شعار سال: نشست «علوم انسانی؛ تحلیلی مفهومشناختی» با ارائه دکتر مالک شجاعی جشوقانی سهشنبه ۲۹ خرداد در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
این نشست که به همت پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با همکاری طرح جامع اعتلا و ساماندهی علوم انسانی برگزار میشد، تبارشناسی مفهوم علوم انسانی، معنای علوم انسانی و اثر این دو بر کاربست و کاربرد علوم انسانی نزد دانشکاران این علوم را بررسی کرد.
سخنرانی شجاعی در این نشست مبتنی بر دو پیشفرض اساسی بود: نخست اینکه علوم انسانی، اصطلاحی قرن نوزدهمی است و دوم، مفهوم علوم انسانی مبتنی بر تفسیری فهم میشد که ویلهم دیلتای از این اصطلاح مستفاد میکرد.
مفهومشناسی تاریخی علوم انسانی
مالک شجاعی در بخش نخست سخنرانی خود مفهومشناسی علوم انسانی را به لحاظ تاریخی مرور کرد و توضیح داد که علوم انسانی در معنای Humanities Science مفهومی جدید است که در قرن نوزدهم ساخته شده است.
شجاعی توضیح داد که از پس اصطلاحات بسیار نظیر «علوم اخلاقی»، «علوم رفتاری»، «علوم روحی» و «علوم تاریخی»، دیلتای معتقد به «علوم انسانی» است. با این حال به توصیه شارح انگلیسی دیلتای یعنی مکریل، هم اشاره داشت؛ که پیشنهاد کرده بود واژه و مفهوم «مطالعات» را جایگزین مفهوم «علوم» کنیم. با این توضیح، مکریل، دیلتای را «فیلسوف مطالعات انسانی» میخوانَد.
علوم انسانی به مثابه مفهومپردازی
شجاعی همانطور که در ابتدای نشست اذعان کرده بود، به تاسی از دیلتای، علوم انسانی را «مفهومی کردن تجربه زیسته یک قوم» خواند و تصریح کرد: «این مفاهیم هستند که تاریخ فلسفه را پیش بردهاند، نه افراد». بنابراین، وجه مفهومپردازی این علوم، وجهی ضروری است. به بیان دیلتای «به مفهوم درآوردن جهان انسانی»، کارکردی در حدود ماهیت علوم انسانی است.
شجاعی، درس مهمی که میشود از تلقی دیلتای از علوم انسانی برگرفت را همین مداقه کردن در مفهومی کردن تجربه زیسته جامعه دانست.
درسهای این نشست
گرچه مالک شجاعی، در این ارائه بر وجوه تاریخی مفهوم «علوم انسانی» تاکید داشت؛ با این حال اشاره او به دیلتای با تفسیری که آمد، بینشهایی را به همراه داشت. جهت نقب زدن به این بینشها، فهم موضع دیلتای ضروری است.
ویلهلم دیلتای مورخ، جامعهشناس، روانشناس و فیلسوف آلمانی است که به مداقه در تفاوت علوم طبیعی و علوم انسانی همت گمارد؛ در ۱۸۸۳ نخستین بار به طرح فلسفی مفهوم علوم انسانی میپردازد. وی که به عنوان بنیانگذار جامعهشناسی تفهمی نیز شناخته میشود، کتاب معروفش «مقدمه بر علوم انسانی» را با ابهام در چنین تفکیکی به پایان برد. یعنی برای خود او نیز تمایز علوم طبیعی و علوم انسانی، حلنشده باقی ماند.
با این حال، نقطه عطف در کار دیلتای را میتوان تعریف جامع و پرپیامدی دانست که برای علوم انسانی قائل بود. شاید بتوان گفت که دیلتای با اعتقاد به جامعهشناسی تفهمی، علوم انسانی را کنش متقابل میان عینیت جامعه و ذهنیت دانشمند دانسته است.
چنین منظری حاوی این بینش است که پیوند وجه نظری و کاربردی علوم انسانی، در فرآیند «مفهومی کردن تجربه زیسته»، به تولید، بازتولید و تداوم علم یاری میکند.
نشستهایی از این دست، این فهم کارآمد را برای دانشکار علوم انسانی و اجتماعی دارد که در پیوند با جامعه و تجربه زیسته اجتماعی که در آن تنفس میکند، بتواند مسیری را از میان مسیرهای چندگانه تولید علم درونزا و مبتنی بر اقتضائات جامعه، درک و طی کند.
سایت شعار سال، با تلخیص و اضافات برگرفته از سایت بردار، تاریخ انتشار 5 تیر 97، کد مطلب: -، www.bordar-ensani.ir