شعار سال : محمدعلی آرامی متخصص مغز و اعصاب در شرق نوشت:
در روزهای پیشین، ماجرای مشق شب یا تکالیف منزل کودکان، مورد توجه جامعه قرار گرفت و تا اعلام نظر سطوح گوناگون پیش رفت.
بحث در مورد نوجوانان و جوانان نیز شکل دیگری به خود گرفت و گسترش کتابهای کمکدرسی و کنکور را مورد نقد قرار دادند.
به گمانم این دو بحث، موضوعات کاملا متفاوتی هستند و از دیدگاههای نادرست مختلفی نشئت میگیرند.
در مورد کودکان، غفلت مسئولان و خانوادهها از ارزش و جایگاه مهم بازی و روابط برای این گروه سنی، علت اصلی این پدیده است و متأسفانه این غفلت هنوز مورد توجه قرار نگرفته.
جمله مشهوری از وودی آلن وجود دارد به این مضمون که ما بزرگترها هر روز باید خدا را شکر کنیم که مدرسه نمیرویم!
واقعیت این است که رفتن به مدرسه برای کودکان همراه با استرس و اضطراب و بهگونه ویژهای اضطراب جدایی است.تلاشهای زیادی برای کاستن از این اضطرابها برای کودکان انجام شده، ولی در بهترین حالت تا حدی موفق بوده است.
بپذیریم که مدرسه و ساعاتی که کودک به هر دلیل باید در مدرسه بگذراند، لازمه تمدن است و گریزی نیست، اما جایگاه بازی و ارتباطات اجتماعی و طبیعی کودک کجاست؟
در شکلگیری شخصیت کودک، بازی و ارتباطات نقشی بهمراتب مهمتر از مطالب کتاب درسی دارند.
البته ارتباط با همکلاسیها نیز مهم است، ولی کودک با دنیایی گسترده از مطالب گوناگون روبهروست که باید آنها را فراگیرد.
بخشی از این مطالب آموزشی مهم، تنها از طریق بازیها یاد گرفته خواهند شد. کودک برخلاف تصور والدین، سرش بسیار شلوغ است و مدام در حال یادگیری و تجربه است.
یادگیری اصیل که کنجکاوانه و مشتاقانه است و در فضای صمیمی خانه و امنیت حضور مادر و پدر خیلی مؤثرتر و پایدارتر خواهد بود.
جایگزینکردن مشق شب در منزل، خدشه به فرایند این یادگیری مهم است.
به آموزش درسی در شش ساعت روز بسنده کنیم. بگذاریم کودکانمان روند طبیعی یادگیری و رشد شخصیت خود را در منزل و اجتماع سپری کنند، با خانواده به طبیعت بروند، به موزهها بروند، بازی کنند، ورزش کنند، فیلم ببینند، نقاشی کنند و آواز بخوانند.
اینها بسیار مهم هستند و هیچ مشقی نباید جایگزین این فعالیتها شود، چراکه نهتنها سودمند نخواهد بود، بلکه کودکانی دچار نابهنجاریها خواهیم داشت.