شعارسال: نظرات علینقی مشایخی، استاد مدیریت دانشگاه صنعتی شریف، درباره علوم انسانی را در ادامه میخوانید.
تحول آفرینی علوم از منظر سازوکارها
اگر بخواهیم علوم ما کارآمد و جامعه ما پیشرفت کند و پیشرفت ایرانی اسلامی داشته باشد، این پیشرفت با راهاندازی سازوکارها و نظامهایی تحقق پیدا میکند. یعنی باید سازوکارها و مکانیزمهایی در جامعه راه بیفتد تا پیشرفت حاصل شود. پیشرفت نمیتواند از یک جای مرکزی مانند دولت شروع شود؛ بلکه مهم این است که مکانیزمهای پیشرفت فعال و در جامعه جاری شود. این چیزی هم که من خدمت شما عرض میکنم مبتنی بر دیدگاه سیستمی به دنیای اطراف ماست که این دیدگاه قائل به این است که هر تحولی در دنیا اتفاق میافتد نتیجه تعامل اجزاء یک سیستم است؛ یعنی این اجزاء با همدیگر در تعاملاند تا یک تحولی در دنیا اتفاق بیفتد. هیچ چیزی در دنیا اتفاق نمیافتد که حاصل یک جز یا عنصر منزوی و یا جدا از تعامل با بقیه باشد. بنابراین سیستمها تعیین کننده هستند و سیستمها هم به معنی "مجموعه اجزای در تعامل با هم که تحولات را ایجاد میکنند”، نامیده میشوند. اگر ما پیشرفت اسلامی ـ ایرانی را یک تحول دینامیکی و پدیدهای بدانیم که در طول زمان باید اتفاق بیفتد در نتیجه آن تحول هم باید زاییده یک سیستم و زاییده تعامل اجزایی باشد که آن تعاملات، پیشرفت را ایجاد میکند.
ما باید دقت کنیم و پیدا کنیم که آن مکانیزمها، آن اجزا و تعاملات مربوط به آن چیست؟ چگونه میتوان آن را سازمان داد؟ وقتی که آن را سامان بدهیم به خودی خود به حرکت درمیآید و آن الگو را به وجود میآورد. در این دیدگاه تحولات در درون یک سیستم و به صورت درونزا اتفاق میافتد. از بیرون نمیتوان حکم کرد که یک اتفاقی بیفتد و این هم استمرار داشته باشد. همه تحولات دنیای اطراف ما، نتیجهی آن تعاملاتی است که در داخل یک مرز سیستمی به صورت درونزا آن پدیده را ایجاد میکنند. این دیدگاهی است که حاکم بر این ماجرایی است که من برای شما عرض میکنم. در واقع دو تصور برای تحقق پیشرفت میتوان قائل شد؛ یکی با تصمیمگیری و ارائه فرماندهی متمرکز برای پیشرفت، که بگوید چه کاری بکند و چه کاری نکند تا پیشرفت حاصل شود. دومی با طراحی و راهافتادن سازوکارهای ایجادکننده پیشرفت. این دو دیدگاه کاملاً متفاوت است؛ این دیدگاهها هم در سطح جامعه میتواند مصداق یابد و هم در سطح سازمان و یک شرکت میتواند اتفاق بیفتد. گفته میشود بهترین مدیران، مدیرانی هستند که سازوکارهای پیشرفت و تعالی و بالندگی سازمانشان را مستقر کنند؛ سپس سازمان خودش به حرکت در میآید و فقط کافیست به آن جهت بدهند و آن را هدایت کنند؛ اینها نسبت به مدیرانی که میگویند هر کسی چه کاری انجام دهد تا جامعه به جلو برود، بهتر هستند، به فرض اینکه شیوه مدیریت با یک فرمانده مرکزی که میگوید هر کسی چه کاری انجام بدهد، موفق باشد و در زمان حضور مدیر آن اتفاقات بیفتد و جلو برود، به محض اینکه این مدیر از کار بازنشسته میشود یا میرود، تمام آن اتفاقات متوقف میشود و سازوکاری نیست که آن حرکت را ادامه بدهد. در صورتی که اگر مدیریت سازوکارهایی مستقر کند که آن سازوکارها حرکت کنند و بعد از اینکه مدیر بازنشسته شود یا برود، آن سازوکارها همچنان فعال باشند و مجموعه را جلو ببرند، این بهتر خواهد بود. خلاصه اینکه پیشرفت مستمر و بالنده، نتیجه کارکرد سازوکارهاست و پیشرفت با فرماندهی متمرکز ناپایدار، غیرجامع و ریشهدار نیست. در تاریخ هم میتوان به شواهدی اشاره کرد که در برهههایی به نظر میرسید یک جامعه یا شرکت با وجود فرماندهی متمرکز در یک جبهههایی به پیش رفته ولی بعد که آن مدیر عوض شده، حتی در آن جبهه نیز کار به متوقف شده است.
ما در نظام جمهوری اسلامی یک چشمانداز بیست ساله ایجاد و تنظیم کردیم و شورای تشخیص مصلحت اقدام به نوشتن آن کرده و مقام معظّم رهبری آن را تصویب کردهاند و ابلاغ شده است که ما باید در این بیست سال به یکچنین جامعهای برسیم ولی این چشمانداز بدون سازوکارهایی که جامعه را به طرف آن ببرد، معلوم نیست اتفاق بیفتد. کما اینکه الآن نیز نگران هستیم که در این چند سالی که از تصویب آن گذشته، ما چقدر در آن مسیر حرکت میکنیم. در بعضی از ابعاد به لحاظ سوابقی که از اول انقلاب تا الآن ایجاد شده است، حرکتها بد نبوده است ولی در ابعاد مختلفی که مدنظر ماست، این نگرانی وجود دارد که پیشرفت نمیکنیم؛ یعنی اگر سازوکارهایی تعبیه نکنیم و به صرف اینکه یک چشماندازی معلوم معین کنیم که مطلوب ماست، آن اتفاق نمیافتد. بنابراین سازوکارها را باید مناسب و بر اساس این ارزشهای اسلامی ـ ایرانی تعیین و راهاندازی کرد تا اتفاق بیفتد. پیشرفت علمی و اقتصادی غرب نیز در همین زمینه بوده است. شاید نتوان انکار کرد که غرب در این چند سال اخیر به لحاظ اقتصادی، توان مادی و به لحاظ علمی جلو رفته است. بالاخره غرب علمدار پیشبرد علم در علوم تجربی و تکنولوژی است و از نظر توان مادی و اقتصادی و درآمدی خیلی پیشرفته است. اگر کمی به این پیشرفت علمی و اقتصادی دقت کنیم، خواهیم دید که ناشی از یک سازوکارهایی در غرب است. اگر سیر این تحولات را نگاه کنیم میبینیم پایههای این سازوکارها در سالها قبل ریخته شد مثلاً در قرن شانزدهم یک تحول و نوآوری در عقاید مسیحیت ایجاد شد. لوتر وقتی که علیه کاتولیکها و عقاید آنها قیام کرد و مسائل جدیدی را مطرح کرد، یک سری تحولات فکری در آنجا ایجاد کرد و خود آن تحولات مکانیزمهایی را فعال کرد، از طرفی دیگر در نظام سیاسی آنها لاک و منتسکیو یک تحولاتی ایجاد کردند که ساختار نظام سیاسی آنها چگونه باشد. در تحولات و تفکرات اقتصادی، آداماسمیت اقدام به وضع مبانی کرد و سازوکارهایی را فعال کرد. از قرن شانزدهم و از وقتی که بحث رهایی از کاتولیک مطرح شد تا وقتی که نظام سیاسی آن ایجاد شد، تا وقتی که آداماسمیت در اواخر قرن هجدهم مکانیزم بازار و رقابت را مطرح کرد؛ این تحولات یکی بعد از دیگری مکانیزمهایی در آن سازمانها راه انداخت که منجر به اختراع صنعتی و ایجاد کارخانجات شد، به کشتیرانی و توسعه بازارها انجامید و سپس مسائل مدیریتی ایجاد شد، علوم مدیریت و اقتصاد رشد کرد و غرب را به جایی رساند که الان از نظر قدرت اقتصادی و قدرت علمی جلودار است، ما به جنبههای اخلاقی و ارزشی آن کار نداریم ولی در آن دو جبهه که میخواست جلو برود قطعا پیشگام است.
وقتی به این جنبههایی که در آن شکل بود نگاه کنیم، میبینیم چند حوزه است که با هم در تعامل بودهاند. مثلاً تحول فکری و فرهنگی ایجاد شده و آن تحول فکری باعث تحول سیاسی، تحولات اقتصادی و تفکر اقتصادی شده و این دو مرکز توسعه علمی قرار گرفته است، و این حوزههای مختلف در نظام اجتماعی به طور مرتب با هم در تعامل بوده و این مجموعه را به جلو بردهاند.
اکنون هم میشود سازوکارهای درون هر کدام از این حوزهها را تبیین کرد که چه بوده است و هم میتوان به سازوکارهایی که تعامل بین اینها را ایجاد میکند، فکر کرد و ببینیم چه مکانیزمی بوده است بدون اینکه یک شخص خاص در غرب پرچمدار پیشرفت علمی و اقتصادی آنها شود؛ این سیستم حرکت خود را شروع کرده و ادامه داده است؛ صرفنظر از اینکه چه کسی حکومت کرده و چه کسی حکومت نکرده است. مثل اینکه یک ماشین حرکت کرده و به راه افتاده است که میتوان به مکانیزمهای درون آن ماشین نگاه کرد و دید که در این حوزهها، این مکانیزم و این ماشین چگونه کار کرده و جلو رفته است؟ ما منطبق بر ارزشها و فرهنگ خودمان، باید دنبال کشف همین ماشین باشیم، دنبال کشف این سازوکارها باشیم که جامعه ما را جلو میبرد. اگر بخواهیم باید در یک مسیر به سمت چشمانداز و به طور موفقیتآمیز حرکت کنیم تا آن چشمانداز تحقق پیدا کند و جامعه مطلوب ما را به وجود آورد.
من به کوتاهی در مورد این تحولاتی که رخ داده، صحبت میکنم سپس به سراغ مکانیزمهایی میروم که ممکن است در جامعه خودمان به آن فکر کنیم بدون اینکه قصدم این باشد که بگویم این مکانیزمهایی که من معرفی میکنم، مکانیزمهای نهایی و کاملی است که باید روی آن کار کرد. من میخواهم بگویم نگرش باید اینطور باشد تا آن ماشین توسعه و پیشرفت اسلامی ـ ایرانی را راه بیاندازیم و این ماشین به حرکت دربیاید. در هر حال، در غرب همانطور که ملاحظه میکنید این تحولات فکری و فرهنگی، نظام اعتقادی و نظام سیاسی و نظام اقتصادی آنها تغییر کرد و این منجر به انقلاب علمی و صنعتی شد و به توسعه اقتصادی ـ اجتماعی انجامید، آموزش و پژوهش را اضافه کردند و هر کدام از اینها با یکدیگر در تعامل شد یعنی آموزش و پژوهششان، نظامها و ترتیبات اقتصادی آنها را تکمیل کرد، انقلاب علمی و صنعتی آنها را به پیش برد، توسعه اقتصادی و اجتماعی آنها را به لحاظ سازمانی و به لحاظ روشها تکمیل کرد و اینها پابهپای هم و در تعامل با یکدیگر مجموعه را به جلو بردند. مثلاً در نظام اعتقادی، وقتی کلیسای کاتولیک حاکم بود یک اصولی داشت و مخالف خواستِ چیزی بیشتر از حداقل لازم برای زندگی بود و معتقد بود اگر کسی این کار را انجام دهد، دارد دنیاپرستی میکند یا تفکر و تفحص در چارچوب اعتقادات کلیسا محدود بود، کلیسا یک چارچوبی تهیه میکرد و میگفت تحقیق و تفحّص باید در این چارچوب باشد و خارج از این ممنوع است یعنی ذهن را محدود میکرد و یا مخالف تجارت مادی برای سود بود، تجارت را به عنوان یک عمل شیطانی ضروری مطرح میکرد که یک سری از نیازهای خاص فقط رفع شود. بیتوجهی به دنیا و توجه به آخرت را خیلی تبلیغ میکرد، بیتوجهی به سود و تمرکز به بندگی را توصیه میکرد، مخالف بهرهخوری بود، کار را کفاره گناهان به حساب میآورد یعنی کار چیزی مطلوب و مقدس نبود، تلاش پسندیده نبود، سودجویی در تجارت، فکر مردم را از خداوند به طرف سود میبرد و از بندگی به طرف ابتکار عمل میبرد و از تواضع به فعالیت منحرف میکرد.
این اصول فکری بود که کاتولیکها آن را تبلیغ میکردند و نه تنها تبلیغ، بلکه آن را اعمال میکردند و تخلف از آن را نیز به نوعی مجازات و محدود میکردند، این تحول با مارتینلوتر و عدهای دیگر به اصول اعتقادی دیگری تبدیل شد، آنها مخالف ریاضت در این دنیا بودند، به اصطلاح به کوشش تقدس بخشیدند و فعالیتهای دنیوی کار پسندیدهای بود، و معتقد بودند کار هر کسی فراخوانی از سوی خدا برای فعالیت است و خداوند به کسانی کمک میکند که به خودشان کمک کنند، اگر چه کار و تلاش مقدس است ولی مصرف زیاد مذموم است، انسان را تشویق میکردند که ثروت تولید کند ولی زیاد مصرف نکند، در توبه از طریق کلیسا و پرداخت جریمه برای گناهان را نمیپذیرفتند و به طور خلاصه یک فضای جدید اعتقادی ایجاد کردند که در این فضای جدید اعتقادی، مکانیزمهای کار و تلاش و ایجاد ثروت پسندیده تلقی شد، یک سری مکانیزمهای فعالیت و تولید ثروت راه افتاد، ولی زیادهروی در مصرف را مذموم کردند و در نتیجه پسانداز، سرمایهگذاری و توسعه تشویق شد، این یک مبنای اعتقادی بود در حالی که آن تفکر قبلی تعدادی از مکانیزمها را متوقف میکند، یعنی کار و تلاش بیشتر از آن حدی که نیاز داری به درد نمیخورد و گناه است و دیگری میگوید کار و تلاش و تولید ثروت خوب است ولی زیاد مصرف نکن. این دو فضا و پاردایم مختلف ذهنی است که منجر به فعالیتهای مختلف میشود و در نتیجه تشویق به فعالیتهای فکری و عملی، تقدس کار و فعالیت در جهت تولید ثروت، مسئولیت کنترل و جهتگیری صحیح بر عهده خود فرد است تا به فراخوان الهی برای کار مفید پاسخ دهد، تولید مازاد و ایجاد سود به عنوان یک رحمت خداوندی بود، مذموم بودن تجملگرایی و مصرف بیش از نیاز متعارف مطرح شد، افزایش پسانداز، سرمایهگذاری با فعالیت و تولید زیاد از یک سو و عدم مصرف زیاد از سوی دیگر، اتفاق افتاد و آزادی تفکر و فعالیتهای علمی و تسریع اکتشافات و اختراعات روی داد و در نتیجه یک سری از مکانیزمها آزاد شد.
در نظام سیاسی نیز، در قرون وسطی حق الهی برای پادشاه بود، حکومت، حکومت اشرافی لردها بود، قدرت دنیوی کلیسا بود، بردگی بر اساس تولّد اتفاق میافتاد، تسلط عده معدودی بر اکثریت و تئوری ماکیاولی برای حکومت، حکومت بر پایه زور و فریب و بر اساس ترس از حاکم، حکومت بر فرض بد بودن همه و احتمال خیانت از طرف آنها مطرح بود، این مسائل در چارچوب نظام سیاسی جدیدی مطرح شد که تساوی در برابر قانون، برقراری عدالت بر اساس قانون، برخورداری از حقوق شهروندی برای همه، حاکمیت منطق و دلیل بر حکومت، ایده حکومت با جمهوریت با رضایت مردم را مطرح کرد.
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت بردار، تاریخ انتشار:10فروردین1398 ، کدخبر: - : www.bordar-ensani.ir