به روایات اسناد تاریخی، باستان شناسی، زبان شناسی، دیرینه شناسی و مواردی همانند ميتوان با قوت بالا گفت كه آذربايجان از حدود هفت هزار سال قبل جايگاه تمدن هاي نامبرده ميباشد.در اين مورد نيز چند سال قبل يك هيأت باستانشناسي آمريكايي – ايراني در تپة حسنلو به كشف هاي ارزشمندي دست يافتند. رهبر اين هيأت (رائبرت دالسون) بعد از تحقيقات فراوان، تاريخ اين منطقه را به ده دوره تقسيم كرد كه اولين دوره حدود 6000 سال قبل از ميلاد و چهارمين دوره مربوط به 1300 سال قبل از ميلاد تا 800 سال قبل از ميلاد ميباشد. كه اولين دوره مربوط به هوريها و آخرين دوره مربوط به مانناها ميباشد.
1 – جايگاه اصلي هوريها در هزاره 3 و 4 (600 سال قبل) در آذربايجان و مناطقي از قسمت هاي شمالي زاگرس و كوه هاي توروس بود.همچنين از ربع سوم هزارة قبل از ميلاد (2400 سال قبل از ميلاد) سند نوشتهاي بدست آمده كه با الفباي اككد و به زبان التصاقي هوري بوده كه اين سند متعلق به يكي از پادشاهان هوري بنام تيشاري ميباشد و نيز نام يكي ديگر از پادشاهان هوريها به نام ساشانار كه در 1450 سال قبل از ميلاد حكومت ميكرده نيز معلوم است.
2 – كاسسيها: درست است كه كاسسيها در آذربايجان نبودند ولي در همسايگي آنها ميزيستند. و تقريباً 3000 سال قبل از ميلاد مابين ايلام و مناطقي از آذربايجان ساكن بودند و به دليل همزباني و ارتباط سياسي، فرهنگي، اجتماعي تاثير زيادي در تاريخ آذربايجان داشتهاند.
3 – قوتتيها در 2800 سال قبل از ميلاد و لولوبيها 2500 سال قبل از ميلاد در شرق و جنوب درياچه اروميه و قزوين و همدان ساكن بوده و حكومت كردهاند.
4 – اورارتوها 1000 سال قبل از ميلاد در آناتولي و پيرامون درياچه وان و كوه هاي زاگرس و اطراف درياچه اروميه و شهرهاي ماكو و نخجوان امروزي صاحب تمدن بودهاند.
5 – در اوايل عصر 19 قبل از ميلاد، قبايل مانناها با به هم پيوستن، دولت بزرگي در آذربايجان به وجود آورده و حكومت كردهاند.
6 – مادها كه اولادهاي قوتتيها و لولوبيها بودند 670 سال قبل از ميلاد با ائتلاف با مانناها حكومتي قدرتمند به وجود آوردند كه همدان، اراك، ساوه، زرند، سونقور، كاشان، قم ، قزوين ، زنجان و ... تحت حاكميت آنها بوده است. در مورد زبان، همچنين ارتباط زباني مادها و سومئرها ، دياكونوف در فصل 42 كتاب خود مينويسد كه در ليست نام هاي شاهان ماد يعني قوتتيها، به نام هايي بر ميخوريم كه در ليست نام شاهان سومئر ميباشد. از ديگر همسايگان مادها كه همزمان با آنها بوده و زبان هردوي آنها از يك خانواده ميباشد ميتوان به ايشغوزها اشاره كرد كه در قرن هاي 7 و 8 قبل از ميلاد در قسمت هايي از آذربايجان زندگي كردهاند.
برخلاف آنچه كه امروز شايع شده مادها نوة يك قبيلة منفرد بودند كه به اصطلاح از ساير آريائي ها جدا شده و در آذربايجان ساكن شدهاند و نه به رغم عقيدة شايع، داير بر اينكه منابع مربوط به تاريخ ماد فوق العاده ناچيز است، منابع آشوري از قرن هفتم تا قرن نهم قبل از ميلاد نه تنها براي احياي تاريخ باستان آذربايجان كافي است بلكه جزئيات مهمي را نيز روشن ميسازد. با تغيير و تحولات در اوضاع سياسي آن روزگار در آذربايجان، هفت قبيله آذربايجان باستان كه قبلاً جزو اتحاديه ماننا و اورارتووساكايي بودند اتحاديهاي تشكيل دادند كه بعدها يونانيان باستان آنها را ميديا آنچه ما، ماد ميناميم ناميدند، اين قبايل را هرودوت تاريخ نگار يوناني چنين نام ميبرد:
2 - پارتلاكئنوي Parelakenoi
1 - بوآساي Bousai
4 - مغ Magai
3 - آستروخات Stroukhotes
6 - آري زانتوي Ariazantoi
5 - بوديو Boudioi
7 - ماد Mid
و نيز مطالعه نام هاي شهرها و ولايات ماد نشان ميدهد كه آنان آريايي نيستند. بعد از آشنايي با تعدادي از اقوام و حكومت هاي آذربايجان، اينك به بررسي نوع زبان آنها ميپردازيم. طبق تقسيم بندي متخصصان زبانشناس، كل زبان هاي موجود در دنيا به سه شاخه تقسيم بندي ميشود:
1 – زبان هاي التصاقي كه تمام زبانهاي مربوطه به خانواده زبان تركي در اين شاخه قرار دارند.
2 – زبان هاي تحليلي(هند و اروپایی) كه از مهمترين زبان اين شاخه ميتوان به زبان عربي اشاره كرد ;که زبان فارسی نیز جزو این گروه است.
3 – زبان هاي هجايي كه از شاخصترين زبان هاي اين شاخه نيز ميتوان به زبان چيني اشاره كرد.
حال با توجه به اين تقسيمبندي و با توجه به اسناد تاريخي و علمي به بررسي نوع زبان اقوام ساكن در آذربايجان ميپردازيم. طبق تحقيقات هومئل زبان هاي ايلام وسومئر از يك پايه و جزو زبان هاي اورال- آلتايي (التصاقي) ميباشد. زبان هاي هوري و لولوبي نيز نه، تحليلي و نه هجايي بوده، بلكه آنهانيز جزو زبان هاي التصاقي ميباشند. همچنين طبق نظريه ماراك دئميكين (آكادئميكين) زبان كاسسيها، ايلاميها، قوتتيها، مادها و مانناها نيز التصاقي بود.
زبان هاي قوتتيها، لولوبيها همانند بوده و با زبانهاي اورارتوها و هوريها خويشاوند ميباشند. همچنين اپرت باستان شناس فرانسوي نيز بر تركي (التصاقي) آلتايي بودن زبان مادها اشاره ميكند. در جايي ديگر دياكونوف مينويسد زبان اشكانيان نيز همانند زبان مادها و از خانوادة زبانهاي التصاقي بوده كه در صورت مقايسه تحقيقات اپرت و دياكونوف ميتوان به ترك بودن اشكانيان نيز پي برد.
بدين ترتيب است كه از 7000 سال تا 2500 سال قبل يعني مدت 4500 سال به طور مطلق در منطقه جغرافيايي آذربايجان تنها و تنها اقوام التصاقي زبان (ترك) زندگي و حكومت كردهاند . همچنين اگر تاريخ بعد از 2500 سال قبل از ميلاد را بررسي كنيم باز آذربايجان در بيشتر مقاطع تاريخي مستقل از حكومتهاي ديگر منطقه بوده، به طوريكه در زمان هخامنشيان آذربايجان در مقابل آرياييها سرفرود نياورده و تا سرنگوني اين حكومت، تمام فرهنگ ها و آداب و سنن و زبان خود را حفظ كرده همچنين در تاييد گفتة بالا ميتوان به كشته شدن كورش، شاه هخامنشيان توسط ملكه آذربايجان (تومروس) اشاره كرد.
در زمان سلوكيان نيز كل آذربايجان مستقل از حكومت سلوكيان بوده و اسكندر نتوانست آذربايجان را به تصرف درآورد.در اين مورد استرابو جغرافيدان يوناني مينويسد: در زمان حمله اسكندر، سرداري بنام آتوروپات آذربايجان را از چنگ اندازي اسكــندر محفوظ نگهداشت.
در زمان ساسانيان نيز آذربايجان مستقل بوده و حتي بعد از شاپور دوم، ساسانيان با هيتيها (هياطله) پيمان اتحاد بستند تا در شمالغرب با روم بجنگد.بعد از اسلام نيز تركان اغوز كه شمشير اسلام ناميده ميشدهاند، در آذربايجان حكومت قدرتمندي بنا كرده و با ملازگرد مبارزه كرده و توسط آلپ ارسلان ضربه سنگيني به آنها واردآوردند. بعد از اغوزها نيز حكومت هايي كه در آذربايجان و گاهي در مناطقي از ايران حكومت ميكردهاند. از جمله غزنويان، سلجوقيان، خوارزمشاهيان، اتابكيان، تاتارها، آققويونلوها، قرهقويونلوها، صفويان، افشاريان و قاجارها تماماً ترك زبان (التصاقي) ميباشند.
در مورد تركي بودن زبان مردم آذربايجان اسناد و مدارك بسيار زيادي موجود است، مثلاً: ديونيوس پريگت جغرافينگار و شاعر يوناني صدة چهار ميلادي ترك زبانان را ساكن اصلي اين منطقه ميداند و نيز محمد عوفي در ذكر خلافت عمربن عبدالعزيز كه از سال 99 تا 101 هجري ادامه داشت، از قيام بيست هزار ترك آذربايجاني سخن ميگويد. همچنين اخبار موثّق عبيدبنشريعه جرهومي كه شخص معمّر و محترم در دربار اموي بوده در حضور معاويه سخن ميگويد: (آذربايجان از سرزمين تركان است) و اين خبر را طبري و به نقل از او بلعمي و حمزة اصفهاني و ابن اثير در كتاب هاي تاريخ بلعمي، تاريخ طبري، تاريخ پيامبران و الكامل گزارش كردهاند كه از متون معتبر اسلامي به شمار ميروند.
از ديگر محققاني كه آذربايجان را به عنوان سرزمين ترك ها نام ميبرند ميتوان : ژ . اوپر، قرتيز هومئل، ا . م . محمد اوف، ت . حاجي يف، گ . ا . مليكشويلي، ع . دميرچيزاده، تيمور پير هاشمي، يامپولسكي، ي . ك . يوسفاف، يومينوس ، وروشل گوگازيان. زكي وليد دوغان، پروفسور دكتر محمد تقي زهتابي و ده ها محقق و دانشمند را نام برد.
در اين ميان بهتر است به نظر يامپولسكي نيز اشاره كرد كه ميگويد: ترك ها در اطراف درياچه اروميه زندگي ميكنند و آشوريها آنها را توروك türük (يامون توروك به معني ترك هاي نيرومند) نام بردهاند و در سنگ نوشتههاي اورارتوئي هم سخن از قومي بنام توريخي رفته كه در آذربايجان ميزيستند. (اوايل هزارة قبل از ميلاد) و ميگويد توروك ها يا توريخيها همان ترك ها هستند.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از وبلاگ وطن دیلی، تاریخ انتشار: چهارشنبه 16 بهمن 1392، www.guneyebakan.blogfa.com
ا.ح75
ن.ف83
اکنون علم ژنتیک و هاپلوگروپ ها حل این مسئله را ساده کرده اند. ترکها به نژاد زرد تعلق دارند. آزمایش ژنتیک در میان آذربایجانی ها نشان داده است که آنها با ملت های وابسته به نژاد زرد ارتباطی ندارند و هندواروپایی هستند. پس ما آذربایجانی ها تُرک نیستیم، آذربایجانی هستیم.
اولا تقسیم بندی التصاقی و .... بودن زبان های یک نظریه قدیمی و از اعتبار افتاده اس
دوم و خنده دارتر اینکه سعی میکنه ترکی رو مساوی و به جای التصاقی جا بزنه و زبان تمدن های قدیم رو بر فرض اثبات التصاقی بودن همشون بیاره بچسبونه به ترکی در حالی که ترکی خودش جزئی از زبانهای التصاقیه
مثل اینکه زبانهای تحلیلی رو مساوی عربی بگیری و بگی انگلیسی و اسپانیایی و ... همه جزو زبان عربین!
زبان ترکی و ترک زبانان ایرانی نیازی به خیالبافی تاریخی ندارن و واقعیتشون به اندازه کافی قابل احترامه
و بسیاری از ناآگاهان آذری ها را جدا از ترکی می دانند.
به من بگید این ترکان کی ها هستن که کل این مناطق رو تغییر دادن و کردن ترک بعد خودشون نابود شدن
به قول رنه گورسه پدر تاریخ فرانسه که میگه
تمام تاریخ را جستجو کردم به نظرم خدا قوم ترک را فرمانروا و بقیه اقوام را فرمانبردار آفریده
شما برین ببین یه شخصیتی به این بزرگی در مورد اقوام دیگه چنین چیزی گفته بعد میان بعضی نادان ها در مورد تاریخ حرف میزنن متاسفانه ترک بودن لیاقت میخواد
این قضیه آذری هم اولین بار توسط احمد کسروی تبریزی که خودش..... بود و به پیامبر(ص) و امام صادق(ع) توهین کرد و کتاب هایی علیه اسلام و تشیع نوشت و با کلی دروغ و جعل این کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان را نوشت و تقدیم رضا خان و این باستان گرایان کوروش پرست کرد.
ژنتیک مردم آذربایجان با لر ها و کرها بسیار مشترک و با مردم آسیای میانه بسیار متفاوت و با مردم اورال و آلتای هیچ شباهتی ندارد، کمی خرج گنید تست ژنتیک بگیرید تا خیالتان راحت باشد
یک میلیارد از جمعیت هفت میلیاردی دنیا ترک هستن که بیشترین آمار رو بین تمام نژاد های دنیا رو دارند. این تعداد اگه بخایم به نسبت مرگ و میر و تولد نگاه کنیم یه دفعه از زمین نروئیده و از یک نفر زائیده نشده اند.
حداقل پانزده هزار سال طول می کشه تا این تعداد بوجود بیاد حالا خودت فکر کن ببین این حرف هایی که نوشتی چقدر نادرست هست .
میشه یه بار دیگه با ذکر منبع جمع بزنی ببینیم چطور ترک ها شدن یک میلیارد.
هر زبان پیوندی ترکی نیست. مثل زبان سیاهپوستان آفریقا که زبان بسیاریشان جز زبان های پیوندی است ولی ترک نیستند. و هر کی ترکی صحبت می کنه از لحاظ نژادی ترک نیست. مثل مردم آذربایجان ایران.
بلعمی :
بهمن اردشیر (که شاه بود) كس فرستاد به زمين عراق و بابل آنجا كه بخت_النّصر نشستى، "سرهنگى" را بفرستاد نام او كوروش، و بخت_النّصر را از ملك باز كرد و به در خويش خواند و آن ملك عراق، كوروش را داد.
برخی زبانهای پیوندی( غیر از تورکی) به این قرار هستند: زبانهای دراویدی در شبه قارۀ هند شامل تلوگو، تمول یا تامیل و موندا در جنوب هندوستان، زبانهای آفریقایی بانتو در جنوب استوا، هوتن تو، بوشمن، زبانهای مالایایی و پولینزی شامل زبانهای شبه جزیرۀ تالاکاو و جزایر فیلیپین و جاوه و هالگاش (ماداگاسکار) و جزایر فیجی و جزیرههای شمال استرالیا است.
این زبانها را آنطور که پان تورکیست ها مدعی اند، تنها به دلیل اینکه پیوندی ( التصاقی) هستند می توان زبان تورکی نامید ؟؟!!!
به گفته بزرگمهر، زبانهای پیوندی در مقابل زبانهای تصریفی قرار میگیرند، از این جهت که در این گونه زبانها، پسوندها اصولاً هیچ گونه تغییری در بن واژهای که به آن متصل هستند، ایجاد نمیکنند. اما در زبانهای هندواروپایی و بویژه زبان فرانسوی، برخی پسوندها مانند عناصر صرف فعلی، گاه چنین تغییراتی را ایجاد میکنند. این ویژگی در زبان فارسی و عربی که هر دو تصریفی و نوستراییک هستند نیز دیده میشود. بدیهی است که این ویژگیهای زبانی (پیوندی و تصرفی بودن) به هیچ وجه برای توجیه خویشاوندی بین زبانهای پیوندی یا [تصریفی] کافی نیست.
۲. آذربایجان، کردستان، همدان، نهاوند، ملایر، تویسرکان،لرستان، اصفهان، ری، کرمانشاه و .... جزو قلمرو مادها بود که آذر بایجان را ماد کوچک و دیگر مناطق را ماد بزرگ می نامیدند. حال با توجه به نظر پان تورکیست ها در مورد تورک بودن مادها، آیا کردها، لرها، اصفهانی ها، کرمانشاهی ها هم تورک هستند؟؟؟؟؟
۳. همانطورکه ذکر شد آذربایجان را ماد خرد یا ماد آتروپاتگان می نامیدند. آتروپات واژه ای به زبان فارسی باستان و به معنای نگهبان آتش است که در فارسی میانه به آذرپاد تغییر یافت. آتشکده آذرگشسب زرتشتیان که بزرگترین آنها بوده است، در منطقه ارومیه بوده است. پس مردم منطقه زرتشتی بودند و دین زرتشت، دین آریایی ها بوده است. اقوام تورک اورال_آلتایی مانند مغولان، شمن پرست بوده اند و دین اقوام که با آنها در ارتباط بوده اند را می گرویدند.
آیا این نامها اتروپاتگان، آذرگشسب، زرتشت تورکی هستند؟؟؟؟
۴. تا کنون هیچگونه کتیبه و نوشته ای در ایران از عهد ماد و قبل و بعد از آن به زبان تورکی یافت نشده
است. قدیمی ترین نوشته ی مربوط به ترکها کتیبه های است مربوط به سالهای ۷۰۰ تا ۸۰۰ بعد از میلاد که در دشتاورخون مغولستان یافت شده اند!!!
۵. آیا کسانی که معتقدند روایتی که هرودوت گفته درست است، آداب و رسومی که هرودوت درباره قوم تومیریس آن هم درست بلافاصله بعد از داستان مرگ کوروش گفته است را میپذیرند؟! آیا با تفسیری که خودشان دارند و ماساگتها را تورک میدانند این آداب و رسوم را درباره تورکها میپذیرند که هرودوت گفته است:
… زنان به همگان تعلق دارند… هر مرد ماساگت که زنی را بخواهد به جلوی کلبه او ترکش خود را میآویزد و با خیالی آسوده، با او در میآمیزد.
…هنگامی که مردی به نهایت پیری رسید همه نزدیکان او گرد میآیند و او را همزمان با چند رأس حیوان قربانی میکنند، بعد گوشتها را میپزند و با آنها یک ضیافت ترتیب میدهند… (هرودوت، کتاب ۱، بند ۲۱۶).
هرودوت آشکارا در این نوشتهها، رسمهایی مانند فاحشگی عمومی و همچنین آدمخواری را به ماساگتها نسبت میدهد و همین هرودوت هست که مرگ کوروش را در نتیجه جنگ با تومیریس میداند؛ گفته دیگر مورخان هم ریشه در روایت هرودوت دارد.
آیا کسانی که تومیریس را مادر میخوانند و ماساگتها را تورک میدانند، میپذیرند که در تورکهای باستانی رسمهایی مانند فاحشگی عمومی و آدمخواری رایج بوده است؟!
۶. بنا به گفته هرودوت این جنگ در شرق دریای خزر و نه در غرب رخ داده است، اما پان تورکیست ها آنرا به میل خود تغییر داده اند !!!!!!
۷. مولفان و تاریخ نگاران سده های پس از ظهور اسلام، زبان مردم آذربایجان را پهلوی و آذری نامیده اند:
اصطخری در کتاب امسالک و الممالک فرن۵_۶ هجری:
زبان مردم آذربایجان را تازی و پارسی نوشته است.
حمدالله مستوفی در قرن۷_۸ هجری: زبان مردم مراغه پهلوی متغیر( تغییر یافته) است.
این حوقل در کتاب صوره الارض:
زبان مردم آذربایجان و بیشتر مردم ارمنیه فارسی است و عربی نیز میان ایشان رواج دارد.
ابوعبدالله بستری مقدسی در کتاب احسن التقاسیم...
ایران را به هشت اقلیم تقسیم کرده و می گوید:
زبان مردم این هشت اقلیم عجمی( ایرانی) است. جز آنکه بعضی از آنها دری و برخی منغلقه( پیچیده) استو همگی را پارسی نامند.
مسعودی در کتاب التنبیه و الاشراف, لهجه های پهلوی، دری و آذری را از یک ریشه و ترکیب کلمات آنها از یکی دانسته و همه آنها را از زمره زبانهای فارسی مینامد
من نه استاد دانشگاه نه محقق زبان ها اما این مقاله از ۳ کیلومتری مشخصه که یک دلنوشته و طبق افکار های خوده نویسنده نوشته شده مانند بخشی که زبان های و شاخه ها را بیان میکند : [2 – زبان هاي تحليلي(هندواروپایی) كه از مهمترين زبان اين شاخه ميتوان به زبان عربي اشاره كرد] این بخش را حتی یچه ای که یک سرچ ساده هم انجام داده است میداند عربی سامی نه هندوارپایی خواهشمندم بعد خواندن این کتاب داستان تحقیق کنید بعد ذوق زده بشید .
در آذربایجان ایران حتی آنقدر که در اصفهان مردمی از ژن Qپیدا میشه ،نیست ،فقط اندکی ناچیز ژنتیکی از Cو Nدر آذربایجان وجود دارد
نحوه کار پانترکیسم به این شکل است
اول بعنوان مهمان وارد یک منطقه یا استان می شود بعد زبانشون رو غالب مکینند طوری که مجبور بشه کم کم ترکی صحبت کنه در آخر هم تاریخ های صد من یه غاز رو از جمهوری جعلی آذربایجان وارد میکنند
این همه سند و مدارک تاریخی وجود داره که در بزرگترین موزه های جهان نگهداری میشه با این همه دروغ بیشتر شکست می خورید ...
تمام تاریخ را جستجو کردم به نظرم خدا تمام افوام را فرمانبردار و ملت ترک را فرمانروا افریده و سخنان کرول سورت و و خانم نیکیتا هایدن برای بیان تاریخ و زبان ترک بس است نیازی به توضیح اصالت ترک نیست با احترام به تمام اقوام❤
۱. زبان های الصاقی شامل کره ای، باسکی و.. هم می شود یعنی اون ها هم ترک هستند.
۲. زبا الصاقی یک تعریف زبان شناسانه است نه قومی .
۳. کتاب ها واسناد تاریخی بی شماری از آریایی بودن ماده ها موجود است.
۴. طبق اسناد خود دولت عثمانی تا ۱۲۰ سال قبل تنها ۲۰ الی ۳۰ درصد مردم ترکیه کنونی ترک بودن و ترکی صحبت می کردن.
۵. زبان ترکی آذری در حدود ۴۰۰ ساله زبان غالب در آذربایجان شده است.
۶. مردم آذربایجان و ترکیه طبق اسناد و مطالعات ژنتیکی ترک شناخته نمی شوند.
در پایان همه عزیزان به مطالعه اسناد تاریخی و کتاب های موجود در این زمینه دعوت می کنم. نه منابع پانترکیست چند دهه اخیر که بی سوادی در آنها بی داد می کند.
سلام و عرض ادب
ممنون از توضیحات ارایه شده( وگلایه از برخی عبارات مورد استفاده در نقد و نظر). انعکاس این مطلب با رویکرد تائید پان ترک و یا تاکید بر قومیت گرایی و غیره نبوده است. حتی انعکاس نظر ، به معنای تائید آن نیز نیست. نگاه و رویکرد صرفا شناختی بوده و ذکر منبع هم شده است(هرچند به اعتقاد شما، منبعی ضعیف است.که می تواند درست هم باشد).
ای کاش ، گامی بلندتر بر می داشتید و متن و مقاله ای قویتر ، برایمان برای انتشار ارسال می کردید.
مجدد توصیه می کنم مطالعات خودتون رو افزایش بدید و نام شاهان و اماکن و شهرهای دوران تمدن های کهن منطقه فلات ایران و بین النهرین و قفقاز و ترکیه رو بخونید. تمدن ترکیه هم که در 40000 سال پیش هم اسمش روشه. خسته نمی شید از غلوهای نژادی و زبانی قوم پرستانه (کوچ رو) . با زبان ساختگی دربار ترکان خوارزمشاهی که فارسی نامیده شد و قبل از آن اثری از این زبان نیست و ریشه عربی و سانسکریت هندی و ترکی داره.
۶
سلام
در صورت تمایل مستندات و توضیحات خود را بشکل متنی 2-3 صفحه ای جهت بررسی و انتشار در سایت ، برای ما بفرستید. در غیر اینصورت ،کامنت های استدلالی مستند خود را ارسال دارید.
ممنون از زحمات شما
دشک و دشکچه و قشنگ و فشنگ و تفنگ ، کلنگ و تپانچه و باروت و ماشه و چاپارخانه و جنگ ، قمقمه و چنگ و انگ ، زنگ ، رنگ و کاسه و پیاله و قاشق و چاقو و تابه و قابلمه و بشقاب ، سینی ، تشت ، رنده ، ملاقه و اتاق و سوپ و آش و دلمه و کباب و شیشلیک و قرمه و پنیر و خامه ، سفره و کره و قره قوروت و قزل آلا ، اوزون بورون ، ترشک ، لواشک ، قیسی ، و بربری و لواش و چلو پلو و جوجه کباب و دنبه ، جگر ، قلوه ، لوبیا ، لوبیا چیتی ، نخود ، لپه ، ماش ، سرمه ، چشمه ، خشاب یا در اصل قاشاب ، جیلوو که جلو شده ینی افسار ، چاک دامن برگرفته از چاق چاق ، چدن برگرفته از چدان ، چرک ، چک سند تجاری از لغت چکماق ، چولاق ، چماق ، چوقان ، هوله برگرفته از هوولی ، خس و خاشاک برگرفته از خاشاق ، خورجین ، دالان ، دچار از دوشر ، درنا از دورنا ، دکمه ، دلیر از مصدر دلیرمک ینی پهلوان شدن دیوانه شدن ، دمار از دامار ، دنبلان از دنبالان ، داغان ، امید ، آرزو ، لک لک ، اردک ، بلدرچین ، آت و آشغال ، زبیل ، تیغه ، قمیش ، دنده ، قالتاق ، چراغ ، چلچراغ ، گمرک ، فسقلی ، کاشی ، کاش ، گچ ، سیمان ، ملات ، شمشه ، تیشه ، دشنه ، ماله ، سنباده ، منگنه ، میخ ، چکش ، طبل ، سقلمه ، کیسه ، بازار ، یراق ، پولاد ، قوچ ، یونجه ، یایلاق ، قشلاق ، سنگلاخ ، یوزباشی ، یورش ، یواش ، باقلوا ، باقلا ، اگر ، همه برگرفته از هامی ، هر ، هیچ ، همیشه ، دیگر ، کمک ، کتک ، لچک ، شهر ، آباد ، قاطر ، گلن گدن ، لاله ، لال ، کور ، نوکر ، نرده ، پرده ، مو (نام درخت ) ، منجوق ، جوالدوز ، مخ برگرفته از موغ ینی خرد ، چرتکه ، گله ، باجناق ، گستاخ مشتق از گؤستاق یا گؤزتاق ، کاکول ، قرقاول ، قراول ، آشامیدن از آشاماق ینی خوردن معادل دری آن نوشیدن ، قوزک ، آشیل ، گلایه ، تماشا ، ابزار ، تراز ، یوزباشی ، دایی ، داداش ، یال ، بخت ، یار ، خوش ، ایل ، قولنج ، توسن (اسب سرکش) ، اتراق ، پسوند وار ، پسوند گون ، سنجاق ، من ، دوقلو ، آذوقه ، قاچاق ، اتو ، اوستا ، النگو ، آماج ، بیزار ، چماق ، چوپان ، چپاول ، باجه ، بشکه ، بقچه ، چروک ، غنچه ، پنبه ، توتون ، چاخان ، قاب ، سوگلی ، سوغات ، ارمغان ، قلدر ، یوغ ، یاتاقان ، آلاچیق ، قلق ، قو برگرفته از قوقوی تورکی ، قورباغه ، قاطی ، قوطی ، کشیک ، ماما ، بی بی ، شلوغ ، تلمبه ، ساچمه ، بلوک ، شال ، شیرین ، ترش ، شور ، تله ، بولاق یا بلاغ ، جان ، هار ، کاغذ ، آذر برگرفته از آتر تورکی ، بخاری به تورکی سوبا ، شوربا ، جوشن ، پنجره ، دیوار ، دیرک ، آستان ، آستانه ، گلخانه ، گل ، چانه ، بوته از بیتماق ، سوگند ، پلکان ، کوفته ، قران ، تومان ، پول ، دانه ، الاغ ، اخته ، خان ، خاقان ، داروغه ، بهادر یعنی جوانمرد و پهلوان ، تغار ، ته ، ناشی ، جرگه ، گاومیش ، خاتون ، شاغول ، طغرا ، بها ، کله ، پاچه ، کله پاچه ، کوچ ، آروغ ، چک یعنی سیلی ، سیلی ، شقایق ، خپل ، کوپن ، سکو ، چای ، هر مصدری که با یدن باشد مثل آشامیدن قاپیدن ، چاپیدن ، چاییدن مشتق از جایماق ، خرامیدن ، گورخیدن ، دریدن ، نوشیدن ، جعلی است و ریشه دری ندارد ، بیل ، بیلچه ، دماغ ، پیچ ، مهره ، شق ، قارچ ، بادام ، پسته ، شیشه ، قرقره ، مرز ، کنجد ، کفتار ، قپوز ، بالابان ، زرنا ، عقاب ، قلعه ، من ، او ، دیلاق ، دکل برگرفته از دیکیلی سومرها یعنی برافراشته ، سطل ، لگن ، سماق ، چاپ ، تخت ، کوره ، قلاب ، قمار ، چکامه ، تیمچه ، دوغ ، مشنگ ، چرکین ، چرک , گیوی ، قاپیدن ، تپیدن ، سقلمه ، تیپا ، بنجاق ، تاپاله ، چمباتمه ، سگرمه ، دنج ، گوجه ، قال گذاشتن ، اله بله ، قیافه ، زندان ، خانقاه ، جنبش از جونبوش که پسوند ش داره مثل چالش ، دروازه ، گدا ، پس ، آواره ، قورت ، شام ، چتر ، فندک ، لوتی ، فندق ، کشمش ، ناهار ، چابک ، یدک ، مشتلق ، باسلوق ، چخماق ، تخماق ، یساول ، چپر ، بکتاش ، قرقی ، یرغو ، کچل ، قاتوق ، بانگ ، دانگ ، قوز ، قوزک ، چاقاله ، تخمه ، تخم ، یقه ، خلخال ، چنجه ، بهار از باهار یا بایار مشتق شده ینی عظیم از صفات خدا ، لوله ، پر ، یا ، قلی یعنی خادم ، اندام ، ساقدوش ، سولدوش ، شاباش ، کدو ، عنکبوت ، چاره ، چرت و پرت ، درد ، دوست ، یادگار ، دشمن ، کنار ، دریدن مشتق از درماق ، جر مشتق از جرماق ، شکنجه از ایشکنجه ، هوش ، جوش ، جور ، به به ، چه چه ، وای وای ، کوزه ، ارتش ، کلید ، کرشمه ، کرک ، ترب ، تربچه ، کلوخ ، پهن ، پارچه ، تکه ، غاز از قاز تورکی ، تور ، تر ، کنکاش ، یاقوت ، خال ، زگیل ، شبیخون مشتق از شاپقن ، شلغم مشتق از شالقام ، پیشه ، پیله ، سوار ، پیاده ، دریا مشتق از تالویا ، دژ مشتق از دیز یعنی جای بلند و محکم ، شلاق ، شلخته ، لیقه ، آلاله ، لق ، گوگوش مشتق از قو قوشی ، درنگ ، دوختن مشتق از توخوماق مثلا کینهتوزی یعنی کینه توخوماق ، کین و کینه ، دوش مشتق از دوشماق یعنی افتادن یا خوابیدن ،
سلام
5.123.226.208
اثر میرفاتح زکییف:محقق و استاد تاریخ دانشگاه غازان
ترجمه: دکتر رحمت قاضیانی
قدیمیترین ریشه های قومی انسانها معمولا از طریق زبان شناسان و با بررسی مطالعات زبانشناسان و با اضافه کردن مشاهدات باستانشناسی به ان پیدا می کنند.در علوم زبانشناسی و تاریخی مرسوم در اروپا و روسیه،که با ادعای مرکزیت برای هندواروپائی ها نوشته شده،سعی شده که تقسیم زبان اورال-التائی به زبان های التائی و اورالی از حدود ده هزار سال پیش و تقسیم زبان التائی به زبان های ترکی –مغولی ، منچوری و ژاپنی- کره ای از حدود شش هزار سال پیش و تقسیم زبان ترکی – مغولی به زبان های ترکی و مغولی حدود چهار هزار سال پیش اتفاق افتاده است.
اولین شکاف در دیدگاه فوق در قرن هفده اتفاق افتاد و در قرن نوزده ضربات سختی به ایده فوق وارد شد و. در قرن بیست تناقض گفته های مدعیان ثابت شد.
در سال 1638 اقای " جان ژوسلین" (1)متوجه شدند که در زبان سرخ پوستان امریکا اثاری از لغات ترکی وجود دارد. در قرن نوزده " اتو رریک" (2) در زبان اقوام " سو" از سرخ پوستان شمال امریکا لیستی از لغاتی با نزدیکی به زبان ترکی تهیه نمود. مثلا،" تانگ"یعنی طلوع " تائی " یا " تانگی " یعنی اموختن. " اتا " یعنی پدر، " اینا " یعنی، مادر، " تا " یا " ته " یعنی ضمیمه ای برای مکان ، " اکتا " یعنی " یک طرف " و غیره. در ایتالیا و فرانسه نیز بررسی هائی مشابه انجام شد و نتایجی یکسان بدست امد.
دانشمند سوئدی اقای " استیک ویگاندر " (3) تعدادی از تحقیقات خود را در مورد رابطه بین زبان های قوم " مایا " و زبانهای التائی انتشار داده است. اقای " ا. کاریمولین ، 141-136 1976 (4) در تحقیقات خود مثالهای زیر را اورده است." ااک " یعنی خیس ، " اکا "-" اگا " ، " اقا " یعنی جریان ، جاری شدن . " بالدیز " یعنی خواهر جوانتر همسر ، " بایال " یعنی ثروتمند و فراوان، " بویا " یعنی رنگ ، " بور " یعنی بافتن گیسو، " ایک " یعنی ظاهر شدن، و " تور " یعنی استادن.
سلام
5.123.226.208