پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۸۲۶۱۰
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۲:۴۲
خودکفایی در تولید کالاهای اساسی کشاورزی به‎عنوان راهبرد ملی بخش کشاورزی تصویب می‎شود اما باورپذیری ذهنی و عملی در سطح ملی به‎ویژه‎ در سطح مدیران بخش کشاورزی و بدنه پشتیبان بخش‎های دیگر نه وجود دارد و نه ایجاد و تقویت می‎شود.

شعار سال : خودکفایی در تولید کالا‌های اساسی کشاورزی به‎عنوان راهبرد ملی بخش کشاورزی تصویب می‎شود، اما باورپذیری ذهنی و عملی در سطح ملی به‎ویژه‎ در سطح مدیران بخش کشاورزی و بدنه پشتیبان بخش‎های دیگر نه وجود دارد و نه ایجاد و تقویت می‎شود. نه ساختار‌های نهاد عالی کشاورزی متناسب با این مأموریت نیازمند تلاش برنامه‎ریزی شده شکل می‎گیرد و نه سیاست‎های واردات کالا‌های اساسی به‌منظور تقویت تولید کالا‌های کشاورزی تولید داخل تحدید می‎شوند. نه بخش تأمین مالی حمایت از تولید داخلی با هدف توسعه تولید تقویت می‎شود و نه این بخش منابع مالی لازم را برای خرید کالا‌های کشاورزی اساسی تولیدی فراهم می‎آورد تا پرداخت‎ها برای تقویت انگیزه‌‎های تولیدکنندگان داخل به‌موقع پرداخت شود.
پروژه توسعه آبیاری تحت‌فشار و نیز توسعه گلخانه‎ها به جد در دستور کار قرار می‎گیرند تا در برداشت از منابع آب زیرزمینی صرفه‎جویی صورت گیرد و هم‎زمان هزینه‎ها کاهش و افزایش تولید اتفاق بیفتد، اما در عمل میزان برداشت از منابع آب زیرزمینی بیشتر می‎شود، تعداد دشت‎های بحرانی افزایش می‎یابد و به بیش از ۴۰۰ دشت می‎رسد، تأمین مالی لازم صورت نمی‎گیرد، به استاندارد‌های کیفی تولید محصولات گلخانه‎ای و درواقع به سلامت غذایی مصرف‎کنندگان کمتر توجه می‎شود، تولید کالا‌های کشاورزی گران‎تر تولید می‎شوند و زیرساخت‎های مطلوب برای بازاریابی محصولات تولیدی فراهم نمی‎شود.
به‎منظور توسعه سطح دانش مهارتی کشاورزی، مؤسسات آموزشی درون نهادی راه‎اندازی می‎شود، اما به جای آموزش‎های مهارتی به‌ویژه در سطح کشاورزان در راستای ارتقای کمی و کیفی تولید کشاورزی، به آموزش و درواقع صدور مدرک در مقاطع مختلف برای کارکنان کشاورزی اقدام می‎شود بدون این‌که سطح مهارتی- دانشی بدنه تولید کشاورزی تغییری پیدا کند و ستاده آموزش‎های منتج به مدرک کارکنان در بخش کشاورزی مورد ارزیابی قرار گیرد.
دانش‎محور کردن بخش کشاورزی و افزایش ضریب نفوذ آن در کشاورزی به‎عنوان یک ضرورت مورد تأکید، اما کمترین حمایت‎ها و سرمایه‎گذاری‎ها برای آن مورد توجه قرار می‎گیرد تا پروژه نفوذ دانش به کشاورزی در عمل عملیاتی شود.
توسعه مراکز خدمات کشاورزی، تعاونی‎های روستایی، کشاورزی و تولیدی و نهاد‌های خصوصی کشاورزی به‌منظور افزایش ارتباط با بدنه کشاورزی، افزایش ضریب نفوذ کشاورزی، افزایش بهره‎وری و تولید کشاورزی و تأمین نهاده‌‎های کشاورزی و درنهایت دفاع از منافع کشاورزان در دستور کار قرار می‎گیرد، اما تأثیر چندانی به‌ویژه بر افزایش بهره‎وری و امنیت غذایی ندارند و منافع کشاورزان نیز مورد حمایت قرار نمی‎گیرد و بیشتر بروکراسی‎ها را تشدید و بر سر راه تولید کشاورزی و شکل‎گیری کسب‎و‎کار‌های کشاورزی مانع ایجاد می‎کنند.
تعداد اعضای هیئت‌علمی و تحقیقاتی مراکز تحقیقات کشاورزی و به‌تبع آن طرح‎های تحقیقاتی (تکلیفی و غیر تکلیفی) افزوده می‎شود بدون این‌که یافته‌‎های آن‎ها در سطح مزرعه به‎طور جد عملیاتی شوند و در افزایش تولید یا حل یک مسئله ظهور بیرونی یابند تا هزینه‌‎های تحقیقاتی توجیه اقتصادی و اجتماعی پیدا کنند.
میزان تولید کالا‌های کشاورزی به کمک نهاده‎های شیمیایی و بذر، نژاد‌های دام پربازده و دیگر عوامل تأثیرگذار افزایش پیدا می‎کند، اما برنامه‎ریزی برای ماشین‎های برداشت متناسب با نوع کالا‌های کشاورزی صورت نگرفته است، در حوزه بازار و صنایع فرآوری آمادگی برای جذب کالا‌های تولیدی فراهم نشده است و یا این‌که شبکه حمل‌ونقل متناسب با کالا‌های تولیدی تدارک دیده نشده است.
الگوی کشت زراعی در یک بازه طولانی برای مدیریت تولید و مصرف نهاده‎ها و درنهایت بازار تهیه شده است، اما در تهیه آن ذینفعان اصلی آن کوچک‌ترین مشارکتی نداشته، لذا از سوی آن‎ها مورد استقبال قرار نمی‎گیرد و یا خدمات حمایتی- پشتیبانی لازم برای آن تدارک دیده نشده، درنتیجه معطل‌مانده است.

زنجیره تأمین کشاورزی به‎عنوان یک پروژه مبنایی بری منطقی‎سازی حاشیه بازاریابی و دیگر شاخص‎های بازار مورد تأکید سیاست‎گذاران و برنامه‎ریزان کلان کشاورزی است، اما برای عملیاتی‎سازی آن اقدامی در سطح میدانی صورت نمی‎گیرد و سطح پذیرش این رویکرد، کارایی و سازوکار‌های آن یا هنوز مشخص نشده و یا این‌که برای فعالان کشاورزی تحریک‎کننده نیست.
گردشگری کشاورزی به‎عنوان یک پروژه ایجادکننده اشتغال و درآمد در بخش روستایی رونمایی شده و حتی در دستور کار نهاد‌های کشاورزی به‌ویژه نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی قرارگرفته، اما سازوکار اجرایی- عملیاتی‎سازی آن به‎طور دقیق نه بیان و نه ابلاغ رسمی شده است. علاوه بر آن، مزارع گردشگری هدف در استان‎ها نیز مشخص نشده است.
برای واردات خوراک دام و طیور و دیگر نهاده‌‎های کشاورزی مانند کود‌ها و سموم شیمیایی و بذر با ارز دولتی، شرکت‎های خصوصی مسئولیت یافته‎اند تا فرایند دستیابی ارزان و به‎موقع نهاده‎ها موردتوجه باشد تا امنیت تولید و تأمین امنیت پروتئینی مردم خدشه‎دار نشود، اما عملاً رانت بالایی به این شرکت‎ها تزریق شده و نهاده‎ها نیز با قیمت بالایی به دست تولید‎کننده می‎رسد و حتی برخی از تولیدکنندگان کوچک سهمی از آن ندارند.
نهادعالی کشاورزی باید نقش پشتیبانی از بخش کشاورزی را در جهت تأمین منافع تولیدکنندگان و دیگر فعالان کشاورزی داشته باشد، اما تصمیم‌ها به‎گونه‎ای است که بنابر هر دلیل درنهایت به زیان فعالان کشاورزی منتهی می‎شود.
ضایعات کالا‌های کشاورزی به دلایل مختلف فنی، فناورانه و مدیریتی بالا است، اما سرمایه‎گذاری در مدیریت پسماند‌های کشاورزی پایین است و مورد تشویق قرار نمی‎گیرد تا بتواند نیاز‌های بخش‎های دیگر کشاورزی را تأمین کند.
بازه تحقیقات کشاورزی در حوزه بذر بسیار بالا است و نیازمند حمایت مالی به جهت سرمایه‎گذاری در فناوری‎های سطح بالا است، اما واردات بذر تجاری خارجی بیشتر مورد حمایت دولتی قرار می‎گیرد تا تولید بذر در داخل.
بخش دام و طیور و محصولات اساسی مانند برنج نقش مهمی در تأمین پروتئین و سبد غذایی مردم دارند، اما نظام قیمت‎گذاری و سایر حمایت‎ها به نفع مصرف‎کننده است و حتی در مورد برنج به نفع تولیدکننده بیرونی.
بخش کشاورزی برای شتاب‎ یافتن و قرارگیری در مسیر پویایی و رشد نیازمند حمایت یارانه‎ای بیشتر است، اما مالیات مستقیم و پنهان بر آن وضع می‎شود تا نتیجه آن این باشد که کسب‎و‎کار‌های کشاورزی از فرایند تولید خارج و تعطیل شوند و یا تغییر کاربری داده شوند.
برنامه‎ریزی بلندمدت و ارائه پروژه‌‎های مدت‎دار بزرگ‌مقیاس در کنار پروژه‎های موردی کوچک‌مقیاس برای بهبود و ارتقای ظرفیت‎های بخش کشاورزی در حوزه‎های تولید، اشتغال، افزایش بهره‎وری، کاهش هزینه‎ها، افزایش رقابت‎پذیری و ... لازم و ضروری است، اما راه‎حل‎های ناپایدار مدیریتی مبتنی بر کمیت پروژه‎ها بیشتر مورد حمایت قرار می‎گیرد تا عملکرد‌های مدیران موفق‎تر نشان داده شود.
تصمیم‎گیری‎های مبتنی بر خرد جمعی و مهم‎تر از آن هوش جمعی مهم است و باید در دستور کار قرار گیرند تا کمترین خسارت‎ها و انحراف‎ها در مرحله عملیاتی‎سازی رخ دهد، اما تصمیم‎های خُرد و جزئی مبتنی بر حداقل اطلاعات و به شکل جزیره‎ای مورد توجه و حمایت قرار می‎گیرند.
سند توسعه کشاورزی نقش قانون اساسی بخش کشاورزی را دارا است و یک سند لازم و ضروری است، اما برنامه‎های پراکنده و جزیره‎ای در زیربخش‎های مختلف کشاورزی و بر روی ریل‎های مختلف و یا در بهترین حالت به‌ظاهر بر روی یک ریل، اما با فاصله‎های متفاوت ریل‎ها از یکدیگر مورد حمایت قرار می‎گیرد که عملاً یا حرکت را غیرممکن می‌سازد و یا هزینه‎های زیادی برای انتقال و جابجایی بین ریل‎ها باید داشت.
و صد‌ها مورد به‌مراتب شدیدتر و مهم‎تر از موارد بیان‌شده در بخش کشاورزی وجود دارند که حکایت از وجود شکاف، تعارض و تضاد در برنامه‎های کشاورزی و رفتار‌ها در عمل دارد به‎گونه‎ای که سالانه هزینه‎ها و خسارت‎های بسیار بالایی بر بخش کشاورزی وارد می‎کنند و عملاً زمینه‎های جداسازی بهره‎برداران کشاورزی را از بخش کشاورزی، تغییر کاربری، تعطیلی و رهاسازی کسب‎و‎کار‌های کشاورزی، حاشیه‎نشینی، کاهش ضریب خوداتکایی کشاورزی، افزایش واردات و افزایش وابستگی کشور را فراهم می‎آورند که نتیجه نهایی آن‎ها تهدید امنیت ملی و غذایی کشور است.
سؤال این است که آیا این شکاف‎ها، تعارض‎ها و تضاد‌ها در حوزه تصمیم‎گیری و سیاست‎گذاری دارای اهمیت می‎باشند؟ آیا در ساختار بخش کشاورزی این‎گونه تعارض‎ها و تضاد‌ها مورد رصد و پایش قرار نمی‎گیرند؟ آیا این تعارض‎ها و تضاد‌ها قابل مدیریت نیست؟ آیا واحدی مشخص برای کاهش تضاد‌ها و عدم همسویی برنامه‎ها و اقدام‎ها در نهاد عالی متولی کشاورزی ایران وجود ندارد؟
شکاف‎ها، تعارض‎ها و تضاد‌های در حوزه تصمیم‎گیری و سیاست‎گذاری کشاورزی باید از اهمیت بالایی برخوردار باشد چرا که عملاً سیاست‎ها و برنامه‎ها را در عمل کم‎اثر، بی‎اثر و یا حتی دارای اثر منفی می‎نمایند که هم سرمایه اجتماعی را در بخش کشاورزی تحلیل می‎برند و هم هزینه‎های زیادی بر دولت و فعالان بخش کشاورزی تحمیل می‎کنند. باید توجه داشت شکاف‎ها، تعارض‎ها و تضاد‌های بین برنامه و اقدام، قابل مدیریت است. به نظر می‎رسد به‎منظور مدیریت تضاد‌ها در حوزه برنامه‎ها (سطح سیاست‎گذاری) و اقدام‎ها (سطح اجرا و عملیاتی‎سازی) لازم است موارد زیر مورد توجه قرار گیرد:
۱. وجود نقشه راه در ارتباط با سیاست‎ها و برنامه‎ها می‎تواند نقش ویژه‎ای در کاهش تضاد‌ها و حرکت بر مسیر راه تبیین شده داشته باشد، زیرا در چارچوب نقشه ترسیم‌شده کلیه الزامات همسوساز، زیرساخت‎ها، پشتیبان‎ها، هدایت‎کننده‎ها و منابع لازم به لحاظ انسانی، مالی، فناورانه و مدیریتی تدارک دیده می‎شود و در صورت وجود نقصان احتمالی در مسیر اقدام و اجرا، هشدار‌های لازم برای رفع آن ظاهر می‎شود تا بتوان با روانی و حداقل اصطکاک عملیاتی‎سازی برنامه‎ها رقم بخورد.
۲. باید افزون بر هماهنگی‎های ساختاری، گردش کار یکپارچه‎ای با حفظ وظایف دو بخش مورد نظر ایجاد و مدنظر قرار گیرد تا ضمن رفع خلاها، به‎ هم‎افزایی منجر شود.
۳. در مرحله اقدام استفاده از نظام‎سازی اجتماعی می‎تواند نقش مهمی در عملیاتی‎سازی برنامه‎ها و کاهش شکاف و یا عدم پشتیبانی‎های لازم داشته باشد
۴. از یک مدل سیستمی برای مدیریت این گام‎ها برای حداقل کردن تعارض‎ها استفاده شود تا بازخورد‌های مرحله اقدام انعکاس یابد تا اصلاحات لازم به‌منظور بهبود و ارتقا شکل گیرد.
باتوجه به آنچه بیان شد ایجاد مدیریت برنامه‎ریزی و نظارت راهبردی با بخش‎هایی مانند برنامه‎ریزی کشاورزی، امور هماهنگی تصمیم‎های کشاورزی، ارزیابی عملکرد، آمار و اطلاعات و نظارت و پایش می‎تواند نقش ویژه‎ای در روان‎سازی فرایند‌های کاهش شکاف و تعارض بین برنامه‌‎ها و اقدام‎ها داشته باشد و ضمن جلوگیری از اختلال‎های احتمالی، با حرکت در مسیر نقشه راه طراحی‌شده به اهداف مدنظر دست‌یافت. امید این که موضوع مدیریت شکاف‎ها و تضاد‌ها در برنامه‎ها و اقدام‎های کشاورزی به‎طور جد در دستور کار قرار گیرد تا با انبوه برنامه‎های دارای نقصان در مرحله اجرا، چالش‎های بخش کشاورزی روند نزولی پیدا کند، سرعت رشد کشاورزی شتاب گیرد و سهم فعالان کشاورزی از منافع حاصل از رشد فزاینده قابل دستیابی، ارتقاء یابد.

پایگاه تحلیلی خبری شعار سال ، برگرفته از فضای مجازی

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین