پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۷۳۲۴۰
تاریخ انتشار : ۱۲ آذر ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۱
اظهارات اعضای حزب کارگزاران سازندگی در کنگره سالانه این حزب که پنجشنبه گذشته برگزار شد، حسابی خبرساز شده و باعث شده خیلی‌ها بگویند فصل جدیدی از تعامل این حزب با دولت حسن روحانی آغاز شده است. اعضای حزب کارگزاران از غلامحسین کرباسچی گرفته تا سعید لیلاز در این کنگره آنچنان به دولت تاختند که شاید تعبیر «عبور از روحانی» برای آن از اعتبار حداقلی برخوردار باشد. در این بین شاید قبل از هرچیزی باید به این سوال جواب داد که چرا مساله جدایی کارگزاران و حسن روحانی مهم است؟ پاسخ این است که کارگزاران سازندگی از نزدیک‌ترین احزاب به حسن روحانی رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم بود.

شعار سال: اعضای حزب کارگزاران از غلامحسین کرباسچی گرفته تا سعید لیلاز در این کنگره آنچنان به دولت تاختند که شاید تعبیر «عبور از روحانی» برای آن از اعتبار حداقلی برخوردار باشد. در این بین شاید قبل از هرچیزی باید به این سوال جواب داد که چرا مساله جدایی کارگزاران و حسن روحانی مهم است؟ پاسخ این است که کارگزاران سازندگی از نزدیک‌ترین احزاب به حسن روحانی رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم بود. اعضای این حزب که علاوه‌بر ساماندهی بخشی از فعالیت‌های انتخاباتی حسن روحانی، در بیانیه‌ها و سخنرانی‌های متعدد، از سال 92 تا 96 خود را «متحد استراتژیک» حسن روحانی و «شکل‌دهنده ائتلاف حامی روحانی» و «طرف مشورت» معرفی کرده‌اند، از سال 92 و در جریان تشکیل کابینه توانستند بخش قابل‌توجهی از کابینه را به اعضا و نزدیکان خود اختصاص دهند، به‌طوری که مهم‌ترین پست کابینه پس از رئیس‌جمهور به آنها تعلق گرفت و اسحاق جهانگیری هم در دولت اول و هم در دولت دوم روحانی در جایگاه معاون اولی مستقر شد. اسحاق جهانگیری به‌عنوان عضو مطرح حزب کارگزاران حتی در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته به‌عنوان کاندیدای پوششی حسن روحانی وارد کارزار رقابت شد و نقش موثری در پیروزی مجدد روحانی ایفا کرد.

البته نباید فراموش کرد در دولت دوم حسن روحانی بخشی از سیاست‌های رسانه‌ای به محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران واگذار شد و به عبارتی با انتصاب او به‌عنوان مشاور رسانه‌ای حسن روحانی که البته بعدها گفته شد او دبیری و مسئولیت «شورای گردآوری، تدوین و مستندسازی آثار رئیس‌جمهور» را برعهده دارد، تاثیر مستقیم شایعه‌ها در تدوین متون سخنرانی و اظهارات روحانی قوت گرفت. در جریان دیدار اصلاح‌طلبان با حسن روحانی در مهرماه گذشته عبدالله رمضان‌زاده، سخنگوی دولت اصلاحات درخصوص این مورد اعتراض و قوچانی و سازندگی را به داشتن رانت اطلاعاتی متهم کرد. ماجرا هم از این قرار بود که پس از دیدار رئیس‌جمهور با فعالان سیاسی اصلاح‌طلب روزنامه سازندگی به سردبیری محمد قوچانی جزئیاتی از جمله اسامی افرادی که به جلسه نرفتند، متن صحبت اصلاح‌طلبان حاضر در جلسه، حاشیه‌های جلسه از جمله شوخی رئیس‌جمهور با حسین مرعشی و. . را منتشر کرد که موجب واکنش شدید عبدالله رمضان‌زاده سخنگوی دولت اصلاحات و چهره نزدیک به حزب اتحاد ملت شد. رمضان‌زاده در توئیتی نوشت: «رانت‌خواری فقط در پول و منافع اقتصادی قبیح نیست. رانت خبری هم سوءاستفاده محسوب می‌شود. انتشار انحصاری گزارش دیدار تعدادی از اصلاح‌طلبان با رئیس‌جمهور توسط یکی از حاضران در جلسه که اتفاقا مسئولیتی خبری در دفتر رئیس‌جمهور دارد، در روزنامه سازندگی مصداق بارز رانت است.» اینها البته تنها بخشی از نقش کارگزاران در دولت حسن روحانی است و باید گفت همکاری و نزدیکی روحانی با کارگزارانی‌ها نه به سال 96 یا 92 که به دهه 70 برمی‌گردد.

در این میان البته نباید این را هم فراموش کرد که تا پیش از کنگره روز پنجشنبه یک سالی بود که رابطه روحانی-کارگزاران به علت افزایش نقش اعتدال و توسعه‌ای‌ها در دولت شکرآب شده بود. در این مدت کارگزارانی‌ها که هم خود را از قدرت فاصله افتاده می‌دیدند و هم نمی‌خواستند ناکارآمدی‌های روحانی به پای آنها نوشته شود، انتقادات کمرنگی را از دولت بیان می‌کردند که ظاهرا کنگره اخیر نقطه‌عطف این ماجرا بوده و فرمان انتقاد ملایم به جدا کردن مسیر و ضدیت با دولت تغییر کرده است.

وقتی قرعه عبور از دولت به نام کارگزاران می‌افتد

مواضع تند سخنرانان کنگره سوم کارگزاران، همان‌طور که گفته شد، بیش از هرچیز یک گزاره را علنی می‌کند و آن یک گزاره چیزی نیست جز عبور از دولت و مرز‌گذاری با روحانی. این البته بار اولی نیست که چنین کنش‌هایی از فرزندان معنوی مرحوم هاشمی‌رفسنجانی مشاهده می‌شود. همین سه ماه پیش بود که فردای روز طرح سوال از رئیس‌جمهور، مردان تکنوکرات دست به قلم شدند و با صدور بیانیه‌ای عملکرد دولت و حیثیتی‌ترین تصمیمات آن را به چالش کشیدند. اعضای این حزب که معتقد بودند دولت اساسا فاقد استراتژی اقتصادی روشن است، سیاست‌های ارزی دولت در بهار 97 را زمینه‌ساز رانت‌جویی و ویژه‌خواری اخلالگران اقتصادی دانسته و تصریح کردند دولت روحانی نه یک دولت تکنوکرات که آکنده از بروکرات‌هایی است که جز به حفظ نظام ناکارآمد اداری موجود نمی‌اندیشند. در این بیانیه که انتقادات مفصلی نیز نسبت به وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، وزارت صمت و... در آن مطرح شده بود، اعضای کابینه به مردان بزم تعبیر شده بودند که در شرایط رزم کارآیی خاصی ندارند.

حالا حلقه سخت حامیان دولت هم پاورچین‌پاورچین از آن فاصله می‌گیرند و حساب خود را از حساب مردان پاستور سوا می‌کنند. علت این موضوع اما چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد. کارگزاران اولین طیف حامیان سیاسی دولت که از آن فاصله می‌گیرند نبوده و البته شاید آخرینش هم نباشد. پیش از این نیز حامیان اصلاح‌طلب روحانی با تعابیری مشابه و البته ادبیاتی گاه صریح‌تر، در راهی که حالا کارگزاران آن را انتخاب کرده، پیشقدم شده بودند. از نقدهای گاه و بیگاه تاجیک، حجاریان، شکوری‌راد، عبدی، زیباکلام و... که بگذریم، از گلایه‌های تلخ رئیس دولت اصلاحات نسبت به عملکرد دولت روحانی نمی‌توان گذشت. خاتمی که در هر دو انتخابات 92 و 96 نقش بی‌بدیلی در راهیابی روحانی به پاستور داشت، طی ماه‌های اخیر چند بار دیدار نوروزی با رئیس‌جمهور، دیدار با نمایندگان ادوار مجلس و...- کیسه‌های محکمی به تن دولت کشیده که عمل نکردن به وعده‌های انتخاباتی، فصل مشترک همه آنهاست. او که این عملکرد را موجب ناامیدی بدنه اجتماعی می‌داند، معتقد است رویه کنونی کار را برای انتخابات بعدی مشکل می‌کند.

هر چه هست، گویا اعضای کارگزاران هم رفته‌رفته به همین جمع‌بندی رسیده‌اند و ضمن نیم‌نگاه به آینده سیاسی خود، برای عقب نیفتادن از موتلفین‌شان هم که شده، دست به طرح انتقاداتی از این دست زده‌اند.

از عصاره سیاست‌ورزی تا بچه‌مدرسه‌ای

«ما روحانی را عصاره و میوه سنت سیاست‌ورزی و دولتمردی در ایران از خواجه نظام‌الملک تا امیرکبیر و از امیرکبیر تا آیت‌الله هاشمی می‌دانیم.» این یکی از مهم‌ترین بخش‌های بیانیه حزب کارگزاران به مناسبت پیروزی حسن روحانی در انتخابات 96 و شاید عصاره آن بود؛ انتخاباتی که روحانی موفق شد پیروزی را از آن خود کند و برای دومین بار راهی پاستور شود. این البته تنها یک برش از حمایت‌های بی‌دریغ کارگزاران از روحانی است. آن هم در شرایطی که او هندوانه دربسته نبود و با انباشت تجربه چهارساله و یک کارنامه روشن قابل قضاوت پا به عرصه انتخابات گذاشته شده بود. کارگزاران در این رقابت اما ترجیح دادند عضو رسمی خود را در قامت کاندیدای ضربه‌گیر و پوششی راهی انتخابات کنند و جانب کسی را بگیرند که حالا عضو موثرشان می‌گوید عملکرد ناشیانه دولتش در بحبوحه بحران اقتصادی به‌گونه‌ای است که انگار یک مشت بچه‌دبیرستانی را از پشت میز بیرون کشیده‌اند و به آنها مسئولیت داده‌اند.

محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب هم ریشه مشکلات کشور را ناکارآمدی قلمداد می‌کند و در اظهاراتی کنایه‌گونه تصریح می‌کند که کارگزاران در برخی تصمیمات خود کارآمدی را فدای تصمیمات مشترک با سایر احزاب کرده و از این مسیر خارج شده است.

این رویکرد البته مسبوق به‌سابقه است و کارگزاران پیش از این نشان داده بود رفیق خوبی برای روزهای ناخوشی دولت نیست. سال گذشته درست در گرماگرم اعتراضات دی‌ماه، کرباسچی، رئیس‌جمهور و معاون اولش را به باد انتقاد گرفت و با کنایه به بی‌عملی دولتمردان و طرح انتقاد در حوزه‌هایی که خود مسئول رفع آنها هستند، گفت از آنجا که مدیران اجرایی ما در گذشته کارنامه سخنرانی دارند و هنر سخنرانی داشتند، حالا در زمان اجرا نیز همان رویه را پیش می‌گیرند.

هرچه هست، مقایسه آن حمایت‌ها و این انتقادات حرف‌ها دارد در دل خود. به نظر می‌رسد کارگزاران نظر به منافعی که تصور می‌کردند در پی این همراهی عایدشان خواهد شد ولی نشد، از یک‌سو با پیوستن به صف منتقدان درصددند تا همراهی خود با مردم را نشان دهند و از دیگر سو به حکم قاعده جلوی ضرر را از هر جا که بگیری منفعت است، برای انتخابات 1400 فکری کنند و از همین حالا عبور از روحانی را کلید بزنند.

از کارشناس‌ترین تا چوب خشک و رذالت!

سعید لیلاز، فارغ‌التحصیل رشته تاریخ و استاد مدعو دانشگاه شهید بهشتی است. این کارشناس تاریخ سال‌هاست از سوی رسانه‌های اصلاح‌طلب به‌عنوان یک تئوریسین اقتصادی معرفی شده و ده‌ها یادداشت و مصاحبه در حوزه مسائل اقتصادی با این رسانه‌ها داشته است. لیلاز که سال‌هاست عضویت در شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و حتی قائم‌مقامی این حزب را برعهده داشته است، در چند ماه اخیر به یکی از تندترین منقدان دولت روحانی تبدیل شده و دو اظهارنظر خاص وی درخصوص دولت حسن روحانی حسابی خبرساز شده است.

وی در شهریورماه گذشته در گفت‌وگو با یورونیوز گفته بود: «اختیاراتی که آقای خامنه‌ای به روحانی و سران سه قوه داده، اگر به چوب داده بود، تا الان یک کاری کرده بودند... . مسئولیت این را من اساسا متوجه آقای روحانی می‌دانم، چون ما از هشت یا ۹ ماه قبل مکرر به آقای روحانی هشدار دادیم که بحران در پیش است و دلار را بحران خواهد گرفت.» لیلاز اما در کنگره پنجشنبه اظهارات تندتری را هم مطرح کرد و به‌شدت به دولت تاخت.

او گفت: «رذیلانه‌ترین دروغ این است که بگوییم تورم 40درصدی امروز حاصل تحریم است، درحالی که چنین نیست. شبکه بانکی کشور به‌عنوان مرکز فساد در کشور مقصر است. نرخ تورم در 6ماه گذشته بیش از مجموع نرخ تورم در سال‌های گذشته دولت روحانی بوده و بی‌عملی دولت روحانی در این مورد عجیب است.» لیلاز همچنین گفته است: «بعد از تحریم‌ها، مجموعه عملکرد نظام اقتصادی کشور به‌گونه‌ای ناشیانه عمل کرد. انگار ما یک مشت بچه دبیرستانی را از پشت میز بیرون کشیده و خواستیم مسئولیت داشته باشند، انگار نه انگار که ما مجرب‌ترین ملت جهان در برخورد با تحریم‌ها هستیم

در مورد سعید لیلاز البته باید این را هم بیان کرد که مواضع یکی دو ماه اخیر وی با اظهارنظرهای گذشته‌اش 180 درجه متفاوت است، چراکه برای مثال او در فروردین سال جاری در گفت‌وگویی دولت روحانی را کارشناس‌ترین دولت تاریخ انقلاب خوانده بود یا اینکه در فروردین 96 بیان کرد: «دولت روحانی توانست اقتصاد ایران را از پرتگاه سقوط نجات دهد.» یا قبل‌تر در مهر 95 گفته بود: «دولت روحانی اقتصاد ایران را در مسیری شایسته قرار داد

لیبرالیسم، محمد هاشمی را فراری داد

محمد هاشمی، برادر آیت‌الله‌ هاشمی‌رفسنجانی، رئیس هیات‌موسس حزب کارگزاران بود که سال‌ها به‌عنوان دبیر کمیته سیاسی حزب فعالیت می‌کرد. وی در سال 93 به دلیل مشی لیبرالی که حزب متبوعش در پیش گرفته بود، عطای کارگزاران را به لقایش بخشید و استعفا کرد. محمد هاشمی درخصوص استعفایش از کارگزاران تصریح کرد اسلام و لیبرالیسم در تعارض با یکدیگر هستند و باهم جمع نمی‌شوند. لیبرالیسم اعتقادی به دین و خدا ندارد و در خیلی از موارد ابتذال‌گرا است و به هیچ وجه با اسلام قابل جمع نیست، حتی در برابر اسلام قد علم کرده است. از این رو تاکید کرد لیبرالیسم عدول از خط امام و اسلام است، چون امام مرجع تقلید من بوده است، از کارگزاران جدا شدم. از سال 92 و بعد از ریاست‌جمهوری حسن روحانی، حزب کارگزاران فضا را برای ترمیم و نوسازی و خروج از رخوت چندساله مناسب دید. از همین رو بود که همزمان با افزایش تکاپوها زمزمه‌های اختلاف‌نظر نیز در کارگزاران به گوش می‌رسید. حسین مرعشی، سخنگوی حزب، به صراحت به عناوین مختلف کارگزاران را حزبی لیبرال می‌خواند و در مقابل دبیر کمیته سیاسی حزب تا آنجا که می‌شد، مدتی لیبرالیسم بودن کارگزاران را اتهام می‌دانست و رد می‌کرد. اگرچه هشدار می‌داد که اگر ترکیب حزب متبوعش مانند گذشته باشد، منسجم می‌ماند و در غیر این صورت به آفات احزابی دیگر چون مشارکت دچار خواهد شد.

فروردین 93 بود که غلامحسین کرباسچی از نوسازی و حضور چهره‌های جدید از جمله محمد قوچانی و سعید لیلاز در شورای مرکزی حزب خبر داد. همین تغییرات کافی بود تا عزم کارگزاران برای تن دادن به لیبرالیسم جزم نشان داده شود. از این رو درنهایت محمد هاشمی مهرماه 93 به صورت رسمی از حزبی که تاسیسش کرده بود، جدا شد؛ استعفایی که عطریانفر آن را قهر سیاسی خواند و کرباسچی هم اتفاقی مهم ندانست! هاشمی اما معتقد بود هم‌حزبی‌های سابقش برای آنکه خروجش از کارگزاران را کوچک جلوه دهند، چنین تعابیری را به کار برده‌اند. محمد هاشمی درخصوص هم‌حزبی‌های نورسیده‌اش هم تصریح کرده بود زمانی که حضور برخی چهره‌های جدید مطرح شد، در ابتدا به دلیل اینکه شناخت کاملی نداشتم، یا سکوت یا مخالفت کردم، ولی بعد با حضور آنها در میدان عمل به این نتیجه رسیدم که کارگزاران از ریشه‌ها و سابقه‌اش فاصله گرفته و عدول کرده و در مسیری دیگر افتاده است.

ارگانی رسمی ولی متناقض!

ارگان رسمی حزب کارگزاران را نمی‌توان آیینه تمام‌نمای آن دانست و تفاوت‌ها و حتی تناقضات مواضع، هویت حزبی روزنامه سازندگی را تحت‌الشعاع قرار داده است. نگاهی به پیشینه اعضای شورای مرکزی این حزب از سبقه رسانه‌ای آنها حکایت دارد. از همان سال‌های شهرداری غلامحسین کرباسچی، روزنامه همشهری به دست کارگزارانی‌ها اداره شد و بعد از آن همین تیم رسانه‌ای، عیار خود را در روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌ها و ماهنامه‌های مختلف سنجیدند؛ عیاری که عموما خیلی زود به توقیف می‌رسید. از این رو روزنامه سازندگی را می‌توان از معدود نشریاتی دانست که با سردبیری محمد قوچانی منتشر شده و تاکنون به توقیف نرسیده است. قوچانی که عملکردش سر خیلی از نشریات را به باد داده، گویی در سازندگی عزمش را جزم کرده که برای حفظ ظاهر کارنامه خود هم که شده، نرم حرکت کند. ولی این حرکت نرم به آنجا رسیده که مواضع حزب با مواضع ارگان رسمی‌اش (یعنی روزنامه) حتی در تناقض قرار گیرد. به‌عنوان نمونه، سوپرمن‌سازی از جهانگیری بر سر ماجرای دلار 4200 تومانی در روزنامه سازندگی، در بیانیه رسمی حزب کارگزاران، اوج سرگشتگی اقتصادی دولت تعبیر شد که علاوه‌بر رانت‌زایی، سردرگمی بازار و ابهام و سرگشتگی فعالان اقتصادی کشور را در پی داشت. اگرچه زمانی که پای لیبرالیسم به میان آید، دفاع تمام‌قد ارگان رسمی کارگزاران هم مشهود می‌شود. ذوق‌زدگی از فینال لیبرال‌ها در رقابت میان آخوندی و حناچی برای تصدی کرسی مدیریت شهری، شاهد مثالی در این زمینه است.

به‌هر ترتیب نگاهی به عملکرد رسانه‌ای حزب کارگزاران نشان می‌دهد این حزب در عرصه رسانه، مشی کندتری نسبت به بیانیه‌ها و سیاست‌ورزی‌اش در پیش گرفته است. سمت مشاور رسانه‌ای رئیس‌جمهور در دولت دوازدهم به محمد قوچانی رسیده و برخی این سمت را در تعریف و تمجیدهای رسانه‌ای، غلوگویی‌ها و مواضع متناقض حزب و ارگان رسانه‌ای رسمی‌اش، بی‌تاثیر نمی‌دانند. برخی دیگر حضور محمد عطریانفر را در شورای سیاستگذاری روزنامه در این راستا موثر می‌دانند؛ عضو شورای مرکزی کارگزاران که چهره‌ای محافظه‌کار محسوب می‌شود و حتی به قول خودش به دلیل کج‌تابی واژه لیبرال به هم‌حزبی‌هایش توصیه می‌کرد که خود را لیبرال نخوانند!

فائزه و فاطمه هاشمی چه می‌گویند؟

در حالی برخی روحانی را شبیه‌ترین مدیر جمهوری اسلامی به مرحوم هاشمی‌رفسنجانی می‌دانند که به نظر می‌رسد فرزندان آیت‌الله نظر دیگری دارند. فاطمه هاشمی از جمله کسانی است که همان ابتدا هم با این گزاره مخالف بود. دختر ارشد آیت‌الله هاشمی دو ماه بعد از انتخابات 96 به «فرهیختگان» گفت: «شخص رئیس‌جمهور در سخنرانی‌های انتخاباتی نه‌تنها از آقای هاشمی اسم می‌بردند، بلکه برای اینکه رای بیاورند، شعار سلام به خاتمی و میرحسین سرمی‌دادند، ولی امروز که رای‌شان را گرفته‌اند، آنها را فراموش کرده‌اند

فاطمه هاشمی با بیان اینکه برخی برای اینکه خود مدتی بر مسند قدرت باشند زمانی می‌گویند ما دنباله‌رو این هستیم و زمانی می‌گویند دنباله‌رو آن هستیم، تاکید کرد: «آقای روحانی هیچ شباهتی به آقای هاشمی ندارد و نمی‌تواند جا پای آقای هاشمی بگذارد، چون اصلا نه تفکر آقای هاشمی را دارد و نه شجاعت ایشان را و نه پشتکار و فعالیتی که آقای هاشمی داشتند

به گفته او، «ساده‌ترین چیزی که می‌توان مقایسه کرد این است که آقای هاشمی از ساعت 6 صبح فعالیت خود را آغاز می‌کرد و ده‌ونیم، یازده شب کار خود را به پایان می‌رساند. تمام افراد در سطوح مختلف نه‌فقط در سطح وزیر بلکه از رئیس اداره و مدیرکل و معاونان هم به ایشان زنگ می‌زدند و ایشان به آنها جواب می‌داد. نامه‌ها را هم سریعا دستور پیگیری می‌دادند، ولی آقای روحانی هیچ کدام از این کارها را انجام نمی‌دهد. حتی با وزیران خود هم وقت ملاقات نمی‌گذارد و وزیران ایشان هم در همین دولت از ایشان گله دارند.» اینها بخش‌هایی از انتقادات روشنی است که دختر ارشد مرحوم هاشمی نسبت به رئیس‌جمهور مطرح کرده بود؛ انتقاداتی که گویا خیلی هم شخصی نیست و از نوع نگاه خانواده هاشمی نشأت می‌گیرد. نشان به آن نشان که فائزه هاشمی هم یک سال بعد در گفت‌وگو با یورونیوز، ضمن انتقاد از عملکرد دولت و نوع مواجهه آن با مشکلات کشور تصریح کرد: «این‌طور احساس می‌شود که آقای روحانی، مسائل کشور را رها کرده است

او با متهم کردن رئیس‌جمهور به فرصت‌سوزی تصریح کرد برخی فرصت‌سوزی‌ها به سوءمدیریت‌ها برمی‌گردد و در برخی موضوعات، چوب اصولگرایان را نمی‌خوریم، بلکه چوب سوءمدیریت‌ها را می‌خوریم. فائزه هاشمی در گفت‌وگو با تاریخ آنلاین آنچه را که نگاه امنیتی و غیراخلاقی برخی وزرای دولت در وزارتخانه‌ها می‌دانست هم به باد انتقاد گرفت و گفت نگاه تخصصی در این حوزه‌ها وجود ندارد.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه فرهیختگان تاریخ انتشار -----، کدخبر: 157608، www.newspaper.fdn.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین