شعار سال: فردا، یکشنبه هفدهم ربیعالاول است؛ روزی که در تقویم هجری، میلاد دو معصوم را در خود جای داده است؛ رسول گرامی اسلام(ص) و امام جعفر صادق(ع). به دلیل عظمت میلاد پیامبر اکرم(ص)، معمولا در این روزها کمتر از امام صادق(ع) سخن گفته میشود و معارف این ماه تابان در پرتو آن خورشید درخشان کمتر مورد بحث قرار میگیرد؛ لذا از آنجا که احتمالا در رسانهها بیشتر از پیامبر اکرم(ص) خواهید خواند، ما در این مجال گوشهای از معارف امام صادق(ع) را با شما در میان میگذاریم. برای این منظور به سراغ حجتالاسلام و المسلمین، عبدالحسین خسروپناه، رئیس موسسه حکمت و فلسفه ایران رفتهایم. بیدرنگ شما را به مطالعه این مطلب دعوت میکنیم.
ما در روزگاری زندگی میکنیم که عدهای اشرافیت در حاکمیت را تئوریزه میکنند! امروز اگر پای صحبت برخی از سیاستمداران بنشینید، استدلالهای فراوانی برای شما میآورند تا قبح اشرافیت را بشکنند. امام صادق(ع) درباره اشرافیت چگونه میاندیشید؟
ما باید درباره تجارت، ثروت و اشرافیت از منظر امام صادق(ع) به صورت مجزا بحث کنیم. «گردش سرمایه و انباشت ثروت» و «تجملگرایی و اشرافیگری» از منظر امام صادق(ع) دو موضوع متفاوتاند. مدح تجارت و گردش سرمایه کاملا از فرمایشات و روایات امام صادق(ع) قابل استفاده است و در مقابل انباشت ثروت –به تعبیری، کنز- و فرایند اقتصادی «دوله بینالاغنیاء» که در جریان آن عدهای ثروتمندتر و عدهای فقیرتر میشوند، نزد امام صادق(ع) مذموم است.
«کنز»، «ربا» و «دوله بینالاغنیاء» بر اساس نص قرآن کریم و روایات امام صادق(ع) از نکات به شدت منهی عنه هستند. ثروت البته ممدوح است اما انباشت ثروت و کنز و ایجاد فرایندهای اقتصادیِ به نفع سرمایهگذاری و در راستای تشدید فاصله طبقاتی مذموم است! ثروت را باید در گردش اقتصادی وارد کرد تا دیگران هم بتوانند معیشت خود را تأمین کنند.
تجملگرایی و اشرافیگری نیز بیتردید مذموماند. هیچ توجیه عقلی، روایی و قرآنی بر اشرافیگری مترتب نیست. اگر هم کسی از سرمایهای برخوردار است حق ندارد که اشرافیگری را رواج دهد؛ چراکه عدهای هستند که در فقر شدید اقتصادی به سر میبرند و اینها را میبینند و رنج میبرند. طبیعتا اشرافیگری به آرامش جامعه و حتی به امنیت اقتصادی آسیب میزند.
باید ستاد اجرایی فرمان رهبری تشکیل شود!
بنابراین اشرافیگری کاملا مذموم است و هیچ توجیهی ندارد؛ به ویژه اگر منشأ آن رانت باشد. در اشرافیگری رانتخوارانه عدهای در کوتاهترین زمان صاحب سرمایههای کلان و آنچنانی میشوند. معتقدم همانطور که پس از انقلاب، ستاد فرمان اجرایی امام شکل گرفت و به واسطه آن، نظام در ثروتهای بادآوردهای که عدهای در دوران پیش از انقلاب جمع کرده بودند، برای استفاده در راستای منافع محرومین تصرف کرد، اکنون نظام ما نیازمند ایجاد ستاد اجرایی فرمان رهبری است.
باید ستاد جدیدی شکل بگیرد تا وضعیت افرادی که طی 30 سال گذشته به طور نامتعارفی صاحب ثروتهای میلیاردی شدهاند، بررسی شود. کسانی که سالها مدیر بودهاند و مسئولیت اجرایی داشتهاند و چنین ثروتهایی دارند باید به نحو ویژهتری مورد توجه قرار بگیرند. مگر مغز این افراد چقدر کار میکرده؟! نکته دیگر آن که برخی از افراد، برای رأی آوردن در انتخابات مجلس، هزینههای میلیاردی میکنند.
نمایندگانی که صاحب ثروتهای میلیاردی شدند
عدهای از کاندیداها از برخی از سرمایهداران پولهای میلیاردی میگیرند و تبلیغات گستردهای میکنند تا بتوانند رأی بیاورند و سپس بتوانند به واسطه رانتهایی که در اختیار آنهاست، به سرمایهداران حامی خود کمک کنند و به آنها امتیاز بدهند. این مسائل باید مورد بررسی قرار بگیرد. گفته میشود فلان نماینده مجلس، پس از یکدوره یا دو دوره یا سه دوره نمایندگی مجلس صاحب میلیاردها تومان سرمایه و ثروت شده است. حرف من این است که کسی بنشیند و به این اتهامات رسیدگی کند و اگر دروغ است، اعلام کنند تا مردم بدانند و اگر راست است، این اموال را پس بگیرند.
با افرادی که از طریق رانت صاحب ثروتهای بادآورده شدهاند و زندگی اشرافی زائیده رانتخواری را در پیش گرفتهاند باید مقابله شود. مردم واقعا از این کار استقبال و حمایت خواهند کرد. اگر این مقابله صورت بگیرد مردم آرامش پیدا میکنند. شما میدانید که در دوران جنگ وضعیت اقتصادی ما بسیار بدتر از امروز بود. تحریمها هم شدیدتر بود اما مردم تحمل میکردند.
در دوران جنگ تفاوتی میان رئیس و مرئوس وجود نداشت
مردم در دوران جنگ با مسئولان همراهی میکردند چراکه احساس میکردند تفاوتی میان رئیس و مرئوس وجود ندارد. میدیدند که فرقی میان مدیر و توده مردم وجود ندارد و همه مثل همند اما اکنون مردم این احساس را ندارند چراکه برخی از افرادی که از مسئولیتی برخوردارند به صورتی غیرمنطقی صاحب سرمایههای آنچنانی شدهاند.
لازم است از مدیرانی که سالم زندگی کردهاند و اهل رانت نبودهاند هم تشکر شود. نباید گمان کنیم که همه مدیران و همه دستگاهها گرفتار فساد سیستماتیک هستند. برخی از مسئولان دچار فسادند اما اگر هنگام شکلگیری یک فساد در مقابل آن بایستند و اموال نامشروع را پس بگیرند و با جریانهای رانتخوار مقابله کنند، مردم استقبال خوبی خواهند کرد.
نظام نیز بدین واسطه به عدالت نزدیکتر میشود.
برخی معتقدند که مکتب اهلبیت(ع) ذاتا با مکاتب فلسفی سر ستیز دارد. از روایات امام صادق(ع) چنین گزارهای قابل استنباط است؟
میتوان گفت که در مرحلهای، پس از رحلت پیامبر(ص)، امیرالمومنین(ع) احیاگر و محیی دین اسلام است و پس از سلسلهای از حوادث تاریخی، امام صادق(ع) و امام باقر(ع) نیز به واسطه تبیین معارف اسلام و رفع شبهات، مجدد و احیاگر دین اسلام شدند. امام صادق(ع) با پاسخ دادن به پرسشهای جریانهای فکری انحرافی زمان خویش و نیز تبیین احکام فقهی و شرعی و اخلاقی مجموعه معارفی را سامان دادند که مذهب جعفری را شکل دادند. مذهب جعفری همان اسلام ناب است؛ نه این که امام صادق(ع) بخواهند مذهبی در کنار دیگر مذاهب اسلام درست کنند.
تأکید امام صادق(ع) بر عقل و عقلانیت
عدهای از مسلمانان معارف انتشاریافته از سوی امام صادق(ع) را پذیرفتند و آن معارف اکنون به عنوان مذهب جعفری شناخته میشود. آنچه از فرمایشات امام صادق(ع) استفاده میشود و در توحید صدوق، توحید کافی و به طور کلی در اصول کافی مندرج است، تأکید ایشان بر عقل و عقلانیت است. ممکن است از برخی از روایات امام صادق(ع) استفاده شود که پارهای از جریانهای فکری مخدوشاند یا دیدگاههای انحرافی در آنها وجود دارد.
به طور مثال ممکن است در دورهای شاهد یک مکتب فلسفی طبیعتگرا یا الحادی باشیم؛ طبیعتا از فرمایشات امام صادق(ع) میتوان در نقد آن مکتب استفاده کرد اما آنچه مهم است این است که مکتب امام صادق(ع) بر عقلانیت، استفاده از عقل و این که از عقل به عنوان یکی از منابع معرفت باید به طور جامع بهرهبرداری کرد، تأکید دارد. اگر با بهرهبرداری از عقل به یک مکتب فلسفی رسیدیم، مسألهای نیست اما تأکید میشود که منشأ یک مکتب فلسفی مورد تأیید امام صادق(ع) باید عقل باشد.
آزادی بیان در کنار رعایت منطق و اخلاق
بسیاری از سیاسیون خط قرمز پررنگی میان انتقاد و تخریب میکشند و گاه میشود که انتقاد به نام تخریب رانده میشود. در مکتب امام صادق(ع) مرز میان انتقاد و تخریب روشن شده است؟ آیا در دیدگاه امام صادق(ع) ما این حق را داریم که با صراحت از حاکمان انتقاد کنیم؟
مناظرات ائمه اطهار(ع) منجمله امام صادق(ع) آشکارا نشان میدهد که آزادی بیان در مکتب امام صادق(ع) کاملا منطقی است اما از آموزههای دینی ما استنباط میشود که در گفتگوی آزاد و آزادی بیان باید منطق و اخلاق رعایت شود؛ لذا وقتی یک اندیشه یا رفتار نقد میشود باید به طور منطقی و رعایت اخلاق نقد شود. این مسأله به انگیزهها مربوط میشود.
نمیتوان معیار روشنی به دست داد که چه انگیزهای تخریبگرایانه یا اصلاحگرایانه است. این موضوع معیار قابل سنجشی ندارد اما از نوع راهکارهایی که پیشنهاد داده میشود و از منطقی که افراد از آن استفاده میکنند میتوان فهمید که ادبیات نقد آنها ادبیات مخرب است یا مصلحانه. این که باب نقد و انتقاد بسته شود، برای جامعه ما بسیار خطرناک است و این که باب انتقاد بیمنطق هم باز شود، خطرناک است. این دو رویکرد باعث اصلاح جامعه نخواهد شد.
کسانی که به آنها نقد میشود، نباید به سرعت نقد را به تخریب تعبیر کنند؛ بلکه باید از نکات مثبت نقد استفاده کنند و بهره لازم را ببرند.
در غرب سود کمی در بازپرداخت وامها محاسبه میشود
مرآت- جناب آقای خسروپناه شما پیشتر در نقد روندهای ربوی در بانکها به کنایه گفته بودید که بگذارید بانکهای ما آمریکایی شود! آیا در روایات امام صادق(ع) نکتهای در مذمت ربا و روندهای اقتصادی ربوی وجود دارد؟
عرض من این بود که اگر ارادهای جدی برای اسلامیسازی بانکها وجود ندارد، لااقل بانکها را غربی کنید! بانکها در غرب درصدهای اخذ و اعطای سود، بسیار کم است. وقتی تسهیلاتی به افراد داده میشود، بهره کمی از آنها دریافت میشود؛ به همین خاطر شخص میتواند با وامی که میگیرد به طور مثال صاحب منزل هم بشود و برخی از نیازهای معیشتیاش را برطرف کند.
در مقابل وقتی سپردهگذاران پول خود را در بانکها میگذارند، یا سود به آنها تعلق نمیگیرد یا سود با درصد بسیار بسیار کمی به آنها اعطا میشود. در سیستم بانکهای ما چند اشکال عمده و اساسی وجود دارد. نخست آن که بانکها سود بالایی به سپردهگذاران میدهند و این امر باعث میشود که سرمایهها به صورت کنز متمرکز شود و انباشت ثروت صورت بگیرد و گردش سرمایه در فعالیتهای اقتصادی صورت نگیرد.
مشکل ربوی بودن بانکها هم حل شود، مسأله کنز حل نخواهد شد!
بانکها همچنین وقتی میخواهند برای فعالیتهای اقتصادی تسهیلاتی به متقاضیان بدهند، سود کلانی از افراد میگیرند و این امر باعث میشود که افراد در بازپرداخت این وامها دچار مشکل شوند و نهایتا یا راهی زندان شوند یا به سختی بیفتند و فعالیت اقتصادیشان در معرض خطر قرار بگیرد. حتی اگر بانکها مشکل ربا را به واسطه نوع قراردادهای اعم از مضاربه و وکالت و نقد و نسیه حل کنند، نمیتوانند مشکل کنز و دوله بینالاغنیاء را حل کنند.
بانکها برای این که بتوانند سودهای سپرده را به مردم برگردانند، ناچار میشوند که کار اقتصادی بکنند. بانک هرگز تاجر خوبی نمیشود! وقتی میخواهد کار اقتصادی بکند، مجبور میشود که زمین بخرد یا کارهایی شبیه این انجام دهد! میبینید که بانکها چه آسیبی به حوزه زمین وارد کردهاند و اکنون میبینید که زمین قیمت سرسامآوری پیدا کرده و عامل اصلی آن هم بانکها هستند.
نکته دیگر آن که حجم بالای مجوز دادنها به بانکهای خصوصی، مردم را دچار خسارتهای جدی کرده است. کجای این سیستم بانکداری اسلامی است؟ به خاطر همین میگویم لااقل از همان تجربه غربی استفاده کنید و به شیوه همانها عمل کنید! از نگاه امام صادق(ع) آن فعالیت اقتصادی مطلوب است که گرفتار کنز و ربا و دوله بینالاغنیاء نشود.
مرآت- سوال پایانی من در حوزه تعلیم و تربیت تعریف میشود. «معلم تراز» در مکتب امام صادق(ع) باید واجد چه ویژگیهایی باشد؟
شهید ثانی در کتاب منیه المرید ویژگیهای عالم و معلم و متعلم را ذکر کرده است. برخی از نظامهای آموزشی از جمله در ژاپن، از کتابهایی مثل منیهالمرید استفاده کردهاند. بهترین منبع برای پاسخ به پرسش شما همین کتاب است. معلم مطلوب جعفری، معلمی است که اولا دانش خود دائما بهروز کند و عالمِ پنجسال و دهسال و بیستسال پیش باقی نماند؛ به همین خاطر باید اهل مطالعه و تحقیق و پژوهش باشد.
معلم تراز مکتب جعفری به دانشآموزان و دانشجویان خود امید میدهد
ثانیا علم نافع را دائما به علاقهمندان دانش منتقل کند. ثالثا باید با تمام وجود در کار تعلیم وارد شود. رابعا چنانکه قرآن تأکید کرده است، به تعلیم و تربیت به صورت توامان توجه کند. خامسا در کنار تعلیم و تربیت، به دانشآموزان و دانشجویان خود امید و نشاط و انگیزه مثبت بدهد. اینها برخی از ویژگیهایی است که منیهالمرید بیان شده است.
مرآت- بسیار سپاسگزارم و اگر سخن آخری درباره امام صادق(ع) دارید آن را میشنویم.
امیدوارم همه ما که مدعی التزام به مکتب جعفری هستیم، بتوانیم شاگردان ممتاز امام صادق(ع) و عامل به فرمایشات ایشان باشیم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت مرآت، تاریخ 3 آذر 97، کد مطلب: -: www.meraatnews.com