در مورد «امانت» تفسيرهاى مختلفى ذكر شده از جمله:
منظور از امانت «ولايت الهيه و كمال صفت عبوديت» است كه از طريق معرفت و عمل صالح حاصل مىشود.
منظور صفت «اختيار و آزادى اراده» است كه انسان را از ساير موجودات ممتاز مىكند.
مقصود «عقل» است كه ملاك تكليف و مناط ثواب و عقاب است.
منظور «اعضای پيكر انسان» است: چشم امانت الهى است كه بايد آن را حفظ كرد و در طريق گناه استفاده نکرد، گوش، دست، پا و زبان هر كدام امانتهاى ديگرى هستند كه حفظ آنها واجب است.
منظور «امانتهايى است كه مردم از يكديگر مىگيرند» و وفاى به عهد است.
مقصود «معرفة اللَّه» است.
منظور «واجبات و تكاليف الهى» همچون نماز، روزه و حج است.
اما با كمى دقت روشن مىشود كه اين تفسيرهاى مختلف با هم متضاد نيستند بلكه بعضى را مىتوان در بعضى ديگر ادغام كرد، بعضى به گوشهاى از مطلب نظر افكنده و بعضى به تمام.
براى به دست آوردن پاسخ جامع، بايد نظرى به انسان بيفكنيم، ببينيم او چه دارد كه آسمانها، زمينها و كوهها فاقد آنند؟! انسان موجودى است با استعداد فوقالعاده كه مىتواند با استفاده از آن مصداق اتم «خليفة اللَّه» شود، مىتواند با كسب معرفت و تهذيب نفس و كمالات به اوج افتخار برسد، و از فرشتگان آسمان هم بگذرد.
اين استعداد توأم است با آزادى اراده و اختيار يعنى اين راه را كه از صفر شروع كرده و به سوى بىنهايت مىرود با پاى خود و با اختيار خويش طى مىكند.
آسمان، زمين و كوهها داراى نوعى معرفت الهى هستند، ذكر و تسبيح خدا را نيز مىگويند، در برابر عظمت او خاضع و ساجدند ولى همه اينها بهصورت ذاتى، تكوينى و اجبارى است، و به همين دليل تكاملى در آن وجود ندارد.
تنها موجودى كه قوس صعودى و نزوليش بىانتها است و بهطور نامحدود قادر به پرواز به سوى قله تكامل است، و تمام اين كارها را با اراده و اختيار انجام مىدهد، انسان است، و اين است همان امانت الهى كه همه موجودات از حمل آن سر باز زدند و انسان به ميدان آمد و يك تنه آن را بر دوش كشيد! لذا در آيه بعد مىبينيم انسانها را به سه گروه تقسيم مىكند، مؤمنان، كفار، و منافقان.
بنا بر اين در يك جمله كوتاه و مختصر بايد گفت: امانت الهى همان قابليت تكامل به صورت نامحدود، آميخته با اراده و اختيار، و رسيدن به مقام انسان كامل و بنده خاص خدا و پذيرش ولايت الهيه است.
اما چرا از اين امر تعبير به امانت شده با اينكه هستى ما، و همه چيز ما، امانت خداست؟
اين به خاطر اهميت اين امتياز بزرگ انسانها است و گرنه باقى مواهب نيز امانتهاى الهى هستند، ولى در برابر آن اهميت كمترى دارند.
در اينجا مىتوان با تعبير ديگرى از اين امانت ياد كرد و گفت امانت الهى همان تعهد و قبول مسئوليت است(1).
۱. تفسير نمونه، ج۱۷، ص: ۴۵۳
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار: 26آذر 1397 ، کدخبر:3773239 www.iqna.ir،