شعار سال: درهای گشوده با عصبانیت بیشازپیش بسته شد و نهفقط فعالیت در حوزه مدلینگ ممنوع شد؛ بلکه واژه مدلینگ، از یک کلمه صرفا صنفی، به واژه ممنوعه بدل شد. اکنون بعد از یک دهه حضور مجدد مد در اجتماع ایران و امکان فعالیت علاقهمندان این حوزه در صنعت مد، کماکان یکی از عناصر اصلی این صنعت، به حاشیه ممنوعه رانده شده و امکان فعالیت حرفهای فراهم نیست؛ اما این اصل و واقعیت ماجرا نمیتواند باشد. علاوه بر فضای مجازی که از یک شبکه به شبکههای جدید کوچ میکند، در دنیای واقعی هم عملکردها و فعالیتها رنگ و بوی دیگری گرفته است. بنیاد ملی مد همواره با حسن نیت به متولیان امر اعتماد و فضای حرفهای برای فعالیت آنها فراهم کرده است؛ اما عملکرد ضعیف متولیان و حواشی حاصل، نتایج تلخی به دنبال داشته است. ممنوعیت فعالیت قانونی و سلب وجاهت قانونی از این صنف، نهفقط راهگشا و درمان درد نبوده؛ بلکه این حوزه را به سمتوسوی دیگری سوق داده است. با ممنوعیت حوزه مدلینگ، علاوه بر صنف طراحان لباس، فعالیت دو صنف دیگر شامل صنف عکاسان و صنف مدلها هم دچار کشوقوسهای پیشبینیناپذیر شده است. باید دید نظر فعالان این حوزه چیست و چه ساز و برگی را برای برونرفت از این چالش پیشنهاد میکنند.
کسانی که فقط در فیسبوک مدل بودند
تا پیش از قانونیشدن فعالیت مدلینگ در اوایل دهه نود، یعنی در دهه 80
ما شاهد خیل قابل ذکری از جوانان جویای شهرت و خوشتیپی بودیم که همگی در شبکه اجتماعی
مد آن روزگاران یعنی در فیسبوک، مدل بودند. کافی بود گشتی در فیسبوک بزنید. موج
مد بر تمام پروفایلها نشسته بود. شما در دنیای فیسبوک با جامعه بزرگی از مدلهای
ایرانی - چه دختر، چه پسر - مواجه بودید. بعد از کشوقوسهای بسیار، فضا قانونی
شد. دیگر از آن خیل عظیم دنیای مجازی که استانداردهای مدلینگ را دارا بودند و در
صفحات خود از فیزیک بینظیر و کامل خود شرح داده بودند، خبری نبود. شما با خیل
عظیمی از جوانان علاقهمند مواجه بودید که نهفقط استانداردهای دنیای حرفهای را
نداشتند؛ بلکه از سازوبرگهای صنفی موجود در دنیای حرفهای آن سوی آبها هم بیخبر
بودند. بااینحال
درها گشوده شد و مجریان مورد وثوق بدنه سیاستگذار، وارد عرصه فعالیت شدند؛ اما
خروجی کار، چیزی نبود که هر دو قشر انتظار داشتند؛ چراکه متولیان هم از سازوبرگهای
دنیای حرفهای بیخبر بودند و سلیقهای عمل کردند و نتیجه این شد که حواشی بر متن
غلبه کرد. مجریان و متولیان ضعیف عمل کردند و بهاصطلاح اینکاره نبودند. هرکسی از
ظن خود، یار این حوزه شد و سرانجام پس از کشوقوسهای فراوان، وجاهت قانونی عاریتی
سلب شد و دوباره قدرت به دنیای مجازی جدیدی به نام اینستاگرام و تلگرام سپرده شد.
امسال نظارهگر دهمین سال حضور رسمی مد در اجتماع ایران هستیم؛ اما
کودک مد ایران، بلوغ 10سالگی را به تماشا ننشسته است. ضعفها و قوتهایی در هر دو طرف
ماجرا، چه بدنه سیاستگذار و چه فعالان این صنف مشاهده میشود؛ اما سؤال اصلی این
است که خط قرمز مدلینگ در عصر کنونی که دوباره همه جوانان علاقهمند به این مدیوم،
در شبکههای اجتماعی را درگیر کرده است، کجاست؟ ما کجای جغرافیای این صنف ایستادهایم
و چقدر میتوانیم به این حوزه ورود کنیم و اصلا چرا حوزه ساده و بیحاشیه مدلینگ،
با حاشیههای بیپایان در ایران گره خورده است؟
مدلینگ به خودنمایی متهم شده است
مهدی محمودی، رئیس انجمن مؤسسات مد و لباس کشور، معتقد است به دلیل
اینکه مدلینگ متهم به عنصر خودنمایی شده، چوب این موضوع را میخورد و تاوان عملکرد
آن دسته از متولیان و مجریانی را پس میدهد که عملکرد حرفهای نداشتند و به علاقه
خود به فعالیت در این حوزه اکتفا کردند و با روابط قوی در ساختارهای سیاستگذار
پیش رفتند نه با ضوابط و حاصل چیزی است که میبینید؛ یعنی بازگشت مجدد ممنوعیت به
این حوزه. محمودی در پاسخ به این سؤال که «کسانی که اینکاره نبودند، با بهدستگرفتن
اداره حوزه مدلینگ به این بخش آسیب زدهاند. چرا به جای اینکه افراد غیرمرتبط و
غیرکارشناس اوت شوند، حوزه کاری را ممنوع میکنند؟ طراحان حرفهای دوست دارند آثار
خود را به صورت زنده در یک چارچوب و هنجار
ایرانی -اسلامی نمایش دهند»، میگوید: من نظر شخصیام را میگویم. حس
من این است که به علت ارتباط تنگاتنگ حوزه مدلینگ با برخی موضوعات مثل تبرّج (خودنمایی) خودبهخود حواشیای پیش میآید.
مدلینگ با کتواک گره خورده که کتواک خود حاشیههایی دارد که با برخی قوانین ما
سنخیت ندارد.
میپرسم «این تبرّج چه تفاوتی با تبرّجی دارد که سوپراستارهای سینما و تلویزیون
انجام میدهند»؟ میگوید: با شما موافق هستم. بله من هم دیدم. در صحنه تئاتر یا
سینما، تبرّج بازیگران بسیار بدتر از مدلینگ است.
«چه پاسخی برای
این تبعیض دارید؟ میگوید: با بخشی از حرفهای شما موافق هستم اما مرجع تصمیمگیرنده
نیستم. معتقدم در برخی دیگر از حوزهها فعالانی که به اسم مدلینگ کار میکنند
بیشتر از خود بخش مدلینگ شدند. بازیگرانی هستند که کار مدلینگ میکنند. اگر قرار
است جلوی این کار گرفته شود، باید با آنها هم مقابله شود. باید با هوشمندی بیشتر و
با افراد تعهدپذیرتری همکاری کرد. به دلیل اینکه ذات این حرفه دارای حاشیه است،
برخی افرادی که مجوز فعالیت گرفتند ولی توان اجرا نداشتند گرفتار حواشی و از اصل
کار دور شدند. این حوزه نیاز به ساماندهی دارد. چه بخواهیم یا نخواهیم این حوزه
بعد از مدتی فراگیر شده است، پس بهتر است که مسیرهای درست را بازگشایی کنیم اما متأسفانه
چون حاشیهها بیشتر از متن بوده، متوقف مانده است. چون دست اجراکنندگان اصلی نبوده
است. مدیریت حواشی میتواند به بهبود فضای این حوزه کمک کند.
ممنوعیت مدلینگ به نفع افراد سودجو است
علی عکاس
حرفهای و استودیودار است و از بیفایدهبودن ممنوعیت صحبت میکند. میگوید دستکم
روزی سه تا چهار مراجعهکننده دارم که متقاضی عکاسی مدلینگ در استودیو هستند.
طبیعتا در صورت بالارفتن تقاضا و عدم تمایل یک استودیو به انجام کاری بهظاهر
ممنوعه، همین علاقه و پیگیری به صورت پنهانی و زیرزمینی انجام میشود و این اصلا
نمیتواند نتیجه رضایتبخشی برای یک سیاستگذاری باشد. به نظر من با طرح ممنوعیت
مدلینگ، تنها فضای کار را برای
فعالیت آسانتر و راحتتر افراد سودجو و ناصادق مهیا میکنیم نه اینکه شفافسازی
کنیم و آدمهای حرفهای را از غیرحرفهای غربال کنیم. من معتقدم این راه مقابله با
حواشی نیست بلکه خود، تبدیل به راهی برای حاشیهسازی شده است. باید درها را گشود و
حد و حدود فعالیت را برای علاقهمندان به صورت شفاف ارائه کرد.
ممنوعیت، برای مدلها ناامنی ایجاد میکند
رها مدل حرفهای پوشاک بانوان است که در دوره فعالیت قانونی مدلینگ، فعالیتهای
کوتاهی در ترکیه و مالزی داشته و معتقد است ممنوعیت چاره کار نیست و اتفاقا فضای
کار را ناامنتر میکند. مدلینگ در سایر کشورهای اسلامی که به برخی هنجارها متعهد
هستند، نه تنها ممنوع نیست بلکه در یک اشل کاملا مشخص با چارچوب مشخص دنبال میشود.
به نظر من در ایران هم، نیاز است این چارچوب تعریف روشنی داشته باشد و به جای
اینکه صورتمسئله را پاک کنیم و دست همه را ببندیم، فقط افرادی را محدود کنیم که
قانونشکنی میکنند و از هنجارهای ارائهشده توسط نهادهای تعیینکننده، عبور میکنند.
برای بسیاری از علاقهمندان این حوزه مثل من که دوست ندارند کشورشان را ترک کنند و
مدلینگ را بهعنوان یک حرفه هنری و سالم نگاه میکنند، استفاده از سیاست ممنوعیت
مدلینگ، نوعی دلسردی و یأس را در بطن جامعه صنفی ایجاد میکند. خیلیها هم، رفتن را بر ماندن
ترجیح میدهند که به نظر من جنبه تلخ و تبعات منفیتر ممنوعیت مدلینگ در همین
نتیجه است که جوانان را ناچار میکند به کشورهای درجه دو مثل ترکیه یا مالزی بروند
تا بتوانند فعالیت مدلینگ حرفهای داشته باشند. جنبه دیگر هم برای کسانی است که در
کشور میمانند و منزوی میشوند. در هر صورت نتیجه آن خوشایند نیست. به نظر من بهتر
است به جای ممنوعیت، در پی راهکارهای بهتر با حاشیه امن بیشتر باشیم.
مدلها حق حضور روی بیلبورد
ندارند
ابوالفضل رزمآرا، مربی مدلینگ میگوید: اگر صاحبان آگهیها
و برندها بخواهند بیلبوردهای تبلیغاتی را در سطح شهر کار کنند، با مدلها اجازه
کار ندارند اما با بازیگران میتوانند. واقعا سؤال اساسی این است که چه فرقی میکند
معرف محصول یا کالایی که روی بیلبورد میرود، چه صنفی باشد! به نظرم این انتخاب،
یک توجیه صرف است وگرنه کسی که مدل است و کارش معرفی یک کالاست، بر یک بازیگر ارجح
است اما بحث حاشیهای موجود این است که فرد مدل، بهجای معرفی کالا، به معرفی
فیزیک و ظاهر خود مشغول است، چون استایل او بهگونهای است که حسی که به بیننده
منتقل میشود، یک بحث کاربردی در عرصه معرفی کالاست اما این بحث واقعا در این حرفه
مطرح نیست. الان در کل دنیا بحث مدلینگ فراتر از یک قشر جوان رفته و ما با مدلهای
۴۰ساله و حتی ۵۰ساله در گروه بزرگسالان مواجه هستیم اما در ایران به دلیل
ممنوعیتها و حواشی، همه تمرکز بر مدلهای جوان و استایل آنان است و بهجای
پرداختن به موارد حرفهای معرفی کالا، بحث به مسیر خاکی رفته است. یعنی خوشفرمی
بدن در مدلینگ دنیا، اصلا بحث اصلی نیست، بلکه فیزیک هر مدل در هر سنی، برای کاربرد
معرفی کالا، مورد توجه است و اینقدر ساده رفتار میکنند که شما اصلا حین نمایش
لباس متوجه فرم فیزیک مدل نمیشوید، بلکه همه تمرکزتان روی
کالایی است که پوشیده و معرفی میکند. کمپانیهای فعال در این حوزه هم اصلا به فکر
انتخاب کاملترین افراد برای کاملترین شو نیستند. بلکه دیده شده براساس استایل یک
مدل، اقدام به معرفی یک کالا میکنند. خوشلباسی و خوشبوبودن در شریعت ما توصیه
شده و این اصلا به معنای انتخاب لباسهای گران نیست. در دنیای حرفهای، مدلها به
سرانجامی میرسند، بخشی جذب آژانسهای مدلینگ میشوند. درصد کمی جذب بازیگری و
درصد دیگری جذب دنیای تبلیغات میشوند. اما شکل فعالیت در ایرانبهگونه
دیگری است.
برخی مدلها هم مقصر هستند
رزمآرا میگوید: من فکر میکنم علت این تبعیض میان
بازیگران و مدلها در ایران به این برمیگردد که سیاستگذاران در ایران معتقدند میتوانند
روی بازیگران کنترل داشته باشند اما مدلها را نمیتوانند کنترل کنند و متأسفانه
برخی مدلها هم بهویژه در دنیای مجازی، هر اقدامی را آزادانه انجام میدهند و از
هنجارها عبور میکنند و دست به انتشار فایلهای خصوصی میزنند درحالیکه بازیگران
یک حدی از حریم خصوصی را رعایت میکنند و به هنجارها و خطوط قرمزی که تعیین شده،
مقیدتر هستند. به نظر من، اول برخی از مدلها باعث ایجاد این ممنوعیت شدند، چراکه
خودشان زمینه فعالیت حرفهای را به حاشیه بردند. برخی دیگر به دلیل برخورداری از
فیزیک خوب در چهره، وارد مسائل حاشیهای شدند، برخی دیگر هم مؤلفههای یک مدل حرفهای
را ندارند و سبب سلب اعتماد سایر افراد نسبتبه این صنف شدند.
تر و خشک با هم سوخت
به اعتقاد رزمآرا چون از ابتدا برخورد درستی با این حوزه
صورت نگرفته، تر و خشک با هم سوخت و زشت و زیبا و خوب و بد همه با هم مخلوط شده و
مدیریت ماجرا را سختتر کرد. بحث اینجاست که وقتی از سال ۹۰ باب شد که حضور مدل در بیلبورد ممنوع است، نتیجه این شد
که اکنون فعالیت در حوزه مدلینگ جرم محسوب میشود و این اصلا نتیجه خوشایندی برای
یک صنف که اتفاقا این همه هم متقاضی دارد، نیست. حضور در کتواک، از یک تا 10 سال
زندان دارد. الان جامعه ما در شرایطی است که واقعا احساس نیاز میشود که این حوزه
ساماندهی و سازوکاری
برای فعالیت سلامت و حرفهای علاقهمندان فراهم شود. وقتی هیچ سازوکاری تعریف نشده
و هر سطح از فعالیت، جرم محسوب میشود، نتیجه عکس حاصل میشود چون معمولا افراد
کنجکاویهای بیشتری به تابوها و انجام آنها نشان میدهند. درحالیکه اگر برخورد
عادی و درستی با این حوزه انجام میشد، ما با چنین معضلی مواجه نبودیم. مدلینگ با
علم به این موضوع، آسیبشناسیهای انجامشده و تجربه 10ساله اخیر در اجتماع ایران،
نیازمند سیاست و استراتژی دیگری است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 17 مهر97، شماره: 3263