پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۰۰۴۳۰
تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۲:۴۸
در سوانح ناگهانی مثل زلزله، ترومای روانی حادثه، یادآوری‌ها و ضربه‌زایی حادثه بیشتر است و به همین دلیل، حادثه‌دیدگان چنین حوادثی بیشتر گرفتار شوک می‌شوند اما بعید می‌دانم امروز در ایران، کسی بر اثر سیل اخیر دچار شوک شده باشد در حالی که در سرپل‌ذهاب، در بم و حتی در ورزقان به دلیل ناگهانی بودن حادثه، ما شوک را دیدیم. تا یک هفته دیگر، وقوع سیل در ایران یک‌ماهه می‌شود و همچنان اخبار از خطر وقوع سیل در بسیاری مناطق جنوب و شمال غرب کشور می‌گوید. در تصاویری که عکاسان خبری در این روزها از استان‌های سیل‌زده ثبت کرده‌اند،لبخندها معدود است. ما که در پایتخت نشسته‌ایم، نمی‌دانیم اگر قرار بود سفره هفت‌سین ما هم، ترکیبی از گل و لای و ریشه درختان جاکن‌شده و بقایایی با خاطره خانه و باتلاقی از سازه‌های تخریب ‌شده باشد، آیا قادر به لبخند بودیم؟

شعار سال: تا یک هفته دیگر، وقوع سیل در ایران یک‌ماهه می‌شود و همچنان اخبار از خطر وقوع سیل در بسیاری مناطق جنوب و شمال غرب کشور می‌گوید. در تصاویری که عکاسان خبری در این روزها از استان‌های سیل‌زده ثبت کرده‌اند،لبخندها معدود است. ما که در پایتخت نشسته‌ایم، نمی‌دانیم اگر قرار بود سفره هفت‌سین ما هم، ترکیبی از گل و لای و ریشه درختان جاکن‌شده و بقایایی با خاطره خانه و باتلاقی از سازه‌های تخریب ‌شده باشد، آیا قادر به لبخند بودیم؟

لبخند، اولین واکنش یک انسان در تقابل با حادثه است. انسانی که قادر به لبخند نیست، بخش مهمی از عواطف و احساسش، در جریان مواجهه با یک حادثه، تحلیل رفته. این لبخند به هر قیمتی باید بازگردانده شود. مشروط بر اینکه علت ضعف همان عصب باریک که به دنبال واکنشی عاطفی و هیجانی، گوشه‌های لب‌مان را بالا می‌کشد و لبخند می‌سازد، پیدا شود. امواج سیل که زمین گلستان، خوزستان، لرستان و ایلام را غرق کرد، زندگی مردم را با خود برد، و حالا، کار دشواری در پیش است تا دوباره چهره این مردم، به لبخند گشوده شود.

فرید براتی‌سده؛ روانشناس و معاون مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور که تجربه 16ساله ارایه مداخلات روانی و توانمند‌سازی برای زلزله‌زدگان بم، دشت سیراخور، زرند و سرپل‌ذهاب را کنار سایر مسوولیت‌های خود دارد و خود را آماده می‌کند که تا چند روز دیگر، سیل‌زدگان خوزستان را هم در نتایج این تجربیات سهیم کند، در گفت‌وگو با «اعتماد» از الفبای اقداماتی می‌گوید که می‌تواند در آینده‌ای نه‌چندان دور و البته، نه‌چندان نزدیک، لبخند را، هر چند کمرنگ و محو، دوباره به لب‌های هموطنان جنوب و شمال و غرب ایران بازگرداند.

**با توجه به تجاربی که شما در ارایه خدمات روانشناختی به آسیب‌دیدگان حوادث طبیعی دارید، آسیب روانی بعد از وقوع سیل چه تفاوتی با صدمات و تالمات روحی روانی پس از زلزله دارد؟

واکنش انسان‌ها به بلایای طبیعی به چند عامل بستگی دارد؛ یکی از این عوامل، گستره منطقه حادثه دیده است. زلزله معمولا یک منطقه، یک شهر، یک ایالت یا حداکثر دو استان را در برمی‌گیرد اما تاثیرات عمده در یک منطقه خودش را نشان می‌دهد. زلزله سال 96 سر‌پل‌ذهاب در استان‌های مختلف احساس شد اما تخریب عمده در شهر سر‌پل‌ذهاب و منطقه ازگله و حاشیه مرز اتفاق افتاد. حیطه تاثیرات زلزله معمولا محدودتر است بنابراین پاسخ‌های روانشناختی هم تحت تاثیر همین محدودیت خواهد بود اما در سیل، حیطه گسترده‌تر است و مناطق مختلفی تحت تاثیر قرار می‌گیرند.

عامل دوم، میزان خسارت‌های جانی و مالی است. مایملک و اموال مردم، نمادهای زندگی عادی است که وقتی از بین می‌رود، انگار زندگی افراد از بین رفته و زندگی‌شان را در هم شکسته و از دست رفته می‌بینند چون سیل همه‌ چیز را با خود می‌برد. عامل سوم اینکه پس از وقوع زلزله، زمین خشک است و ما با زمین ثابت و مستقر مواجهیم. در زلزله سرپل‌ذهاب یا بم با وجود شدت بالای زمین‌لرزه و تعداد زیاد مرگ و میر اما زمین مستقر بود و می‌توانستیم امکانات ببریم اما در سیل به خصوص سیل اخیر که با این ابعاد در کشور و در استان‌های لرستان و خوزستان و گلستان و ایلام جاری شده، زمین ‌تر است. ما در فرهنگ خودمان می‌گوییم همه‌ چیز را آب برد.

این اصطلاح، یک استعاره است؛ استعاره‌ای از اینکه هیچ چیز ثبات ندارد و هیچ‌ چیز خشک نیست و این شرایط از نظر روانشناختی بسیار بسیار تنش‌زا و ضربه‌زاست. اما معمولا واکنش‌های مردم و رفتارهای هیجانی نسبت به سیل یا زلزله، تفاوت زیادی ندارد چون مردم، بلایای طبیعی را کار خدا می‌دانند اما در سوانح و بلایای انسان‌ساز مثل سقوط هواپیما یا ریزش پل و جنگ و تلفات جانی ناشی از آن معمولا با خشم و پرخاشگری نسبت به مسببان این اتفاقات مواجه هستیم. البته در ایران و در این ایام به دلیل فعالیت فضای مجازی یا به دلیل عملکرد سیاسی، یا عملکرد مخالفان داخلی و خارجی، یا حتی به دلیل سوءمدیریت و سوءتدبیر، سیل اخیر که یک حادثه طبیعی بوده در حال تبدیل به یک حادثه انسان‌ساز است چون حجم خشم و عصبانیت و پرخاشگری مردم افزایش یافته و در حال هدایت به سمت دستگاه‌های دولتی است که این اتفاق بسیار جدید و حتی یک استثنا در جریان وقوع یک حادثه طبیعی است.

علاوه بر این به دلیل شدت بالای سیل اخیر و دربرگیری گسترده آن و همچنین از دست رفتن خانه و اسباب زندگی ساکنان بسیاری از مناطق به نظر می‌رسد که با از هم گسیختگی شبکه‌های فامیلی و خانوادگی مواجهیم چون هر خانواده، تامین نیازهای اولیه خود را دنبال می‌کند و امکان حمایت‌های فامیلی و خانوادگی وجود ندارد که از این بابت، من این شرایط را با وضعیت زلزله‌زدگان بم مقایسه می‌کنم. سال 82 و پس از وقوع زلزله بم در مصاحبه‌ای که با من داشتید این نکته را یادآور شدم که زلزله، شبکه‌های فامیلی و خانوادگی را از بین برده و حالا با شهری مواجهیم که فاقد بافت حمایتی و مشوق برای آغاز دوباره زندگی است.

به همین دلیل هم پیامدهای روانشناختی بم شدیدتر و طولانی‌تر شد و شوک ناشی از این حادثه هم بسیار زیاد بود. امروز با همین شرایط در برخی مناطق سیل‌زده مواجهیم. به این معنا که بافت حامی فامیلی و شبکه‌های ارتباطی خانوادگی از بین رفته و حمایت‌ها هر چه هست، مردمی هستند که از بیرون می‌آیند. البته این حمایت‌های بیرونی خیلی خوب است اما از منظر روانشناختی، فقدان شبکه فامیلی و خانوادگی می‌تواند مسائل افراد درگیر با سیل را تشدید کند.

**در حادثه سیلاب اسفند 97 و طی 3 هفته گذشته در مواردی، ستاد بحران یا مرکز مسوول در استان یا شهر در معرض سیل با استناد به پیش‌بینی‌های سازمان هواشناسی به مردم هشدار داده بود که خانه‌هایشان را ترک کنند و به نقاط امن و مرتفع بروند. بنابراین در برخی مناطق، مردم خانه و زندگی‌شان را رها کردند و از ارتفاعات شاهد جاری شدن سیل و تخریب زندگی‌شان بودند اما خودشان سالم ماندند. در زلزله چنین اتفاقی نمی‌افتد چون سیستم‌های هشداردهنده در کل دنیا هنوز در این حد پیشرفت نکرده که بتواند نیم ساعت یا یک ساعت پیش از وقوع زمین‌لرزه اطلاع‌رسانی کند بنابراین، مردم ناگهان با شوک تخریب مواجه می‌شوند. پس از وقوع زلزله کرمانشاه بسیاری از زلزله‌زدگان به من می‌گفتند که با هر پس‌لرزه دوباره خاطره تلخ زلزله برایشان زنده می‌شود. آسیب‌های روانی در چنین شرایطی چقدر متفاوت می‌شود؟ مواجهه با حادثه به دنبال دریافت هشدار و مواجهه با حادثه به دنبال بی‌خبری و وقوع ناگهانی؟

تفاوت عمده میزان آسیب روانی در برخی سوانح انسان‌ساز و بلایای طبیعی، ناظر بر بطئی بودن حادثه یا وقوع ناگهانی آن است. زلزله و حتی حوادثی همچون سقوط هواپیما، ناگهان رخ می‌دهد اما وقوع توفان و سیل و حتی قحطی معمولا بطئی‌تر است و کندی وقوع حادثه، باعث افزایش سازگاری حادثه‌دیدگان با ایام و نتایج پس از حادثه می‌شود.

در سوانح ناگهانی مثل زلزله، ترومای روانی حادثه، یادآوری‌ها و ضربه‌زایی حادثه بیشتر است و به همین دلیل، حادثه‌دیدگان چنین حوادثی بیشتر گرفتار شوک می‌شوند اما بعید می‌دانم امروز در ایران، کسی بر اثر سیل اخیر دچار شوک شده باشد در حالی که در سرپل‌ذهاب، در بم و حتی در ورزقان به دلیل ناگهانی بودن حادثه، ما شوک را دیدیم. هر چه حادثه ناگهانی‌تر باشد، شوک و یادآوری و ضربه‌زایی بیشتر است و قدرت تمرکز و توافق افراد با شرایط حال کاهش می‌یابد و صحنه‌های حادثه در خواب و بیداری به یادشان می‌آید در حالی که در حوادث بطئی همچون وقوع سیل این آسیب‌های روانی کمتر است و البته در افزایش قدرت سازگاری حادثه‌دیدگان یا حتی افراد در معرض وقوع حادثه هم تاثیرگذار است.

**در طول 3 هفته گذشته 26 استان درگیر باران‌های سیلابی بودند ولی بنا بر اعلام رسمی 10 استان از بابت تلفات جانی و مصدومیت‌ها و تخریب زیرساخت‌ها بیش از سایر استان‌ها آسیب دیدند و البته این 10 استان چندان تشابه فرهنگی یا حتی قومیتی با یکدیگر ندارند. بنا بر اعلام سازمان بهزیستی کشور و وزارت بهداشت، تیم‌های اورژانس اجتماعی و کارشناسان سلامت روان به استان‌های سیل‌زده اعزام شده و مداخلات روانشناختی را آغاز کرده‌اند. شما با توجه به تجربیاتی که در مداخلات روانشناختی برای زلزله‌زدگان دارید، مهم‌ترین نیازهای سیل‌زدگان؛ آنهایی که تلفات جانی و مصدومیت نداشتند و فقط خانه و زندگی‌شان تخریب شده، آنها که خانه‌شان سالم مانده اما زیرساخت‌های شهر و منطقه تابعه‌شان از بین رفته و همچنین خانواده‌های سوگوار قربانیان سیل؛ به خصوص قربانیان سیل شیراز که شاهد غرق شدن افراد خانواده در جریان سیل بودند را چه می‌دانید؟

متاسفانه اغلب استان‌های متاثر از سیل، استان‌های مرزی هستند که البته به لحاظ بافت فرهنگی و قومیتی هم چندان با یکدیگر تجانس ندارند. در ارایه خدمات در چنین شرایطی باید دو اصل مهم مدنظر باشد. اصل اول اینکه هر مداخله‌ای باید مستدل و هدفمند باشد و مبادا کاری به عنوان مداخله روانی اجتماعی انجام بدهیم که دلیلی برای انجام آن نداشته باشیم. اصل مهم‌تر اینکه هر مداخله‌ای باید منطبق با شرایط فرهنگی آن محیط و آن جامعه باشد.

ممکن است بعضی اوقات، افرادی مرتکب مداخلاتی شوند که به پدیده موسوم به فاجعه دست دوم یا فاجعه مضاعف منجر شود و البته امروز برخی اقدامات مسوولان هم، فاجعه مضاعف را دامن زده است. از آنجا که استان‌های مرزنشین ما، اغلب، استان‌های فقیرتر هستند، اولین اقدام، به خصوص در مناطقی که زیرساخت‌های شهری هم تخریب شده، تامین مایحتاج روزمره سیل‌زدگان است. ممکن است در معمولان یا پلدختر، یک بیل برای کنار زدن گل و لای از اطراف چادر محل اسکان یک خانواده سیل‌زده، مهم‌ترین نیاز آن خانواده باشد. آب آشامیدنی، غذا، محل استقرار، وسایل بهداشتی، پوشاک و حتی محلی برای قضای حاجت، اینها نیازهای اولیه و اولویت‌هاست که تامین همین اولویت‌ها می‌تواند احساس آرامش را به افراد القا کند.

در شرایط فعلی، روان‌درمانی یا ارایه مشاوره، نیاز امروز این مردم نیست اما یک پتو و یک بطری آب معدنی می‌تواند به ایجاد آرامش و کاهش تنش و اضطراب منجر شود. بعد از تامین نیازهای اولیه می‌توانیم افرادی را که بیش از سایرین دچار آسیب‌های روانی شده‌اند و از ضربه فاجعه آزار می‌بینند، شناسایی کرده و به مراکز تخصصی ارجاع دهیم. به خصوص خانواده متوفیان باید دوره معمول و 4 ماهه سوگ را در کنار بستگان و روانشناسان و مشاوران سپری کنند چون حتما دچار شوک هستند و مواجهه با یک حادثه ناگهانی آن هم در ایام نوروز و ایام شادی، ترومای روانی حادثه و یادآوری آن را تشدید می‌کند. زمان، بهترین تسلی و تسکین است اما بعد از 4 ماه اگر شدت سوگواری‌شان فروکش نکرد باید برای دریافت خدمات تخصصی و سطح بالای بهداشت روان ارجاع شوند.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری جمهوری اسلامی تاریخ انتشار 20 فروردین 98، کد خبر: 83270328، www.irna.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین