طبیعی است که ما جماعت یهلاقبا را به چنین بزمهای اعیانی راه نمیدهند. هر چه از این اجلاس مهم، دیدیم و شنیدیم، محدود به دو سه رسانه محلی بود که به توفیق داشتند اخبار و احوال اجلاس را پوشش دهند. عرض خداقوت به این برادران و خواهران داریم.
اجلاس همکاریهای آسیا، چند روز پیش، با صدور «بیانیه تبریز» به کار خود پایان داد.
باید توجه داشت که نفس صدرو این بیانیه، رویداد بسیار مهمی است که تا مدتها مورد تاکید محافل دیپلماتیک قرار میگیرد. این بیانیه، میتواند مقدمهای باشد برای اتفاقات ارزشمند بعدی. اما این، شاید تنها یکپنجم ظرفیتهای میزبانی این اتفاق بینالمللی بود.
«بیانیه تبریز» بر خلاف نامش، هیچ ردی از «تبریز» یا «آذربایجانشرقی» ندارد. حتی در بحث اکوتوریسم که از مفاد محوری بیانیه است، هیچ اشارهای به بحران منطقهای «دریاچه ارومیه» -که از آن به عنوان یکی از 10 دغدغه زیستمحیطی جهان یاد میشود- نشدهاست. این حق تبریز بود که با کلی هزینه میزبانی اجلاس، دستکم، در یکی دو بند از مفاد بیانیه، صراحتا از برخی امتیازات بهرهمند می شد. ضرورت مشارکت کشورهای عضو در معرفی و تبلیغ جاذبههای گردشگری آذربایجانشرقی و تبریز، برخورداری از برخی امتیازات سرمایهگذاری و تسهلات بانکهای جهانی، افزایش خطوط ارتباطی با کشورهای عضو، تسهیل در روادید، تبادل هیئتهای گردشگری و فرهنگی و ورزشی، از جمله موضوعاتی بود که میتوانست در این بیانیه، با تاکید بر نام «تبریز» مورد اشاره قرار بگیرد. اما ظاهراً صِرف برگزاری اجلاس در تبریز، چنان سایه سنگینی ایجاد کردهبود که مسئولان استانی، ترجیح دادند صرفاً «میزبانی آبرومندانه» را در دستور کار خود قرار دهند و کمتر وارد بحثهای محتوایی اجلاس شوند.
بنده در محل اجلاس حضور نداشتم و طبیعتاً بیخبرم از اینکه در موقع نگارش بیانیه، نماینده ایران کدام بزرگوار بود. بعید به نظر میرسد، با حضور سلطانیفر (معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور) این مجال، مثلاً به استاندار داده شود. سلطانیفر، به عنوان یک مسئول ملی، طبیعی است که اولویتهای ملی را مورد توجه قرار دهد، نه منافع محلی را. این، استاندار یا رئیس سازمان میراثفرهنگی استان بود که باید از پیش، مشاورههای لازم را برای پررنگکردن نام و منافع استان، در بیانیه تبریز ارایه میداد.
دیگر نارسایی اجلاس، سهلانگاری در خصوص ضرورتهای رسانهای آن بود. البته این بحث آنقدر مهم و کلان است که نمیتوان کاسهوکوزه را مثلاً بر سر مدیر روابطعمومی شکست. وظیفه مجریان و مدیران اجلاس بود که بودجه مستقلی را برای حضور رسانههای معتبر سراسری، پخش زنده تلویزیونی، استفاده از فضاهای مجازی جوانپسند و حتی دعوت از خبرگزاریهای خارجی مستقر در تهران، اختصاص می دادند. با یکی دو رسانه سوگلی محلی که نمیتوان ادعای میزبانی بینالمللی داشت.
بعد تحریر اول: صدور بیانیه در جهان دیپلماسی، پیشینهای به بلندای تاریخ دارد. از عهدنامه صدر اسلام بین مسلمانان و کفار تا عهدنامه فینکنشتاین و گلستان. بیانیه پاریس و الجزار، تا همین لوزان خودمان. هزار اتفاق گوارا و ناگوار ممکن است روی دهد که امروز عقل محاسبهگر ما به پیشبینی آنها قد ندهد. یک موقع دیدید، مثل صدر اسلام موریانه بیانیه را جوید؛ آنوقت در غیبت رسانههای معتبر، میمانیم چطور ثابت کنیم که به پیر و به پیغمبر ما در فلان تاریخ، میزبان اجلاس آسیایی تبریز بودیم.
بعد تحریر دوم: چند هفته پیش در یادداشتی، از نگرانیهایم در خصوص خطر انتسابات غیرتخصصی در میراثفرهنگی استان نوشتم. حالا بعد از چند هفته، گوشهای از نگرانیهایی که آن موقع، ابراز کردم، هویدا شدهاست. راوی نقل میکند که مسؤولین اجلاس، شاخوشنگول، جلوی پرچمهای رنگارنگ کشورهای عضو اجلاس سلفی میگرفتند! خدا آخر و عاقبت ما و مسؤولان و این تبریز 2018 را ختم به خیر کند.
با اندکی اضافت و تلخیص برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی همنوا، تاریخ انتشار: دوشنبه 13 شهریور 1395، کد خبر: 95434، www.hamnava.ir