شعار سال: مهدی ذاکریان،
استاد روابط بینالملل دانشگاه نگاه مثبتی به عملکرد هیأت دیپلماتیک ایران در
نیویورک دارد با این حال او بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماتیک ایران را در کارزار
سیاسی سازمان ملل ناکافی میداند. مشروح گفتوگو با این صاحبنظر بینالملل را در ادامه
میخوانید.
هیأت دیپلماتیک ایران در نشست جاری سازمان ملل با بالاترین
سطح ممکن حضور یافت. از نظر شما این مشارکت تا چه اندازه به پیشبرد اهداف سیاست
خارجی بویژه در شرایط کنونی که ایران با بدعهدی امریکا در چارچوب برجام مواجه شده،
مؤثر بوده است؟
شکلی از دیپلماسی که از سوی وزارت خارجه پیگیری میشود، دیپلماسی رسمی
است که معمولاً مخاطب آن، دولتها هستند. دیدارهایی که در سازمان ملل و در
مجمع عمومی صورت میگیرد بیشتر از جنبه دیپلماسی رسمی است زیرا نمایندگان دولتها
از سراسر دنیا حضور دارند و فرصتی فراهم میشود تا یک کشور دیدگاه و شیوه خودش را
در مجامع بینالمللی در یک زمان اعلام کند. چنین نشستهایی دارای ظرفیت بالا و فرصتی
بی نظیر برای همه کشورهاست. در اهمیت آن همین کافی است که بگوییم اکثر رهبران
کشورها از سال 1990 به بعد در چنین جلسهای شرکت میکنند در حالی که در گذشته این
طور نبود و تعداد محدودی از رؤسای کشورها حضور مییافتند. به همین دلیل در یک هفته
اول مجمع، نوبت سخنرانی به وزرای خارجه نمیرسد و فرصت خوبی فراهم میشود تا رؤسای
کشورها دیدگاههای خود را ارائه کنند.
با وجود این معتقدم رئیس جمهوری ایران بایستی به جای اینکه هر ساله به
طور مرتب در این نشستها شرکت کند، هر چند سال یکبار حضور یابد اما وقتی مشارکت
کرد برنامه و پیشنهاد خاصی با خود همراه داشته باشد. مشابه کاری که رئیس دولت
اصلاحات انجام داد که حضورش در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب
قطعنامه گفتوگوی تمدنها انجامید و همین طور اولین حضور آقای روحانی در مجمع
عمومی با تصویب قطعنامه مبارزه با افراط گرایی و خشونت همراه شد که دستاورد بزرگی
برای دولت آقای روحانی بود.
حضور آقای روحانی در نشست امسال تا چه اندازه ضروری به نظر میرسید؟
حضور رئیس جمهوری ایران در نشست جاری سازمان ملل ضروری به نظر میرسید.
آقای روحانی حضور مؤثری داشتند و اتفاقاً به خوبی صحبت کردند و معتقدم یکی از دلایل
انزوای ترامپ در مجمع عمومی و شورای امنیت صحبتها و سخنرانی منطقی و بهنگام ایشان
بود. چند نکته را اشاره کردند که خیلی مهم بود. بحث چندجانبه گرایی، مقابله با
یکجانبه گرایی و همچنین بحث مذاکره با امریکا که از جمله مباحث مطرح شده از سوی
ایشان بود. آقای روحانی در بحث مذاکره تأکید کرد که اتفاقاً ایران یک بار سابقه
مذاکره پشت درهای بسته با امریکا را داشته که بدعهدی کرده است اما اینک آماده است
از همان سازمان ملل و در مقابل دیدگان جهان با این کشور مذاکره کند تا این گفتوگوها
در معرض قضاوت جهان قرار گیرد. لذا طرح مواضعش از منظر گفت وگو در مقابل دیدگان
جهانی بسیار منطقی و مناسب بود زیرا نتیجه آن محاکمه ترامپ در نشست شورای امنیت
بود. منتهی این موضوعات اگر با ارائه پیشنهاد و دستور کاری همراه بود بسیار
کارآمدتر میبود. البته خوب است که وزارت خارجه پیگیر قطعنامه حمایت از چندجانبه گرایی
و مقابله با یکجانبه گرایی باشد.
این مواردی که اشاره داشتید در قالب دیپلماسی رسمی کشور مورد پیگیری
قرار گرفته است، وجوه دیگر دیپلماسی اعم از دیپلماسی عمومی به چه شکل مورد پیگیری
هیأت دیپلماتیک ایران قرار گرفته است؟
سوای دیپلماسی رسمی، نوع دیگری از دیپلماسی هم تحت عنوان دیپلماسی
عمومی وجود دارد. در دیپلماسی عمومی، دولتها مخاطب نیستند بلکه عموم مردم و افکار
عمومی مخاطب قرار میگیرد.به دلیل اهمیت سخنرانی رؤسای کشورها، مردم زیادی در
سراسر دنیا بیننده این سخنرانیها از طریق برخی از شبکهها و رسانهها
بودند. شبکههای بزرگی چون «سی ان ان» و «بیبیسی جهانی» به طور مستقیم سخنرانی
آقای روحانی را پخش کردند. از این زاویه با توجه به پوشش گسترده این سخنرانی، شمار
زیادی از مردم، صحبتهای رئیس جمهوری ایران را شنیدند. خب این یکی از تکنیکهای
دیپلماسی عمومی از طریق رسانه بود که البته از طریق رسانههای مستقل بینالمللی
صورت گرفت. اما زاویه دیگر آن این است که شما بتوانید به طور مستقیم در افکار
عمومی تأثیر بگذارید. چنان که موضع منطقی رئیس جمهوری ایران و همچنین موضع
غیرمعقول ترامپ سبب ساز این شد که افکار عمومی جهانی متوجه این موضوع شوند که
ایران به همه قواعد برجام و توافقنامه «انپیتی» پایبند است اما ترامپ پایبند قواعدی
که خود و سلفش با ایران تفاهم کردند، نیست. این خود نکته مهمی است که باید مورد
توجه قرار گیرد.
نوع دیگری از دیپلماسی هم وجود دارد که دیپلماسی«یک و نیم» نامیده میشود.
در این نوع دیپلماسی شما با شماری از افراد غیررسمی در تعامل هستید. به عنوان مثال
در این نوع دیپلماسی «ان جی او»ها و محافل رسانهای و سیاسی با مقامات دولتی در
ارتباط قرار میگیرند.
یعنی مقامات در جمعی دانشگاهی و یا رسانهای یا تشکلی مستقل صحبت میکنند. این نوع دیپلماسی از
آنجایی که عامه مردم مخاطب آن نیستند، در دیپلماسی «یک و نیم» جای میگیرند. آقای
روحانی در نیویورک ارتباطات خوبی را از طریق گفتوگو با اصحاب رسانه برقرار کردند
که در نتیجه آن مواضع ایران و بدعهدیهای امریکا به خوبی تبیین شد که نتایج مثبتی
به دنبال داشت.
اما شکل دیگری از دیپلماسی هم تحت عنوان دیپلماسی «خط دو»
وجود دارد که اتفاقاً مقامات دولتی در آن نقشی ندارند. بلکه خبرنگاران، دانشگاهیان،
صاحبنظران و چهرههای شناخته
شده میتوانند مواضعی را که یک کشور میخواهد در دنیا ارائه کند تبیین کرده و به
این ترتیب نقش آفرینی مؤثری برای کشور خود داشته باشند.
متأسفانه باید بگویم که ما در این دیپلماسی کاری انجام ندادیم در حالی
که امریکاییها به خوبی این نوع دیپلماسی را پیگیری کردند. از جمله گروه اتحاد
علیه ایران اتمی (United
Against Nuclear Iran) که تعدادی از بزرگان دنیا و رؤسای کشورها
و اساتید بسیار شناخته شدهای در آن حضور دارند. امریکا با آن قدرت وتو در شورای امنیت
و پول زیادی که عربستان برای همراهی با سیاستهای
ضد ایرانی آن خرج کرده فقط به دیپلماسی رسمی، دیپلماسی عمومی و دیپلماسی «یک و
نیم» اکتفا نکرد بلکه از دیپلماسی «خط دو» هم استفاده کرد.
چنان که این گروه با هدف پیگیری اهداف دولت امریکا و اسرائیل تشکیل شد
و آنها با هدف مقابله با فعالیت هستهای ایران، در کنار اجلاس مجمع عمومی سازمان
ملل، نشست خود را برگزار کردند. جان بولتون و مایک پمپئو از جلسه سخنرانی ترامپ در
سازمان ملل که بیرون رفتند، روانه این اجلاس که همان روز و در همان نیویورک برگزار
شد، شدند.
ما برای دیپلماسی «خط دو» در نیویورک چه کردیم؟
دیپلماسی «خط دو» حکومتی
نیست و باید شخصیتهای مستقل که با چهرههای بینالمللی در ارتباطند جمع شوند و با
داشتن برنامههای مشخص، بزرگان دنیا را جمع کنند، کنفرانس برگزار کنند و در مذمت
یکجانبه گرایی امریکا حرف بزنند. ما این نوع دیپلماسی را پیگیری نکردیم. سه وجه
دیگر را در دستور کار داشتیم اما برای پیگیری نوع چهارم کاستیهایی وجود داشت
البته دولت از آن حمایت کرده اما محدودیتهایی وجود دارد.
خب یکسری از چهرههای بینالمللی ایران نظیر آقای موسویان با حضور در
مجامع بینالمللی در راستای دیپلماسی «خط دو» برای تبیین اهداف جمهوری اسلامی میکوشند
اما به نظر میرسد شمار بیشتری از صاحبنظران باید در صحنه میدانی دیپلماسی «خط دو»
وارد شوند سازوکار فعال کردن این چهرهها چیست؟
صاحبنظران خودشان باید به میدان بیایند مگر گروه اتحاد علیه ایران هستهای
را دولت امریکا به وجود آورد؟ بله دولت امریکا و اسرائیل از آنها حمایت میکند و
بودجهشان را هم تأمین میکند و اشکالی هم ندارد. ما هم چهرههای بزرگی از اساتید
و صاحبنظران بینالملل داریم که میتوانند با چهرههای شناخته شده بینالمللی
همگام شوند و دولت هم
قطعاً از آنها حمایت میکند.
از جمله موانع شکل گیری چنین تشکلهایی چیست؟
بیشتر اساتید ما بینالمللی نیستند اگر اساتید ما زبانهای خارجی اعم
از انگلیسی، فرانسوی و عربی را به خوبی بدانند، میتوانند حضور مؤثری در صحنه بینالملل
داشته باشند. ما نیازمند چهرههایی مانند دکتر ظریف هستیم که به مباحث روابط بینالملل،
حقوق و علوم سیاسی علم داشته باشند و با پیچ و خمهای آن آشنا باشند و با رسانههای
بینالملل به طور دقیق حرف بزنند. اگرچه
تعدادی از این اساتید را داریم که هم وطنپرست هستند و هم میتوانند به خوبی در
دنیا درباره مسائل حقوق بشر، فعالیت هستهای و هژمون منطقهای صحبت کنند اما فعال
نیستند. اینک در شرایطی قرار داریم که دیپلماسی رسمی به تنهایی کفایت نمیکند.
بلکه نیاز به دیپلماسی عمومی، دیپلماسی یک و نیم و دیپلماسی خط دو دیده میشود.
اینها همه باید با هم حرکت کنند امریکا از همه این ظرفیتها استفاده کرده
خوشبختانه شکست خورد ایران از همه این ظرفیتها استفاده نکرد اما موفق شد و اگر از
همه این ظرفیتها استفاده میکرد قطعاً موفقیتهایش مضاعف میشد.در جریان نشست
سازمان ملل، دیپلماسی رسمی ما کاملاً موفق، دیپلماسی عمومی ما به صورت نسبی موفق،
دیپلماسی یک و نیم در سطح نسبی موفق بود اما برنامهای برای دیپلماسی «خط دو»
نداشتیم. این در حالی است که امریکاییها درباره مسائل هستهای کارناوالهایی راه
انداختند و جلساتی گذاشتند و به خوبی از ظرفیت این نوع دیپلماسی بهره بردند.
سوای آنچه شما به نادیده انگاشته شدن ظرفیت مجامع دانشگاهی کشورمان در
راستای دیپلماسی «خط دو» اشاره کردید به نظر میرسد، پیگیری این نوع دیپلماسی با واکنشهای
منفی از سوی برخی از جریانهای سیاسی داخلی کشور روبهرو میشود که خود مانعی جدی
برای پیگیری مؤثر از ظرفیتهای موجود کشور به شمار میآید چنان که حتی دیدارهای
آقای ظریف و جان کری با بازخوردهای منفی روبهرو شد.
بله؛ تنگ نظری جناحی سبب شده تا ترامپ، نتانیاهو و محمد بن سلمان علیه
ایران فضای وسیعتری پیدا کنند باید این تنگ نظریهای جناحی را کنار بگذاریم و به فهم
حرفهای از روابط بینالملل و دیپلماسی دست پیدا کنیم.امروز صحنه نظام بینالملل
تنها صحنه تجهیزات و ابزارهای نظامی نیست بلکه کشورها برای اجتناب از هزینههای
نظامی به تکنیکهای دیپلماتیک، حقوقی و سیاسی روی میآورند. در این تکنیکها از
دیپلماسی «یک و نیم» و «خط دو»، دیپلماسی عمومی و آکادمیک و همچنین دیپلماسی
پارلمانی استفاده میکنند. تمام
وظایف برخورد با توطئهها، شیطنتها و بداندیشیهای امریکا، اسرائیل و عربستان بر دوش
وزارت خارجه نیست بلکه نمایندگان مجلس هم باید با نمایندگان مجالس سایر کشورها
تعامل داشته باشند و مواضع بحق ایران را تأمین کنند.
اینجا این سؤال مطرح میشود که چه تعداد از نمایندگان مجلس که از وزارت
خارجه انتقاد میکنند خودشان چنین برنامهای را پیگیری میکنند؟ چند نماینده مجلس میگویند
ما در مجلس فلان کشور توانستیم فضای منفی روانی و روحی را که امریکا و اسرائیل و
عربستان علیه ایران به وجود آوردند، خنثی کنیم؟ چند نماینده مجلس به انگلیس و
فرانسه یا عربی در مجلات و رسانههای سایر کشورها مقاله نوشتند و مواضع ایران را
تشریح کردند؟
نمایندگان نه تنها سیاست خارجی ایران را که مبتنی بر قانون اساسی است،
تسهیل نکردند بلکه برخی از آنها مانع تبیین سیاستهای بحق ایران در جامعه بینالملل
شدهاند. آنها هم در مقابل موکلان خود مسئولند هم در مقابل خداوند.
این مانع تراشی از سوی سایر نهادها و دستگاههای کشور هم وجود دارد و
این در حالی است که بعضاً مواضعی که از سوی آنها در زمینه سیاست خارجی مطرح میشود
با مواضع رسمی دولت همپوشانی ندارد.
بله؛ مقامات مسئول کشور اعم از قضات، حقوقدانان، وکلا و مدیران تا چه
اندازه از مواضع بحق ایران و از شیوه نابخردانه امریکا در تحریم ایران نقد کردند و
بازوهای دیپلماسی و سیاسی نظام در جامعه بینالملل بودند؟ همچنین همه دستگاهها از
شهرداری گرفته تا دانشگاه آزاد، دارای معاونت بینالملل هستند، آنها برای دیپلماسی
کشور چه کردند؟معتقدم باید یک ستاد هماهنگی معاونتهای بینالملل در دستگاههای
اجرایی، قضایی و دستگاههای تقنینی و در امتداد سیاست واحد و رسمی کشور به وجود
بیاید که آنها هم بازوان و مجریان سیاستهای نظام در جامعه بینالملل و در مقابل مخاطبان
خود باشند. به این ترتیب نباید همه بارها بر دوش وزارت خارجه و رئیس جمهور باشد تا
به تنهایی در نیویورک مسائل را حل کنند به همین صورت اساتید باید حضوری جدی و بینالمللی
داشته باشند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار 10 مهر97، شماره: 484104