شعار سال : شرایط بخش کشاورزی بهویژه در سطح بهرهبرداران کشاورزی بهسرعت در حال تغییر است و اینکه تصور شود بهرهبرداران کشاورزی در شرایط ایستایی بسر میبرند و رفتارهای تولیدی همانند گذشته دارند، یک خطای راهبردی محسوب میشود زیرا آنها تلاش دارند در بسترهای شکلگرفته فرایندهای تولیدی را داشته باشند و همواره تلاش دارند از دیگر کشاورزان یاد بگیرند که چه محصولی تولید کنند و به چه روشی تولید حداکثری داشته باشند و از فناوریها استفاده کنند. نوع مدیریت در سطح بهرهبرداریهای کشاورزی کاملاً عملیاتی و مبتنی بر دانش بومی و مهارتهای حرفهای است و بر اساس اطلاعات حرفهای- تجربی تصمیم میگیرند نه در خلأ و بر اساس اطلاعات ناشناخته. بهبیاندیگر، تلاش دارند در محیط کاملاً متغیر و پُر ریسک کشاورزی بهگونهای تصمیمگیری کنند که ریسک آنها را در فرایند تولید حداقل کند.
نهاد عالی کشاورزی دارای 4 مجموعه تحقیقاتی- آموزشی، برنامهریزی - سیاستگذاری، پشتیبانی- خدماتی و عملیاتی- اجرایی است. اگرچه سه مجموعه اول از اهمیت بالایی برخوردار میباشند اما بدون کارکرد درست مجموعه عملیاتی- اجرایی، آثار سه مجموعه اول در صحنه میدانی ظهور نخواهد یافت و عملاً تمام کارکردها تنها هزینه خواهند بود. با توجه به هدفگذاریهای کلان برای بخش کشاورزی در جهت تأمین امنیت غذایی و نیز ارتقای ضریب خوداتکایی برای دستیابی به خودکفایی کشاورزی، مشخص است که برای هماهنگ شدن نهاد عالی کشاورزی با خط مقدم تولید یعنی سطح کشاورزان، لازم است مجموعه عملیاتی- اجرایی تقویت شود تا با بخش عملیاتی سطح مزرعه همافزایی لازم را داشته باشد. به بیان سادهتر، رویکرد مدیریتی گذشته در سطح عملیاتی- اجرایی جهاد کشاورزی پاسخگوی نیازها و مسائل سطح بهرهبرداریهای کشاورزی و نیز سطح سایر فعالان زنجیره تأمین کشاورزی نخواهد بود و باید تغییر رویکرد مدیریتی در این سطح رُخ دهد. با توجه به این نکته به نظر میرسد در سطح عملیاتی- اجرایی مدیران علاوه بر دانش قوی کشاورزی و شناخت جغرافیای کشاورزی منطقهای، باید بهجای هماهنگکننده بودن و تکرارکننده صحبتهای فرماندهی نهاد عالی کشاورزی، کاملاً عملیاتی و میدانی و مبتنی بر مأموریتها و هدفگذاریهای منطقهای باشند تا بتوانند مدیریت خط مقدم تولید و بهتبع آن سایر عناصر زنجیره را با پیادهرویهای میدانی و ارتباطات نزدیک نه صرفاً از منظر اطلاع از مسئلهها، بلکه به جهت ورود سریع و بهموقع به میدان عملیات داشته باشند و بهاصطلاح خود یک جهادگر کشاورزی (کشاورز با مدیریت منطقهای و محلی) باشند و کل ساختار جهاد کشاورزیهای منطقهای و محلی را نیز کاملاً عملیاتی تدارک ببینند تا نقصان و اختلالی در هدفگذاریهای کمی و کیفی منطقهای اتفاق نیفتد و مدیریتهای منطقهای و محلی بتوانند پاسخگوی تعهدات پذیرفتهشده باشند. در چنین ساختاری از مدیریت جهاد کشاورزی، اولاً برای نهادهای کشاورزی خصوصی وظایف عملیاتی تعریف کرده و آنها را در عمل وارد میدان کرده بهگونهای که مشارکت آنها در صحنه واقعی و نتیجهمحور خواهد بود و ثانیاً قاطبه کشاورزان و فعالان زنجیره، پشتیبانی واقعی و نزدیک را در عمل احساس کرده و پرتوانتر از گذشته به تولید و ارائه خدمات در طول زنجیره کشاورزی خواهند پرداخت. در شرایطی که تفویض برنامهریزی و سیاستگذاری از نهاد عالی کشاورزی به جهاد کشاورزیهای منطقهای (استانها) صورت گیرد 80 درصد ساختار نیروی انسانی آنها عملیاتی و 20 درصد نیز در چارچوب برنامهریزی و سیاستگذاری منطقهای عمل خواهند کرد اما جهاد کشاورزی در سطح شهرستانها کاملاً عملیاتی خواهند بود. ستاده و نتیجه نهایی چنین تغییر رویکرد مدیریتی میتواند منشأ تحولات مثبت در بخش کشاورزی منطقهای و درمجموع کل کشور باشد
امید اینکه تغییر رویکرد مدیریتی در سطح عملیاتی- اجرایی بهطور جد در دستور کار واحدهای استانی و بهتبع آن واحدهای شهرستانی قرار گیرد تا در عمل مدیریت موزاییکی در سطح عملیاتی نتیجههای مطلوب مبتنی بر هدفگذاریهای منطقهای انجامشده را رقم بزند و کشاورزی از ساختارهای رفتاری گذشته خارج و با تحولات سطح مزرعه و درنهایت طول زنجیره تأمین کشاورزی به جهت عملیاتی هماهنگتر شود.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال ، برگرفته از فضای مجازی