چرا خانوادههای امروزی ارتباط و وابستگی شدیدی با رسانههای دیجیتال دارند؟
مشکلات پیش روی خانوادهها در شبکههای اجتماعی چیست؟
چرا فرزندان ما بیش از حد وابسته به وسایل الکترونیکی و دستگاههای هوشمند شدهاند؟
راه حل کنترل این مشکلات در خانوادهها چیست؟
چگونه به فرزندانمان یاد دهیم از این وسایل به درستی استفاده کنند؟
دلیل حرف نشونی بیش از اندازه فرزندان از والدین در این موضوع چیست؟
و غیره.
سوالاتی که در بالا گفته شد، عمده سؤالاتی است که والدین و خانوادهها با آن روبهرو میشوند و ذهن همه خانوادهها را به خود مشغول کرده است. اما واقعا جواب این همه سوال چیست؟
متأسفانه خانواده در کجای این سرزمین یاد گرفتهاند که نحوه صحیح این ابزارها و فضاهای اجتماعی چیست؟
دقیقا مشکل از یک شکاف دانشی است. شکافی که قبل از بهوجود آمدن ابزار باید پر میشد ولی رشد شدید این وسایل و شبکههای اجتماعی فرصتی را برای آگاهی به مردم نگذاشت.
اما هنوز هم دیر نشده است.
سرعت رشد این ابزارها و شبکهها به حدی زیاد است و روز به روز نوآوری جدیدی وارد این دنیا میشود که هر زمان و هرمکان که این آگاهی شروع شود، قابل قبول است.
منظور از سواد رسانهای چیست؟
به بیان ساده سواد رسانهای یعنی داشتن آگاهی از مزایا و معایب رسانه.
یعنی این آگاهی را داشته باشیم که در کجا و چه زمانی بتوانیم از خوبیها و مزایای آن استفاده کنیم و در کجا و چه زمانی بتوانیم از معایب و شر آن در امان باشیم.
حدود 25 الی 30 سال پیش، بچه 15 سالهای وجود نداشت که دانش و مهارتی را بلد باشد در صورتیکه والدین آن بلد نباشند. اما الان چی؟ آیا همین حکم برقرار است؟!؟!
البته اگر جمله را برعکس کنیم الان 100% برقرار است!!
در این دوره حتی وقتی مشکلی برای گوشیهای هوشمند یا ابزارهای دیگر ما به وجود میآید فرزندمان میگه :”بده من تا درستش کنم، تو بلد نیستی!”.
الگو برداری فرزندان:
فرزندان تا حدود بسیار زیادی از رفتار و گفتارهای والدین خود و اطرافیان خود الگو برداری میکنند.
در واقع این نکته در همه جای دنیا ثابت شده است که آدمها در زندگی شبیه 5 نفری میشوند که با آنها بیشترین ارتباط را دارند.
یعنی دقیقا انسان برآیند رفتاری نزدیکترین افراد که با آنها تعامل بیشتری را دارد به عنوان الگوی رفتاری خودش انتخاب میکند.
اگر واقع بینانه به این موضوع نگاه کنیم، در اطراف فرزند ما آن 5 نفر یعنی :
پدر، مادر، خواهر یا برادر و دوستان.
وقتی در این دنیا تمامی افراد سرشان در گوشی خودشان است و فرزند نمیداند که هر یک چه کار مهم و یا غیر مهمی را با آن انجام میدهد، خودش هم تصمیم میگیرد این کار را انجام دهد.
در این هنگام وقتی فرزند را از استفاده از این ابزارها منع کنید، آیا او قبول میکند؟!
پس داشتن این توقع که حرف والدین را که صرفا فقط حرف است و حتی خودشان هم به آن عمل نمیکنند را به هیچ عنوان نخواهند پذیرفت.
حرفی که کودک با خود میزند این است:
” بابام که سرش تو گوشیشه، مامانمم که همش داره چت میکنه، منم برم سراغش ببینم شاید واقعا برای منم همین کار بهتره!”
اگر اینترنت را قطع کنید و یا بر سر استفاده زیاد از این ابزار و دستگاهها با فرزندان خود دعوا کنید، اصلا تبلت آنها را جلو چشمشان خورد و خاکشیر کنید و در سطل زباله بریزید هیچ فایدهای ندارد!
این موارد همه و همه فقط صورت مسئله را پاک میکند و هیچ یک راه حلی برای این مشکل نیست.
درمانگاه این مشکل:لایک
یکی از راههای درمان این مشکل این است که علاقه و نیازهای فرزندان را کشف کنید. به آنها اجازه دهید در فضاهای دیگری نیز دنبال علاقه و فعالیت دلخواه خودشان باشند.
در واقع به عنوان والدین باید شرایطی را فراهم کنند که برنامه جایگزینی برای فرزندان خودشان داشته باشند.
به این جمله خوب فکر کنید:
” اگر اوقات فراغت فرزندانتان را خودتان پر نکنید، آنها خوب بلد هستند چطوراین زمان خالی را پر کنند.”
اجازه دهید کاری را انجام دهند که همان اندازه برای آنها لذت بخش است.
اگر فرزند شما خوب نقاشی میکند یا خط خوبی داره و یا هنر و ورزشی را ماهر است به او افتخار کنید.
حس خوب خودتان را به او منتقل کنید و او را حسابی تشویق کنید.
مدام برای او لایک بفرستید تا در آینده به دنبال لایکهای مجازی اطراف خود نباشد.
اگر کودک در خانواده مورد لطف و محبت قرار نگیرد در آینده این لطف و افتخار را سایرین طلب میکند.
کسانی که حتی او را نمیشناسند. این یعنی فاجعه ای بزرگ در مسیر زندگی او.
و به یاد داشته باشید که ما جزئی از رسانه شدیم و نه رسانه جزئی از زندگی ما!
کاری سختتر از تربیت آدمیزاد نیست!
به امید موفقیتهای روز افزون همه ما
سمیرا اثنی عشری
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از سایت خبری تین تک ، تاریخ انتشار: فروردین 1398 ، کدخبر:-www.teentech.ir ،