پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۹۴۲۶۴
تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۹
«تهران دمشق» روایت اجتماعی از پشت جبهه سوریه است برای همین سراغ مردم کوچه و بازار دمشق رفته است تا ببیند مردم این کشور هفت سال پیش چطور فکر می‌کردند و چه شد که فاجعه جنگ در سوریه شروع شد.

شعارسال: سیدمحمدعلی صدری‌نیا به ساخت مجموعه‌ای با عنوان «دکتر‌سلام» مشهور شده ولی او از سال ۱۳۹۱ شروع به تولید مستند کرده و امسال هم از آخرین مستندش با عنوان «تهران دمشق» رونمایی کرده است. «تهران دمشق» روایت اجتماعی از پشت جبهه سوریه است برای همین سراغ مردم کوچه و بازار دمشق رفته است تا ببیند مردم این کشور هفت سال پیش چطور فکر می‌کردند و چه شد که فاجعه جنگ در سوریه شروع شد. اما جنگ سوریه فقط بهانه‌ای است تا مستندساز سراغ بازخوانی اعتراضات و اتفاقات سال 96 برود و به همین بهانه بار دیگر نسبت به وقوع یک شکاف اجتماعی عمیق هشدار دهد. این مستند به جشنواره فیلم «عمار» راه یافت و جوایزی نیز از این رویداد هنری کسب کرد. در بازه یک ماهه اخیر اکران‌های عمومی مستند را در کل کشور صورت گرفته و از امروز، از طریق سایت cinemamarket.ir فروش اینترنتی مستند تهران دمشق آغاز خواهد شد. در آستانه توزیع این اثر مستند با محمدعلی صدری‌نیا درباره فرآیند شکل‌گیری آن گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

در مستندهایی که برای شهدای مدافع حرم یا درباره حوادث سوریه ساخته شدند، غالبا به این مساله پرداخته شده که چه رشادت‌ها و تلاش‌هایی صورت گرفت تا بالاخره فتنه داعشی‌ها در سوریه جمع شود؛ ولی خیلی کم در زمینه کشف علت‌ها و بستر شکل‌گیری این وقایع صحبت شده است. اتفاق مثبتی که درخصوص مستند «تهران دمشق» افتاده این است ‌که بنا دارد به هفت، هشت سال قبل جامعه سوریه سرک بکشد و ریشه شکل‌گیری این فتنه را بررسی ‌کند. اما انگار مستند از یک جایی به بعد دیگر قرار نیست فقط در مورد دمشق و سوریه صحبت کند و به اتفاقات و تجمعات دی‌ماه سال 96 هم گریز می‌زند و همین پاره دوم، حرف اصلی مستند را به سمت حوادث داخل ایران می‌برد، نه اتفاقات سوریه. آیا در ایده ابتدایی مستند هم به بخش دوم یعنی «حوادث ایران» نظر داشتید یا اینکه بنا به ضرورت به مستند اضافه شد؟

تیرماه سال گذشته به سوریه رفته بودیم و آنجا هنوز اتفاقات ایران رخ نداده بود ولی در همان ایده اولیه یکی از مسائل ما کشف وقایع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پیش از بحران سوریه و ثبت تاریخی آن بود. تا به حال، همه دوربین‌ها به سمت خط مقدم بوده و هرچه مستند دیدیم به سراغ عملیات‌ها و مدافعان حرم رفته بودند و مخاطب ایرانی از آن زاویه قصه سوریه را دنبال می‌کرد. بنابراین اول تلاش کردیم بین مردم سوریه برویم و به مسائلی بپردازیم از این قبیل که الان بعد از هفت سال، پشت جبهه چه می‌گذرد؟ پشت این جنگ چه می‌گذرد و اینکه زندگی الان در سوریه چطور جریان دارد؟ در خرابی‌های حلب اوضاع چطور است و در شهرهای دیگر اوضاع مردم چطور است؟ خود این یکی از اهدافی بود که دنبال آن بودیم تا ثبت کنیم.

هدف بعدی ما، روایتی بود که مستندسازان‌مان خیلی کم سراغش رفته بودند؛ یعنی اینکه چطور این جنگ اتفاق افتاد؟ قصه اینکه مردم یک کشور یا یک شهر چگونه دوپاره می‌شوند و شکاف عمیق آنها باعث درگیری و نزاع بین‌شان می‌شود. خیلی‌ها در جامعه این تصور را دارند که داعشی‌ها یک‌سری آدم فضایی بودند و از بیرون آمدند و جنگی راه انداختند و رفتند. در صورتی که فقط این نبوده و با واقعیت جنگ سوریه متفاوت است. به هر حال باید قبول کرد که یک‌سری از مردم با اینها همراهی کردند و اصلا این گروه‌ها بدون همراهی مردم نمی‌توانستند چنین فاجعه‌ای را شکل دهند.

برای گفتن این بخش از روایت لازم بود بدانیم چه شکاف‌هایی در جامعه سوری به وجود آمد که باعث شد بخشی از مردم با داعشی‌ها همراهی کنند و حالا خود مردم بعد از آن هفت سال چگونه فکر می‌کنند و آیا آن چیزی که هفت سال پیش فکر می‌کردند، شد یا نشد؟

گفتن این حرف مهم بود. البته آن زمان که می‌رفتیم بنا داشتیم صرفا سوریه را روایت کنیم ولی به نوعی هشداری هم برای جامعه خود ما باشد. بعد که اتفاقات دی ماه 96 رخ داد به نظرم رسید این هشدار را باید قدری عیان‌تر در مستند قرار دهم و بنا شد با آوردن مصادیق، بحران سوریه، موازی اتفاقات ایران بیان شود و این‌گونه بود که این روایت موازی شکل گرفت.

مساله این است که وقایعی که در ایران و دی‌ماه 96 رخ داد با آن چیزی که در سوریه شکل گرفت، مختصات اجتماعی و سیاسی همسنگی نداشتند. براساس چه معیاری این دو را کنار هم قرار دادید؟

اتفاقا با علم به اینکه جامعه سوری با جامعه ایران تفاوت‌هایی دارد سراغ کار رفتیم. جنس شکاف‌ها ممکن است متفاوت باشد و اینکه نظام سوریه با نظام ایران کاملا متفاوت است. فصل مشترک اتفاقات سوریه و ایران دشمن مشترک آنهاست. دشمنی که مقابل نظام سوریه قرار گرفته است، همان دشمنی است که مقابل ما قرار گرفته است و اتفاقا برنامه‌ای که در سوریه پیاده کرده، همان چیزی است که برای ما پیاده می‌کند؛ یعنی این هشدار از این جنس است که همان دشمن همان برنامه‌ای که قدم‌به‌قدم در سوریه پیاده کرده را سعی می‌کند اینجا هم پیاده کند. ما قبول داریم که نظام ایران با سوریه متفاوت است و اتفاقا به خاطر همین تفاوت‌هایی که داریم برنامه دشمن در یک جاهایی در داخل کشور ما به مشکل برمی‌خورد و جلو نمی‌رود و از داخل با هوشمندی مواجه می‌شود و آن برنامه نمی‌تواند کامل پیاده شود.

حرفی که می‌زنیم در مورد شکاف‌هایی است که در جامعه شکل می‌گیرند و اینکه دشمن با سوءاستفاده از یک‌سری شکاف‌ها، فتنه‌انگیزی می‌کند. فرض کنید در جامعه سوریه شاید بیشتر بر بستر مذهبی سوار می‌شود و شکاف شیعه و سنی را شکل دهد و اختلاف‌ بیندازد و جلو برود. اما در ایران این شکاف‌ها جنس متفاوتی دارد و دشمن هم با مختصات جامعه ایرانی روی همین شکاف‌ها، طراحی می‌کند.

فکر نمی‌کنید اصل این مقایسه برای شما محدودیت ایجاد کرد. بهتر نبود که این مقایسه بحران سوریه و اتفاقات ایران را به عهده مخاطب بگذارید و مستند فقط روی سوریه تمرکز داشته باشد و مخاطب بدون اینکه اسم ایران بیاید، حرف اصلی را درک کند.

مخاطبی که برای این مستند در نظر گرفتیم مخاطب عام‌تر و ناآشنا به اتفاقات سوریه است. نوع روایتی هم که انتخاب شده و اینکه جمله‌ها خیلی پیچیده نیست و قصه می‌گوید به خاطر همین است. شاید برخی از مخاطبان در همان 20 دقیقه ابتدایی که قصه سوریه را روایت می‌کنیم، بگویند که چقدر شبیه اتفاقات ایران است. به هر حال چون این شکل روایت گفته نشده بود، لازم بود که مخاطب برای اولین بار این روایت ساده را بشنود.

البته یک دلیل دیگر هم به خاطر هشداری بود که مستند می‌دهد. اتفاقا می‌خواستیم این سیلی را به مخاطب بزنیم که سوریه شدن ایران را محال نداند و ممکن است ما هم سوریه شویم. درست است که نظام ما با سوریه تفاوت دارد، درست است قدرت داریم و بخش مهمی از غائله سوریه را ایرانی‌ها جمع کردند. ولی باید نسبت به کشف این شکاف‌ها و مجموعه اتفاقاتی که می‌تواند باعث بروز فتنه در ایران شود، هشداری عینی‌تر می‌دادیم. دست‌های دشمن در بروز برخی از وقایع سال 96 پنهان نیست. در مستند می‌خواستیم بگوییم این برنامه، در سوریه، قدم‌به‌قدم جلو آمد، اما در ایران، یک جاهایی هوشمندی به خرج داده شد و دشمن فرصت نکرد برنامه‌اش را به‌طور کامل جلو ببرد. اما با این حال در اصل ماجرا این اتفاق نظر وجود دارد که دشمن خارجی با تمام توان خود از یک بازه زمانی دی ماه 96 تا 6 ماه بعد از آن چند پروژه پشت سر هم پیاده کرد؛ یعنی ماجرای اقتصادی و اعتراضات دی ماه بود. اعتصابات بود، اعتصاب کامیون‌داران، اعتصاب کارگری، اعتصاب معلمان و ماجرای دختر خیابان انقلاب، ماجرای دراویش و... . یعنی در بازه پنج، 6 ماه، چندین پروژه را طراحی کردند. در همه این وقایع هم روی قصه شکاف‌ها دست گذاشته می‌شد. اگر این طرف قدری بدون هوشمندی عمل می‌شد، چه‌بسا همان قصه سوریه اتفاق می‌افتاد.

در بخش ایران، مستند «تهران دمشق» مخاطب با کثرتی از اعتراضات کنار هم چیده شده مواجه می‌شود. اعتراضاتی که در ساحت‌های مختلفی صورت گرفته است و نمی‌توان همه آنها را یک کاسه کرده و ذیل یک سازمان نظری منسجم توجیهش کرد. اما تجویزی که در مستند دیده می‌شود، این اشاره ضمنی است که اعتراض به مساله اجتماعی، محملی است که باعث بروز اتفاقات و آشوب بدتری خواهد شد و اثر وضعی که برای مخاطب دارد این است که اگر اعتراض کنی، مثل سوریه می‌شوید؛ یعنی مستند فصل ممیزی بین برخی اعتراض‌های مدنی و توطئه‌ها قائل نیست.

اول اینکه مساله مستند «تهران دمشق» درباره اعتراضات اجتماعی نیست و مساله شکاف اجتماعی است. هدف مستند، تشریح شکاف‌های یک جامعه است و تلنگری به مسئولان در مورد همین شکاف‌ها. ممکن است کسی بگوید مستند نگفته راهکار چیست و بعدش چه می‌شود. درست است. اصلا ما قرار نیست راهکار بدهیم. ما در مورد زخمی که ایجاد می‌شود، صحبت کردیم و اینکه هشدار دهیم ممکن است مگسی روی این زخم بنشیند و عفونت کند.

ما می‌گوییم که یک طراحی در سوریه، بر بستر یک‌سری شکاف‌ها سوار شد و توانست این اعتراضات را جهت دهد و کشته‌سازی کرد و کار را به اغتشاش کشاند و این اغتشاش، دو بخش موافق و مخالف حکومت را در دو طیف شکل داد که مقابل هم قرار گرفتند و بعد جنگ داخلی شد و بعد گروه‌هایی از خارج آمدند و جنگ بین‌المللی شکل گرفت. این حرفی که ما می‌زنیم منافاتی با اعتراضات به حق نیست و اتفاقا در مستند، از به انحراف کشیدن این اعتراضات هشدار می‌دهیم. بله این هشدار فقط به مسئولان نیست که به مردم هم هست که دشمن از شکاف‌هایی که شکل می‌گیرد، سوءاستفاده می‌کند.

مثلا اینکه بعضی گروه‌ها خودشان اجازه می‌دهند که گروهی از اعتراض‌شان سوءاستفاده کنند و انتقام‌جویی سیاسی کنند؛ این خودش به فضای اعتراض لطمه می‌زند. در مورد این قضایا هم وظیفه حاکمیت است که شرایط یک اعتراض صنفی را فراهم کند و هم وظیفه آن طیف معترض است که از اعتراضات‌شان حفاظت کنند.

البته هستند مسئولانی که ناکارآمدی خودشان را پشت تابلوی حفاظت از کلیت نظام پنهان می‌کنند و اعتراضات صنفی نسبت به عملکرد فلان مسئول را در نسبت ضدیت با کلیت نظام جمهوری اسلامی قرار می‌دهند...؟

ما هدف‌مان این بود که این را تفکیک کنیم. اعتراض اقتصادی تا یک جایی اعتراض اقتصادی بود و در شهرهای مختلف اتفاق افتاد. اما از روزی که این اعتراض‌ها تبدیل به اغتشاش می‌شود که شعارهای تند و آتش زدن بانک و اتوبوس، کشته شدن انسان‌های بی‌گناه و آتش زدن مسجد رقم می‌خورد. مردم هم متوجه می‌شوند که این اعتراضات اقتصادی نیست و جدا می‌شوند. یک نکته را هم نباید فراموش کنیم که با همه این نکاتی که می‌گوییم کشور ما با یک‌سری از کشورها فرق دارد و کشوری هستیم که 24 ساعته تحت عملیات هستیم. کشوری هستیم که بن سلمان اعلام عمومی می‌کند و می‌گوید می‌خواهم جنگ را به داخل خاک‌های ایران بکشم. کشوری هستیم که گروه تروریستی منافقینی در مقابل داریم که این گروه 17 هزار نفر را ترور کرده است. کشوری هستم که آمریکا و اسرائیل و امثال آن دغدغه ایران را دارند و برای آن بررسی کرده و میز عملیات می‌گذارند و در بخش‌های مختلف هزینه می‌کنند و برای ترور و خرابکاری در داخل آن عملیات می‌کنند. در این شرایط، طبیعی است که وقتی فضایی که یک ذره به اغتشاش کشیده شود، تعبیر به اعتراض نسبت به کلیت حاکمیت می‌شود و به دیده تردید نگاه می‌کنند که پشت این اعتراض‌ها چیز دیگری است.

سختی ماجرا این است که در یک کشور تحت عملیات، وقتی این اعتراض‌ها کمی تند می‌شود، سیاسی تلقی می‌شوند و به قول شما، بعضی از سیاسیون، ناکارآمدی خود را پشت آن پنهان می‌کنند. به خاطر این است که می‌گویم کاش اعتراضات دی ماه سیاسی نمی‌شد و اقتصادی می‌ماند که بعضی‌ها ناکارآمدی خود را پنهان نمی‌کردند.

قبول دارید تجویزی که مستند در مورد اعتراضات دارد، سکوت است؟ ضمن اینکه ریشه همه اعتراض‌ها را به دست پنهان دشمنان خارجی وصل می‌کند.

مستند تجویزی برای اعتراض ندارد و اصلا نمی‌تواند تجویزی داشته باشد. ما می‌گوییم در یک بازه زمانی 6 ماهه یک‌سری اتفاقاتی رخ داده است که در هیچ دوره‌ای از تاریخ جمهوری اسلامی این تمرکز اتفاقات وجود نداشته است. یعنی در همین بازه زمانی کوتاه، اعتراضات معیشتی، اعتراضات کامیون‌داران، اعتراض به مساله آب، اعتراض به مساله قومیتی و غائله دراویش و اعتراض در مورد حجاب و... همه اینها را با هم داریم. قبول داریم که جنس هرکدام از اعتراضات یک دست نیست ولی نمی‌توان قبول کرد که تجمیع این حجم از اعتراضات در یک بازه زمانی، بی‌ارتباط با توطئه دشمن است و کاملا اتفاقی است. مستند «تهران دمشق» حرف جدیدی می‌زند که حواس‌تان باشد این اتفاقات پشت سرهم را از بالا نگاه کنید و ببینید دشمن روی شکاف‌ها دست می‌گذارد. اصلا مستند نمی‌خواهد تک‌به‌تک این اعتراض‌ها را بررسی کند و بگوید که ریشه‌اش از کجاست و از چه جنسی است و قرار هم نبوده این‌گونه باشد. اصلا قرار نیست تجویز کنیم که اعتراض بکنند یا نکنند، چون اعتراض‌ها از یک جنس نیست. صرفا در مورد مساله شکاف‌های اجتماعی اعلام عمومی می‌کنیم.

قبل از وقایع دی‌ماه 96، شما به سوریه رفته بودید. وقتی صحنه‌های سوریه را آماده می‌کردید، آیا فکر می‌کردید که چنین اتفاقی در ایران بیفتد؟

در این سال‌ها در مورد مساله شکاف اجتماعی زیاد حرف زده شده است و شما فرض کنید که یک مساله اجتماعی یا سیاسی را وسط بگذارید و قبل و بعد از آن را تحلیل کنید. مثلا سال 88 را وسط بگذارید و فضای جامعه را قبل و بعد از آن تحلیل کنید، نمونه‌های این شکاف اجتماعی را می‌بینید. از بستر یک دهه قبل به این طرف از سال 84 شما انتخابات را تحلیل کنید و تا 96 بیایید می‌بینید که فضای جامعه و نخبگان هم چه مقدار دو قطبی شده است. انگار جامعه ما می‌خواهد خود را در این دو قطبی تعریف کند. می‌خواستیم بگوییم در سوریه اتفاقی افتاد که حاصل یک دو قطبی عمیق اجتماعی بود و این هشدار کم اهمیتی نیست.

سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه فرهیختگان، تاریخ انتشار:18اسفند1397 ، کدخبر: 166814: newspaper.fdn.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین