شعارسال: شهادت امام حسین علیه السلام و ماجرای عاشورا این سوال را به ذهن متبادر میسازد که جامعه اسلامی پیامبر دستخوش چه تحولاتی شد و جریان هایی در آن نقش بازی میکردند که پس از او جانشینی حضرت علی علیه السلام را نپذیرفتند، منجر به شهادت حضرت زهرا علیها سلام وامام حسن علیه السلام شدند و در نهایت 50 سال پس از او امام حسین علیه السلام را به صورت فجیع به شهادت رساندند. در این زمینه با بسیاری از پژوهشگران و استادان حوزه و دانشگاه به گفتگو نشستیم.
مهری طالبی، استاد حوزه که در توئیتر خود با طرح سوال «چگونه شیطان در صف نماز جماعت پشت سر حضرت علی علیه السلام قرار گرفت؟» بازخوردهای متفاوتی از خوانندگان دریافت کرد که هر کدام را به صورت جداگانه پاسخ داد.
در ادامه متن گفتگو با استاد حوزه را می خوانید.
مردم در یاری حضرت علی علیهالسلام سستی ورزیدند و به متاع اندک دنیا راضی شدند
مگر مردم کوفه بعد از سه خلیفه با حضرت علی علیه السلام بیعت نکردند، پس چرا حضرت را تنها گذاشتند؟
اما چه حادثهای رخ داد که از پی آن، جمعیت انبوهی که سال ۳۵ هجری گرداگرد حضرت را گرفته و با اصرار تمام، آن حضرت را وادار به پذیرش خلافت کردند، از دور ایشان پراکنده شدند؟ که حضرت در این باره میفرمایند:"ازدحام مردم که همچون بالهای کفتار به سویم میآمدند، مرا به قبول خلافت واداشت، آنان از هر طرف مرا احاطه کردند به طوری که نزدیک بود حسن و حسین زیردست و پا له شوند، پهلوهایم در هم فشرد، مردم همچون گوسفندانی گرگ زده که دور چوپان جمع میشوند گرد من جمع شدند".
اما پس از یک سال و اندی، اندک اندک دور حضرت را خلوت کردند؛ به طوری که وقتی حضرت برای دفاع از سرزمین و شهرهای خودشان از آنان کمک طلبیدند، سستی ورزیدند، و یا حتی برخی در نهروان به روی آن بزرگوار شمشیر کشیده و شیعیان آن حضرت را از دم تیغ گذراندند.
کار به جایی رسید که حضرت سخت آنان را ملامت کردند و آرزوی مرگ و مفارقت از میان آنان نموده، فرمودند:"ای اهل کوفه، من شما را به جهاد با این قوم دعوت کردهام... ولی شما سستی نموده و دست از یاری برداشتید تا آنجا که دشمن پیدرپی بر شما حمله کرد و صبح و شام اعمال زشت و منکر در میانتان ظاهر گردید!... امام شما از خدا اطاعت میکند ولی شما از او عصیان میکنید، در حالیکه رهبر شامیان از خدا عصیان میکند و آنها از او اطاعت میکنند!... قسم به خدا دوست داشتم هرگز شما را نمیشناختم و شما نیز مرا نمیشناختید؛ چرا که این آشنایی به ندامت و پشیمانی انجامید!... آگاه باشید! قسم به خدا دوست دارم پروردگارم مرا از میان شما به جوار رضوان خویش ببرد."
این سستی و عدم همت برای ساختن جامعه اسلام و برقراری عدل تا حدی است که مستقیما به حضرت علی علیهالسلام میگفتند ای علی ما نمیخواهیم بیشتر از این باشیم تو چه اصراری داری که ما بیشتر باشیم؟ ما به همین زندگی دنیوی و خواب و خوراک راحت راضی هستیم! لذا امام جامعه را در امور تنها گذاشتند؛ اما همیشه دهانشان به اعتراض که علی چه کرد و چه نکرد باز بود.
انحراف خواص، علت عصیانگری و بی تفاوتی نسبت به حضرت علی علیه السلام بود
سستی وعصیانگری مردم نسبت به حضرت علی علیهالسلام ریشه در چه چیزی دارد؟
اگر با تأمل بیشتری، حوادث ناگوار و فرساینده عصر حاکمیت حضرت علی علیهالسلام را پیگیری کنیم، به این نتیجه میرسیم که همواره، به موازات کجرویها و انحرافها و عصیانگریهای خواص، عصیانگری عامه مردم نیز نسبت به آن حضرت افزایش یافته و و به حاکمیت ایشان ضربه زده است.
این نظریه اولین بار، توسط امام خامنهای مطرح گردید. ایشان فرمودند "آن چیزی که مرا دچار دغدغه میکند این قضیه است. من میگویم چه شد که کار به اینجا رسید؟ چرا امت اسلامی، که آنقدر نسبت به جزئیات احکام اسلام و آیات قرآنی دقت داشت، در یک چنین قضیه واضحی، این قدر دچار غفلت و سستی و سهلانگاری شد، که یک چنین فاجعهای به وجود آمد؟! این مسأله، انسان را نگران میکند، مگر [ما] از جامعه زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیهالسلام قرصتر و محکمتریم؟ چه کار کنیم که آن طوری نشود؟"
ایشان در تحلیل و ریشهیابی حادثه دلخراش عاشورا، علت اساسی سستی و کاهلی مردم و جامعه اسلامی در حمایت از اهل بیت علیهمالسلام و تنها گذاردن سیدالشهدا علیهالسلام در روز عاشورا را مسأله انحراف خواص جامعه اسلامی از بعد از پیامبر دانستهاند.
کسانی که از روی فکر تصمیم میگیرند و عمل میکنند، خواص هستند
منظور از خواص چه کسانی است؟
امام خامنهای در تعریف خواص و تقسیمبندی آنها فرمودند: "خواص یعنی کسانی که وقتی عملی انجام میدهند، موضعگیری میکنند، راهی را که انتخاب میکنند، از روی فکر و تحلیل است میفهمند و تصمیم میگیرند، و عمل میکنند، اینها خواصاند، نقطه مقابلش عوام است، عوام یعنی کسانی که وقتی جوّ به یک سمتی میرود، اینها هم میروند و تحلیلی ندارند،... پس در هر جامعه، خواصی داریم و عوامی... طبعا، خواص دو جبهه هستند. خواص جبهه حق و خواص جبهه باطل"
خواص جبهه حق
خواص جبهه حق چه خصوصیاتی دارند؟
خواص جبهه حق آن دسته از مسلمانانی بودند که در نخستین روزهای بعثت، اسلام آوردند و در سختیها و شداید دوران بعثت با پیامبر صلی الله علیه و آله دمساز بوده و با آن حضرت به مدینه هجرت نمودند و در جنگهای ایثارگرایانه و شهادتطلبانه بدر و احد و احزاب و یا سایر مواقف خطرناک و حساس، رسول اکرم صلی الله علیه و آله را یاری نمودند و به طور کلی، کسانی که پیش از فتح مکه، از روی میل و رغبت به خیل مسلمانان پیوستند، جزو خواص اهل حق به حساب میآیند.
البته، طبیعی است، همه خواص، از منزلت اجتماعی یکسانی برخوردار نبودند؛ بلکه در میان خواص اصحاب نیز آنان که در ایمان به اسلام از اقران خویش سبقت جسته و یا درد و جنگ بدر و اُحد شرکت داشتند، از افتخار و اهمیت بیشتری برخوردار بوده و بالطبع بر اقران خویش فضیلت داشتند. افرادی چون علی علیهالسلام، سلمان، ابوذر، ابنمسعود، عمار، جعفربنابیطالب، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص، ابوبکر، عمر، عثمان و بسیاری از سران اصحاب را میتوان از خواص جبهه حق زمان حیات رسولخدا صلی الله علیه و آله به حساب آورد.
خواص جبهه حق یکسان نیستند،برخی تا آخر خط آماده هزینه دادن برای اسلام هستند و برخی نه
خواص جبهه حق چه تفاوتهایی با هم دارند؟
امام خامنهای در مورد تعریف و تفکیک خواص جبهه حق، یعنی کسانی که روزی در جبهه حق میرزمیده یا امروز نیز میرزمند، و برای احقاق حق و ابطال باطل مبارزه میکنند و به طور کلی، طرفدار حق هستند، میفرمایند"عزیزان من! خواص طرفدار حق، دو دستهاند: یک دسته کسانی هستند که در مقابله با دنیا، با زندگی، با مقام، با شهوت، با پول، با لذت، با راحتی، با نام، موفقاند، یک دسته موافق نیستند، همه اینها چیزهای خوبی است، همه اینها زیباییهای زندگی است..."
وی در ادامه اشاره میکنند" منتها اگر شما در مقابل اینها به این متاع و بهرههای زندگی، خدای ناکرده آنقدر مجذوب شدید که آن جایی که پای تکلیف سخت به میان آمد، نتوانستید از اینها دست بردارید، این میشود یک طور و گرنه از این متاع بهره هم میبرید، اما آنجایی که پای امتحان سخت پیش میآید، میتوانید از اینها به راحتی دست بردارید، این میشود طور دیگر...."
" در هر جامعه این دو قسم آدم، دو قسم خواص طرفدار حق، وجود دارد، اگر آن قسم خوب خواص طرفدار حق؛ یعنی، اگر خواصی که بتوانند از متاع دنیا دست بردارند، تعدادشان زیاد شود، جامعه اسلامی هیچ وقت دچار حالت دوران امام حسین علیه السلام نخواهد شد، مطمئن باشید تا ابد بیمه بیمه است، اما اگر اینها کم باشند و آن دسته خواص دیگرزیاد باشند؛ یعنی آنهایی که به دنیا دل سپردهاند، حق را هم میشناسند، طرفدار حقّاند، در عین حال، در مقابل دنیایشان میلرزند!"
آنها که امام حسین علیهالسلام را به مسلخ بردند خواص جبهه اهل حق بودند!
چگونه خواص جبهه حق در شهادت ائمه و انحراف اسلام نقش داشتهاند؟
مشاهده میکنیم در جبهه خواص اهل حق، پس از رحلت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله شکاف عمیقی پدید آمد، بسیاری از بزرگان اصحاب، از اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله منحرف گردیدند و از خط ترسیم شده نبی اکرم صلی الله علیه وآله فاصله گرفتند. نقطه آغازین این انحراف، ماجرای سقیفه بود که پرداختن به آن در این مجال مقدور نیست.
دومین سرچشمه انحراف خواص اهل حق، در خلال فتوحات اسلامی دوران خلفا صورت گرفت، دنیا یعنی چه؟ امام خامنهای در این رابطه میفرمایند" دنیا یعنی پول، خانه، شهوت، مقام، اسم و شهرت و مسؤولیت و یعنی جان.اگر کسانی که برای جانشان راه خدا را ترک میکنند آنجایی که باید حق بگویند، نمیگویند، چون جانشان به خطر میافتد، یا برای مقامشان یا برای شغلشان یا برای پولشان یا برای محبت به اولادشان، برای محبت به خانوادهشان، برای محبت به نزدیکان و دوستانشان، راه خدا را رها میکنند، اگر عده اینها زیاد بود، آن وقت واویلاست! آن وقت حسینبنعلیها به مسلخ کربلا خواهند رفت، به قتلگاه کشیده خواهند شد! یزیدها سر کار میآیند و بنیامیه بر کشوری که پیغمبر به وجود آورده بود، هزار ماه حکومت خواهد کرد و امامت به سلطنت تبدیل خواهد شد!
اکثر خواص دوران امیرالمؤمنین علیهالسلام خواص طرفدار حق، یعنی کسانی که حق را میشناختند، کسانی بودند که دنیا را بر آخرت ترجیح میدادند، نتیجه این شد که علیه امیرالمؤمنین علیهالسلام سه جنگ راه انداختند و باعث شدند حضرت عمر چهار سال و نه ماه حکومت خود را دائما در این جنگها بگذارند، در آخر هم به دست یکی از آن آدمهای خبیث، به شهادت برسد!"
"امیرالمؤمنین علیهالسلام به خاطر همین وضعیت، به شهادت رسید و بعد امام حسن علیهالسلام آمد، همین وضعیت بود که امام حسن علیهالسلام نتوانست بیش از شش ماه دوام بیاورد، او را تنهای تنها گذاشتند." و امام حسین علیهالسلام را با سکوت در مقابل کفر و ظلم عیانی به نام بنیامیه به مسلخ بردند.
خواص جبهه باطل، حزب طلقا و قاسطین
اساسا خواص جبهه باطل را چه کسانی تشکیل میدادند؟
خواص جبهه باطل، همان مشرکان و کفّار قریش بودند که روز فتح مکه شمشیرهای خود را بر فرق مسلمانان فرود میآوردند و تمام همّشان را بر براندازی حکومت نوپای پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه، به کار می بستند؛ اما پس از فتح مکه، از ترس قدرت مسلمانان، که در پیش چشمانشان میدرخشید، از ناچاری و اکراه، شهادتین گفته و به زبان اسلام آوردند ولی دلهایی مملو از بغض و کینه نسبت به اسلام و مسلمین داشتند.
اینها افرادی چون ابوسفیان و معاویه، سعدبنابیسرح و پسرش، عبدالله و عقبةبنابیمعیط و پسرش ولید، حکمبنعاص و پسرش مروانبنحکم و عناصری از این قبیل بودند که نبی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله روز فتح مکه، همه آنان را با فرمان «فأذهبوا أنتم الطلقاء» آزاد فرمودند و در تاریخ اسلام نیز به حزب طلقا معروف گشتند که خبیثترین و خطرناکترین آنها بنیامیه بودند و امام علی علیهالسلام به آنها نسبت قاسطین داد.
جنگ صفین صفآرایی مجدد کفار در مقابل مسلمین بود
خواص جبهه باطل بعد از پیامبر چه کردند؟
پس از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، خواص جبهه باطل در دوران سه خلیفه اول، اندک اندک در دستگاه خلافت اسلامی نفوذ کردند ابتدا بر شام و سپس تقریبا بر کل جهان اسلام مسلط شدند.
افراد شاخص این گروه، شخصیتهایی چون معاویه و عمروبنعاص و ولیدبنعقبةبنابیمعیط و عبداللهبنسعد بن ابی سرح و چند تن دیگر میباشند که پس از بیعت مسلمانان با علی علیهالسلام همگی در شام گرد آمده و جبهه متحدی را بر علیه اسلام علوی تشکیل داده و در صفین به جنگ آن بزرگوار درآمدند.
در حقیقت میتوان گفت: جنگ صفین نمایش مجددی از جنگ بدر و احد و احزاب به شمار میرفت که بار دیگر اسلام و کفر در برابر یکدیگر صفآرایی کردند؛ اما این بار کفّار با شناسنامههای اسلامی، به جنگ مسلمانان آمدند.
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری دانشجو ، تاریخ انتشار: 3آبان1397 ، کدخبر: 708831: www.snn.ir