی در کوچهها و محلهها، اهالی برای پاکسازی دیوارهها و نظافت معابر فراخوان میدادند. طرحی خودجوش با نام روز پاکسازی بود که خیلی از اهالی در آن شرکت میکردند. یعنی حس تعلق و همبستگی وجود داشت. حالا که آن فرهنگ کمرنگ شده دلیلش این است که برنامهریزی شهری مناسب و کارآمد نبوده است.
نقش شهروندان در برنامهریزی شهری چگونه تعریف میشود؟
چنانکه ذکر شد اگر برنامهریزی با مردم باشد نتیجه طبیعی آن است که شهروندان خودشان در پیشبرد طرحها و کاهش مشکلات همکاری میکنند و دیگر لازم نیست مدیران بیایند و فکر کنند و راهکار بیندیشند که چگونه شهروندان را برای مشارکت به صحنه بیاوریم. با این حال درباره نقش مردم باید عنصر زمان را هم در نظر گرفت.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همشهری ، تاریخ انتشار 12 تیر 97، کدمطلب:21884، www.newspaper.hamshahri.org
ا.ح75