با توجه به اینکه ما کشوری غنی از نظر منابع انسانی و طبیعی هستیم، چرا همچنان عقبماندهایم؟
بستگی به اینکه از چه زاویهای به آن نگاه کنید، دارد. در حوزه سیاست برمیگردد به اینکه نتوانستیم درباره مفهوم دولتِ مدرن در ایران به جمعبندی برسیم. دولت به مفهوم دقیقش در ایران هنوز شکل نگرفته است. مقصودم حاکمیت قانون آن است. دولت بر مبنای قانون وظیفهاش تولید کالای عمومی، داوری و مدیریت تعارض است و براساس آن هم باید پاسخگو باشد.
پیش از انقلاب نیز دولت به مفهومِ مدرن آن در ایران شکل نگرفت. به تبع آن تعریف درستی از مفهوم ایران و ملت ایران ارائه نشد. چون بنیان دولت مدرن بر تعریفی درست از ملت استوار است. تعریف درستی از «ایران» به مفهوم یک پدیده تاریخی در منطقه پیرامونی خود نیز ارائه نشد. معلوم نشد که حوزه نفوذ آن کجاست و همین ارتباط ایران را با جهان دچار خلل و گسست کرد. این یکی از بحثهایی است که در توسعه یا بهقولی فرسایش ایران اثر عمیقی گذاشته است.
از نظر اجتماعی هم، هنوز نتوانستهایم یک تعریف روشن از ایرانی مسلمانِ مدرن داشته باشیم و همین امر آخر کار منجر به انواع شکافهای اجتماعی شد. در ایران تقریبا گفتگو ممتنع است. چون گفتگو بین هویتهای معین صورت میگیرد. از همینرو، تضادهای مختلفی را شاهد هستیم همچون، تضاد مدرنیته و سنت، فقر و غنا، مرکز و پیرامون و مسائلی از این دست.
نحوه رویارویی ایران و مدرنیته نهایتا منجر به بازآفرینی نهادهای مدیریت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ایران نشد و ما در چنبره سعی و خطای مداوم، فقدان نظریه راهنما و فرسایش ممتد قرار گرفتیم. برای مثال، میتوان به مداخلههای گسترده دولت در اقتصاد اشاره کرد که ظاهرش عمران و باطنش مختلکردن فضای رقابت اقتصادی است. در حقیقت به عقیده من، گرفتاریمان در تعاریف و بنیانهاست. از اینرو، محیط اقتصادی ایران ثبات لازم را برای شکلگیری سرمایه و ثروت ملی ندارد.
مشکل این است که هم کیفیت قانون دچار مشکل است و هم فرایند تصویبش کاملا مبهم است. اجرایش که از هر دو مورد مبهمتر است. عقبتر که میروید، میبینید ارزشهای بنیادین برای شکلگیری قانون نیز در کشور دچار ابهام است. مرحله به مرحله که عقب میروید، به اینجا میرسید که اصلیترین مسئله ایران نداشتن تعریف روشن و مورد اجماعی از ایران در درون ایران است. از اینرو، من راهحل برونرفت را در حوزه سیاست میبینم به این معنی که ایران نیازمند سیاستورزانی است که از ایران به مثابه یک پدیده تاریخی فهم روشنی داشته باشند.
یعنی نگاهها ملی نیست؟
پرسش روشن چیستی و کجایی ایران است؟ آیا ایران یک تمدن، جغرافیای محصور در مرزهای رسمی، فلسفه، سبک زندگی، تشیع و امپراتوری است؟ آقای خرازی بهتازگی در پیشکنفرانس امنیت تهران گفته بود راهحل امنیت منطقه ما این است که گفتوگوی درون تمدنی داشته باشیم که بتوانیم امنیت را در منطقه حفظ کنیم. من در توییتی نوشتم که این حرف خیلی خوب است، اما بگویید جغرافیای سیاسی تمدنی که مدنظرتان است و عنوانِ آن چیست که میخواهید در درونِ آن گفتگو داشته باشید.
منظور شما این است که افغانستان، تاجیکستان، کویت و... را هم درون این تمدن ایران ببینیم و در این زمینه گفتگو کنیم؟
بله. من گفتم در یک جمله به من بگو جغرافیای سیاسی این تمدن و زبان گفتگو در آن چیست. گفتن این حرفها ساده است. در رشته سیاست، برای دانشجویان اصول علم سیاست و انواع نظریههای سیاسی گفته میشود ولی، آخر کار وقتی از فارغالتحصیلان سؤال شود که ایران چیست، فکر نمیکنم به پاسخهای روشن و نزدیک به هم دسترسی پیدا کنیم. اگر همین سؤال را از جمعی از سیاستمداران هم داشته باشید، فکر نمیکنم به تعریف روشن و نزدیک به هم دست بیابید.
از نظر من این بحث مبنای همه بحثهاست. فرض کنید کسی که وزیر راه و شهرسازی میشود، میخواهد شبکه حملونقل ایران را طراحی کند. این شبکه را باید به سمت آسیای میانه طراحی کند یا به سمت عراق و شبهقاره و مدیترانه؟ مثلا میخواهد شبکه پروازهای ایران را طراحی کند. شبکه پروازی ایران کجاست؟ ایران- نیویورک؟ ایران- تورنتو یا ایران به سمرقند و عشقآباد و بخارا؟ شوربختانه، اصلا در حوزه تمدن ایران، تقریبا پروازهای ما در حد صفر است. این پروازها را نمیتوان افزایش داد یا پایدار کرد، چون در سیاست عمومی تکلیف این موارد روشن نیست.
شاید به نظر کمی دور از بحث باشد، اما آنطور که از پشت پردههای حضور شما در وزارت شنیده بود، یکی از اختلافات مهم شما، شیوه برخوردتان با برخی جریانها در بخش فرودگاهی بود. در بخش خدماتدهی بارها شنیدهایم پدرخواندههایی وجود دارند که بهسادگی نمیتوان حریف شان شد. برای نمونه، بارها درباره ساماندهی تاکسیهای فرودگاهی شنیدهایم، اما در عمل بازهم شاهدیم اوضاع همچنان نابسامان است. گویی همان پدرخواندهها هستند که نمیخواهند این بخش ساماندهی شود و سود گزافی از این زاویه نصیب عدهای میشود. با این پدرخواندهها چه کردید؟
در صنعت هوانوردی ذینفعان غیرحرفهای به صورت گسترده داشته و داریم. کسانیکه به دلایل دیگری در صنعت وارد شدهاند و در ۳۰ سال گذشته در این بخش رسوب کرده اند. به همین دلیل، کلیت صحبت شما را نمیتوان رد کرد.
پارکینگ که قبلا دست یک نفر خاص بود.
بله. از پارکینگ میتوانید مثال بزنید تا غرفهها، تاکسیها و موارد دیگر که در ۳۰ سال گذشته بهتدریج در آنجا رسوب کردهاند. اتفاقا یکی از افتخارات من در این دوره، این است که به جنگ با این پدرخواندهها رفتم. در فرودگاه امام، تمام غرفهها در اختیار یک نفر بود. برای دومین بار پیمانکار پارکینگ را تغییر دادیم و در مناقصه عمومی، برنده جدیدی انتخاب شد. پیمانکار پارکینگ فرودگاه مهرآباد را خلعید کردیم. در واقع در این قصهها با کسی تعارف نداشتم؛ چه در زمینه غرفه و پارکینگ، چه در زمینه تاکسیها. البته این مواردی که میگویید، مربوط به همه فرودگاهها نیست و نمیتوان آن را تعمیم داد. وقتی میگویید فرودگاهها، یعنی مشکل را به سایر فرودگاهها هم تعمیم میدهید.
بله، بیشترین مشکل در فرودگاه امام است.
حتما مشکل وجود داشت. عملکرد، ادعا و اعتقادم این است که جز با رقابت و شفافیت، هیچ اصلاحی صورت نمیگیرد. علت اینکه من میگویم بزرگترین دستاورد ما آزادسازی صنعت هوانوردی است، به این خاطر است که ریشه همه این بحثهاست. این اتفاق که میگویید رخ داده، چون رقابت نبوده است. الان در همه قراردادها تجدیدنظر کردهایم. به همه قراردادها پایبند هستم، اما تا زمانش تمام میشد، دنبال رقابت میرفتیم. با کسی هم عقد اخوت نبسته بودم.
تصور نمیکنید این برخوردها منجر به کوبیدهشدن بر طبل استیضاحها علیه شما شده باشد؟
قطعا. وقتی در خرید هواپیماهای متوسط، هزینه دلالی بیش از پنج میلیون دلار بوده، وقتی دلالها را حذف میکنید، به نظرتان از شما تشکر میکنند؟ وقتی پارکینگ ۳.۶ میلیارد تومان را با ۹۰۰ میلیون تومان میگیرند و شما پس میگیرید، معلوم است که خوش شان نمیآید. وقتی قرارداد کسی را که همه غرفهها را به ثمنبخس یکجا گرفته، ابطال میکنید، از شما تشکر نمیکند. قاعدتا تمام زمین و زمان را علیه شما زیرورو میکند. من اینها را متوجهم. وقتی میگویید سیستم تاکسی، رانندگان تاکسی که ضعیفترین قشر هستند، کسی که پشت این داستان است، اصل کار است. وقتی با اینها درگیر میشوید، حتما علیه شما تبلیغ و اقدام میکنند. چطور شد در همین قصه اخیر... اصلا ولش کنید.
بگویید آقای آخوندی...
بگذریم. آخر چطور فقط فرودگاه امام به نماد صنعت هوانوردی ایران تبدیل میشود؟ باید متوجه شوید تمام این داستان، داستان سرویس نیست. بخشی از آن، داستان انتقامگیری طولانی است. تمام مدتی که در وزارتخانه بودم، با باندهایی که منافع سخت و سنگین داشتهاند در همه سیستم از ناوگان گرفته تا تأسیسات اطراف، نحوه ارجاع کار و... جنگیدهام. من که اعتقادم بر آزاد، آزاد، آزاد و رقابت، رقابت، رقابت است؛ هیچچیزی جز این را قبول ندارم.
قسمت سوم) سوال از آقایان عابدزاده و مه آبادی :
با توجه به مطالب آورده شده، سوالاتی از آقایان مهندس عابدزاده (رئیس محترم سازمان هواپیمایی کشوری) و دکتر مه آبادی (مدیرعامل محترم شرکت فرودگاه ها)، باید پرسیده شود.
- آیا دو مدیر ارشد عزیز ما، صحبت های آقای آخوندی را تائید می کنند؟
- آیا در گذشته(قبل از دوره صدارت آقای آخوندی) و حال حاضر(بعداز دوره صدارت ایشان)، اوضاع به همان اسفناکی است که ایشان توصیف کرده اند؟
- چرا وقتی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، از وضعیت پارکینگ مهرآباد گزارش تهیه می نمود و تقاضای پاسخ می کرد، شرکت فرودگاه ها سکوت اختیار کرده بود؟
- دلال های خرید و فروش هواپیما در ایران چه کسانی هستند؟ دلال های قطعات یدکی چی؟ در خریدهای قبلی ناوگان(خصوصا برای شرکت های دولتی و وابسته به دولت نظیر هما،آسمان و کیش ایر)، آیا دلال ها حضور داشتند؟
- داستان پارکینگ فرودگاه و تاکسی فرودگاه چیست؟ آیا می توانیم به برگذاری مناقصات و مزایده ها ، اعتماد کنیم؟
- ..... .
مسلما توضیحات دو برادر عزیزمان و مدیران ارشد حوزه هوانوردی در رد ، قبول یا قبول مشروط سخنان وزیر سابق، شنیدنی باید باشد.
اختصاصی، پایگاه تحلیلی خبری شعار سال
منبع مصاحبه فرارو