پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۸۰۱۵۴
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۷ - ۱۳:۴۹
پدیده ای عجیب و غریب در سینمای ایران بوجود آمده است و شاهد آن هستیم که برخی از فیلم های سینمایی ایرانی با نام ایالات آمریکایی روی پرده می روند، این در حالی است که شاهد بیشترین تحریم ها از جانب آمریکا علیه ملت ایران هستیم.حالا مخاطب نه تنها شاهد یک سینمای هجو و مبتذل با شوخی‌های اروتیک جنسی است، بلکه شاهد یک نوع سینمای زیرپوستی غرب گراست. تنها با نگاهی به نام این فیلم های مبتذل گونه می توان این رویه را دید. رویه‌ای که در آن سینماگر برای جذاب تر کردن فیلم های خود از المان‌های غیر ایران خصوصا آمریکایی و غربی استفاده می کند. این تکنیک نازل برخی را یاد فیلم‌ فارسی‌های قبل از انقلاب می اندازد که با همین نام‌های مبتذل و هجو سعی در جذب مخاطب داشتند.

شعار سال: این روزها سینمای ایران خوب می فروشد. مخاطبان هم بیشتر گرایش به فیلم های طنز دارند. این گرایش شاید به این سبب باشد که می خواهند مدتی را به تفریح و سرگرمی بپردازند و از مشکلات و دغدغه‌های روزمره‌شان دور شوند. از این رو وجه سرگرمی سینمای ایران این روزها پررنگ‌تر شده است. البته تبلیغات فیلم ها خصوصا در شبکه های اجتماعی نیز ثمر بخش بوده است. شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام که یک شبکه بیشتر تصویرمحور است برای فیلم سازان ایرانی یک تبلیغات مفت و مجانی بوده که اثربخشی نسبتا زیادی دارد و مخاطبان را ترغیب به سینما رفتن می‌کند. اما سینمای طنز ایران بیشتر به سمت ابتذال رفته است و سعی دارد با ستاره‌های طنزی که قبلا در رسانه ملی ساخته و پرداخته شده اند و مردم با آنها آشنا هستند بفروشد. اما نکته عجیب درباره این سینما عقب نشینی به سمت سینمای فیلم فارسی دوره قبل از انقلاب اسلامی است.

حالا مخاطب نه تنها شاهد یک سینمای هجو و مبتذل با شوخی‌های اروتیک جنسی است، بلکه شاهد یک نوع سینمای زیرپوستی غرب گراست. تنها با نگاهی به نام این فیلم های مبتذل گونه می توان این رویه را دید. رویه‌ای که در آن سینماگر برای جذاب تر کردن فیلم های خود از المان‌های غیر ایران خصوصا آمریکایی و غربی استفاده می کند. این تکنیک نازل برخی را یاد فیلم‌ فارسی‌های قبل از انقلاب می اندازد که با همین نام‌های مبتذل و هجو سعی در جذب مخاطب داشتند.

روی پرده رفتن همزمان و نزدیک به هم این فیلم ها معنادار و قابل تامل است و به نظر می رسد که مسئولان فرهنگی در این راستا که سرمایه های اجتماعی کشورمان در آن به خطر می افتد فکری اساسی کنند.

کلمبوس و موضوع مهاجرت به آمریکا

داستان فیلم کلمبوس که برگرفته از نام مرکز ایالت اوهایو آمریکاست موضوع مهاجرت به این کشور است. یک خانواده متمول قصد مهاجرت به آمریکا دارند. پسر این خانواده دنبال اجرای دسیسه است تا سرمایه را به تنهایی از آن خود کند. مهاجرت خانواده را متلاشی می‌کند و ...

واضح است که «کُلمبوس» به شکل مستقیم پدیده مهاجرت را نقد می‌کند و می‌گوید در غرب خبری نیست اما بیشتر این فیلم نقض غرض است. کارگردان برای انتقال این پیام از نشانه‌های آشکار و پنهان بهره می‌برد و دست‌آخر خانواده را متلاشی‌شده و خانه اجدای شان را ویران نشان می‌دهد. اما در همین فیلم نشان داده می‌شود دختر این خانواده متمول در آمریکا مجبور به کار سخت در مزرعه است تا روزگار خود را تامین کند اما حتی با این اوصاف هم به کشور باز نمی گردد. این درحالی است که خانواده این دختر در ایران وضعیت مطلوبی دارند.

با این حال به نظر می رسد که اصل ماجرای کلمبوس بیشتر از اینکه پرداختی نقدگونه به ماجرای مهاجرت باشد استفاده از نام غربی و جذابیت کاذب بخشیدن به فیلم است. در یکی از صحنه‌های همین فیلم مجید صالحی برای ترغیب یک پیرمرد فیلمی از یک پورن استار آمریکایی که درحال مصاحبه است نشان می دهد تا فرد را ترغیب به مهاجرت کند. اینکه چطور این موارد در سینمای ایران نفوذ کرده و نشان داده می شود، از جمله مواردی است که باید گفت که به نظارت ضعیف سینمای ایران باز می گردد.

لس آنجلس تهران؛ سردرگم میان تهران و لس آنجلس

لس آنجلس تهران به کارگردانی «تینا پاکروان» فیلم پرستاره‌ای است. پرویز پرستویی، مهناز افشار، گوهر خیراندیش، شیرین یزدانبخش و ماهایا پطروسیان بازیگران فیلم هستند و یک استندآپ کمدین ایرانی مقیم آمریکا به نام ژوبین رهبر را هم معرفی کرده است. می‌بینید که همه عناصر کنجکاوی‌برانگیز برای دیدن یک کمدی جمع شده‌اند. این فیلم سعی کرده است با توجه به پس زمینه ذهنی که مردم درباره بازیگرانی همچون پرویز پرستویی دارند، مخاطب را به سینما بکشاند. اما انتقادات نسبت به این فیلم که فیلمی طنز و خنده دار نیست از سوی مخاطبان زیاد بوده است.

طرح اصلی قصه «تهران لس آنجلس» از معمول‌ترین فرمول کمدی استفاده می‌کند. پیرنگ جابه‌جایی و اشتباه گرفتن یک آدم به جای دیگری. فیلمنامه را تینا پاکروان و آنالی اکبری نوشته‌اند. فیلم چنان سردرگم و مبهم است و قصه در آن گم می شود که مشخص نیست اصل خط داستان چیست. فیلم با یک مقدمه از زندگی در آمریکا آغاز می شود و در بیست دقیقه نخست مجموعه‌ای از بی ربط ترین اتفاقات ممکن را در کنار هم قرار می دهد تا بتواند به یک قصه واحد برسد اما این اتفاق هرگز نمی افتد به این جهت که ظاهراً خود پاکروان هم نمی دانسته قرار است چگونه داستان یک خطی خود را بسط و گسترش دهد. به نظر می رسد که با توجه به اینکه این روزها فیلم های طنز فروش خوبی پیدا کرده اند پاکروان هم سعی کرده شانس خود را در این حوزه امتحان کند اما موفقیت چندانی دراین زمینه حاصل نمی شود.

«تگزاس» ملغمه ای از ابتذال و شوخی های جنسی

فیلم تگزاس که بازهم کارگردان برای آن یک نام آمریکایی انتخاب کرده است، در ژانر طنز به نمایش در آمد. این فیلم که از زوج نسبتا موفق طنز «سام درخشانی» و «پژمان جمشیدی» که از مجموعه تلویزیونی پژمان شروع و در سینما ادامه پیدا کرده‍‌اند، بهره برده است.

این زوج با حضور «حمید فرخ نژاد» در سینما تکمیل شده است. زنان خارجی بی‌حجاب، سواحل زیبا و موسیقی و شادی فضای فیلم را می‌سازد، از همان روزهای اول اکران فروش بالای «تگزاس» را تضمین کردند از این رو منتقدان این فیلم را کاملا صنعتی می نامند که قرار است جیب های تهیه کننده آنرا پر کند.

«تگزاس» هم مانند فیلم‌های مشابهش که اتفاقاً این روزها از درودیوار می‌بارند، نه‌تنها چیزی به سینمای ایران اضافه نمی‌کند که ژانر کمدی را بیش‌ازپیش به قهقرا می‌برد. فیلم‌هایی چون تگزاس معنای کمدی را در سینمای ایران عوض کرده‌اند و صرف خنده گرفتن از مخاطب، آن‌هم با شوخی‌های جنسی و مبتذل، بیننده را راضی نگه می‌دارند و فیلم‌سازان بعدی را نیز تشویق به ساخت فیلم‌هایی بی سروشکل و شلخته‌وار می‌کنند. آنچه از دست می رود نابودی قطره قطره سرمایه اجتماعی در بازار مصرف مبتذلی است که این روزها به اسم طنز به مردم بفروش می رسد. بدلیجاتی که رنگ طلا به خود گرفته اند اما در بازاری که همه بدل فروش شده‌اند مشخص است که ذائقه مردم هم به سمت این رویه برود.

میلیونر میامی؛ تقلیدی برای تضمین فروش

داستان فیلم سینمایی کمدی «میلیونر میامی» درباره چهار نفر است که می‌خواهند از راهی یک میلیون دلار را به جیب بزنند اما همیشه یکی از آن‌ها خراب‌کاری می‌کند!

جالب اینجاست که این فیلم در ابتدا با نام «بی حساب» مطرح شد اما بعدها شاید به جهت رویه غلطی که امروزه در سینمای ایران باب شده است و تقلید یکی از ویژگی های این سینماست نام آمریکایی به خود گرفته است. سینمای ایران همواره برای تضمین خود دست به تقلیدهایی می زند که پیشتر انجام شده و موفق آمیز هم بوده است.

از این روست که بیم آن می رود که فیلم های دیگر نیز به همین روش اسم غربی و آمریکایی به خود بگیرند و حتی کار این فیلم های مبتذل بیشتر به آمریکا بکشد. اما سئوال اساسی اینجاست که آیا نظارت خاصی در این حوزه وجود ندارد که اینگونه شاهد موج سنگین اسامی آمریکایی برای فیلم های فارسی هستیم.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته سایت خبری دانا تاریخ انتشار 14دی 97، کدخبر: 1443793، www.dana.ir


اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین