شعار سال: آتشسوزي و فروريختن بخشهايي از کليساي
نوتردام پاريس بازتاب گستردهاي در تيتر اول بسياري از رسانههاي خبري جهان داشت.
اين بازتاب خبري وسيع بدون شک به دليل جايگاه ويژه اين بناي ثبتشده در ميراث
جهاني و در حافظه جمعي ساکنان دهکده جهاني است. بناها و سايتهايي با معروفيت
جهاني در کشورهاي مختلف هم به عنوان يک پتانسيل اقتصادي بالا براي توسعه گردشگري
مطرح بوده و هم حفاظت و تقويت آنها به چالشي براي اين کشورها تبديل شده است. کشور
ما ايران نيز با داشتن بيش از 20 اثر تاريخي ثبتشده در فهرست جهاني يونسکو از کشورهاي
مطرح در اين ليست است. اين آثار هم به دليل اهميت تاريخي و هم به دليل
فراجغرافياييبودنشان علاوه بر کارکرد اقتصادي ميتوانند نقش بزرگي در همبستگي ملي
و تقويت حس تعلق به مکان در شهروندان ايجاد کنند. آمادگي براي مواجهه با حوادث
احتمالي و پيشبيني تمهيدات لازم براي مديريت صحيح آن و تابآوري در صورت وقوع
حوادث پيشبينينشده، بسيار ضروري است. مروري بر چگونگي حادثه بهوجودآمده در
نوتردام پاريس ميتواند درسهايي را براي مردم، روشنفکران، هنرمندان و مسئولان
کشور داشته باشد. نوشته زير روايت و تحليلي است از آنچه در شامگاه دوشنبه 15 آوريل
و روزهاي پس از آن در کليساي جامع شهر پاريس اتفاق افتاد.
ساعاتي که کليساي نوتردام در آتش ميسوخت گويي هيچکس نميتوانست باور
کند که اين شاهکار معماري گوتيک که 850 سال پيش بنا شد، در دوره جنگهاي صدساله فرانسه
و انگليس دوام آورد و تکميل شد، به استقبال رنسانس رفت، از انقلاب فرانسه عبور
کرد، کمون پاريس و جنگهاي اول و دوم جهاني را از سر گذراند، در قرن بيستويکم، در
چند ساعت در برابر دوربينها و چشمهاي حيرتزده عابران و گردشگران آتش بگيرد،
بسوزد و فروبريزد. بياحتياطي يا حادثه در يک کارگاه مرمت متأسفانه امر محتملي
است، اما تبديلشدن يک اغماض يا ناکارآمدي در يک کارگاه مرمت به تخريب بنايي با
اين درجه از اهميت، بسيار تأسفباراست. کليساي جامع پاريس با رقم بالاي هشت ميليون
بازديدکننده در سال رکورددار بناي هدف گردشگران در اروپاست.
برج ناقوس نوتردام که در آتشسوزي 15 آوريل 2019 فروريخت، فقط يک
شاهکار معماري نبود که با ارتفاع نزديک به صد متر طي قرون متمادي عنوان مرتفعترين
عمارت شهر را داشت. اين بنا يک شاهد بيبديل بود که در قرون وسطا و در اوج قدرت و
شکوه کليساي کاتوليک متولد شد، از تجمع سربازان شاهان مقتدري چون فرانسواي اول و
لويي چهاردهم تا گردنزدن لويي شانزدهم در انقلاب فرانسه تا رژه سربازان آلمان
نازي را در جنگ جهاني دوم نظاره کرده بود. با رمان ويکتور هوگو، نويسنده شهير مکتب
رمانتيک فرانسه جهاني شده بود، هوسمان فرماندار معروف ناپلئون سوم و مأمور بازسازي
شهر در قرن نوزدهم، بخش زيادي از خانههاي جزيره سيته را صاف کرده بود تا برايش
ميدانگاه ايجاد کند و ويوله لودوک، معمار و نظريهپرداز معروف در حوزه مرمت آموزههاي
مرمت شهرياش را در اين عمارت تجسم عيني بخشيده
بود.
چگونگي، زمان شروع و روند خاموشکردن آتش
بنا بر گزارش رمي هيتز Rémy Heitz دادستان پاريس،
نخستين زنگ هشدار آتشسوزي (آلارم) در ساعت 18:20روز دوشنبه 15 آوريل به صدا
درآمده است. بلافاصله پس از اين زنگ، تخليه
کليسا صورت گرفته اما آتشي مشاهده نشده است. زنگ
دوم در ساعت 18:50 به صدا درآمده و در همان زمان آتش به سرعت به بخش زيادي از سقف
و بعد از آن برج ناقوس سرايت کرده است. سازه سقف کليسا به طول صد متر تماما از چوب
بلوط ساختهشده به جنگل شهرت دارد که دليل آن بريدن و استفاده از درختان 24 هکتار
جنگل بلوط در زمان ساخت کليسا، در قرن سيزدهم ميلادي است. در ساعت 19:50 يعني يک
ساعت بعد از گسترش آتش، برج ناقوس يا فلش La
flèche که ارتفاع آن 93متري از سطح زمين بود، در ميان تنورههاي
آتش به خاکستر تبديل شده و فرو ميريزد. در اولين ساعات شب و با نزديکشدن آتش به دو
برج واقع در نماي اصلي نگراني از فروريختن آنها افزايش مييابد.
بنا بر نظر ژان کلود گاله Jean-Claude Gallet فرمانده
بريگاد آتشنشاني در ساعت 22:50 است که آتشنشانها از نجات دو برج واقع در نما و
سازه کلي کليسا مطمئن ميشوند. در ساعت 10 صبح 16 آوريل، آتشنشانها اعلام ميکنند
که آتش به طور کامل خاموش شده است. نکتهاي که در مورد مديريت و روند خاموشکردن
آتش در کليساي جامع پاريس بايد يادآور شد، اين است که نوتردام مانند همه ساختمانهايي
که پذيراي عموم هستند تابع پروتکل ويژهاي براي تخليه سريع افراد و داراي سيستم
آتشخاموشکني (اطفاي حريق) مجهز داخلي است. بخشي از اين پروتکل بهخوبي اجرا شده
است: به گفته آندره فينو André Finot، مسئول
ارتباطات کليساي نوتردام پس از اولين زنگ هشدار (آلارم) که در ساعت 18:20 به صدا
درآمده، هزارو 500 بازديدکننده در مدت دو، سه دقيقه از کليسا خارج شدند.
اما بخش ديگر پروتکل که عبارت از شناسايي محل احتمالي شروع آتشسوزي
(که باعث روشنشدن اولين زنگ هشدار شده) و خاموشکردن آتش در نقطه شروع، به دلايل
نامعلومي کار نکرده. وقتي براي بار دوم و در ساعت 18:50 زنگهاي هشدار به صدا
درآمده، فرصتي براي خاموشکردن زبانههاي آتش که به دليل چوبيبودن سازه سقف و برج
ناقوس بهسرعت فراگير شدند، نبوده است. يکي از محورهاي اصلي انتقاد متوجه اين قسمت
است که انتظار ميرود در گزارشهاي آينده روشن شود. آتشنشانهاي پاريس البته تلاش
خارقالعادهاي را حتي به قيمت بهخطرانداختن زندگي خود انجام دادند: بعد از چند
ساعت تلاش و با وجود تخريب و فروريختن سقف و برج ناقوس، توانستند با عمليات از
داخل بنای دو برج واقع در طرفين نماي اصلي و نيز کليت سازه کليسا شامل ديوارها، ستونها،
پشتبندها، گالريها، سالن اصلي و ...را نجات دهند. بااينحال انتقادهايي به
کمبود تجهيزات آتشنشاني براي عمليات در ارتفاع بالا وجود دارد. البته برخي از اين
انتقادها به نحوه عمل آتشنشانها مانند استفادهنکردن از روش آبپاشي از طريق هوا
که به وسيله رئيسجمهور آمريکا هم بيان شده، زياد وارد نيست. رهاکردن چندين تُن آب
از ارتفاع بالا به دليل ويژگيهاي يگانه اين بنا و تبعات احتمالي آن براي سازه،
نميتوانست راهحلی پذیرفتنی باشد. بهعلاوه قرارگيري بنا در مرکز يک شهر پرتراکم هرگونه
استفاده از اين روش را به دليل خطراتي که براي همسايگان اين بنا داشت، نميتوانست
روش مقبولي براي خاموشکردن آتش باشد.
جمعآوري کمک براي مرمت و بازسازي کليسا
درباره جمعآوري کمک براي مرمت و بازسازي کليسا بايد يادآور شد که آتشسوزي
کليساي جامع پاريس، موجي از همبستگي را به وجود آورد که بهسرعت از مرزهاي فرانسه
فراتر رفت. بلافاصله صندوقي براي واريز کمکهاي افراد تشکيل شد؛ اما نکته درخورتوجه
در جمعآوري کمکها استقبال زياد ثروتمندان مشهور و برخي شرکتهاي فرانسوي است که
گويا نوعي مسابقه بخشندگي در بين آنها به راه افتاده است.
ثروتمندان، مديران و صاحبان شرکتهاي بزرگ و افراد مشهور فرانسه در
اعلام کمک به مرمت و بازسازي از يکديگر سبقت گرفتند:
تا به امروز اسم برنار آرنو Bernard Arnault ثروتمندترين فرد
فرانسه و چهارمين ثروتمند دنيا با قول کمک 200 ميليون يورو در صدر فهرست کمککنندگان
قرار دارد. در رده بعدي خانواده پينو François-Henri Pinault با
قول صد ميليون يورو کمک قرار دارد. شرکت نفتي توتال نيز اعلام کرده که صد ميليون يورو
کمک خواهد کرد. پس از اينها نيز شرکتهاي ديگر از 10 ميليون يورو تا کمتر از يک
ميليون در ردههاي بعدي کمککنندگان قرار دارند. شرکتها و ثروتمندان خارج از
فرانسه نيز قولهايي را براي کمک به مرمت و بازسازي کليسا دادهاند. مدير شرکت اپل
هم قول کمک داده؛ اما مقدار آن را هنوز اعلام نکرده است.
اين گشادهدستي ثروتمندان و شرکتها البته خالي از بحث و انتقاد نبود:
برخي اين گشادهدستيها را بهعنوان فرصتي براي تبليغ از طرف اين شرکتها و ثروتمندان
آنهم در دورهاي که اقتصاد سرمايهداري متأخر يا نئوليبراليسم با انتقادات زيادي
در جامعه فرانسه، بهويژه از طرف «جليقهزردها» روبهرو است، ميدانند. برخي نيز
به استفاده ابزاري از اين کمکها براي معافيت مالياتي تاختند. اين انتقادها تا
جايي پيش رفت که برخي از اين ثروتمندان و مديران شرکتها ناچار شدند اعلام کنند که
از اين کمکها بهعنوان ابزاري براي کاهش و جايگزينی ماليات استفاده نخواهند کرد و
ماليات شرکتهایشان را پرداخت خواهند کرد.
درسهايي براي مواجهه با فاجعههاي بزرگ
با وجود آنکه انتقادگرايي از ويژگيهاي عمومي جامعه فرانسه است، در
حادثه آتشسوزي کليساي جامع، آن چيزي که از ساعات شروع حادثه تا به امروز که يک هفته
از ماجرا ميگذرد، مشهود است، بيشتر اعلام همبستگي و سعي در درک ابعاد ماجرا و کمک
به ترميم خسارات ناشي از اين اتفاق بوده تا انتقاد از عملکرد دستاندرکاران. اين
امر را شايد بتوان نشاندهنده نوعي بلوغ در رفتار شهروندان فرانسوي و بهويژه
آنهايي که صدايشان برد بيشتري دارد، دانست.
هرچند سؤالهاي زيادي درباره چرايي بهوجودآمدن اين حادثه، نقصان در تمهيدات
پيشبينيشده و نيز چگونگي و مدتزمان لازم براي بازسازي قلب پاريس باقي است؛ اما
آن چيزي که از نحوه واکنش عموم مردم، افراد مشهور، سلبريتيها و مديران جامعه در
مواجهه با اين حادثه به چشم ميخورد، تبديل يک فاجعه عظيم به يک فرصت بيبديل براي
توجه بيشتر به ثروتهاي فرهنگي است که ميتواند درسهاي زيادي را براي جامعهاي
مثل جامعه ايران که همانند جامعه فرانسه برخوردار از تعداد درخورتوجهي آثار شاخص
معماري و شهرسازي و ثروتهاي فرهنگي است، داشته باشد.
زماني ويکتور هوگو در رمان معروف خود با عنوان «نوتردام پاريس» با
عباراتي اينچنين در پي نجات کليساي جامع از تخريب تدريجي بود:
«هر دوره زماني لايه خود را بر روي بنا اضافه ميکند، هر گروهي از
انسانها اثر خود را بر روي عمارت بر جاي ميگذارند، هرکسي سنگ خود را اضافه ميکند،
بيدسترها اينگونه ميسازند، زنبورها اينگونه ميسازند، انسانها اينگونه ميسازند.
برج بزرگ بابل هم بسان کندويي اينگونه بالا رفته.»
اکنون حدود 200 سال بعد از اين اثر جاودانه ادبي براي نجات اين شاهکار معماري
بايد منتظر ماند و ديد که اثر معماران و مرمتگران قرن بيستويکم بر روي اين شاهد
850ساله شهر چگونه خواهد بود: آيا نتيجه کار آنها بهمثابه کار اوژن ويوله لودوک
Eugène Viollet-le-Duc و ژان باتيــست لاســـو آ
Jean-Baptiste Antoine Lassus بازسازي کاملا
وفادار به کيفيت اصلي بنا خواهد بود يا اينکه آنها نقشي متفاوت را بر
اين بوم کهنه رقم خواهند زد.
* نويسنده مطلب داراي دکتراي طراحي شهري از دانشگاه پاريس
غربي نانتر لادفانس، عضو هيئت علمي دانشگاه بوعلي سينا و استاد مدعو دانشگاه کنام CNAM پاريس (دانشگاه ملي هنر و تکنيک) فرانسه
و پژوهشگر همکار در لابراتوار لاديس
LADYSS فرانسه است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 3 اردیبهشت 98، کد مطلب: 3409