پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۶۴۴۰
تاریخ انتشار : ۰۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۴
بسیاری از شرکت‌های دانش‌بنیان مستقر در مراکز رشد دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های کشور مکانی برای اتصال شرکت‌های کوچک دانش‌بنیان و شرکت‌های بزرگ صنعتی است.
شعارسال: شرکت‌هایی که با امید تجاری‌سازی و استفاده موثر از سال‌ها انباشت دانش، توسط جمعی از محققان و دانشمندان تاسیس شده است. اتاقی در گوشه‌ای از یک ساختمان خالی از همه چیز، حس رهاشدگی و افسوس فرصت‌های از دست رفته، مجموعه دستاوردهای بسیاری از شرکت‌های مستقر در مراکز رشد است. گویی این شرکت‌ها و این افراد هرگز در این دانشگاه یا مرکز تحقیقاتی نبوده‌اند. باید تمام مسیر را یک تنه و با اتکا به دیوارهای بعضا نقاشی نشده یک مرکز رشد طی کنند و این یعنی پایان در نقطه شروع.

شرکت‌ها انگیزه‌ای برای حضور در مراکز رشد ندارند. نرخ شکست در این مراکز بسیار بالاست. این مراکز به نقطه جدایی تجاری‌سازی و موسسات مادر بدل شده است. این جدایی در تضاد آشکار با فلسفه رشد و مراکز رشد است. بخش زیادی از مطالعات در زمینه مراکز رشد نشان می‌دهد که یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت شرکت‌های دانش‌بنیان مستقر در این مراکز، ارتباط و حمایت مستمر موسسه مادر پس از قرارگیری این شرکت‌ها در مرحله رشد و تشکیل شرکت است. این حمایت‌ها، در کنار دارایی‌های انسانی و فناورانه موسسه، فرآیندهای پیش از شکل‌گیری شرکت و فرهنگ موسسه مادر، زیرساخت اصلی توسعه شرکت‌های برآمده از دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی را شکل می‌دهد. استمرار همکاری نزدیک پژوهشی و فناورانه میان موسسه مادر با شرکت زایشی پس از ایجاد شرکت از مهم‌ترین حمایت‌ها است. دانش و فناوری در حال تغییر است و هزینه تحقیق و توسعه زیاد. توان شرکت‌های دانش‌بنیان تازه تاسیس در بخش تحقیقات بسیار محدود است. بزرگترین کمک به این شرکت‌ها، فراهم آوردن محیط ادامه این همکاری است. اما ساختارهای دولتی حاکم بر موسسات دانشگاهی و پژوهشی، اجازه این همکاری را نمی‌دهد. از سوی دیگر موارد بسیاری وجود دارد که این شرکت‌ها و محققان فعال در آن در صورت استفاده از منابع سخت‌افزاری و نرم‌افزاری موسسه مادر، متهم به سودجویی و حتی دست‌اندازی به اموال بیت‌المال می‌شوند. بدیهی است که هیچ فرد دانایی با استفاده بی‌حساب و کتاب از اموال عمومی برای دستیابی به موفقیت در یک شرکت خصوصی موافق نیست، اما همین افراد دانا نیز هرگز با حمایت هدفمند و سازنده از این شرکت‌ها مخالف نیستند. توافق شفاف میان موسسه مادر و شرکت‌های زایشی جهت استفاده از منابع سخت‌افزاری و نرم‌افزاری موسسه مادر راه‌حل اساسی این مشکل است. همه چیز شفاف و در عین حال حامی توسعه و تجاری‌سازی فناوری.

سومین حمایت مهمی که موسسات مادر از شرکت‌های دانش‌بنیان در حال رشد خود می‌توانند انجام دهند رفع موانع حضور همزمان افراد کلیدی در شرکت‌های زایشی و موسسه مادر است. این موضوع برای اعضای هیات علمی بسیار کلیدی است. یک عضو هیات علمی تمام وقت و متعهد نمی‌تواند همزمان هم در موسسه مادر حضور پیدا کند و هم به توسعه فناوری و تجاری‌سازی در شرکت در حال رشد خود بپردازد. این یک تناقض بزرگ است؛ تشویق به ایجاد شرکت زایشی و عدم اجازه حضور در شرکت زایشی. سوال این است که هدف دولت‌ها نیز از تحقیقات چیست. آیا چیزی بیش از کاربرد نتایج این تحقیقات در رشد و پیشرفت جامعه است؟ به نظر می‌رسد خروجی شرکت‌های زایشی موفق نیز جز این نیست. پس در حقیقت، شرکت‌های زایشی در حال رشد نیز قطعه‌ای از همان پازل مربوط به فلسفه وجودی دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی است.

پس چگونه است که گذراندن ساعات مشخصی در قالب یک شرکت زایشی مستقر در مراکز رشد، به‌عنوان بخشی از مسوولیت یک عضو هیات علمی به موسسه مادر و جامعه پذیرفته نمی‌شود؟ ضروری است برای رفع این چالش، فکری شود و چه جایگاهی بهتر از مراکز رشد. آخرین حمایتی که در این نوشتار به آن پرداخته می‌شود،کمک‌های موسسه مادر جهت تامین مالی مرحله توسعه شرکت زایشی است. در سال‌های اخیر به لطف تاسیس نهادهایی همچون صندوق نوآوری و شکوفایی، بودجه‌های نسبتا مناسبی برای مراحل توسعه صنعتی شرکت‌های دانش‌بنیان اختصاص یافته است. اما این بودجه‌ها نمی‌تواند صرف توسعه فناوری در مراحل اولیه و پایلوت شود. از یک طرف، این مرحله از رشد دارای ریسک بالا و برگشت مالی پایین است و از طرف دیگر شرکت‌ها در مرحله رشد، توان تامین مالی کافی جهت فعالیت‌های توسعه‌ای را ندارند.

حال این سوال به ذهن متبادر می‌شود که محل تحقق این حمایت‌ها در دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی کجاست. و بی‌تردید پاسخ درمراکز رشد است. مراکزی که از پتانسیل‌های قانونی مناسبی برخوردارند. این مراکز باید به‌عنوان نهادهایی پویا و فعال، این چتر حمایتی را بر سر شرکت‌های زایشی بگسترانند. اگر این کارکردها را برای مراکز رشد بپذیریم، مشخص می‌شود که باید در ساختار و وظایف مراکز رشد در ایران تجدید نظر بنیادی کرد. مراکز رشد باید مراکزی برای رشد شرکت‌ها باشند و نه سالن‌هایی برای تجمع شرکت‌ها. این مراکز باید نقاط اتصال بین موسسات مادر و شرکت‌ها باشند و نه مرزهای جدایی آنها.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه دنیای اقتصاد، صفحه 29 ، تاریخ انتشار: چهارشنبه 3 شهریور1395، شماره: 3846.

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین