پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۱۶۶۰۴
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۰
اینک وظیفه ما برای رئیسی در برابر مردم فقط تبلیغ او نیست! چون نسبت خود رئیسی نیز با مردم تغییر کرده و اینک در نقش یک خدمتگذار و پاسخگو به ملت قرار گرفته است.البته رئیسی با شیبی قابل توجه از محبوبیت در یک جناح سیاسی در کشور فراتر رفت و به یک چهره محبوب اجتماعی نیز تبدیل شد. آغاز این روند از آستان قدس تا انتخابات ریاست جمهوری 96 و علی رغم همه تخریب‌ها کسب آرای قابل توجه 16 میلیونی نشان می دهد که او از محدود شخصیت های انقلابی است که در فاصله کوتاهی تبدیل به یک چهره محبوب اجتماعی با این حجم وسیع شده است.

شعار سال: بی شک یکی از عالی‌ترین تحولات مدیریتی کلان کشور، تغییر ریاست قوه قضاییه بود که هم به لحاظ جایگاه و هم به لحاظ شخصیت اجتماعی وسیاسی آقای رئیسی آن را جذاب تر نیز کرد. رئیسی پس از انتصاب در آستان قدس و با مجموع اقدامات بزرگ و انقلابی که از خود به نمایش گذاشت، نسبتش با جریان انقلابی و جناح سیاسی اصولگرا نیز دچار یک تغییر بزرگ شد. او تقریبا به یکباره تبدیل به یک چهره بسیار محبوب و الگو شد و این روند تا انتخابات ریاست جمهوری 96 به اوج خود رسید.

البته رئیسی با شیبی قابل توجه از محبوبیت در یک جناح سیاسی در کشور فراتر رفت و به یک چهره محبوب اجتماعی نیز تبدیل شد. آغاز این روند از آستان قدس تا انتخابات ریاست جمهوری 96 و علی رغم همه تخریب‌ها کسب آرای قابل توجه 16 میلیونی نشان می دهد که او از محدود شخصیت های انقلابی است که در فاصله کوتاهی تبدیل به یک چهره محبوب اجتماعی با این حجم وسیع شده است.

نکته جالب اینکه با انتصاب وی به ریاست قوه قضاییه نیز این روند نه تنها متوقف نشده بلکه گسترده تر نیز شده است. شاید به نوعی همین گسترش محبوبیت نیز بود که پس از ریاست بر قوه قضاییه حتی بخش های زیادی از جناح اصلاح طلب کشور نیز از ریاست او استقبال کم سابقه ای کردند! مهمترین آورده این سرمایه اجتماعی نیز برای رئیسی این بود که بسیاری این پشتوانه مردمی را برای تحول در قوه قضاییه در زمان ریاستش بسیار موثر می دانند.

در این میان از زمان مشغول شدن رئیسی در آستان قدس، انتخابات ریاست جمهوری 96 و بعد از آن و اینک چندماه پس از گذشت ریاستش بر یکی از مهمترین ارکان جمهوری اسلامی، موضع فعالین سیاسی و فرهنگی جریان انقلاب و همچنین موضع احزاب و گروه های اصولگرا حمایت کامل از آقای رئیسی بوده است. موضعی که البته با عملکرد امیدوارکننده رئیسی پس از آغاز ریاست رسمی بر قوه قضاییه بیش از پیش درستی آن تایید شده است. رئیسی پس از ریاست بر قوه قضاییه اولا دارای یک برنامه جدید مورد تایید برای این نهاد است که تاکنون چند بار مورد تعریف و تایید رهبری نیز قرار گرفته است- و دوما خیز رفتار مدیریتی او نیز نشان می دهد که تحول در قوه قضاییه و بهبود عملکرد این رکن مهم انقلاب را جدی در حال پیگیری است.

اما سوال اساسی این است که آیا موضع جریان انقلابی کشور با آقای رئیسی نباید تغییراتی داشته باشد؟ آیا همین موضع صرفا حمایتی باید در دستور کار باشد؟ آیا پس از مسئول شدن و ریاست وی بر یکی از مهمترین ارکان حاکمیتی کشور، نسبت جریان انقلاب با وی نیز نباید دچار تغییراتی بشود؟!

در ابتدا باید تصریح کنم که به اعتقاد نگارنده موضع حمایتی از آقای رئیسی باید حتی بیشتر تقویت شود تا قوه قضاییه به سرمایه اجتماعی بیشتر از اکنون دست پیدا کند و برای اجرایی عدالت تقویت شود و دست بزرگانش برای برخورد با مفسیدن دچار لرزش نشود. اما باید تصدیق کرد که موضع صرفا حمایتی در حال حاضر موضع جامع و کاملی نیست. رئیسی اینک یک مسئول اجرایی است و وظایفی بزرگ و ماموریت های بزرگی دارد که عملکرد درستش به این وظایف و ماموریت در بهبود وضعیت انقلاب و مردم تاثیر مستقیم دارد.

از سوی او اینک وضعیتش در قبال انقلاب و مردم طبیعی است که با دوران انتخابات و حتی خادمی آستان قدس تفاوت های جدی دارد. به معنای دیگر تغییر نقش رئیسی در جمهوری اسلامی خود به خود سبب تغییر برخی نسبت های او با جریان انقلابی و مومن کشور نیز می شود!

یک مثال ساده این است که نسبت جریان انقلابی برای رئیسی در ایام تبلیغات و انتخابات ریاست جمهوری، شناساندن صحیح و دفاع از سوابق و اقدامات گذشته و تبلیغ او بود. اما اینک وظیفه ما برای رئیسی در برابر مردم فقط تبلیغ او نیست! چون نسبت خود رئیسی نیز با مردم تغییر کرده و اینک در نقش یک خدمتگذار و پاسخگو به ملت قرار گرفته است.

به نوعی جریان انقلاب که معرف رئیسی به جامعه بوده نیز در طول همین مساله در موضع پاسخگویی قرار گرفته است. اگر امروز به اصلاح طلبان انتقاد میکنیم که مسئولیت معرفی و تبلیغ آقای روحانی در برابر مردم را بپذیرند، خودمان نیز نباید به این آفت مبتلا شویم.

بنابراین جریان انقلابی برای پاسخگویی رئسی به انتظارات و مطالبات مردم نباید بی تفاوت باشد. ساده تر آنکه الان جریان انقلابی کشور فقط نباید عملکرد آقای رئیسی را به مردم منتقل کند بلکه باید مطالبات و انتظارات و صدالبته انتقادات مردم را نیز به آقای رئیسی انتقال بدهد. زیرا در موضع نقش دینی خود نسبت به عموم جامعه باید مطالبه گر، مطالبات مردم و به دنبال جلب رضایت آنها نیز باشد.

از سوی دیگر اساسا نسبت و نقش شخص رئیسی با انقلاب نیز دچار تغییراتی شده است. رئیسی اینک رئیس یکی از ارکان اجرایی انقلاب است و مرتبا عملکرد او باید انقلاب را تقویت و به تکامل آن کمک کند.

بنابراین انقلاب و خدمت و دفاع از مطالبات و جلب رضایت مردم دو رکن اساسی هستند که هر فردی در هر جایگاهی با آن ذو سنجیده می شوند و نه یالعکس .

در هر صورت، همین نسبت های جدید نیز گاهی باید ما را از تبلیغ و حمایت صرف فاصله داده و آقای رئیسی بسیار محترم و انقلابی- را در این نسبت جدید نیز مرتبا رصد کرده و صریح‌تر از قبل بسنجیم!

اما رهبر انقلاب در دیدار با مسئولین و کارکنان قوه قضاییه یک مطالبه از رئیس قوه قضاییه به نوعی مطرح کردند و آن تحول دستگاه قضایی به نحوی که طی مدتی برای مردم ملموس باشد! می توان گفت این مطالبه به نوعی بزرگترین مطالبه رهبری از دوران جدید قوه قضاییه است. خب اینک وظیفه ما در برابر این مطالبه رهبری چیست؟ بسیار طبیعی است که موضع جریان انقلابی و جناح اصولگرا در کشور باید موضع مطالبه تحول از قوه قضاییه آنهم با تبصره مدت زمانی مشخص! از آقای رئیسی و دیگر مسئولین این نهاد مهم باشد.

حال اگر افراد و جریانی موضع خود را صرفا حمایت افراطی از آقای رئیسی قرار داده باشد، می توانند، هم مطالبه شدن با رهبری در برابر دوران جدید قوه قضائیه باشد؟! قطعا نه! البته اینجا یک مغالطه را نیز باید پاسخ داد و آن اینکه مطالبه ماتعی برای ادامه حمایت از آقای رئیسی نیست بلکه به نوعی مراقبت و تکمیل کننده آن است. همانطور که اگر آقای رئیسی اقداماتی در جهت تحول در قوه قضائیه برمی دارند آنجا اتفاقا موضع باید حتما حمایتی و اتفاقا از نوع شدید آن باشد! اما اگر اقدامات آقای رئیسی برای تحول کوتاه یا ناکافی یا کند و یا خدای نکرده اشتباه بود، اینجا موضع به ثواب نزدیکتر، اول مطالبه و در صورت کوتاهی در ادامه تبدیل به انتقاد می شود!

اما همه اینها نوشته شد تا چند نتیجه مهم ذیل را بتوانم بگیریم:

الف: موضع عموم جریان انقلابی کشور باید آنقدر به تکامل نزدیک بشود که نسبتش از اشخاص عبور و به اصل انقلاب و در نظر گرفتن کمک به تکامل انقلاب بخوانید تحقق گام دو- و جلب رضایت و گسترش خدمت به مردم نزدیکتر شود. وگرنه هر طیفی از انقلاب در یکی از شخصیت های ارزشی کشور، متوقف خواهد شد.

ب: کمک و حفاظت از اشخاص خوب و انقلابی کشور فقط حمایت و تبلیغ از آنها نیست بلکه گاهی گوشزد کردن ضعف ها و پیگیری مطالبات انقلاب و مردم کمک بزرگتر به آنها خواهد بود. همچنانکه آقای رئیسی یکی از سرمایه های کشور و انقلاب هستند و حمایت و البته مراقبت از او تواما برای جریان انقلابی کشور، تکلیف آور است.

ج: مطلوب دانستن همه عملکرد فرد مورد علاقه مان در هر شرایطی ، هم عقلایی نیست و هم انسان و جامعه را از بسیاری تکالیف دیگر نسبت به خود آن فرد دور می کند. وقتی امام جامعه برای مردم حق نظارت و انتقاد بر خود قائل است، قطعا این نقش مردم نباید برای مسئولین کشور تضعیف شود. کوتاهی و یا تضعیف در نظارت جمعی در کشور درباره مسئولین، بخشی از مشکلات امروز را به همراه داشته است. خوبست جریان انقلابی کشور مطالبات مردم و نظارت بر مسئولین را اول از شخصیت های مورد علاقه خودشان شروع کنند و این ان شاالله به سلامت بیشتر و پاک ماندن جریان انقلابی و اشخاص مورد علاقه آن تواما کمک خواهد کرد.

ذ: اما در مورد شخص آقای رئیسی اینک در چه مرحله ای هستیم ادامه حمایت، آغاز نقد عملکرد یا مطالبه گری؟! عملکرد آقای رئیسی تاکنون حمایت جریان انقلابی را لازم کرده است، درباره نقد عملکرد نیز، هنوز چون در مراحل اولیه ریاست ایشان هستیم، قطعا انتقادات جامع و راهبردی از ایشان غلط است ولی باب انتقادات کوچک و روزمره! از خود ایشان و یا اطرافیانش قطعا می تواند باز باشد. اما درباره مطالبه گری، یک مطالبه بزرگ از طرف رهبری تحول در قوه قضائیه- عملا وجود دارد. البته با این تبصره که اکنون این مطالبه باید با تشویق و ترغیب و حمایت از تحقق آن و در نظر گرفتن زمان و محدودیت وچالش های پیش رو! همراه باشد. دقیق تر آنکه مطالبه گری تحول قوه قضائیه نیز نباید با هیاهو، انتقادات سبک و بی مورد، سیاسی کاری و حتی به بهای تضعیف جایگاه ریاست قوه همراه شود. یادمان نیز نرود که تحول در دوران جدید قوه قضائیه با ریاست آقای رئیسی جای امیدواری بسیار دارد و رهبری هم در اینباره امیدواری شان را بیان کرده اند. بنابراین انتقادات احتمالی از آقای رئیسی و قوه قضائیه نباید به روح امیدواری ایجاد شده ضربه وارد کند و این مهمترین مساله در ملاحظات ماه های اولیه است. ضمنا رهبر معظم انقلاب به نوعی سرفصل های مطالبه گری برای تحول در قوه را مشخص کرده اند؛ اجرای سند آماده شده‌ی تحول بدون تأخیر، زمان دار بودن اقدامات برای تحول، اولویت پرداختن به مفسذین داخل قوه قضائیه، انتصابات دقیق، آورده های جدید برای دستکاه قضا، اخلاق در برابر متهم و شاکی، قاطعیت، سخت گیری در برابر مفسیدن ، احیای حقوق عامه، داشتن گوش شنوا در برابر مردم، رفتار حکیمانه، داشتن راهکارهای خلاقانه برای بهبود سیستم و...

خلاصه آنکه به نظر می رسد که مطالبه گری برای "تحول قوه قضائیه" به همراه ادامه حمایت عاقلانه از آقای رئیسی بیش از هر گزینه مشخص دیگری اینک در اولویت است و دیگر موارد در سرفصل بعدی است ولی فراموش کردن کامل آن موارد نیز به تکلیف و بصیرت نزدیک نیست.

***پی نوشت: صحبت از آقای رئیسی صرفا یکی از مصادیق مهم محل تذکر بود و نه صرفا تمرکز بر او. ضمن اینکه جایگاه اجتماعی و سیاسی و به خصوص ریاست رئیسی بر یکی از ستونهای جمهوری اسلامی نیز اقتضا می کند که اگر قرار است مواردی برای جریان انقلابی کشور درباره افراد مورد علاقه شان یادآوری شود از افرادی همانند آقای رئیسی و یا امثال او شروع شود!

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری جهان نیوز، تاریخ انتشار 6 تیر 98، کد خبر: 692084، www.jahannews.com

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین