شعار سال: امروز حتي اگر بخواهيم، هم سخت است که
کودکان و مسئله کودکي برايمان مهم نباشد. طبق آمارها، در حال حاضر کودکان صفر تا
چهارساله بزرگترين برش جمعيتي کشورمان را تشکيل ميدهند. از کودک که حرف ميزنيم
بيدرنگ پاي پدر و مادر، مربي، معلم و افراد مختلف خانواده که در مواقعي مراقبت از
اين کودکان خردسال برعهدهشان قرار ميگيرد، هم به ماجرا باز ميشود. مجموعه اين
افراد ما را به عدد درخور توجهي ميرساند: بيش از 20 درصد از جمعيت ايران. هر کدام
از اين افراد شغلي دارند و بسته به اندازه سازمان، مؤسسه يا شرکتي که در آن کار ميکنند،
با تعداد بيشتري از افراد تعامل دارند. وقتي از اين زاويه به مسئله نگاه کنيم، همه
چيز حول محور کودکي به هم گره ميخورد؛ سرويسهايي که براي کودکان در نظر گرفته ميشود،
فضاهايي که براي تجربهکردنشان وجود دارد يا مواد مصرفي يا اسباببازيهايي
که دارند.
نسبت کسبوکارها و پرداختن به دنياي کودکي را ميشود در اين دو دسته
کلي خلاصه کرد: يا کودک به طور مستقيم مخاطب سازمان موردنظر است يا آن سازمان تعداد
زيادي نيروي کار دارد که زندگيشان، دغدغههايشان و تلاشهايشان به کودکان گره
خورده است. کودک و خانودهاش براي هر کسبوکاري که کارکنان خيلي زيادي دارد يا بر
اساس استراتژي بازاريابياش گروه بزرگ و متنوعي از افراد جامعه را هدف قرار داده
است، يک ذينفع کليدي محسوب ميشود. مخاطبي که يا مستقيم ميشود از آن کسب درآمد
کرد يا با در نظرگرفتنش به عنوان يک عنصر مهم در جذب مخاطب، کسبوکار مورد نظر را
توسعه داد. درک ميکنم ضرورت
درآمدزايي مهمترين اولويتي است که هر کسبوکار براي خودش در نظر گرفته است. همه
ميدانيم افزايش فروش و رسيدن
به اهداف سازمان بدون داشتن پرسنل بهرهور ممکن نيست. شغل هر کدام از ما با زندگيمان
گره خورده و چيزي که در خانه تجربه ميکنيم، مستقيما در روحيه، انگيزه و توانمان
براي ايفاي نقش شغلي مؤثر است. فضاي خانواده و نحوه تعاملش با فرزندان شرايط روحي
و عملکرد شغلي کارکنان را مستقيما تحت تأثير قرار ميدهد. حمايت بجا، اصولي و هدفمند
مدير سازمان از اينکه کارکنانش رابطه باکيفيتي با همسر و فرزندانش داشته باشد و
اوقات فراغت غني را تجربه کند، مستقيما به اين معناست که براي رشد کسبوکارش
سرمايهگذاري کرده است. اينگونه احساس تعلق افراد به شغل و سازمانشان نيز بيشتر
ميشود و بهرهوريشان بالاتر ميرود.
در اين ميان مهم است که براي پيونددادن کودکان به کسبوکاري که داريم،
از همراهي يک مشاور متخصص استفاده کنيم؛ کسي که کودکان، ويژگيها و نيازهايشان را
بشناسد، با فرايند طراحي تجربه مخاطب آشنا باشد، راه برقراري تعامل باکيفيت با
خانوادهها را بشناسد و در يک کلام، بتواند تجربه لذتبخش و ماندگاري ايجاد کند.
طراحي يک خروجي باکيفيت بدون مطالعه قبلي درباره سبک رفتاري مخاطبي که برايش طراحي
ميکنيم، ممکن نيست. پيداکردن ايدههايي که به اين هدف کمک کند، کار سادهاي است؛
به هزاران هزار بروشور دارو و محصولات غذايي و بهداشتي، اطلاعات چاپشده روي جعبه
دستمال کاغذي و برشتوک و کيکها و تنقلات، بطريهاي آب معدني، شير و انواع نوشيدنيها
که همين حالا توليد ميشود، فکر کنيد. نکته مهم اين است که نحوه پيادهسازي اين ايدههاست
که نياز به تخصص دارد. فرايند طراحي بدون اينکه مخاطبمان را بهدرستي بشناسيم و
نيازها و دغدغهها و چالشهايش را بفهميم، هرگز به يک خروجي رضايتبخش نخواهد
رسيد. سازمانهاي بزرگ منابع و امکانات زيادي دارند و همين حالا هم برنامههايي را
به اين هدف اختصاص ميدهند. آنها براي کارکنانشان دوره برگزار ميکنند، به مناسبتهاي
مختلف به آنها هديه يا اقلام مصرفي ميدهند، و... . مسئله مهم بهرهورکردن اين
اقدامات فعلي و کشف فرصتهايي است که مديران سازمانها از آنها غفلت ميکنند. هر
سازمان بزرگي بخشهاي مختلفي مثل تحقيق و توسعه، تبليغات، برندينگ، منابع انساني و
روابطعمومي دارد. هر کدام از اينها با حضور يک مشاور متخصص ميتوانند براي اهميتدادن
به کودکي در آن سازمان همراستا شوند؛ چه هدف افزايش درآمد باشد، چه اداي مسئوليت
اجتماعي و چه ارتقاي کيفيت اقدامات فعلي.
کودکي از جهات مختلف براي برندينگ سازماني نيز موضوع جذابي است. بچهها
به خاطر روحيه لطيف و ذات کنجکاوشان جذابيت زيادي دارند. والدين اين دهه حاضرند
براي رفع نيازهاي فرزندانشان هزينه و انرژي و زمان قابل توجهي صرف کنند و اهميتدادن
به کودکي در فضاي تبليغات يک کسبوکار هم نوعي ارزش مثبت اجتماعي و انساني شناخته
ميشود. خانوادهها قطعا از مراجعه به مکان يا استفاده از محصولي که احساس کنند از
پيش براي خودشان و کودکشان برنامه دارد راضي خواهند بود و اين روش پربازده و مؤثري
براي تبديلکردن آنها به مشتريان وفادار هر برند است. ايجاد تجربه خوشايند براي
اين گروه به رونق کسبوکار کمک ميکند و باعث ميشود تصوير خوشايند و باکيفيتي از
برندتان در ذهن مخاطب شکل بگيرد. اما بهرهبردن از اين ظرفيت غني و شگفتانگيز خودبهخود
ممکن نميشود. سازمانها نياز دارند براي شناختن مخاطب و نيازهايش، تدوين استراتژيهاي
کارآمد براي جذب آنها و همراستاکردن محصولات و خدماتشان با اين موارد، به اصول
طراحي مخاطبمحور بيش از پيش توجه کنند.
من دغدغه کسب درآمد و افزايش گستره خدمترساني به مخاطبان هر سازمان را
ميفهمم. اين را هم درک ميکنم که همه ما ميخواهيم با صرف کمترين هزينه، به
بيشترين تغييرات مثبت دست پيدا کنيم. پژوهشهاي جامعي مثل مطالعه طولي کودکي در
ايران/پاورقي به ما ميگويد که خانوادههاي ايراني از فقر چه نوع بازيها و
تعاملاتي در محيط خانه رنج ميبرند. حالا طراحي يک فعاليت ساده بازيگونه بر اساس
اين کمبودها و البته بوم منحصربهفرد هر شهر را مقايسه کنيد با ايدههاي دمدستي و
همگانياي که معمولا اول از همه به ذهنمان ميرسند و فورا به سمتشان ميرويم؛
جعبههايي که به يک بازي دوز يا نقطهگذاري بسنده ميکنند يا مثالهايي ديگر که
حتي آثار مخربي براي فرايند رشدي کودک دارند. يا پيام نامناسبي را به او منتقل ميکنند
يا اساسا ظرفيت سرگرمي و رشددهندگي ندارند. مثالي ميزنم: يک شرکت بزرگ توليد
دستمال کاغذي را تصور کنيد که روزانه ميليونها جعبه از محصولاتش در سراسر کشور به
فروش ميرسد. بعيد ميدانم کسي از ما پس از تمامشدن دستمالها جعبهاش را روانه
جايي جز سطل زباله كند. حالا تصور کنيد در يک فرايند طراحي مخاطبمحور، براي اين
جعبهها کاربرد جديدي تعريف کنيم تا بتوانند پس از مصرف به يک اسباببازي براي
کودک تبديل شوند و در سادهترين لحظههاي روزمره، فرصتي براي رشد، يادگيري و
سرگرمي کودک فراهم کنند. اين مثال را ميتوان به ابعاد مختلف هر کسبوکاري تعميم
داد. هر مجموعهاي براي محصولاتش تبليغ ميکند، به مناسبتهاي مختلف براي کارکنانش
هديه ميخرد، براي ارتقاي سلامت روان و بهرهوري کارکنانش دورههاي آموزشي برگزار
ميکند و... . در اين بين، هنر تفکر طراحي اين است که اين کاربردهاي فعلي را با نياز
و ذائقه ذينفعان کسبوکار ما– در اينجا
کودکان و افراد بزرگسال پيرامونشان – پيوند
بزند و ارزش افزوده جديدي توليد
کند.
کودکان امروز، نيروي کار آينده هر کشور را ميسازند و کيفيت هر جامعه
در گرو کيفيت پرورش کودکانش در نخستين سالهاي کودکي است. سازمانهاي بزرگ چه براي
رسالت اجتماعيشان دنبال موضوعي ارزشمند و جذاب بگردند، چه در پي افزايش توليد و
ارتقاي بهرهوري کارکنانشان باشند و چه بخواهند مستقيما در حوزه خدمات و محصولات
کودکان فعاليت کنند، پرداختن به سالهاي اوليه کودکي يکي از بهترين انتخابهايي
است که پيشرويشان قرار دارد.
اکنون که سال جديد آغاز شده فرصت مغتنمي است تا براي کارآمدکردن سياستهاي
کلي کسبوکارمان، به کودکي و ظرفيتهاي بيشماري که در آن نهفته است جديتر فکر
کنيم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 18 فروردین 98، شماره: 3396