شعارسال: چندی پیش فاطمه ذوالقدر نماینده کمیسیون فرهنگی مجلس از فعالیت کمیتهای در مجلس خبر داده بود که از مهرماه با تشکیل جلسات مشترک متعدد با دستگاههای مختلف و از جمله سازمان برنامه و بودجه کشور، تصمیم به ساماندهی بودجه فرهنگی داشتهاند. او در پاسخ به این سؤال که «چرا اغلب اصحاب فرهنگ از بودجه تخصیص یافته به بخش فرهنگی گله دارند» میگوید:«ما جلسات زیادی داشتیم. در این جلسات بنا بر این شده که اولویت بودجه و اعتبارات به پروژههایی داده شود که 70 الی 80 درصد کارشان انجام شده است. اکنون بودجه فرهنگی علاوه بر آن 20 درصد حقوق و مزایا، 7 درصد نسبت به سال گذشته اضافه شده است. بعضی جاها این افزایشها متوازن نیست. اینها در ردیفها و جداولی است که ما هم نمیتوانیم در آن ورود کنیم. از همان اول بودجه فرهنگ کم بوده که میبایست به بودجه کل دستگاههای فرهنگی اختصاص یابد. انتظار داشتیم که دولت با توجه به آسیبهای فرهنگی و اجتماعی موجود و کاهش سهم کالاهای فرهنگی در سبد خانوار، اولویتی را برای رفع مشکلات و کمبودهای بخش فرهنگی در نظر بگیرد که در لایحه بودجه در نظرگرفته نشده و جای سؤال را برای اصحاب فرهنگ و نمایندگان نیز ایجاد کرده است. بودجه بخش فرهنگی دولت صرفاً تزریق هرچه بیشتر فقر بر پیکره نحیف فرهنگ است که باید با کمک نمایندگان در این خصوص اقدامی صورت بگیرد و بازنگری لازم صورت پذیرد.»
انضباط و عدم موازیکاری
ذوالقدر در پاسخ به کوچکسازی دستگاههای متولی فرهنگ تصریح کرد:«در عمده این جلسات تأکید بر این شده که هم از بیانضباطی مالی جلوگیری شود و هم از موازیکاریهایی که در عملکرد و فعالیتهای نهادهای فرهنگی صورت میگیرد اما بازهم در لایحه بودجه شاهد این موارد هستیم و از سویی علاوه بر پراکندگی بودجه فرهنگی میزان تخصیص اعتبار به موضوع فرهنگ بسیار کمتر از نیاز امروز کشور است. باتوجه به شرایط اقتصادی کشور و بودجه انقباضی که دولت برای سال 98 تنظیم کرده، لازم بود تمرکز بیشتری بر موضوع بودجه فرهنگی باشد.
اما نگاه برخی کارشناسان حوزه فرهنگ با امر کوچکسازی و تجمیع دستگاههای فرهنگی کمی متفاوت است. آنهایی که معتقدند از ابتدا برای حوزه فرهنگ کار کارشناسی انجام نشده است و حالا در کارهای مهم و بزرگ کشور به خاطر موانع فرهنگی دچار چالش شدهایم.
اکنون دولتها چون در دوره خود نتایج کار فرهنگی را نمیبینند، از کنار آنها رد میشوند.
دکتر محمدحسن بنیانیان رئیس کمیسیون پیوستنگاری فرهنگی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در این باره میگوید: «همه دولتهای بعد ازانقلاب نگاهشان به فرهنگ ناقص بوده است. بخش مهمی از معضلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ریشهاش در فرهنگ است و دولتها باید از نماینده و متولی دستگاه اجرایی که وزارت فرهنگ است، بخواهند تبیین کند که تحلیل این وزارتخانه نسبت به موانع فرهنگی رشد اقتصادی چیست؟ یا چه تحلیلی از موانع فرهنگی دارند که منجر به رشد معضلات اجتماعی شده است. بعد، از آنها خواسته شود که برای اصلاح و کمک به دستگاههای اجرایی مختلف و برای اصلاح موانع فرهنگی برنامه بدهند و بر اساس همین هم به دستگاههای فرهنگی بودجه تخصیص پیدا کند. آن زمان است که بهصورت ریشهای این مشکل حل خواهد شد.»
دولتها چون در دوره خود نتایج کار فرهنگی را نمیبینند، از کنار آنها رد میشوند. بنابراین راجع به زیاد بودن یا کم بودن بودجه فرهنگ براحتی نمیتوان حرف زد. چون اگر کار درست در این حوزه، رفع موانع فرهنگی انجام شود، یک نوع سرمایهگذاری پربازده اقتصادی است.»
منطق سیاستگذاری و تخصیص بودجه
او در خصوص تعدد دستگاههای فرهنگی معتقد است:«اکنون بحثهایی که راجع به بودجه دستگاههای فرهنگی و در خصوص زیاد بودن دستگاههای فرهنگی میشود، به نظر میرسد بحثهای سیاسی است و جریان های سیاسی برای زد و خورد با هم سراغ این بحثها میروند؛ نه اینکه بهصورت اساسی سؤال کنند که نقش فرهنگ درپیشرفت کشور کجاست؟ و ما کجاها مشکل داریم. اگر پاسخ این سؤالات درآمد، باید در سازماندهی وضع موجودمان تجدید نظر اساسی کنیم. ما که بهصورت مبانی و منطق سیاستگذاری درستی جلو نرفته ایم پس چگونه میفهمیم این دستگاهها زیادی هستند یا کار موازی میکنند و باید ادغام شوند؟ من تأکیدم بر اصلاح نگاه است که وزیر فرهنگ در دولت باید یک وزیر فرابخشی تلقی شود و در موقعیت مطلوبی از دولت مطالبهگری کند.»
بخش کوچکی از این 32 دستگاه فرهنگی را وزارت فرهنگ و سازمانهای تابعهاش تشکیل میدهند، در حالی که سایر دستگاههای فرهنگی هم هستند که ارتباطی با وزارت فرهنگ ندارند و متأسفانه یا موازیکاری میکنند یا خروجی کارشان کمکی به فرهنگ جامعه نمیکند و فقط هزینهبر هستند و اصلاً بحث سیاسی دراین خصوص وجود ندارد.چرا که هدف فقط پایین آمدن هزینههای اضافیای است که این دستگاهها دارند و همه از همان بودجه محدود فرهنگ هزینه میشود.
او دراین باره میگوید:«ما چون افرادی نداریم که این سازمانها را مدیریت کند آرام آرام تبدیل میشوند به یک پاتوق که افراد دور هم بنشینند و پول و امکانات بگیرند و هیچ چیزی هم از آن درنیاید. علتش این است که اینها مدیریت توانمند میخواهد. اما برای انتخاب مدیر بیشتر ملاحظات سیاسی صورت میگیرد تا اینکه مدیر توانمند پیدا کنیم. اینها مربوط به سیاستزدگی کشور است. از گذشته هم این آسیب را داشتیم.ما در ساختار فرهنگی کشور خلأهای فرهنگی بسیار داریم. مثلاً در وزارت صنعت برای تولید کالای ایرانی موانع فرهنگی داریم برای همین این وزارت با آن گستردگی یک معاونت فرهنگی خوب میخواهد تا سراغ رفع موانع فرهنگی برود. باید تأثیرات کار فرهنگی در جامعه را بشناسیم تا بتوانیم کاری انجام دهیم.»
او در پاسخ به اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی آیا میتواند در این خصوص راهکاری بیندیشد، میگوید:«در نقشه مهندسی فرهنگی این بحثها شده است منتهی چون اجرای این نقشه متوقف شده است، این بحثها هم متوقف شده است.
حذف، تجمیع یا محدود شدن
راحله رودکی مدیر کل دفتر برنامه و بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،که معتقد به کوچک شدن دستگاههای فرهنگی است، میگوید: قبل از اینکه تجمیع اتفاق بیفتد، اصلاح ساختار را هم باید در تمام این مجموعهها داشته باشیم. وقتی ساختار اصلاح شد تکلیف نیروهای مازاد در این دستگاهها مشخص میشود. البته این کار را نمیشود یکدفعه انجام داد چون شوکی در کارکنان ایجاد میشود. شرایط حساس است و باید با برنامه و با نگاه به پیامدهای این کار تصمیم مناسب بگیریم. ضمن اینکه علاوه بر آن ما باید فعالیتهایی را که دستگاههای اجرایی انجام میدهند بیشتر کنترل کنیم و به سمت بودجهریزی عملیاتی برویم و فعالیتها و خدمات را به قیمت تمام شده احصا کنیم و بتوانیم بودجهریزی و برنامهریزی عملیاتی را در تمام دستگاههای اجرایی انجام دهیم. اگر این اتفاق بیفتد براحتی میتوان تصمیم گرفت که چه دستگاههایی حذف، تجمیع یا محدود شوند. وقتی نگاهمان به خروجیهایی مشخص باشد و تعریف شود تصمیمگیری خیلی راحتتر است. با مطالعه دقیقتر میتوان دستاورد بهتری داشت.
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار: 10دی1397 ، کدخبر: 495517: www.iran-newspaper.com