شعار سال: دهم شهریورماه 1398 برابر است با نخستین
سالروز درگذشت احسان یارشاطر، ایرانشناس بزرگ. او، بنیانگذار و مدیر دانشنامه
ایرانیکا بود و در 98 سال عمر پربها خویش، خدمات بسیاری را به تاریخ، فرهنگ و تمدن
ایران و ایرانی عرضه داشت.
درباره این خدمات و خصوصا دانشنامه ایرانیکا و سرنوشت آن پس از فقدان یارشاطر
با داریوش بوربور، مشاور رشتههای معماری و شهرسازی دانشنامه ایرانیکا، به گفتوگو
نشستهایم.
آقای بوربور که سالهاست در حوزه مطالعات ایرانشناسی فعالیت میکند و
از نویسندگان و همکاران دانشنامه ایرانیکا است، از او درباره آشنایی خود با احسان
یارشاطر پرسیدیم.
پدرم ارتباط تنگاتنگ و دوستی عمیق با دانشوران، متفکران و
دانشگاهیان زمانه خود داشت که از آن جمله میتوانم به، علی اکبر دهخدا، بدیعالزمان
فروزانفر، محمد معین، مهدی بیانی، پرویز ناتل خانلری، علیاصغر حکمت و رضازاده شفق
اشاره کنم. در تعطیلاتی که در دوران تحصیلات خارج از کشور به ایران بر میگشتم،
افتخار شرکت در محفل این بزرگان که در منزل پدری تشکیل میشد را داشتم. در یکی از
این سفرها بود که برای نخستینبار، احسان یارشاطر را در منزل خودمان در جمعی از
ایرانشناسان و زبانشناسان سرشناس دیدم. او در آن زمان جوانی ۳۰ ساله بود و هنوز به شهرت نرسیده بود،
اما گویا پدرم به باسوادی او پی برده بود و آینده درخشانی را برایش پیشبینی میکرد
و به همین علت او را همراه استادان بزرگ دیگر به خانه خود دعوت کرده بود. این
نخستین مواجهه من با یارشاطر بود که البته به علت اختلاف سنی و نیز تفاوت زمینه
تحصیلیمان به مراوده خاصی منجر نشد. با این حال، وقتی در دوران پس از انقلاب به
طور گسترده مشغول مطالعات ایرانشناسی شدم، روی همان سابقه دوره نوجوانی و دوستی
یارشاطر با پدرم، ارتباط نزدیکی با او پیدا کردم. البته در برخی موارد هم اختلاف
سلیقههایی داشتیم، منجمله نامیدن ایران و یا ایرانی با نامهای «Persia» و
«Persian» که من با آن مخالف هستم، ولی این اختلاف نظرها هیچگاه خدشهای
در دوستی ما نگذاشت.
کمی درباره اهمیت احسان یارشاطر در حوزه مطالعات ایرانشناسی صحبت کنید.
شهرت یارشاطر بیشتر به خاطر دانشنامه ایرانیکاست و حق هم همین است، چون
این دانشنامه را میتوان یک کار منحصربهفرد در سطح جهانی دانست، اما خدمات او به
ایرانیکا محدود نمیشود و کارهای بسیار بزرگ و مفصل دیگری نیز انجام داده است. یکی
از اقدامات ارزنده و مفید او، کارهایش در حوزه ویراستاری بوده است. او اولین کسی
بود که روش ویراستاری علمی مدرن را بهصورت گسترده در ایران بنیانگذاری کرد. از
جمله اینکه پس از اتمام تحصیلاتش در لندن و بازگشت به ایران، در سال ۱۹۵۳ بنگاه ترجمه و نشر کتاب را تاسیس کرد که
شامل مجموعه کتابهایی میشد که از منابع معتبر تاریخ و فرهنگ ایران محسوب میشدند،
اما به شکل علمی امروزی ویرایش و تصحیح نشده بودند، برای ویرایش به استادان بزرگ سپرد
و مجموعه عظیمی از منابع تاریخی، ادبی و فلسفی را به شکل ویراسته علمی در اختیار
پژوهشگران قرار داد. همچنین در ترجمه منابع تاریخی از زبانهای گوناگون به زبان
فارسی و بالعکس کوشا بود. برای نمونه، تاریخ طبری را که از مهمترین منابع تاریخ
ایران است و در اصل به زبان عربی نوشته شده، به استادان محتلف سپرد و یک ترجمه
انگلیسی بسیار معتبر از آن را در 40 جلد آماده کرد.
نقش یارشاطر در ویراستاری و نگارش جلد سوم تاریخ هشت جلدی ایران
(دانشگاه کمبریج) و نیز گردآوری تاریخ ادبیات ایران به زبان انگلیسی در ۲۲ جلد، چه بود؟
در زمانی که تمدن، فرهنگ و ادبیات بسیار غنی ایران به شکل
بایسته به جهانیان معرفی نشده بود، یارشاطر نقش بزرگی را در این زمینه ایفا کرد و علاوه
بر مجموعه کتابهای مفصلی که به زبان انگلیسی تهیه کرد، بهطور پیوسته، سمینارهایی
را در دانشگاههای معتبر دنیا مانند دانشگاه لندن، پاریس، ییل و هاروارد
بنیانگذاری کرد که در آنها بلندپایهترین ایرانشناسان جهان جمع میشوند و نتایج
آخرین تحقیقات خود را عرضه میکنند. در واقع، باید بگوییم که یکی از
ویژگیهای یارشاطر، وسعت دید و گستره چشمگیر کارهای اوست. او از آن دسته
پژوهشگرانی نبود که کنج خانه بنشیند و چند کتاب و مقالهای را تالیف کند، بلکه
دیدگاه بسیار وسیعی نسبت به مطالعات ایرانشناسی داشت و با دعوت و یاری گرفتن از
سایر پژوهشگران، چه داخلی و چه خارجی، کارهای بزرگی را به انجام رساند.
کمی در مورد دانشنامه ایرانیکا صحبت کنید.
این کار حدود ده سال پیش از پیروزی انقلاب آغاز شد و تا جایی که اطلاع دارم،
هیچ کشوری در جهان، دانشنامهای به این گستردگی و دقت والا علمی ندارد. البته
دانشنامههای بزرگ و معتبری مانند بریتانیکا وجود دارند، اما به تاریخ و فرهنگ یک
کشور و ملت اختصاص ندارند، بلکه در مورد همه مسایل جهانی به نگارش درآمدهاند.
توجه داریم که موضوع ایرانیکا، تمدن، تاریخ و فرهنگ ایران بزرگ است، یعنی سرزمینهایی
که زمانی جزئی از قلمرو ایران بودهاند یا به هر طریق به تاریخ و فرهنگ ایران
وابستگی داشتهاند.
اینکه کسی بتواند دانشنامهای را به این وسعت و با این درجه از اعتبار
علمی آماده کند، بیش از همه بازمیگردد به دیدگاه وسیع احسان یارشاطر و نیز ارتباط
و آشنایی گسترده او با تقریبا همه استادان و پژوهشگران بزرگی که درباره تاریخ،
ادبیات، هنر، باستانشناسی، زبانشناسی، معماری، شهرسازی و سایر رشتههای مرتبط با
ایرانشناسی فعالیت داشتهاند. در اینجا باید یادآور شوم که همکاری افراد مختلف
با دانشنامه ایرانیکا و تالیف مقاله برای آن بههیچوجه جنبه اقتصادی و مالی
نداشته و ندارد، بلکه ناشی از عشق به تمدن و فرهنگ ایران و آگاهی از این نکته بود
که این کار خدمت بزرگی به فرهنگ و تمدن ایران است. از سوی دیگر، اعتبار علمی و
اخلاقی یارشاطر سبب میشد که وقتی برای تالیف یک یا چند مقاله به متخصصان مراجعه
میکرد، کمتر کسی به او نه میگفت. البته، همه کسانی که دعوت او را میپذیرفتند، میدانستند
که مقالههایشان باید در بالاترین سطح علمی-پژوهشی تالیف شود و مطابق با ضوابط
سختگیرانه علمی ویراستاری شود.
به نظر شما آینده
دانشنامه ایرانیکا پس از درگذشت احسان یارشاطر چگونه خواهد بود؟
چنانکه میدانیم، دانشنامه ایرانیکا یکی از بخشهای دانشگاه کلمبیاست،
زیرا احسان یارشاطر یکی از نخستین ایرانیانی بود که در دانشگاههای معتبر آمریکا
به عنوان استاد تمام وقت جذب شد. خوشبختانه در آنجا تشکیلاتی را برای دانشنامه
ایرانیکا پیریزی کرد که به نظرم میتواند ایرانیکا را که اکنون در میانه راه قرار
دارد، همچنان به جلو ببرد. شاید تعداد افراد ثابتی که در این تشکیلات فعالیت میکنند،
زیاد نباشد اما مدیریت و سیستمی که یارشاطر ایجاد کرد، خوب کار میکند و افراد
شاغل در آنجا، کار خود را با علاقه و بهدرستی انجام میدهند. تا جایی که میدانم،
ایرانیکا از نظر مالی نیز گرفتاری خاصی ندارد و به نظر من، کارها مانند گذشته
ادامه پیدا خواهد کرد. در اواخر زندگی یارشاتر به دلیل پیشرفت مریضی پارکینسون وی
اختلالات کوچک مدیریتی پیش آمده بود که خوشبختانه با مدیریت جدید استاد برجسته، پروفسور
التون دانیل (Elton Daniel)مجددا به روال
مطلوبی باز گشته.
از بهار سال ۱۳۸۹ میلادی،
ایرانیکا به صورت آنلاین و رایگان در اختیار عموم قرار گرفته است؛ یعنی هم مثل
گذشته نسخه چاپی دارد و هم به صورت آنلاین عرضه میشود و این امکان وسیعی را برای
آشنایی ایرانیان و غیرایرانیان با تاریخ، فرهنگ و تمدن ایران فراهمکرده.
احسان یارشاطر و داریوش بوربور، دفتر کار یارشاطر در ایرانیکا، نیو یورک، ۱۳۹۳ (عکس از داریوش بوربور)
و کلام آخر در مورد ویژگیهای
اخلاقی و شخصیتی احسان یارشاطر.
اول از همه، او آدم بسیار مردمداری بود و شاید به همین دلیل توانست که
افراد زیادی را به خود جذب کند و از عهده کارهای بسیار برجسته، مفید، بزرگ و ماندگار
برآید. از این گذشته، همواره طوری رفتار میکرد که مشوق افراد باشد و به قول
معروف، هیچ وقت در ذوق آنها نمیزد. همیشه پاسخ همه نامهها و ایمیلهای خود را
میداد و خیلی مواظب بود که روابط حسنهاش با حامیان دانشنامه، استادان و
کارشناسان ادامه پیدا کند. به افکار و عقاید دیگران احترام میگذاشت و از ورود به
مباحث بحثبرانگیز که ممکن بود باعث جریحهدار شدن احساسات دیگران بشود یا بیاحترامی
به افکار و عقاید آنها به شمار رود، خودداری میکرد. در خاتمه شخصیت یارشاطر را میتوان
در چند کلمه خلاصه کرد. شخصی بود با همت، با پشتکار، با دانش گسترده و بینش وسیع ولی
در واقع ویژگی بارز اصلی او، از خود گذشتگی کامل برای نیل به حدف و سادهزیستیاش
بود. او در یک آپارتمان خیلی معمولی در نیویورک زندگی میکرد و دفتر کارش آنقدر
کوچک بود که حرکت در آن، لابهلا آنهمه کاغذ و کتاب، به سختی صورت میگرفت.یادش
گرامی باد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی اسکان، تاریخ 10 شهریور 98، کد مطلب: 22408: www.eskannews.com