رای دادیم که به عقب برنگردیم، اما با سرعت بیسابقهای چنان به عقب پرتاب شدیم که باورکردنی نیست. دولتی که زورش به دلالها نمیرسد و خودش هم توان ایجاد توازن در بازار خودرو و مسکن و هیچچیزی ندارد، بودن و نبودنش چه فرقی دارد؟ رای دادیم که به عقب برنگردیم، اما با سرعت بیسابقهای چنان به عقب پرتاب شدیم که باورکردنی نیست. چه میتوان کرد جز حسرت خوردن؟
شعار سال: سال ۹۶ بود که میگفتند به عقب بر نمیگردیم. شعار انتخاباتی حسنآقای روحانی بود. آن موقع تحریمها رفته بود، تورم داشت تک رقمی میشد، رشد اقتصادی به مدد فروش نفت، به اعداد کمسابقه رسیده بود و قیمت ارز و سکه هم تقریبا ثابت بود.
مردم رای دادند تا این اوضاع ثابت بماند و به عقب بر نگردیم. اما نهتنها اوضاع ثابت نماند، بلکه روز به روز بدتر شد. تحریم برگشت. تورم از ۴۰ درصد گذشت. ارز و سکه به طور بیسابقهای گران شد. رشد اقتصادی رسید به زیر صفر و سهمیهبندی بنزین هم برگشت؛ آن هم با رشد سه برابری قیمت بنزین و اعتراضات بیسابقه سراسری...
حالا رسیدیم به مرحله بعد: قرعهکشی برای برنده شدن خودرو که نه؛ برای خریدن خودرو! چند میلیون نفر آدم باید ثبتنام میکردند تا چند ده هزار نفرشان برنده شوند تا تازه بتوانند برای خرید خودرو ثبتنام کنند! چرا؟ چون فاصله قیمت خودرو بین کارخانه و بازار به اندازه حقوق یکی دو سال یک کارگر یا کارمند است. خندهدار نیست... گریهدار است! به عقب برگشتیم؛ آن هم خیلی زیاد.
دولتی که زورش به دلالها نمیرسد و خودش هم توان ایجاد توازن در بازار خودرو و مسکن و هیچچیزی ندارد، بودن و نبودنش چه فرقی دارد؟ رای دادیم که به عقب برنگردیم، اما با سرعت بیسابقهای چنان به عقب پرتاب شدیم که باورکردنی نیست. دولت هم مدام رهنمود میدهد که خانه نخرید تا ارزان شود؛ دلار نخرید که ارزان شود؛ ماشین نخرید که ارزان شود...
حرف آخر: با این اوضاعی که دولت درست کرده، کارشناسان اقتصادی معتقدند اگر ۶ سال متوالی، رشد اقتصادی ۶ درصدی داشته باشیم، تازه میرسیم به جایی که سال ۱۳۹۰ آنجا بودهایم! چه میتوان کرد جز حسرت خوردن؟
برگرفته از فضای مجازی