شعار سال: منصورهالسادات صادقي اظهار کرد: براي نخستينبار بهمنظور رسيدگي به مسائل دانشجوياني که با موضوع «ترنس» (تراجنسي) درگير هستند، دبيرخانهاي بهعنوان پايلوت ايجاد شده است. او درباره نحوه ارتباط دانشجويان ترنس با اين دبيرخانه توضيح داد: دانشجويان متقاضي در سراسر کشور ميتوانند از طريق مراکز مشاوره با اين دبيرخانه ارتباط برقرار کرده و مسائل خود را مطرح کنند.
مدير کل دفتر مشاوره و سلامت سازمان امور دانشجويان، گفت: مسائل و دغدغههاي دانشجويان ترنس در صورت تأييد پزشک از طريق اين دبيرخانه قابل پيگيري است. صادقي افزود: دانشجويان ترنس مانند ساير دانشجويان در کلاسهاي درس حاضر ميشوند و به دانشگاه رفتوآمد ميکنند، اما مسائل خاص خودشان را دارند و گاهي مسئله آنها در خانواده پذیرفته نمیشود که ميتوانند در دبيرخانه نسبت به حل مشکلات خود اقدام کنند.
تغيير جنسيت در ايران با فتواي امام خميني آزاد شد. ايشان در سال 1343 به روابودن اصل تغيير جنسيت فتوا دادند؛ اين فتوا شايد تا زمان عمل تغيير جنسيت فريدون ملکآرا که بعد از عمل به مريمخاتون ملکآرا تغيير نام داد، خيلي مقبوليت نداشت. در سال 1364، فريدون ملکآرا، دانشجوي رشته پزشکي نزد امام رفت و اعلام کرد از نظر رواني يک زن است و از ايشان براي تغيير جنسيت کسب تکليف کرد و امام پس از تأييد پزشکان به او اجازه عمل تغيير جنسيت داد. دکتر ملکآرا در خاطراتش مينويسد در پشت اتاق امام منتظر تعيين تکليف بود که به او اعلام کردند رعايت حجاب از اين پس براي او اجباري است. از آن پس مسئله تغيير جنسيت از نظر فقهي در اين کشور مسلمان تسهيل شد و باب گفتوگوي حقوقي و فقهي درباره آن باز شد.
هويت جنسيتي فرد در واقع شامل رفتارهاي بيروني فرد در جامعه، خانواده يا در ذهن خود فرد است که ممکن است مردانه يا زنانه باشد و ممکن است رفتار بيروني فرد با اندامهاي جنسي زمان تولدش سازگار و يکسان نباشد؛ برای مثال ممکن است فردي با اندام جنسي زنانه متولد شود، اما رفتار مردانه داشته باشد و هويت جنسيتياش مردانه باشد. اختلال هويت جنسيتي يا اختلال هويت جنسي زماني رخ ميدهد که ذهنيت فرد از جنسيت خويش با اندام جنسي زمان تولدش متفاوت است.
دکتر شهريار کهنزاد، جراح تغيير جنسيت، با مثبتارزيابيکردن اقدام دانشگاه براي ايجاد مرکزي مخصوص دانشجويان ترنس تأکيد ميکند: بسياري از مراجعان ما براي عمل تغيير جنسيت دانشجويان هستند. طبيعت ترنسکشواليتي يا بهتر بگويم Gender dysphoria که مبين بيشتر اين جماعت است، همين است که پر از دردسر باشد. هر مرحلهاي از زندگي آنها، بهویژه قسمتي که اصطکاکها با جوامع و خانواده بيشتر ميشود، دردسرهاي خودش را دارد. وقتي هم که وارد دانشگاه ميشوند، خود دانشگاه مسائل خودش را دارد. تا وقتي که اجتماع انبوه پيرامون اين معضل به چراييها، ظرايف و مختصات اين معضل آگاهي کامل نداشته باشند، ترنسها در برخورد با جوامع مشکل خواهند داشت. تحصيل بهویژه در مرحله دانشگاه براي ترنسکشوالها در بسياري از موارد دورهاي است که سعي ميکنند زودتر آن را بگذرانند، زیرا در مرحله بعدي جراحي ميکنند و کار به تغيير اسم و شناسنامه ميرسد. با توجه به تجربه شخصي من ترنسکشوالهاي دانشجو سعي ميکنند در سالهاي آخر تحصيل به ما مراجعه کنند و بعد از فراغت به اين تبديل تن بدهند، البته اگر کنترل کار دست خودشان باشد که در بسياري موارد هم دستشان نيست.
او در پاسخ به اين سؤال که چند درصد مراجعهکنندگان عمل تغيير جنسيت دانشجو هستند گفت: من آمار مدوني ندارم. مشخصا اگر من درباره بيماران خودم بگويم، شايد يک گزينش طبيعي پيش بيايد، اما بهطور معمول ميشود در اين مورد مثال زد که تمايل تبديل مرد به زن، هميشه بيشتر از زن به مرد هستند، اما درباره درصد دانشجويان نميتوانم بگويم تعداد دانشجويان کانديدای عمل بيشتر از ديگران است، اما کم نيستند.
کهنزاد تأکيد کرد: اصولا به دلايل متعدد، اين افراد تحصيلکرده، برازنده هستند. آنچه من بهطور شاخص ميتوانم بگويم اين است که ترنسها افرادي بااستعداد و علاقهمند به تحصيل هستند.
او در پاسخ به اين سؤال که مهمترين وظيفه دبيرخانه دانشجويان ترنس چه ميتواند باشد، گفت: طبيعتا هر برداشت و هر رفتاري وقتي بهصورت يک واتاب اجتماعي خود را بروز ميدهد، نشاندهنده اين است که ورقي ديگر در جذب انديشه عامه جامعه در حال پديدآمدن است. من فراموش نميکنم در سالهاي اولي که اين کار را در ايران شروع کرديم، اين افراد، از زواياي تاريک بيمارستاني ميخراميدند و در تنهايي يکي از سختترين جراحيهاي دنيا را متحمل ميشدند. بسياري از تصاوير آنها وقتي بهتنهايي از بيمارستان خارج ميشدند نيز در ذهن من باقي مانده است. من درباره فرهنگي صحبت ميکنم که براي يک عمل ساده لوزه، 20 نفر بيمار را همراهي ميکنند، اما حاضر به همراهي فرزند خود براي عمل تغيير جنسيت نبودند. در اين دبيرخانهها بيشترين خدمتي که ميشود به اين دانشجويان کرد، آشناکردنشان با مراکز مشاوره، دادن اعتمادبهنفس، معرفي پزشک و همراهي براي پذيرش خانواده آنها در وضعيت جديد است.
کهنزاد گفت: اما الان کمتر فردي وجود دارد که بهعنوان فرد مبتلا به Gender dysphoria به من مراجعه کند و پدر يا مادرش يا برادرش او را همراهي نکند و اين نشانه ورقخوردن ديگري در برگه اجتماعي کشور است و نشان ميدهد نگرشها عوض شده و دور از خطاست. سالهاي اولي که اين کار در ايران آغاز شد، روزنامههاي زيادي بهدليل مصاحبه با پزشکان تغيير جنسيت تعطيل شدند، ولي امروز ميبينيم که تأثير سماجت فرهنگي به جايي رسيده که حق آنها تأمين شده است. کهنزاد همچنين در پاسخ به اين سؤال که با توجه به پيشرفت فرهنگي آيا اقبال به انجام عمل تغيير جنسيت در ايران بيشتر شده، گفت: در عصر حاضر (داستان فقط مربوط به ايران نيست) اگر ميبينيد که به مسئله تغيير جنسيت و تراجنسيها در جهان توجه بيشتري میشود، دليلش زيادشدن تعداد اين افراد نيست، بلکه تعدادي از آنها در آن دوگانگي حس غريبي که از برداشت تصوير مخلوط خود داشتند، وقتي از طريق فرهنگسازيها متوجه معضل خود ميشوند و ميفهمند معضلات تعريفشده و قابل مراجعه و ترميمپذير است، مراجعهشان نيز بيشتر ميشود؛ يعني شوق و اشتياقي افزون وجود ندارد. حالا از من ميپرسند که آيا نسبت به سالهاي گذشته تعداد عملهايت بيشتر شده؟ نه! من همان سالي 12،13 عملم حتي يک نفر هم بيشتر نميشود و اصلا اگر کسي گفت سالي صد عمل تغيير جنسيت انجام ميدهد، دروغ است. واقعيت آماري تعداد اين عملها همين است و نه بيشتر.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 10 مهر97، شماره: 3257
ح.ن76
ح.ن76
م.ا75