شعار سال: واکنشها از سوی رهبران قاره سبز نسبت به رفتار تهاجمی ترامپ بهمراتب تندتر و انتقادیتر بود.سه قدرت بزرگ اروپایی از همان ابتدا، یکصدا موضع مخالفشان را با ترامپ اعلام داشته و بر این باورند که وی با پشت کردن به توافقات شورای امنیت، امنیت بینالمللی را زیر سؤال برده است. رهبران اروپایی صرفاً در بیان مواضع توقف نکردهاند و به طریقهای ممکن برنامههایی را نیز برای حفظ برجام و برقراری کانالهای مالی و ارتباطی با ایران در نظر گرفتهاند که اس پی وی(SPV) ازجمله این موارد است. با عطف به رویکرد اروپا در مواجهه با ایران، به سراغ یکی از تحلیل گران ارشد روابط بینالملل دکتر ضیاءالدین صبوری رفتهایم و نظرات وی را در این راستا موردبررسی قرار دادهایم. ایشان که هماکنون ریاست انجمن ایرانی روابط بینالملل را بر عهده دارد از نزدیک با مسائل و تحولات بینالمللی درگیر است. دکتر صبوری معتقد است: مسائل کلی و مبهم نمیتواند نگاه درستی را معطوف به منافع ملی کشور در برداشته باشد، سیاست خارجی موفق نیازمند ابزارهای دقیق و متدهای علمی است که با پیوستگی منافع با کشورهای همسو، امنیت و رفاه را برای کشور به ارمغان بیاورد. این کارشناس ارشد روابط بینالملل در ادامه بابیان اینکه روابط ایران با اروپا راهبردی نبوده بلکه تاکتیک محور است، خاطرنشان میکند: با توجه به واگراییهایی که اکنون میان آمریکا و اروپا وجود دارد، اروپاییها به فکر نشان دادن استقلال خود هستند و از همین منظر میتوان امیدوار بود که تعاملات و همکاریهای ایران و اتحادیه اروپا در آینده تداوم داشته باشد.
*****
از زمان خروج آمریکا از برجام موضوع حفظ توافق هستهای و نیز ادامه همکاری میان ایران و اروپا یکی از موارد مهم سیاست خارجی ایران بوده است. به توجه به تحولاتی که پشت سر گذاشتهایم و صحبتهایی که از اجرایی شدن سازوکار ویژه مطرح میشود، اروپاییها تا چه میزان قادر خواهند بود تا برای حفظ برجام و نیز ادامه همکاری با ایران موفق عمل کنند؟
نظام بینالملل عرصه توأمان فرصتها و تهدیدات است. طبیعی است که در این عرصه هر کشوری که قادر باشد منافع خود را بهطور هوشمندانه تعریف کند و با شناخت از محیط بینالمللی دایره دوستان و دشمنانش را تنظیم نماید به همان نسبت در پیگیری و اجرای منافع خود موفقتر خواهد بود. درنتیجه میتوان بحث سازوکار ویژه را نیز با عطف به منافع محور بودن قدرتها و بازیگران جهانی تحلیل کرد. در اینجا ابتدا لازم است به نوع رابطه ایران با اتحادیه اروپا و از سوی دیگر روابط اروپا با آمریکا توجه کرد. در حقیقت یک نوع مثلثی را ترسیم کرد که در رئوس آن روابط ایران- اروپا، اروپا- آمریکا و آمریکا- ایران موردتوجه قرار بگیرد. در چنین شرایطی اگر بخواهیم روابط میان ایران و اروپا را موردبررسی قرار دهیم، میتوان گفت که این روابط از نوع راهبردی نیست، بلکه نگاه ایران به اروپا اصولاً نگاهی تاکتیک محور است. درنتیجه روابط استراتژیکی که بتوان با تأمل بر آن به کادر سازی و چارچوب سازی پرداخت وجود ندارد. ما نهایتاً روزانه 700 هزار بشکه نفت به اروپا صادر میکنیم که با توجه به نوع نفت ایران قابلجایگزینی با نفت کشورهای عرب منطقه است. بنابراین نگرانی آنچنانی از این بابت شامل منافع اقتصادی اروپا نمیشود.از سوی دیگر باید گفت که رابطه میان اروپا و آمریکا، رابطهای استراتژیک و راهبردی است. محور بروکسل- واشنگتن حداقل پس از جنگ جهانی دوم به اینسو، یک رابطه گسترده و توأمان اقتصادی، سیاسی و امنیتی را تجربه کردهاند. هرچند این امر به بدین معنا نیست که اروپا گوشبهفرمان ترامپ و آمریکاست. درست است که اشاره کردیم روابط اروپا و آمریکا بسیار گستردهتر از روابط با ایران است، اما در این میان نشانههایی از مقاومت اروپا در برابر یکجانبهگرایی آمریکا دیده میشود. بهخصوص سیاستهای فرانسه، انگلیس و آلمان این امیدواری را ایجاد کرده که کشورهای تحتفشار مانند ایران میتوانند با تکیهبر این مسائل روابط خود را با اروپا تقویت کنند.امروزه شاهد هستیم که فرانسه و آلمان صحبت از ارتش اروپایی میکنند و سیاستهای افراطی ترامپ را در نقطه متقابل منافع اتحادیه اروپا میدانند. در همین راستا است که تمایل اروپاییها برای همکاری با ایران حداقل در وضع موجود مشاهده میشود. بنابراین میتوان گفت که در شرایط کنونی انگیزهها از سوی اروپا وجود دارد ولی این انگیزهها نیازمند زمان و نیز عمیقتر شدن روابط ما با اتحادیه اروپا خواهد بود.
مسئله سومی که میتواند در اجرایی شدن سازوکار اروپا با ایران دخیل بوده و در راستای آن خلل ایجاد کند، حجم گسترده مخالفت و دشمنی آمریکا با ایران است. شاید اگر در حالتی عادی این دشمنی فاقد زمینه ایدئولوژیک بود، اروپا با جدیت بیشتری روابط مالی با ایران را پیگیری میکرد. اما امروزه شاهد هستیم که در هیچ دورهای آمریکا بهاندازه دولت ترامپ رویکرد ضد ایرانی نداشته است. لذا به اعتقاد من برآیند این سه عامل باعث میشود که اروپا محتاطتر در قبال ایران گام بردارد.
با توجه به سه محور روابطی که اشاره کردید، آیا میتوان در آینده نشانههایی از گامهای عملی بیشتر از سوی اروپا را شاهد باشیم؟
اروپا یک رویکرد نسبتاً مستقل در روابط بینالملل در پیشگرفته و از چنین منظری میتوان نتیجه گرفت که به دنبال تقویت روابط با کشورها و نهادهایی است که حتی در نقطه متقابل منافع آمریکا قرار دارند. اروپاییها در سال 1996 قانونی را تصویب کردند که طی آن به آمریکا اجازه نمیداد روابط کوبا با اروپا را تحت تأثیر قرار دهد. استدلال اروپاییها این بود که تحریمهای آمریکا علیه کوبا، استقلال فرا سرزمینی اروپا را زیر سؤال میبرد. لذا با عطف به این تجربه میتوان امیدوار بود که حداقل اتحادیه اروپا در رابطه با برجام منافع ناشی از ارتباطات مالی با ایران را مدنظر قرار دهد. البته این امر مشخصاً نیازمند هوشیاری دستگاه دیپلماسی کشور و ونیز تعریف حوزههای منافع مشترک است.
اکنون از سوی اروپا زمزمههایی از میزبانی سازوکار ویژه برای همکاری اقتصادی با ایران به گوش میرسد. این سازوکار چه هدفی دارد و الزامات برقراری آن چیست؟
همانطور که تاکنون منابع آگاه و رسانهای اعلام کردهاند، میزبانی این سازوکار قرار است در فرانسه یا آلمان باشد. اگر مکان این نهاد در فرانسه باشد ریاست آن با آلمان و اگر میزبانی از سوی آلمان صورت بگیرد، ریاست بر عهده فرانسویها خواهد بود. البته اخیراً خبرهایی در خصوص توافق دو کشور مبنی بر استقرار این نهاد در فرانسه به ریاست آلمان منتشرشده است.درواقع پاریس و برلین سعی دارند با وحدت رویه، فوبیا وترس از تحریمهای ترامپ را بهصورت مشترک پوشش داده و خنثی کنند. این امر بیانگر آن است که اروپا به دنبال زمینههایی برای همکاری با ایران بوده و حداقل تاکنون این اراده نشان داده است. البته نکتهای که وجود دارد این است که سازوکار موجود نیازمند گامهایی از سوی ایران نیز هست. بهطور مثال بحث FATF که در کشور مطرح است، یکی از پیششرطهای اجرایی شدن سازوکار مالی اروپا است. تصویب این معاهده روابط ایران را حداقل با نهادهای مالی غیر آمریکایی تضمین میکند. اگر ما در لیست سیاه FATF قرار بگیریم طبیعتاً کار برای تداوم همکاری از سوی اروپا دشوار خواهد بود.
مقامات کشورمان پس از خروج آمریکا از برجام مکرر تأکید داشتهاند که در صورت عدم بهرهمندی ایران از منافع برجام دیگر نیازی به حضور در آن نمیبینند. به نظر شما منافع ایران از برجام چیست و در چه سطحی باید محقق شود؟
در بحث منافع در روابط بینالملل باید متوجه بود که منافع امری ذهنی و انتزاعی است و هر بازیگری برداشت و خوانش خاص خود را از آن دارد. در خصوص این گفته میشود ما چه منافعی از برجام خواهیم داشت، لازم است خاطرنشان کنیم که این موضوع باید با نگاهی یکسونگرانه به منافع مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد. منافع ایران صرفاً درفروش نفت و صادرات آن نیست و این نگاه، نگاهی تقلیلگرایانه به منافع ملی خواهد بود. درصورتیکه منافع مهم ما از برجام کسب اعتبار بینالمللی، خنثی کردن فضاسازیهای عبری- عربی علیه ایران بود که در سایه برجام این دیوار ایران هراسی ترک برداشته و تخریب شد.در اینجا لازم است بازتعریفی از منافع خودمان در همین دوره صورت گرفته و آلترناتیوهای ممکن مدنظر قرار بگیرد. در صورت خروج ایران از برجام این بهانه به دست آمریکا و متحدان منطقهای این کشور داده میشود تا بار دیگر اقدام به اجماع سازی بینالمللی علیه ایران کنند. در همین رابطه مخالفان برجام باید پاسخگو باشند چه آلترناتیو و جایگزینی برای منافع ملی کشور در صورت خروج از برجام وجود دارد؟ مشخصاً پاسخ واضح است و هیچ برنامهای در این خصوص از سوی مخالفان ارائه نمیشود. به اعتقاد من طرح مسائل کلی و مبهم نمیتواند نگاه درستی را معطوف به منافع ملی کشور داشته باشد، بلکه نگاه درست شناخت مناسب از محیط بینالمللی و ظرفیتهای آن برای بهرهمندی اقتصاد ایران است.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته سایت خبری ساعت 24 تاریخ انتشار 21 دی 97، کدخبر: 417246، www.saat24.news