به نام خدا. تشکر میکنیم بابت وقتیکه در اختیار ما قراردادید. بهعنوان سؤال ابتدایی یک معرفی از مجموعه تولیدی خودتان داشته باشید. از چه سالی و با چه هدفی این مجموعه تولیدی را آغاز کردید؟
بسمالله الرحمن الرحیم. بنده هم عرض سلام و خیرمقدم دارم به شما و مخاطبین پایگاه خبری تبریزبیدار. آغاز فعالیت ما در این شرکت به اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بازمیگردد که به دلیل پیشینه کار اقتصادی در تهران و عدم وجود کارخانه بستنی در تبریز، ما کار خودمان را با تولید بستنی و صنایع لبنی در تبریز آغاز کردیم. در سال ۵۸ در جلسه ای در اتحادیه بستنیفروشان تبریز پیشنهادی مطرح شد که با ایجاد کارخانه بستنی همه بستنیفروشان بستنی های خودشان را از این کارخانه خریداری کنند. در آن جلسه با این پیشنهاد مخالفت شد ولی من گفتم که این هدف من است و ممکن است برای تحقق آن چندین سال زمان سپری شود.
ده سال بعد در سال ۶۸- ۶۹ به اداره کل صنایع و معادن تبریز مراجعه کردم که من میخواهم کارخانه بستنیسازی ایجاد کنم. به من گفتند کارخانه بستنی صنعت که نیست، صنف است. من نیز در پاسخ گفتم در تهران کارخانه بستنی وجود دارد و من نیز میخواهم چنین کارخانهای احداث کنم. گفتند از تهران استعلام میکنیم که آیا چنین کارخانهای وجود دارد یا نه که این استعلام از تهران ۲ سال طول کشید.
پسازآن ما در شهرک شهید رجایی برای احداث کارخانه زمین میخواستیم که اینقدر معطل کردند که زمین در آنجا پر شد و گفتتند باید به شهرک شهید سلیمی بروید. آن زمان شهرک سلیمی بدین شکل نبود و بیابان برهوتی بود که تنها چندین واحد کوچک در آن فعال بودند.
بالاخره به اینجا آمدیم و از سال ۷۱ ساخت مکان کارخانه را آغاز کردیم و اواخر سال ۷۳ پس از دو سال دوندگی برق کارخانه تأمین شد و از سال ۷۴ با آغاز تولید، رئیسجمهور وقت آقای هاشمی رفسنجانی و آقای نعمت زاده که اکنون وزیر صنعت است، کارخانه را افتتاح کردند. ما کارخانه را با ۱۰ نفر آغاز کردیم و پسازآن تعداد کارگران به ۲۰۰ نفر رسید.
* صدور مجوزهای فله ای بازار را نابود کرد
اکنون در مقایسه با ابتدای کار چه تعداد کارگر در کارخانه مشغول بهکار هستند؟
تعداد کارگران به گونهای شده که تقریباً بخش بستنی و لبنیات کارخانه راکد شده و این رکود بستنیسازی چندین دلیل دارد؛ اولین دلیل این است که در مراجعه هر فردی با سرمایه کم مجوز تأسیس واحد بستنی صادر کردهاند و اکنون ۱۲ واحد بستنی در استان داریم که از ملکان تا سراب بدون کار کارشناسی مجوز تأسیس کارخانه صادرشده است.
از ۵۰ کارخانه لبنیاتی در کل استان، ۱۰ کارخانه هماکنون فعال هستند، چرا این اتفاق افتاده، به این دلیل که در ابتدای تأسیس این کارخانه نیازسنجیهای لبنیاتی در استان محدود به چند کارخانه بود ولی دهها کارخانه در میاندوآب، مراغه، ملکان و.. تأسیس شد که هماکنون همه آنان تعطیلشده است.
در زمان دولت آقای احمدینژاد روند اعطای مجوز به واحدهای تولیدی بستنی سرعت کمی گرفت ولی چون در دولتهای پیشین بهاندازه فراوان مجوز داده بودند دیگر نمیشد کاری کرد.
وضعیت واحد تولید بستنی نیمه تعطیل است و واحد لبنیات نیز اینگونه شده است؛ زمانی به ما میگفتند که شیر در دستان ما باقیمانده چرا واحد لبنی تأسیس نمیکنید؟ ما در سال ۸۲ مجوز ایجاد واحد لبنی را دریافت کرده و شروع بهکار کردیم و با توسعه سالن و تجهیز واحد لبنی، امیدوار بودیم که انشاء الله خوب کارخواهیم کرد ولی به یکباره دیدیم که وامهای فراوانی برای احداث واحد لبنیات دادند که در شهرک شهید سلیمی چندین واحد تعطیلشده لبنیات وجود دارد.
ما به امید کار ۲۴ ساعته در این کارخانه آستینها را برای کار بالا زدیم ولی اکنون میبینیم که کارگران ۷ صبح به اینجا میآیند و چند ساعت بعد حدود ساعت ۱۱ مرخص شده و به خانه میروند.
شما بهغیراز تولید داخل در استان به فکر صادرات به استانهای دیگر نیفتادهاید؟
چرا صادر میکنیم ولی خب پول نمیدهند! اکنون شرایط به گونهای شده که عدهای خاص با خرید نسیهای ماشین حمل بار، نمایندگی زده و از ما محصول خریداری میکنند ولی وقتی موعد چک فرا میرسد میبینیم که طرف کلاً جمع کرده و رفته است!
در صادرات خارجی بهغیراز عراق و افغانستان چه کشورهایی مقصد صادرات ما از ایران هستند؟ اخیرا نیز میگویند راه برای روسیه بازشده ولی در عراق واحد تولیدی به اندازهای ورود پیدا کرده اند که نیازی به بازار ما ندارند و افغانستان نیز برای صادرات دور است.
* به نخجوان صادرات ندارید؟
نخجوان مدت زیادی است که بستهشده و در اوایل فروپاشی شوروی به نخجوان نیز تولیداتمان را صادر کردیم ولی پس از مدتی در سال ۷۸ توسط یک نفر ایرانی پولمان در آنسوی آب را خوردند و دیگر نتوانستیم صادر کنیم. ما حتی در نخجوان ماشین پخش فرستاده بودیم و فرد آنسوی آب، بدهکار شد و پول ما را نیز پرداخت نکرد و رفت.
* با وام های با درصد بالا تولید معنا ندارد
* تاکنون تسهیلات بانکی دریافت کردهاید؟
ما همان ابتدا ۶۸۰ میلیون تومان وام دریافت کرده بودیم که در کاغذ ۱۲ درصد ولی درواقع ۱۴,۵ درصد بود که ما توانستیم بالأخره با تولیدات در کارخانه بستنی این وام را بهصورت کامل بازپرداخت کنیم ولی تاکنون بهگونهای متوقفشدهایم که نمیتوانیم به جلو و یا عقب برویم، درواقع نه راه پیش داریم نه راه پس!
وام ۲۲ درصد اصلاً مقرون به صرفه برای صنعت نیست و راه چاره در صنعت دام داری و لبنیات، اعطای وام به دامداریهای صنعتی به روش درست با سود بانکی متناسب است. چند وقت پیش به ما اعلام کردند که شهرکهای صنعتی درصدد اعطای وام کلان به کارخانهها با وام ۷ درصدی است که با ۵ درصد وام صندوق توسعه این میزان به ۱۲ درصد می رسد، در آنجا بنده اعلام کردم که اگر به این شکل است منت ما را هم بکشید ما وام نمیخواهیم چراکه پیش از این با وضعیت تولید خوب در کارخانه نتوانستیم وام ۱۲ درصدی را بازپرداخت کنیم، اکنون با این شرایط چگونه این وام را پرداخت خواهیم کرد؟
در سال ۹۱، بازپرداخت ۳ قسط وام بانکی ما به مبلغ ۵۲ میلیون و ۸۳۶ هزار تومان (آنقدر به زبان گفتیم که رقم دقیق آن را حفظ شده ام!) عقب افتاد و نتوانستیم پرداخت کنیم که پسازآن ما حتی به دفتر رئیسجمهور وقت آقای احمدینژاد نامه نوشتیم که درنهایت با استمهال این وام، دیرکرد بهره ۳ قسط یعنی ۱۲ میلیون را از ما گرفتند و اعلام کردند به دلیل اشتباه ابتدایی در محاسبه وام دریافتی شما، باید ۹ میلیون تومان پرداخت کنید و آن را با ۲۰۰ میلیون وام از بانک دیگری پرداخت کردیم که برای این ۲۰۰ میلیون تاکنون ۴۰۰ میلیون تومان پرداخت کردیم.
نه ما سراغ وامهای کلان کمبهره رفتیم و نه آنها به ما دادند ولی برخیها از این مسئله استفاده کرده و این وامها را گرفتند.
* قانون بیمه تامین اجتماعی مشکل دارد / بیمه برای کارفرما معضل شده است
کارخانهداران در سالهای اخیر از مسئله بیمهها گلایهمندند. وضعیت کارخانه شما چگونه است؟
خوشبختانه ما موضوع بیمه کارگران را اگر از هزینه زندگی خود نیز بزنیم پرداخت میکنیم. بسیاری از کارگاهها و کارخانهها به دلیل درصد بالای بیمه، کارگران را بیمه نمیکنند، بیمه باید در بیشترین میزان خود ۱۰ درصد( ۷ درصد از کارفرما و ۳ درصد از کارگر) گرفته شود نه اینکه ۳۰ درصد در میان باشد.
واقعیت این است که ما بیمهها را با کسر هزینههای زندگی شخصی پرداخت میکنیم و به دلیل این مسئله است که آرامش فکری و جسمی نداریم. اکنون مقدار بیمه دریافتی از تولیدکنندگان واقعاً ظالمانه است و حتی میتوان گفت اگر این مبلغ معادل بیمه به خود کارگر داده شود بیشتر به نفع کارگر باشد.
اکنون وضعیت کارخانه ما به گونهای شده که اگر تمام طلبهای خودمان را اخذ کنیم نمیتواند کفاف بدهیهایمان را بدهد، چراکه برایمان بهصرفه نیست. نمیدانیم این رکود تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و تا کی بدین شکل به جلو برویم؟
معضلی به نام مالیات!!
در بحث مالیات بر درآمد چطور؟ وضعیت کارخانه شما از این حیث چگونه است؟
شما وقتی دفاتر حسابرسی خود را به اداره مالیات عرضه کنید بهراحتی این دفاتر را رد میکنند ولی ما به گونهای در این واحد تولیدی کار کردهایم که دفتر مالی ما تاکنون رد نشده و تاکنون آنچه از این کارخانه به خانه بردهایم تنها ماست و شیر و دوغ بوده است. زندگی و سرمایه و جوانی خود را در این کارخانه گذاشتهایم ولی بهرهای از آن برنداشتهایم.
سیاست کنونی ما این است که کارخانه فعلاً کار کرده و سر پا بماند و ببینیم بعداً چه خواهد شد.
کارخانه حیدربابا در استان و تبریز تبدیل به برند شده است. چه استراتژی در پیش گرفتید که حیدربابا در حوزه لبنیات باعث جذب مشتری میشود؟
ما تلاش کردهایم که محصول خوب با مواد اولیه خوب را به مشتریان عرضه کنیم. در بحث فروش اما مشکلی که وجود دارد این است که مغازهداران در شرایط فعلی به تعیینکننده قیمت محصولات تبدیلشدهاند و نظارت خاصی از سوی صنف ما و یا سندیکای مغازهداران روی آنان وجود ندارد.
اکنون در جامعه نوع لبنیات سنتی مرسوم شده ولی همانگونه که میدانید لبنیات سنتی مشکلات فراوانی برای مصرفکنندگان دارد ولی بین مردم اینگونه تبدیلشده که مثلاً شیر سنتی بهتر از سایر انواع شیرها است و این سخن دقیقی نیست.
انواع و اقسام بستنی به نام سنتی در مغازه وجود دارد که این در حالی است که در زیرزمینی بستنی و در واحدهای شیر پزی بهاندازه یک کارخانه ماست و دوغ و شیر تولید میکنند و نظارتی بر روی این مسئله وجود ندارد.
به نام "سنتی" در حال از بین بردن صنعت هستند. مکان کارخانه ما مشخص است و همه بر اینجا نظارت میکنند؛ یادم است که به نام کارخانه حیدربابا و با برچسب آن، دوغ حیدربابا را درست میکردند که پس از تذکر ما مبنی بر شکایت قانونی از وی مستقیما فرد مذکور واحد تولیدی خود را جمع کرد.
نگاهتان به آینده چگونه است؟
امیدواریم وضعیت تولید بهتر از این شود، نه اینکه هر روز بدتر از دیروز شود. در زمان آقای احمدینژاد تقریباً وضعیت به گونهای بود که اوضاع بدتر از گذشته نمیشد. کاری ندارم چه کسی حامی وی یا منتقد وی است ولی از نظر تولید، ما تولید میکردیم و توقفی در تولید واحد لبنی و بستنی نداشتیم ولی اکنون ۳۰۰ کارگر موجود در حال تقلیل به ۳۰ نفر هستند.
اگر به این شکل جلو برویم نمیتوانیم که هم تولید کنیم و هم تاوان دهیم و خرجمان از دخلمان بیشتر شود. ما همچنان اهداف طولانیمدت برای خط پنیر و شیر داریم ولی به دلیل نداشتن سرمایه و سود، نمیتوانیم ادامه دهیم. زمانی که آقای روحانی رئیسجمهو شد بسیاری ما امیدوار به بهبود وضعیت بودیم ولی میبینیم که تاکنون بهبود نیافته است. دولت خبر از گشایش اقتصادی میدهد، ولی اتفاقی تاکنون رخ نداده است.
زمان دولتهای پیشین ما بهشدت کمبود کارگر ساده برای استخدام داشتیم، به گونهای که یادم است فردی از شمال به اینجا آمده بود که فلانی در تلویزیون گفته است در تبریز کارگر کم داریم و من با خانواده برای کار آمدهام! اکنون مشکل در فروش و خریداران است و کسی نیست که محصولات را بخرند.
ما در حال حاضر حدوداً ۱۰۰ نفر کارگر بیمهای در تولید بستنی و ۳۰ کارگر در بخش لبنیات داریم که اگر وضعیت بدین منوال پیش رود دیگر نمیتوان ادامه داد چون دیگر کاری برای انجام نیست و بازار خوابیده است. راه چاره در حال حاضر وامهای کم بهرهای است که واحدها روی پای خود بایستند ولی اینکه به کجا میرویم من نمیدانم.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از پایگاه خبری تبریز بیدار، تاریخ انتشار: سه شنبه 22 تیر 1395، کد خبر: ۱۰۵۸۵۲۴، www.tabrizebidar.ir