شعار سال: در ایران از دیرباز تولید دانههای روغنی مانند آفتابگردان، سویا، کنجد و گلرنگ در مقیاس کوچک در سبد تولیدی کشاورزان وجود داشت، اما از حدود ۲۵ سال پیش کلزا نیز وارد الگوی کشت کشاورزان شد. وابستگی ایران به روغن وارداتی در گذشته حدود ۹۵ درصد بود. به همین دلیل، سیاستگذاری کلان مبنی بر خودکفایی روغن از سال ۱۳۸۴ با طرح عملیاتی "خودکفایی تولید دانههای روغنی" در دستور کار قرار گرفت و کلید خورد تا در یک بازه زمانی ۱۰ ساله خودکفایی حاصل شود. این طرح در سال ۱۳۹۲ ماهیت جدید به خود گرفت و برای سرعتبخشی به فرایند خودکفایی تبدیل به یک طرح ۴ ساله شد و عملاً میبایست در سال ۱۳۹۶ به ضریب خودکفایی ۷۰ درصدی دست مییافت، اما امروز با توسعه زیرکشت دانههای روغنی به حدود ۷۰۰ هزار هکتار (حدود ۵۰۰ هزار هکتار کلزا و ۲۰۰ هزار هکتار سایر دانهای روغنی) تنها از ضریب ۵ درصدی به ۱۸ درصدی در خودکفایی دستیافته است و بهبیاندیگر، حتی پس از گذشت ۴ سال از برنامه هدفگذاری شده ۱۰ ساله، ضریب خودکفایی حدود ۵۰ درصد از هدف کمی برنامه، عقب مانده است و حدود ۴ میلیارد دلار از منابع ارزی کشور صرف واردات روغن (۹۰ هزار تن)، کنجاله و دانههای روغنی میشود.
ظاهر داستان طرح خودکفایی تولید دانههای روغنی نشان میدهد که این طرح هنوز در جاده شوسه حرکت میکند و عملاً به دلیل موانع و اختلالهایی توان سرعتگیری در دستیابی به اهداف ترسیمشده برای آن، استفاده از ابزارهایی برای آسفالته کرده جاده و قرار گرفتن در آن وجود ندارد؛ اما سؤال این است که پس از حدود ۱۸ سال از اجرای برنامه خودکفایی تولید دانههای روغنی، چرا علیرغم وجود توان تولید در کشور، حرکتها و اقدامهای عملیاتی معطوف به نتیجه اینقدر کند و بطئی است؟ در پاسخ به این سؤال عارضهیابیها نشان میدهد که مجموعهای از عوامل قیمتی، غیر قیمتی، پشتیبان و ابزارهای جدید به رخداد این شرایط از دو منظر "کمبود یا عدم کفایت و نبود" کمک کرده است که عبارتاند از:
الف- عوامل قیمتی
۱. قیمت تضمینی پایین نامتناسب با هزینههای تولید یکی از دلایل عدم تحقق خودکفایی محسوب میشود که شاید بتوان با توجه به تأثیرگذاری بالای آن بر تمایل و انگیزههای کاشت، گفت این مؤلفه نقش تسریعکننده داشته باشد. یکی از دلایل این موضوع عدم لحاظ تفاوتهای منطقهای در هزینههای تولید است که به نظر میرسد توجه به قیمتگذاری منطقهای برای عادلانه کردن نظام قیمتگذاری مؤثر باشد. علاوه بر آن، قیمت تضمینی نیز باید از حالت خزنده غیر انگیزشی به جهنده انگیزشی تبدیل شود تا بتواند اثربخشی لازم را داشته باشد.
۲. عدم تشویق مناسب برای ایجاد و افزایش تمایل کشاورزان به تولید و توسعه سطح زیرکشت مانند پرداخت قیمت بالاتر برای کشاورزی که محصول بیشتری تولید کنند.
ب- عوامل غیر قیمتی
۱. تجربه تأخیر در برداشت مکانیزه با کمباینهای نامتناسب با کلزا بر ریزش دانهها تأثیر منفی بر انگیزه کشاورزان برای کاشت کلزا داشته است که امروزه وضعیت بهتر شده، اما هنوز به حد استاندارد دست نیافته است.
۲. کاشت کلزا قبل از کاشت برنج در مناطق شمالی. بارندگیها و تأخیر در برداشت کلزا و از آنطرف تأخیر در نشاء برنج، بر روی انگیزههای کاشت کلزا تأثیر منفی داشته است.
۳. به لحاظ سطح زیرکشت کلزا محصول رقیب گندم است. اولویت اول کشور تأمین گندم است لذا در برنامهریزیها برای خودکفایی گندم در اولویت قرار میگیرد.
۴. نبود تعرفه بالا برای واردات. عدم وجود تعرفه بالا برای واردات روغن نیز ازجمله عواملی است که بهطور مستقیم بر روی تولید دانههای روغنی در کشور و حتی کارکرد شرکتهای روغنکشی تأثیر منفی میگذارد. باید تعرفه دریافتی بهعنوان تشویقی به کشاورزان تولیدکننده دانههای روغنی پرداخت شود.
۵. عدم نقش بازی این کالا در سبد مصرفی کشاورزان. این محصول مانند گندم بهطور مستقیم در سبد مصرفی تولیدکنندگان از منظر تأمین آرد نان مصرفی قرار ندارد لذا بسیاری از کشاورزان تمایل به کشت آن ندارند.
۶. عدم ترویج کشت کلزا در برخی مناطق. بسیاری از کشاورزان هنوز با کشت کلزا و توجیه اقتصادی کشت آن آشنا نیستند که ضرورت کار بیشتر در این حوزه را نشان میدهد.
۷. عدم توجه به الگوی مصرف روغن در کشور. به نظر میرسد بهموازات افزایش تولید دانههای روغنی، باید در سطح مصرفکننده کارهای تبلیغاتی صورت گیرد تا الگوی مصرف روغن تغییر و در جهت کاهش مصرف اصلاح شود. این دو رویکرد یعنی افزایش تولید در سطح تولیدکننده و کاهش مصرف در سطح مصرفکننده، میتواند دستیابی به خودکفایی را سرعت بخشد.
ج- عوامل پشتیبان
۱. عدم وجود پشتیبانهای لازم در حوزه کاشت و برداشت بهاندازه کافی. هنوز تعداد ماشینهای کاشت ریزدانه و کمباینهای برداشت ریزدانه به حد استاندارد مبتنی بر سطح زیر کشت دست نیافته است که خود بر روی رفتار تولیدی کشاورزان و اقبال دیگر کشاورزان تأثیر دارد.
۲. عدم استفاده از طرحهای ابتکاری برای گرایش کشاورزان به تولید دانههای روغنی. در این راستا میتوان به پرداخت اعتبارات ارزان بانکی و بیمهای ارزانقیمت برای تولیدکنندگان دانههای روغنی اشاره کرد.
۳. عدم استفاده از بذرهای با عملکرد بالا. یکی از رویکردها برای سرعتبخشی به تولید باید تمرکز و سرمایهگذاری بر روی تولید بلندمدت و یا واردات بذرهای تجاری دانههای روغنی با عملکرد بالا باشد.
۴. پایین بودن بودجه طرح. شواهد نشان میدهد که بودجه طرح خودکفایی هر سال کاهش پیدا میکند بهگونهای که از ۳۰۰ میلیارد تومان سال ۱۳۹۷ به ۴۵ میلیارد تومان در سال ۱۳۹۸ رسیده است درحالیکه باید بودجه حداقل ۱۵-۱۰ برابر شود. این جریان، یعنی حرکت بر ریل وابستگی و حتی تقویت آن. این موضوع هم بر روی انگیزه مجریان طرح و هم کشاورزان تأثیر منفی میگذارد. بهبیاندیگر، باید تحلیل هزینه منفعت در سطح سیاستگذاری بر تولید دانههای روغنی در داخل صورت گیرد و اگر پاسخ مثبت است که معنی شروع طرح حکایت از همین دارد، باید برای طرح سرمایهگذاری کرد و متناسب با پیشرفت هزینه کرد تا نتیجه موردنظر برابر هدفگذاری اتفاق بیفتد.
۵. عدم پرداخت بهموقع طلب کشاورزان. عدم تأمین بودجه موردنیاز طرح برای پرداخت مطالبات کشاورزان، یکی از مشکلات جدی است که بر روی انگیزه کشاورزان بهویژه کشاورزان کوچکمقیاس تأثیر منفی میگذارد. اینگونه کشاورزان به تولید کالاهای کشاورزی تمایل خواهند داشت که نقدشوندگی بالا و سریع داشته باشند؛ بنابراین توجه به این موضوع بسیار مهم است.
د- ابزارهای جدید
۱. عدم استفاده جدی از فرصت کشت فراسرزمینی. کشت فراسرزمینی یک فرصت بسیار مهم برای سرعتبخشی به طرح خودکفایی با استفاده از منابع برونمرزی و بدون فشار به منابع داخلی است که باید به جد موردتوجه قرار گیرد.
۲. عدم استفاده از روشهای تأمین مالی برای طرحهای خودکفایی بهویژه طرح خودکفایی روغن. طرح خودکفایی روغن یک پروژه کشاورزی است که میتوان از ظرفیت انتشار اوراق مشارکت برای پشتیبانی مالی طرح استفاده کرد تا برخی از مشکلات کمبود بودجه دولتی را جبران کند.
۳. عدم استفاده از ظرفیت بازار بورس کالای کشاورزی. بازار بورس نیز یکی از ظرفیتهای موجود در عرصه کالاهای کشاورزی است که میتواند به شفافسازی و عادلانهسازی قیمتها کمک کند.
با توجه به آنچه بیان شد به نظر میرسد علاوه بر مدنظر قراردادن بندهای ۴ گانه بالا، نگاه بستهای داشتن محصولات اساسی در طرحهای خودکفایی، تعیین سهمیه برای استانهای دارای ظرفیت تولید دانههای روغنی و تعیین ضریب تشویقی دستیابی به هدف، استفاده از ظرفیت جایگزینی تولید داخلی به جای واردات به عنوان تشویق به تولید و افزایش تعرفه واردات متناسب با افزایش تولید داخلی باید در دستور کار مسئولین طرح خودکفایی تولید دانههای روغنی قرار گیرد تا به اصطلاح طرح در جاده آسفالته سرعت مطمئنه برای دستیابی به اهداف داشته باشد.
برگرفته از فضای مجازی