شعار سال: ورود خانوادهها و بانوان به استاديومهاي ورزشي، از حجم انواع خشونت و پرخاشگرهاي کلامي و حتي فيزيکي در حين تماشاي بازيهاي ورزشي خواهد کاست؛ البته روشن است که خشونت و پرخاشگري بهعنوان مهلکترين آسيبهاي اجتماعي که در همه کشورها کموبيش وجود دارند، مسائلی چندوجهي محسوب ميشوند که پيشگيري از آنها، اقدامات کوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت جامعي را ميطلبد. اگر خشونت را «استفاده آگاهانه از زور و قدرت به شکل واقعي يا تهديدآميز عليه يک فرد، گروه يا جمعيت بدانيم که منجر به محروميت، صدمه، آسيب روانشناختي و مرگ شده يا احتمال اين خطرات را افزايش دهد» (سازمان جهاني بهداشت)، در جايگاه تماشاچيان ميدانهاي ورزشي و بهویژه فوتبال، شاهد انواع رفتارهاي خشونتآميز و پرخاشگرانه هستيم. مسئله مهم اينجاست که در بسياري از مواقع، خشونت شکلگرفته در ورزشگاه، به خارج از آنجا نيز منتقل شده و خسارات جاني و مالي سنگين و گاه جبرانناپذیری را به دنبال دارد. يکي از اقدامات کاهش خشونت در جامعه، پيشگيري از خشونت در ميدانهاي ورزشي است. همانگونه که در يکي از قسمتهاي برنامه «نود» به اين موضوع پرداخته شد که بخشي از کاهش و پيشگيري از خشونت در ورزشگاهها، نيازمند اقدامات وسيع از قبيل «مشخصبودن شماره صندلي تماشاچيان و نصب دوربين» است، دردسترسبودن وسايل نقليه عمومي يا پارکينگهاي نزديک به استاديوم، نيازنداشتن به حضور در استاديوم ساعتها قبل از شروع مسابقه، وجود دستشوييهاي تميز و آبخوريهاي فراوان و... نيز از ديگر اقدامات تأثيرگذار به حساب ميآيند. اينگونه اقدامات در بسياري از کشورها، زمينه ايجاد شرايط خشونتآميز را کاهش داده است. علاوه بر موارد اشارهشده، وقتي در ابتداي مسابقه از طريق بلندگو به خانوادهها و بانوان حاضر در استاديوم خيرمقدم گفته ميشود، غيرمستقيم تيتر اين مقاله براي مابقي تماشاگران يادآور ميشود. مجموعه اين عوامل، آستانه تحمل تماشاچيان را بالا ميبرد. در اينجا بايد گفت هر عاملي که به شکل مستقيم يا غيرمستقيم آستانه تحمل تماشاچيان را افزايش دهد، ميتواند بهعنوان عامل محافظ، رفتارهاي خشن و پرخاشگرانه را در استاديومها کاهش دهد. بديهي است که اگر تماشاچي مجبور باشد با سختيهاي فراوان خود را به استاديوم برساند، از ساعتها قبل در استاديوم حضورداشته باشد، هرکسي هرجايي که خواست بنشيند، هيچ نوع نظارت نامحسوسي وجود نداشته باشد، براي استفاده از دستشوييهاي دلبههمزن در صفهاي طولاني منتظر بماند، مهارهاي وي چنان سست خواهند شد که در حين تماشاي بازي، هر مسئله پيشپاافتادهاي ميتواند او را به واکنشهاي هيجاني شديد وادارد. با وجود اين، همينکه اين تماشاچي متوجه شود در استاديوم «خانواده نشسته است»، احتمالا خويشتندارتر خواهد شد. مضاف بر تبيينهاي روانشناختي مبني بر اهميت نقش زنان در رفتار متمدنانهتر تماشاگران، ضرورتهاي ديگري نیز بر اهميت حضور زنان و خانوادهها در جايگاه تماشاچيان تأکيد دارند. اولين ضرورت، احترام به خواست جامعه است. با وجود آنکه ميتوان نظرسنجيهاي ملي را ترتيب داد، ولي با توجه به فضاي حاکم بر جامعه، به احتمال زياد درصد درخور توجهي از شهرنشينان موافق حضور بانوان در ورزشگاهها براي تماشاي مسابقات ورزشي و به شکل مشخص فوتبال هستند. مسئوليت دولتهايي که براي آرای عمومي ارزش قائلاند، به اجرا درآوردن مطالبات عمومي و رفع مشکلات اجرائي ايندست از مطالبات است؛ اما سالهاست هيچيک از دولتها نتوانستهاند اين خواست عمومي را محقق کنند. دومين ضرورت، اهميت پيشگيري از خشونت در مواجهه با زنان جامعه است.
محرومكردن غيرمنصفانه و غيرمنطقي قشر 40ميليوني جامعه از حضور در ورزشگاهها، نوعي خشونت محسوب ميشود که خواهينخواهي بر ايجاد ديگر نمونههاي خشونتآميز دامن ميزند. همانطور که آمارها نشان ميدهند، زنان يکي از گروههاي آسيبپذير در برابر انواع خشونتها هستند. حضور زنان در جايگاههاي تماشاچيان، علاوه بر اينکه به لحاظ روانشناختي براي آنان التيامبخش خواهد بود، جايگاه آنان را در مصافهايي نظير برابري حقوق و دستمزد، دستيابي به شغلهايي که در انحصار مردان هستند و... تقويت خواهد کرد. به عبارت ديگر، اگر قرار است خشونت اِعمالشده عليه زنان در جامعه کاهش يابد، يکي از راهها، راهيابي آنان به ورزشگاههاست. شايد بتوان اين نوع از خشونت را نمونهاي از خشونت دانست که ژيژک (1394) آن را مطرح کرده است. ضرورت سوم، اهميت حضور بانوان در ورزشگاهها از نظر ساختارهاي بينالمللي مانند فيفاست. همانطور که در تورنمنت جهاني واليبال در سال گذشته شاهد بوديم، همه نهادهاي بينالمللي ورزشي نگاه ويژهاي به حضور زنان در جايگاههاي تماشاچيان دارند. از ديدگاه آنان، ممانعت از حضور زنان نوعي تبعيض جنسيتي است. به اين دليل است که از المپيک گرفته تا فيفا و...، حضور زنان در ورزشگاهها و در جايگاه تماشاچيان از اهميت بالایی برخوردار است. بديهي است تداوم سرسختي در ممانعت از حضور آنان در ورزشگاهها، ميتواند کشور را با محروميتها و جريمههايي روبهرو کند و اگر اين اتفاق با نوعي اجبار رخ دهد، اهميتي در اذهان عمومي نخواهد داشت؛ چراکه اين تصميم بر اساس فشار بيروني و نه احترام به خواست عمومي صورت گرفته است. ضرورت چهارم، اهميت پيشگيري از خشونت عليه زنان در تمامي شئون زندگي اجتماعي است. گرچه دغدغه برخي از مخالفان حضور بانوان در ورزشگاهها، صيانت از جايگاه و ارزش وجودي زنان است، ولي واقعيت اين است که رفتارها و الفاظ ناشايست به بانوان مسئلهاي نيست که فقط در استاديومها وجود داشته باشد. خشونتهاي کلامي در سطح جامعه، مسئلهاي است که کمتر خانمي، بهویژه در فضاهاي شهري، در معرض آن قرار نگرفته باشد؛ بنابراين اگر دغدغهاي وجود دارد، لازم است صرف پيشگيري از خشونت به بانوان در همه عرصههاي جامعه شده و فقط محدود به چند بازي فوتبال نشود.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 11 آذر 97، شماره: 3305