پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۷۹۹۱۵
تاریخ انتشار : ۱۳ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۷
نویسنده و تهیه‌کننده تلویزیون معتقد است که سریال‌های تلویزیونی در سال‌های اخیر کف توقعات رهبری را هم برآورده نکرده است.

شعار سال: علیرضا قرائتی و سید مرتضی حسینی ـــ یکی از نویسندگان و تهیه‌کننده‌های نام‌آشنای این روزهای تلویزیون، حامد عنقا است که در سال‌های اخیر نامشبه عنوان طراح و نویسنده تعدادی از پربیننده‌ترین سریال‌های تلویزیونی مطرح شده است. وی از اواسط دهه هفتاد و با فعالیت به عنوان خبرنگار، دبیر و سردبیر در عرصهمطبوعات کار خود راآغاز کرد؛در ادامه به تلویزیون رفت و در حوزه نویسندگی و کارگردانی به خلق اثر پرداخت.

کارگردانی سریال «به همین سادگی» ونویسندگی فیلمنامه سریال‌های «نردبام آسمان» به کارگردانی محمدحسین لطیفی، «انقلاب زیبا» به کارگردانی بهرنگ توفیقیو «تنهایی لیلا» به کارگردانی محمدحسین لطیفی از جمله آثاری است که در کارنامه تلویزیونی وی به چشم می‌خورد. عنقا همچنین طراح و نویسنده فصل اول و دوم سریال «قلب یخی» به کارگردانی محمدحسین لطیفی در نمایش خانگی هم بود که البته این همکاری در فصل سوم این مجموعه ادامه نیافت.

سریال «پدر» آخرین کاری است که حامد عنقا به عنوان طراح، نویسنده و تهیه‌کننده برای تلویزیون ساخت. پخش این سریال در تابستان ۱۳۹۷ با استقبال مخاطبان و البته نقدها و نظرهای گوناگونی همراه شد. آن‌گونه که شبکه دوم سیما در آمار خود اعلام کرده است، سریال «پدر» از بهترین سریال‌های این شبکه در جذب آرای مردمی بود و بیش از ۸۰ درصد مخاطبان در نظرسنجی رسمی این شبکه، آن را عالی توصیف کرده‌اند.

در نیمه شهریورماه امسال هم طبق آمار سایت «تلوبیون» کهیک سرویس تلویزیون اینترنتی معتبرمحسوب می‌شود، سریال پدر دو میلیون و ۸۷۰ هزار بازدیدکننده داشت، درحالی‌که در همان زمانسریال «دلدادگان»بیش از ۳۰ هزار بازدید و سریال «آرماندو» نیز ۸۰ هزار بازدیدکننده را به خود جذب کرده بود.

عنقا همچنین در کنار فعالیت‌های هنری خود، مشاور امور هنری رئیس هیئتمؤسس و هیئتامنای دانشگاه آزاد اسلامی را نیز بر عهده دارد.دیدار اخیر سازندگان سریال‌های تلویزیونی با مقام معظم رهبری، نقطه آغاز این گفتگو بودکه در ادامه بخش اول آن را می‌خوانید:

با گذشت چند هفته از رسانه‌ای شدن جلسه دست‌اندرکاران ساخت سریال‌های تلویزیونی با رهبر معظم انقلاب، شاید اکنون بتوان با تأمل بیشتری به زمینه‌هاو محتوای این جلسه پرداخت. بسیاری از موارد مورد تأکید، پیش از این هم بارها توسط ایشان مطرح شده بود. نکات مطرح شده در این جلسه، نشان می‌دهد که احتمالاً سریال‌سازی نه‌تنها با آن چه مدنظر ایشان است فاصله دارد، بلکه هنوز به مرحله قابل قبول هم نرسیده است.

عنقا: بله، نرسیده‌ است. من در جای دیگری هم گفته‌ام که ما نه‌‌تنها از کف مطالباتمقام معظم رهبری، خیلی عقب‌تریم، بلکه ازمقتضیات جامعه هم عقب‌مانده‌ایم. در آن جلسه هم خدمت ایشان عرض کردم که بنده در کارهای خودم طی چند سال اخیر به ‌عنوان پرمخاطب‌ترین کارهای تلویزیون، از انقلاب اسلامی، اسلام، نماز و حجاب گفته‌ام. این سریال ها طبق آمار رسمی، در زمان پخش از پرمخاطب‌ترین سریال‌های تلویزیونبودندو البته واکنش‌های زیادی را هم به همراه داشتند. پس مردم ما هنوز نسبت به این موضوعات دینی و آیینی، گرایش و علقه دارند.


اگر نویسنده و کارگردانِ ما حرف خوب نمی‌زند و فیلم و سریال خوب نمی‌سازد، تقصیر مردم نیست. وقتی به مخاطب احترام نمی‌گذاری، او به دنبال مسیر دیگری می‌رود. مخاطبان به دنبال شنیدن حرف خوب و دیدن سریال خوب هستند؛ وگرنه به ‌سمت همان منابعی جذب می‌شوند که به ما «شبیخون فرهنگی» زده‌اند. امسال چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی است. می‌توانیم چهار سریال درجه یک در حوزه انقلاب اسلامی معرفی کنیم؟

 البته متأسفانه کارهای تلویزیونی سطح پایین به وفور داشته‌ایم!

عنقا: بله، حرف من هم همین است! چه زمانی کاری سطح پایین است؟ زمانی که سازنده آن سطح پایین باشد. چه سازنده‌ای سطح پایین است؟ کسی که نمی‌خواند؛نمی‌بیند؛سوادش را به‌روز نمی‌کند؛در جریان آخرین کتاب‌های منتشر شده نیست؛ آخرین فیلم و سریال‌هایی که در دنیا ساخته شده را نمی‌بیند و ذائقه مخاطب امروز را نمی‌شناسد. به جای این که صاحب نگاه پخته و روش‌مند باشد، فقط به حرف و شعارهای کلی بسنده می‌کند و خود را موظف نمی‌بیند برای تقویت بنیه انقلابی و عقیدتی زحمت بکشد و می‌خواهد سریع به نتیجه برسد. این می‌شود هنرمند سطح پایین.

چه اشکالی دارد که سبک زندگی اسلامی- ایرانی‌ را در قالب طنز نود شبی ارائه کنیم؟

این گونه افراد در یک اتاق دربسته به یک ایده می‌رسند و بعد فکر می‌کنند اولین کسی است که به این فکر رسیده خودشان هستند! بعد می‌روند همان ایده را می‌سازند و مخاطبان و منتقدان می‌گویند این دیگر چه مزخرفی بود!

وقتی خوب و درست نمی‌توانی موضوعات را از لحاظ تئوریک تحلیل کنی، طبعاً نمی‌توانی خروجی درستی هم داشته باشی.در همین موضوع عفاف، مگر از جلسه رهبر انقلاب با شاعراننقل نشده است که ایشان فرموده بودند حتی شاعری مثل احمد شاملو هم وقتی می‌خواهد درباره عشق حرف بزند، با عفت و حیا حرف می‌زند. این یعنی چی؟ یعنی رهبر انقلاب روی شعر شاملو هم شناخت دارند. مگر ایشان در یکی از سخنرانی‌های چند سال پیش درباره موسیقی بیتل‌ها و ... مثال نزدند؟ امروز کدام یک از مدیران فرهنگی ما می‌دانند که جوانان کف خیابان به چه نوع موزیکی گوش می‌دهند؟ کدامشان می‌توانند بدون مشورت با مشاوران ریز و درشت، اسم ۱۰ عنوان کتاب در حوزه ادبیات و هنر را نام ببرند؟

 یعنی مشکل اصلی را در نشناختن ذائقه جامعه از سوی مدیران و هنرمندان می‌دانید؟

عنقا: ناآگاهی و بی‌سوادی! زمانی آگاه خواهیم شد کهخودمان را در معرض آثار فرهنگی قرار بدهیم. کسی که می‌خواهد سریال بسازد، باید کتاب جدید بخواند، فیلم جدید ببیند، با فلسفه جدید آشنا باشد، روزنامه‌های روز را ورق بزند، در کوچه و خیابان با مردم در ارتباط باشد و بداند برای چه کسانی می‌خواهد حرف بزند. اینها به همراه کاری که به جهت عقیدتی انجام می‌دهد.

بعد از این مراحل است که می‌تواند مؤلفه‌های دینی و ایمانی را در قالبی جذاب ارائه دهد. کار دینی با مخاطب عالی کم داریم. هنوز که هنوز است داریم درباره فیلمنامه «روز واقعه» بهرام بیضایی حرف می‌زنیم. مگر تعارف داریم؟! کل تاریخ سریال‌های مذهبی ما نهایتاً در پنج یا شش اثر خلاصه می‌شود؛ پس رهبری حق دارد که این مطالبه‌گری را داشته باشند، چرا که هنوز به کف توقعات ایشان هم نرسیده‌ایم. سطح قابل قبول که جای خود دارد!

 مطالباتی که در دست‌نوشته رهبر معظم انقلاب مطرح شد، در چه قالب‌های سریال‌سازی امکان مانور بیشتری دارد؟ به عبارت دیگر می‌توان گفت فقطدرام‌های خانوادگی یا آثار تاریخی و مذهبی بستر مناسبی برای تحقق این مطالبات است؟

عنقا: فرقی نمی‌کند. ببینید، نباید خیلی ظاهری و در سطح اولیه با موضوع روبه‌رو شد. باید یک‌ مقدار عمیق‌تر به قضیه نگاه کنیم. چه اشکالی دارد که موضوعات‌ بنیادین در قالب‌های مختلف ارائه شود؟ اجازه بدهید یک مثال بزنم. اوایل دهه هفتاد یک سریال خارجی خیلی موفق به‌نام «ارتش سرّی» از تلویزیون ما پخش شد که تولید شبکه «بی‌بی‌سی» و محصول مشترک انگلستان و بلژیک بود.

اگر به مخاطب احترام نگذاریم، به ‌سمت همان منابعی می‌رود که به ما «شبیخون فرهنگی» زده‌اند

این سریال یکی از پرمخاطب‌ترین مجموعه‌های دنیا است که با موضوع جنگ جهانی دوم ساخته شده است. جالب است که سریال دیگری با همین کاراکترها و با همین موضوع در قالب طنز تولید شد که آن ‌هم یکی از پرمخاطب‌ترین سریال‌هایی است که با سوژه جنگ جهانی دوم ساخته شده.

در سوژه جنگ ویتنام، فیلم طنزی مثل فیلم «مَش» ساخته می‌شود.فیلم‌های جدی مثل «جوخه» و «اینک آخرالزمان» و «غلاف تمام فلزی» هم ساخته می‌شود. در حوزه دفاع مقدس، به نظر من «لیلی با من است» یکی از کارهای ماندگار دفاع مقدس است. خُب، کارهای ماندگار و جدی دفاع مقدس‌ مثل آثار مرحوم رسول ملاقلی‌پور و ابراهیم حاتمی‌کیا و خیلی از چهره‌های دیگر را هم داشتیم. چه اشکالی دارد که موضوع سبک زندگی اسلامی- ایرانی‌ را در قالب طنز نود شبی ارائه کنیم؟ بعد می‌رویم سریال نود شبی می‌سازیم که قصه‌ آن درباره دختری است که هر روز باید یک خواستگار جدید داشته باشد! یا برای آن که صرفاً بخندیم از هزار نکته ریز غافل می‌شویم.

 پس قالب طنز هم از همان ظرفیت کارهای مذهبی برخوردار است؟

عنقا: سریال «لیسانسه‌ها» که سروش صحت دو فصل آن را به تهیه‌کنندگی رضا جودی ساخت، با این که یک کار طنز بود خیلی از معضلات و مشکلات اجتماعی را مطرح کرد، امّا متأسفانه در کشور ما طنز را زیاد جدی نمی‌گیرند. در حالی که همه جای دنیا کار طنز مهم و بنیادی است. لزومی ندارد که حتماً من سبک زندگی اسلامی- ایرانی را در سریال «پدر» و در مناسبات خانواده حاج علی تهرانی با اشک و آه و غصه بگویم.ممکن است تأثیرگذاری کارهای ملودرام و تراژیک بیشتر باشد، ولی جامعه به نشاط هم نیاز دارد. به همه ژانرها و گونه‌ها نیاز دارد.

 یکی از انتقادات دیگر، بی‌توجهی سازندگان به بازخورد سریال‌هایی است که تاکنون ساخته شده؛ این که نویسندگان و کارگردانان تلویزیون در ایده‌پردازی برای آثار جدید خود به بازخوردهای پیشین مخاطبان توجهی ندارند.

عنقا: موضوع «مخاطب» مهم است. ما معمولاً یک نکته اساسی را فراموش می‌کنیم؛ شما اگر بهترین حرف دنیا را هم بزنید، امّا مخاطب نداشته باشد، هیچ فایده‌ای ندارد. متعالی‌ترین حرف اگر مخاطب نداشته باشد، سودی نخواهد داشت. چه فایده‌ای دارد؟‌ متأسفانه برخی آقایان فیلم و سریال می‌سازند که بگویند ما با این فیلم، مشت محکمی به دهان استکبار جهانی زدیم، در حالی که استکبار جهانی اصلاً متوجه نشد که شما اثری تولید کرده‌ای!


باید جریان ضد انقلاب، احساس درد کند. وقتی سریال «تنهایی لیلا» پخش شد، شبکه «من‌ و تو» یک برنامه نیم ساعته علیه این کار ساخت که بله، اینها می‌خواهند حجاب را ترویج کنند و ... ؛ یعنی کار دیده شد و آنها دردشان آمد. چرا کارهای این شکلی که برای آن‌ها مسئله شود را نمی‌سازیم یا کمتر می‌سازیم؟ در زمان پخش سریال «پدر» برخی نقدهایی که به گرایش‌ها مذهبی و عقیدتی وارد شد که واقعاً خیلی از آنها مدالی بر روی سینه‌ام است.

 برخی هنرمندان به ضعف فیلمنامه، کمبود بودجه و یا ممیزی‌ها اشاره می‌کنند ...

عنقا: به نظر من، اینها نِق زدن و غرولند است. برخی پیش‌کسوتان هنر و ادبیات می‌گویند قبل از انقلاب برخی نویسنده‌ها مدام می‌گفتند که ساواک نمی‌گذارد کتاب‌های ما چاپ بشود و سانسور است و فضا مهیا نیست و .... ما فکر کردیم حالا که انقلاب شده و کتاب‌های اینها منتشر می‌شود، چه شاهکارهایی خواهد شد! بعد دیدیم هیچ اثر مفیدی نداشتند! بله، بالاخره شکی نیست که مثل همه جای دنیا خط قرمزهایی وجود دارد. همه فعالان فرهنگی از هر طیف فکری می‌دانند چه چیزی خوب است و چه چیزی بد، امّا بهانه ممیزی و بودجه به نظر من قابل قبول نیست.

آوینی نمی‌گوید این اثر هنریبد استچون با من نیست؛ می‌گوید این بد است چون من ماهیت آن را شناخته‌ام

طرف آمده می‌گوید ما می‌خواستیم فلان کار را بسازیم، بودجه در اختیار ما قرار ندادند. باید بگویم خدا پدرشان را بیامرزد که پول بیت‌المال را دست شما ندادند تا هدر بدهی! باید از آن مدیر تشکر کرد. مگر در کار قبلی‌ات چه گلی به سر انقلاب و اسلام زدی که حالا یک بودجه اساسی‌تر می‌خواهی؟ اینها دنبال برخی اهداف خود هستند که واقعاً باید در جایی دیگر مفصل درباره‌اش گفت. موضوع جنگ نرم که آقا طرح فرمودند سویه‌های مختلفی دارد.

 اگر بودجه و ملزومات سخت‌افزاری را کنار بگذاریم، کمبود هنرمندان تراز انقلابی هم معضل مهمی است.

عنقا: ما آنچنان که باید و شاید فیلمساز و هنرمند درجه یک در حوزه انقلاب تربیت نکردیم. چهره‌هایی از قبل بوده‌اند. سؤال این است که چقدر تلاش کرده‌ایم تا هنرمندان درجه یک را با انقلاب همراه کنیم؟

ببینید، مثلاً فلان مجسمه‌ساز ما جزء ۲۰ مجسمه‌ساز برتر قرن بیستم است که از دهه ۴۰ در این حوزه فعال است. برای پروژه‌های زمان پهلوی هم مجسمه ساخته است، اکنون هم آثارش در موزه هنرهای معاصر، فرهنگستان هنر و سایر موزه‌ها موجود است. کارهایش در حراجی‌های معتبر دنیا فروخته می‌شود. این‌ها را نمی‌توان نفی کرد. آیا توانسته‌ایم یک هنرمند ترازِ انقلاب اسلامی در این حوزه داشته باشیم و بگوییم ما امروز یک مجسمه‌ساز تربیت کرده‌ایم که همپای اینها در جهان مطرح است؟ برای تربیت یک هنرمند شاید یک دهه کافی باشد، امّا ما چهار دهه را پشت سر گذاشته‌ایم.

خُب، حالا که چنین فردی را نداریم. این چهره هنری هم اگرچه شاید دلباخته یا علاقه‌مند به نظام نیست، امّا با نظام تعارض و مخالفتی ندارد.با افکار و عقاید اسلامی هم مخالفتی بروز نداده است. علاوه بر این در کارهای خودش روی مؤلفه‌های سنتی و دینی هم کار کرده است، نمی‌توان او را نادیده گرفت یا از مناسبات هنری حذف کرد؛ یا خیلی از هنرمندان هستندکه شاید به جهت عقیدتی با ما هم عقیده نباشند ولی ممکن است نسبت‌های زیادی با ریشه‌های مذهبی داشته باشند.

 امّا موضوع اصلی همکاری نیست، چگونگی رسانه‌ای کردن این افراد است!

عنقا: او احتیاج چندانی به توجه رسانه‌ای ما ندارد؛ وقتی آثارش با قیمت‌های میلیون دلاری در دنیا معامله می‌شود، وقتی «بی‌بی‌سی» او را مطرح می‌کند و همه شبکه‌های خارجی خبر حراج آثارش را پوشش می‌دهند، دیگر نیازی به ما ندارد.امثال چنین هنرمندانی یک جوان ۳۰ ساله نیستند که بخواهیم جذبشان کنیم، امّا وقتی به آنها بی‌اعتنایی می‌کنیم، باید بدانیم دشمن آن طرف ایستاده تا بلندش کند.

آیا در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی می‌توانیم چهار سریال درجه یک با موضوع انقلاب اسلامی معرفی کنیم؟!

اشکال ما این است که همیشه خواسته‌ایم چرخ را از نوع اختراع کنیم. یادمان باشد بخش عمده‌ای از نیروهای انقلابی نسل پیش هم می‌خواستند همه چیز را قطع کنند و از نو شروع کنند. یکی از مشکلات بچه‌های طیف انقلاب که من بارها در کلاس‌هایم به آن اشاره کرده‌ام، این است که ما باید مشخص کنیم که به هر حال یا متخصص هستیم یا متخصص نیستیم. اگر متخصص هستیم، نباید از مواجهه بترسیم؛ آن قدر بر اعتقادات و عقایدمان تسلط و ایمان داریم و بر آن چهکه حق و مسیر درست می‌دانیمعالمانه اشراف داریم که در هر مواجهه‌ای بتوانیم بر آن ایستادگی کنیم. تفاوت بی‌ریشه‌هایی که امروز آن طرف خود را به فضاحت انداخته‌اند با چهره‌های استواری مانند شهید سید مرتضی آوینی در همین است. واقعاً چرا به آن چه رهبر معظم انقلاب در این سال‌ها می‌گویند دقت نمی‌کنیم؟


فرد اهمیت ندارد، بلکه شناخت درست همه سویه جریان‌ها و شناختن هنر و هنرمندان برجسته مهم است. مخصوصاً برای بچه‌های طیف انقلاب. این کاری است که امثال مرتضی آوینی ‌می‌کردند و همان موقع هم خیلی از بی‌ریشه‌ها نگذاشتند که ادامه بدهد.

خب همان موقع نگاه شهید مرتضی آوینی نسبت به محسن مخملباف چگونه بود؟

عنقا: می‌دانید چرا نگاه شهید مرتضی آوینی نسبت به محسن مخملباف مثبت نبود؟ برای اینکه امثال مخملباف می‌گفتند یک دینامیت بگذاریم و همه چیز را از بین ببریم! تاریخ از منِ محسن مخملباف شروع شود. یک روز می‌خواست امثال داریوش مهرجویی را هم از بین ببرد. آوینی راجع به آثار مخملباف حرف می‌زند چون به خود او اهمیت نمی‌دهد؛وقتی فیلم «دستفروش» ساخته می‌شود و اهمیت پیدا می‌کند، آوینی متوجه خطر می‌شود و نقد «دستفروش» را می‌نویسد.

به‌ نظر می‌آید نقد آوینی بیشتر متوجه شخصیت اوست...

عنقا: آوینی متوجه اثرگذاری امثال مخملباف شده بود. برای همین است که در دوره حضور آوینی در حوزه هنری، کسانی در مجله تئاتر حوزه قلم می‌زدند که متأسفانه دیگر امروز آنها را در دایره طیف هنرمندان انقلاب نمی‌پذیرند. اتفاقاً مشکل اینجاست.

نکته دیگری که در نظر نمی‌گیریم و شهید آوینی در نظر می‌گرفت، ذات غریزی انسان است. چرا آوینی، با فکر می‌گوید که آلفرد هیچکاک و جان فورد را مطرح کنیم؟ او از دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا است. یعنی طیف شاعران و نویسنده‌های قبل از انقلاب را دیده است. برای همین است که آوینی ارزشمند است. آوینی نمی‌گوید این بد است، چون با من نیست. می‌گوید این بد است چون من ماهیت آن راشناخته‌ام، چون خواندمش، چون می‌دانم چیست. این شعر را می‌شناسم، این نقاشی را می‌شناسم. اگر درباره نقاشی و هنرهای تجسمی و گرافیک و ... حرف دارد، برای این است که دوره جوانی‌اش را در آتلیه کبود و تالار قندریز و ... گذرانده است. آیا بچه‌های انقلابی امروز ما این مراحل را گذرانده‌اند؟ به‌ عنوان نیروهای هنری انقلابی رفته‌اند گالری‌ها را ببینند؟ امروز رضا عابدینی که طراح لوگوی «روایت فتح» بود و توسط شهید مرتضی آوینی جذب شد، کجاست؟ حسین خسروجردی و... کجا هستند؟

ما درباره یک آدم واقعی و در یک بازه زمانی واقعی که یک‌ سری ظهور و بروزهای واقعی هم داشته سخن می‌گوییم. آیا «روایت فتح» در همان دوران نمی‌توانست جور دیگری ساخته شود؟ دلیل این‌که آوینی این نگاه را دارد چیست؟ چرا این‌قدر در موضوع جنگ، نگاه شاعرانه‌ دارد؟ چرا نریشن‌هایش، برخلاف مثلاً مستندهای جنگ جهانی دوم که نگاه و پرداخت سختی دارند، شاعرانه است؟ چرا این قدر لطیف نگاه می‌کند؟ چرا صحنه مجروح شدن رزمنده‌ای را با الفاظ شاعرانه و آسمانی توصیف می‌کند؟ این تفکر از چه رویکرد زیبایی‌شناسی و از چه ریخت‌شناسی سرچشمه گرفته است؟

اینها حاصل اشراف و شناخت است. نظرات رهبر معظم انقلاب درباره آوینی و حضورشان در مراسم تشییع وی را ببینید و بعد مراجعه کنید به نظرات برخی افراد دیگر در همان دوران. همین آوینینسبت به بروز انحرافات فرهنگی هم ساکت نمی‌ماند و در آن نامه‌های معروف به وزیر ارشاد وقت، واکنش نشان می‌دهد.

 تأکید شما بر شناخت سوژه‌ای است که قصد نقد آن را داریم؟

عنقا: بله، آوینی از لحاظ فکری و سبک زندگی متحول شده است. حاصل همه آن تجربه‌ و همه آن کتاب‌هایی که خواندهو فیلم‌هایی را که دیده، چیزی است که ما از او می‌شناسیم. ما از نقد آوینی به بعضی از فیلم‌های دفاع مقدس لذت می‌بریم، امّا در همان نقدها از استنلی کوبریکو «غلاف تمام فلزی» مثال می‌زند. ما اکنون چقدر به بچه‌های انقلابی تأکید داریم که این کار را ببینید؟ فلان کتاب را بخوانید و بعد بدانید که به چه دلایل مهمی نقدش می‌کنیم. نه ‌به ‌خاطر اینکه نویسنده‌اش تمایلات همجنس‌گرایانه داشته یا نداشته. این خیانت به بچه‌های طیف انقلاب و بچه‌های طیف مذهبی است. نقد ما به آثار فلان نویسنده به خاطر افکار اشتباه و ضاله‌اش است و می‌خواهیم یه این خاطر نقدش کنیم.


چرا نویسنده‌های‌ ما تا کمی مطرح و مشهور می‌شوند نمی‌خواهند به عنوان ارزشی یا اصولگرا شناخته شوند؟ چون ‌طرف دیگر جذابیت‌هایی را پررنگ کرده که تو به عنوان نیروی انقلابی آن را رها کرده‌ای. تأثیرگذاری اینجاست. به نظر من، نیمی از گناه بازیگری که آن‌ طرف کشف حجاب می‌کند گردن ماست!

رهبر معظم انقلاب همواره از جذب می‌گویند. ایشان چند سال پیش در بحث انتخابات جمله‌ای با این مضمون گفتند که اگر با انقلاب و اسلام همدلی ندارید، به‌ خاطر ایران پای کار بیایید. نکته‌ای که به هنرمندان هم گفتند؛ خیلی‌ها متوجه عمق این جمله نشدند. یکی از معضلات ما این است که خیلی وقت‌ها از رهبر،انقلابی‌تر می‌‌شویم و می‌خواهیم از ایشان سبقت بگیریم.

مگر همه شاعرانی که در جلسه ماه مبارک رمضان با ایشان شرکت می‌کنند، شاعران انقلابی هستند؟ وجود چهره‌های متفاوت، برای بچه‌های انقلابی واکسن است. وقتی که این‌ها را از او دریغ می‌کنید، با یک باد سرما می‌خورد؛ اولین جشنواره خارجی که می‌رود، خودش را وا می‌دهد. اینها مسائل واقعی است و من به چشم خودم دیده‌ام.

برخی کارگردان‌های شناخته شده بارها به ما سیگنال دادند و ما این سیگنال‌ها را نگرفتیم

به جز چند چهره‌های شناخته شده در حوزه سینمای انقلاب، چند کارگردان و نویسنده را به این دایره اضافه کرده‌ایم؟ مسعود کیمیایی در موضوعات مرتبط با دفاع مقدس دو تا فیلم ساخته است. «گروهبان» و «دندان مار»؛ امّا او را جدی نگرفتند. گفتند کیمیایی سازنده «گوزن‌ها» و «قیصر» و «رضا موتوری» است.

اگر دقیق‌تر نگاه می‌کردند از اول انقلاب تا حالا، مسعود کیمیایی با زمان همراه بوده است. فقط کافی بود یک‌ مقدار به او نزدیک شویم. فیلم «جرم» مگر درباره انقلاب سال ۱۳۵۷ نیست؟ فیلم «خط قرمز» که البته به خاطر حجاب بازیگرش نمایش داده نشد مگر درباره تقابل یک انقلابی و یک ساواکی نبود؟ خط قرمز جزء اولین فیلم‌های حوزه انقلاب بود که فیلمنامه آن بر اساس فیلمنامه «شب سمور» بهرام بیضایی نوشته شده است. مگر فیلم «دندان مار»، ماجراهای جنگ‌زده‌ها و نقد احتکار نبود یا «ضیافت» که نقد جنگ اقتصادی و ثروت‌های بادآورده بود. مگر «سلطان» درباره نقد برج‌سازی و به‌ هم زدن چهره شهر تهران و نقد عملکرد غلامحسین کرباسچی در شهرداری تهران نیست؟ مگر «سگ‌کشی» بهرام بیضایی نقد مناسبات غلط دوران سازندگی نبود؟

مگر ناصر تقوایی فیلم «ای ایران» را درباره انقلاب ۱۳۵۷ نساخته است؟ مگر آقای داریوش مهرجویی فیلم «شیرک» و «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» نساخته؟ من فکر می‌‌کنم این چهره‌های شناخته شده، بارها سیگنال دادند و ما این سیگنال‌ها را نگرفتیم. نویسنده‌ها و هنرمندان دیگر این چنینی هم داشتیم و ما در جذب و همراه کردن آنها ضعیف عمل کردیم.

این گفتگوادامه خواهد داشت....

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری آنا، تاریخ 10 دی 97، کد مطلب: 346485:www.ana.ir


اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین