پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۹۴۲۳۱
تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۶:۱۸
ما آدم‌های شوخ‌طبعی هستیم. به قولی طنازی در رفتار و کلام داریم و این رویکرد هم در گفت‌وگوهای روزمره‌مان ظهور و بروز دارد و هم در ادبیات کلاسیک و جدید. قدیم‌ها در دورهمی‌های خانوادگی و دوستانه جوک را بهانه خوش‌گذرانی و خندیدن می‌کردیم و بعدتر پیامک آمد و سند توآل‌های جذابش و حالا هم در شبکه‌های اجتماعی نظیر توئیتر، اینستاگرام و با پیام‌رسان‌های اینترنتی، لحظه به لحظه لطیفه می‌سازیم و در دورهمی مجازی سختی و تلخی روزگارمان را شیرین کام می‌کنیم.

شعار سال: اصلاً معروف شده‌ایم به اینکه ماجرا هنوز کامل رخ نداده‌ که جوک‌هایش منتشر و دست به دست می‌شوند و برای همین هم هست که حالا کانال‌های پوزخند و گیزمیز ، پر بازدیدترین‌های کانال‌های تلگرامی شده‌اند . در مجموع اقبال مردم به شوخی و خنده در ایران، نشان می‌دهد که فرهنگ شوخ‌طبعی در ایران راباید بیشتر شناخت. در این رابطه با دکتر شروین وکیلی مصاحبه‌ای انجام دادم؛ شروین وکیلی جامعه‌شناس، داستان‌نویس ایرانی و مدرس دانشگاه است. او در حوزه‌های مختلف جامعه‌شناسی، فلسفه و تاریخ دست به قلم است و کتاب‌هایی را هم در این موضوعات منتشر کرده است که از آنها می‌توان به تاریخ کوروش هخامنشی، جامعه‌شناسی جوک و خنده، جنگجو و سوشیانس اشاره کرد. او در این مصاحبه رویکردی جدید به موضوع خندیدن و شوخ‌طبعی ایران را ارائه می‌کند و معتقد است که مردم تا زمانی که همدیگر را دوست دارند با هم شوخی می‌کنند و جوک گفتن و شوخی کردن راهی است برای رفع تنش و درگیری در میان کسانی که مهری به هم دارند. به زعم او شوخی‌کردن راه‌ مسالمت‌آمیز و مهربانانه حل اختلاف‌هاست و مردم ایران آن را خوب بلدند.

خنده و شوخ‌طبعی به‌عنوان کنشی اجتماعی قوی، نقش مهمی در تنظیم ارتباطات اجتماعی بازی می‌کند. ما با خنداندن دیگران، یخ‌ها را آب می‌کنیم و راهی به ارتباط و صمیمیت و صلح می‌گشاییم. در ایران فرهنگ خنده و شوخ‌طبعی چه جایگاهی دارد و چطور در تنظیم روابط اجتماعی ما نقش‌آفرینی می‌کند؟

خنده امری جهانی است و جامعه‌ای نمی‌شناسیم که در آن فرهنگ ویژه خنده و خوشه‌های زبانی مربوط به شوخی و جوک وجود نداشته باشد. با این همه تمدن‌های کهن تر طبعاً با انباشت لایه‌هایی بیشتر از تجربیات روبه‌رو هستند و فرهنگ خنده‌شان پیچیده‌تر از جوامع نوپایی است که تازه نویسا شده یا نهادهای پیچیده تشکیل داده‌اند. در واقع کهن ترین متون جهان که در آن به خنده و شوخی اشاره شده، به ایران زمین مربوط می‌شود. در اسطوره آداپا در میانرودان یکی از کهن ترین‌ اشاره‌ها به خنده و ریشخند را می‌بینیم و در آثار هنری بازمانده از عیلام و جیرفت و شهرسوخته قدیمی‌ترین نمونه‌های بازنمایی خنده در جوامع یکجانشین یافت شده است. شوخی و خندیدن شیوه‌ای برای حل تنش‌های اجتماعی است و هرچه جامعه پیچیده‌تر باشد موقعیت‌هایی ظریف‌تر و بغرنج‌تر تنش‌آفرین می‌شوند و نیاز به رفع و رجوع پیدا می‌کنند.‌ گذار از جوامع گردآورنده و شکارچی به مراکز کشاورز و یکجانشین‌ گذاری مهم در این روند بوده و پیچیدگی زندگی آدمیان را بسیار افزایش داده و طبعاً در فرهنگ خندیدن هم تحولی جدی ایجاد کرده است. خاستگاه کشاورزی و رمه‌داری و شهرنشینی ایران و مصر بوده و در همین دو جا هم کهن‌ترین نمودهای این پیچیدگی‌های خنده را می‌بینیم.

نمایش‌های روحوضی در تاریخ کشور ما با شخصیت‌های خنده‌دار و طنازی مثل سیاه، به نوعی خنده را با زبان هنر وارد یک عرصه سیاسی کرده‌اند. به‌نظر شما چه نسبتی بین شوخی و سیاست در ایران برقرار است؟

خنده اصولاً کنشی سیاسی است؛ یعنی شیوه‌ای رندانه، نامستقیم و زیرکانه برای رویارویی با قدرت است. با خنده هم قدرت سیاسی مورد پرسش قرار می‌گیرد و تخطئه می‌شود و هم در شرایطی بحرانی صلحی برقرار می‌شود و حضورش به رسمیت شمرده می‌شود. از این‌رو دشوار است بتوان خنده‌ای یافت که به کلی عاری از مدارهای قدرت باشد و چنین خنده‌هایی (مثل خنده به قلقلک) معمولاً سطحی و سبک و نامهم قلمداد می‌شوند. با این مقدمه شکل‌گیری شخصیت‌هایی که در نمایش‌ها و داستان‌های خنده‌دار قرار است نقش ایفا کنند، از ابتدای کار مسیری سیاسی را طی کرده است. درباره شخصیت سیاه در سیاه‌بازی، رند در ادبیات عبید زاکانی و حافظ یا دلقک و تلخک در فضای درباری نمودهای این روندها را می‌بینیم.

در جامعه ما شرایط اجتماعی تولید و بازتولید خنده و شوخی چیست؟

جامعه ما با جوامع دیگر از این نظر تفاوتی ندارد و تنها به خاطر دیرینه‌ بودن تمدن‌مان و پیچیده بودن روابط انسانی‌مان، فضاهای اجتماعی خنده‌مان به ساختارهایی فربه‌تر با معماری دقیق و پرریزه‌کاری منتهی شده است.

آیا در بین جوامع می‌توان ایرانی‌ها را ملتی شوخ و بذله‌گو دانست؟

در ایران هم مردم مثل همه جای دنیا به شوخی و جوک و رخدادهای ناسازگون و چرخش های ناگهانی تفسیری می‌خندند، اما در زمینه‌ای تاریخ‌مند و غنی از تجربیات فرهنگی چنین می‌کنند و به همین خاطر اغلب در برخورد میان ایرانی‌ها و خارجی‌ها این‌طور حس می‌شود که ایرانی‌ها انگار شوخ‌طبع‌تر هستند و در ضمن شوخی‌های دیگران به نظرشان بی‌نمک و سطحی می‌رسد. دلیل البته نژادی نیست و به پشتوانه‌های فرهنگی خندیدن بازمی‌گردد.

در جایی از کتاب‌تان (جامعه‌شناسی جوک و خنده) ‌نوشته‌اید که دلیل اهمیت یافتن جوک، آن است که ساختاری به ظاهر ساده و اندازه‌‏ای کوچک دارد و می‌توان به‌عنوان یکی از کوچک‌ترین واحدهای اطلاعاتی تکثیر شونده در زمینه فرهنگ مورد وارسی قرار گیرد. منظور از این مفهوم چیست؟

بله، بیست سال پیش که این کتاب را می‌نوشتم پرسش اصلی‌ام همین بود، یعنی به‌دنبال مدارهایی از قدرت و معنا می‌گشتم که ساختارهای زبانی طنزآمیز را شکل می‌دهند. این پژوهش البته آزمونی هم بود برای دستگاه نظری‌ پیشنهادی‌ام درباره تکامل ساختارهای فرهنگی که با اسم «نظریه منش‌ها» شهرت یافته است. منش یک واحد پایه انتقال معنا در فرهنگ است و جوک کوچکترین منش است که انتشاری جهانی دارد.

در ایران اطلاعاتی که ما در جوک‌هایی که بین خودمان رد و بدل می‌کنیم بیشتر از چه جنسی است؟ آیا جوک‌ گفتن راهی برای اعتراض‌کردن ما به شرایط است یا صرفاً نوعی سرگرمی است و یا...؟

در این مورد به چند ساختار رسیده‌ام: یکی که بسیار مهم است و در ایران با فرهنگ‌های دیگر تفاوت دارد، مفهوم تنش‌زاست. شوخی‌ها و بویژه جوک‌ها مدام به موضوع‌هایی تنش‌زا و دغدغه‌آفرین مثل مرگ و جنایت و خشونت و آمیزش جنسی اشاره می‌کنند و ساختار این ارجاع‌ها در ایران و تمدن‌های دیگر متفاوت است. مضمون سیاسی هم البته اهمیت دارد که هم در روایت و هم در شخصیت‌های اصلی جوک نمود پیدا می‌کند. به شکلی غیرعادی جوک‌های دارای مضمون دینی در ایران رایج‌تر از باقی جاهاست. اما در حوزه سیاسی همین چارچوب را مثلاً در زبان انگلیسی هم می‌بینیم و تفاوت چشمگیری در کار نیست.

از زاویه دیگر «جوک گفتن» در ایران تا حدی باعث ایجاد تنش‌های اجتماعی، کژ‌فهمی‌ها و واگرایی فرهنگی هم در جامعه متکثر و چند فرهنگی ایران شده است. از چه زمانی و با چه هدفی جوک‌ گفتن را ابزاری برای توهین و تحقیر «دیگری» کرده‌ایم؟ (مثلا جوک‌های جنسیتی یا جوک‌هایی که درباره قومیت‌ها و سبک‌های زندگی و... گفته می‌شود.)

نکته‌ای که بسیار مورد بدفهمی قرار گرفته و چه بسا اغراضی سیاسی هم پشت پرده باشد، این قوم‌گرایانه دانستن جوک‌هاست و وارد کردن شعارهای نژادپرستانه و قوم‌پرستانه به موضوع. نخست باید توجه داشت که ما در ایران زمین یک‌ نژاد و یک جمعیت داریم که همه‌شان ایرانی هستند. هرچند تیره‌های گوناگون ایرانی به زبان‌های قومی متفاوت سخن می‌گویند و بسیاری مثل ارمنی‌ها و آسوری‌ها دین‌های ویژه خود را دارند. یعنی داده‌های علم ژنتیک جمعیت‌ها امروز به روشنی نشان داده که در ایران زمین اقوام مختلف بر خلاف تصور عوام، نژادی مستقل نیستند. یعنی اینکه کسی زبان مادری‌اش یکی از زبان های قومی باشد، هیچ نکته ژنتیکی‌ای را درباره‌‌اش نشان نمی‌دهد. در این معنا اینکه در جوک‌ها به افرادی با قومیت خاص اشاره می‌شود، هیچ ربطی به تحقیر نژادی یا دشمنی قومی ندارد. این نکته خیلی مهمی است که مردم تا زمانی که همدیگر را دوست دارند با هم شوخی می‌کنند. یعنی جوک گفتن و شوخی کردن راهی است برای رفع تنش و درگیری در میان کسانی که مهری به هم دارند. کسانی که از هم نفرت دارند یا مهری میان‌شان نیست، وقتی دچار کشمکش شوند دعوا می‌کنند و به ستیزه برمی‌خیزند. اتفاقاً در شرایطی که جنگی خونین میان دو گروه در کار است، جوک ساختن درباره‌شان متوقف می‌شود و تبلیغات جنگی و روایت‌های خشن نفرت‌پراکن جای آن را می‌گیرد. در این معنا این حرفِ رایج که جوک‌هایی با مضمون قومی یا جنسی روشی سیاسی برای تحقیر نژادی یا جنسیتی است، از نادانی و بدفهمی ماهیت جوک و خنده برمی‌خیزد، اگر که برنامه‌ای سیاسی پشتوانه‌اش نباشد.

یعنی می‌گویید ایرادی ندارد که مردم جوک‌هایی با مضمون قومیتی یا جنسیتی تعریف کنند؟

نه تنها ایرادی ندارد، که اصولاً کسی برای تعریف کردن این جوک‌ها از کسی اجازه نمی‌گیرد. شخصیت‌های کلیشه‌ای که در جوک‌ها نمودار می‌شوند نشانه تنش‌های اجتماعی و خطوط کشمکش درون زیرسیستم جامعه است، در آنجا که جامعه سعی می‌کند به شکلی مسالمت‌آمیز و مهربانانه اختلاف‌ها را حل کند. در همه جوامع دنیا چنین خطوط اختلافی وجود دارد و هرچه جامعه در تولید شوخی و جوک ورزیده‌تر باشد، کشمکش‌ها بیشتر به‌صورت زبانی و شوخ‌طبعانه بیان و حل می‌شوند و ‌کمتر در قالب خشونت و درگیری نفرت‌پرورانه نمود می‌یابند. در عثمانی زمانی که کشتار ارمنی‌ها شروع شد یک تحول مهم آن بود که برخلاف سابق دیگر کسی درباره ارمنی‌‌ها جوک نمی‌گفت و در آلمان هم جوک‌های فراوانی که در دوران جمهوری وایمار درباره یهودیان داریم، ‌همزمان با به قدرت رسیدن نازی‌ها ناپدید شد و تبلیغات سیاسی خشن و نفرت‌پراکن جایش را گرفت. به همین ترتیب انگلیسی‌ها تازه پس از استقلال هند و دهه‌های اخیر ساختن جوک‌هایی واقعی با شخصیت هندی را آغاز کرده‌اند. تا پیش از آنکه هندی‌ها وحشیانی استعمار شده و نژادی فروپایه محسوب می‌شدند در فرهنگ بریتانیا کلیشه‌سازی‌های تحقیرآمیز و داستان‌های هولناک فراوان درباره هندی‌ها رواج داشت، اما جوک‌گویی درباره‌شان نادر بود. خلاصه اینکه ساز و کارهایی مانند جوک‌گویی سیستم ایمنی نظام‌های فرهنگی برای غلبه بر تنش‌های درونی هستند. بهتر است اگر از ماهیت‌شان سر در نمی‌آوریم، کاری به کارشان نداشته باشیم!

می‌توان گفت جایگاه مهمی که خنده و شوخی در فرهنگ ما دارند به این خاطر است که ما از این دو به‌عنوان استراتژی بقا و تحمل شرایط استفاده می‌کنیم؟

تا حدود زیادی چنین است. یعنی همان‌طور که گفتم هرچه جامعه پیچیده‌تر باشد و تاریخی طولانی‌تر داشته باشد غنا و تنوع تجربه‌های شوخ‌طبعانه‌اش هم بیشتر است. در جامعه ایرانی هم چنین بوده است؛ اما باز باید در نظر داشت که هر تنشی را با شوخی نمی‌شود حل کرد. ما در تاریخ طولانی‌مان با گسست‌های سیاسی و آشوب‌های فراوانی سر و کار داشته‌ایم و این نکته آموزنده است که درباره کدام‌ها جوک ساخته و درباره کدام‌ها نساخته‌ایم. جالب است که ما ایرانی‌ها در میان اقوامی که دولت‌های بزرگ ایرانی را نابود کردند، تنها درباره آن اقوامی که از درون ایران زمین برخاسته و ایرانی بوده‌اند جوک و شوخی ساخته‌ایم. ما در دوران‌های متفاوت تاریخی شخصیت‌پردازی‌هایی در جوک‌ها داریم که به ترک‌ها، عرب‌ها و افغان‌ها مربوط می‌شود و اینها اقوامی ایرانی هستند که زمانی بر قدرت مرکزی شوریدند و دولت‌های بزرگ و خوشنامی مثل سامانیان و ساسانیان و صفویان را نابود کردند. نوع برخورد با این اقوام خودی را مقایسه کنید با اقوام مهاجم خارجی مثل مغول‌ها و روس‌ها، که درباره‌شان هیچ جوکی ساخته نشده و در مقابل تصویری بسیار منفی و پلید از حضورشان در مرزهای ایران زمین در ذهن داریم. پیچیدگی‌ای که گفتیم در این است که جامعه انتخاب می‌کند فلان تیره بخشی از خود ایران است و باید با شوخی اختلاف با آن رفع و رجوع شود و خاطره خرابکاری‌های تاریخی‌اش پاک شود، در مقابل بهمان قوم مهاجم و بیرونی است و در مقام دیگری باید طرد شود و کسی با دیگری شوخی نمی‌کند و درباره‌اش جوک نمی‌سازد، ‌بلکه جنگاورانه در طرد و دفع‌اش می‌کوشد و این همان کاری است که ما درباره مغول‌ها و روس‌ها کردیم.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری ایران آنلاین؛ تاریخ انتشار 16 اسفند 97، کد خبر: 454064، www.ion.ir


اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین