پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۰۷۲۳۷
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۳:۱۶
کودک همسری همچنان در برخی از مناطق کشور رواج دارد. امری که دختران و پسران را از سنین کودکی و نوجوانی وارد یک چرخه اشتباه و مخرب در خصوص آغاز زندگی مشترک کرده و آینده آن‌ها را به صورت جدی تهدید می‌کند. در این گزارش پدیده کودک‌همسری را در مناطقی از شهرستان خوی مورد بررسی قرار داده است.
شعار سال: کودک همسری پدیده‌ای است که همچنان در کشور ما رواج دارد و سالانه تعداد زیادی از کودکان را به کام خود می‌کشد. در این ماجرا کودکان درحالی وارد زندگی مشترک شده و روابط زناشویی را تجربه می‌کنند که به لحاظ روحی و جسمی توان اداره کردن زندگی را نداشته و برای طی کردن مسیر زندگی مشترک رنج زیادی را متحمل می‌شوند. به همین دلیل است که این روز‌ها در کنار پدیده کودک همسری، باید از پدیده کودک بیوه‌ها نیز سخن گفت.

قوانین کشور در حالی ازدواج کودکان را تجویز می‌کنند که برای امور دیگر مانند داشتن حساب بانکی و بستن قرار داد به لحاظ سنی قوانین سختگیرانه‌تری داشته و افراد زیر سن قانونی نمی‌توانند نسبت به این امور اقدام کنند.

در حالی که قوانین ما سن ازدواج دختران را ۱۳ سال و سن ازدواج پسران را ۱۵ سال عنوان کرده و ازدواج برای کودکان زیر این سن را منوط به شرایط ویژه دانسته است، اما در برخی نقاط کشور به مدد وجود عقد‌های غیررسمی همین حداقل‌ها هم رعایت نشده و کودکان در سنین بسیار کمتر عنوان همسر و زن یا مرد متاهل را به دوش می‌کشند.

تلاش‌ها برای تصویب لایحه ممنوعیت ازدواج کودکان زیر ۱۳ سال نیز هنوز به جایی نرسیده است. وضعیت چنان وخیم است که هر روز آماری درباره شیوع این خشونت نسبت به دختران می‌شنویم. تعدادی از روستا‌های شهرستان خوی از توابع آذربایجان غربی هم به لحاظ رواج پدیده کودک‌همسری شرایط اسف‌باری دارند. لیلا یکی از زنانی است که ازدواج را در سنین نوجوانی تجربه کرده و بعد از ازدواج کشتی زندگی‌اش به گل نشسته است.

تجربه خشونت همسر در نوجوانی

لیلا اهل روستای پسک سفلی از توابع شهرستانی خوی است. او در ۱۵ سالگی به عقد پسری ۱۹ ساله درمی‌آید و چند ماه بعد هم زندگی مشترکش را آغاز می‌کند. ازدواجی که سرانجام خوبی را برای او رقم نمی‌زند.

او ماجرای زندگی تلخش را اینگونه  تعریف می‌کند: زمانی که من ازدواج کردم ساکن خوی شده بودیم و در شهر زندگی می‌کردیم به همین دلیل هم موقع ازدواج کمی بزرگتر و ۱۵ ساله بودم. من آن زمان هیچ تصوری از ازدواج و همسر نداشتم، آموزشی هم ندیده بودم. ناگهان به خودم آمدم و دیدم خانه شوهر هستم. درس زیادی هم نخوانده بودم تا کلاس سوم تحصیل کردم و بعد والدینم اجازه ندادند که ادامه بدهم.

لیلا از همان اول در خانه همسرش رنج می‌کشد. مرد جوان دست بزن دارد و از کتک زدن دریغ نمی‌کند، وقتی مست می‌کند کتک‌هایش هم سنگین‌تر می‌شود. لیلا ناراضی و غمگین است، اما از مادرش سکوت در برابر خشونت و ناسازگاری همسر را آموخته است. مادری که خود از قربانیان کودک همسری است.

یک سال بعد لیلا صاحب فرزندی می‌شود که در ۸ ماهگی فوت می‌کند: «من بلد نبودم از بچه مراقبت کنم، اصلا سنم به این حرف‌ها نمی‌خورد، نمی‌دانم چه شد، چه اشتباهی کردم که بچه‌ام مریض شد و از دست رفت. اگر زنده بود الان ۲۴ یا ۲۵ ساله بود.»

۳ سال بعد از ازدواج همسر لیلا به مواد مخدر آلوده می‌شود. اعتیاد زندگی‌اش را بیش از پیش از بین می‌برد، خشونت‌های مرد هم بیشتر می‌شود. رد کتک‌ها و خشونت‌های مرد هنوز روی بدن لیلا خودنمایی می‌کند. در این گیرو دار فرزند دوم لیلا هم متولد شده‌است، پسری که اکنون ۲۳ سال دارد.

در نهایت زن جوان تصمیم به طلاق می‌گیرد. مادر موافق نیست که دخترش نام مطلقه را بر دوش بکشد، اما پدر منطقی‌تر است و قتی متوجه می‌شود که داماداش معتاد شده و به دخترش آزار می‌رساند با طلاق موافقت می‌کند. لیلا در ۲۳ سالگی از همسرش طلاق می‌گیرد.

چند سال بعد زن جوان با مرد دیگری که از همسر اولش جدا شده و فاصله سنی زیادی با او دارد ازدواج می‌کند. ازدواجی که یک ماه بعد به دلیل بازگشت اول همسر به طلاق منجر می‌شود. لیلا حالا در سن ۴۲ سالگی یک زن سرپرست خانوار است که سعی می‌کند از طریق کارگری در خانه مردم امرار معاش کند. او مقصر تمامی مشکلاتش را همان ازدواج در کودکی و بدون فرصت فکر و شناخت می‌داند و تعصباتی که باعث شد او نتواند تحصیل کند.

لیلا عنوان می‌کند: متاسفانه در روستای ما ازدواج کودکان یک رسم است و دختربچه‌ها در ۷ یا ۸ سالگی نامزد می‌کنند و از ۱۱، ۱۲ سالگی هم به خانه شوهر می‌روند. شوهر‌ها هم معمولا ۱۶، ۱۷ ساله هستند که نامزد می‌کنند و بعد از پایان سربازی زندگی‌شان را شروع می‌کنند. در روستای ما اگر دختری ۲۰ ساله باشد برای ازدواج انتخاب نمی‌شود و حتما باید کودک ۷، ۸ ساله باشد تا به خواستگاریش بروند. مردم روستا فکر می‌کنند که شوهر دادن دختر در سن کودکی به این معناست که خواهان داشته و در خانه نمانده است.

او اضافه می‌کند: کسانی هم برای آموزش و فرهنگسازی به روستا آمدند، اما مردم پسک نمی‌پذیرند و حرف خودشان را می‌زنند. مثلا با وجود کرونا و شرایط خطرناکی که وجود دارد مردم این روستا کار خودشان را می‌کنند و مراسم عروسی برگزار می‌کنند آن‌ها به حرف هیچکس گوش نمی‌کنند.

وی می‌گوید: اکثر زنان روستای ما حال خوبی ندارند. معمولا افسرده هستند و مدتی بعد از ازدواج و زایمان ناچارند به دکتر اعصاب مراجعه کنند. آن‌ها خیلی زود ازدواج می‌کنند. فرصتی برای شناخت همسر ندارند و وقتی بزرگتر می‌شوند متوجه می‌شوند که همسرشان مرد ایده‌آلی برایشان نیست. اما ناچارند به زندگی با همان مرد ادامه دهند. به علاوه معمولا دختران در ۱۳، ۱۴ سالگی اولین زایمان خود را انجام می‌دهند و مشکلات پس از زایمان برای دختران در این سنین بسیار زیاد است.

لیلا خاطرنشان می‌کند: بسیاری از دختر‌هایی که در روستای ما ازدواج زود هنگام دارند شرایطی خوبی را تجربه نمی‌کنند. بعضی‌ها موفق شدند طلاق بگیرند، اما تعداد زیادی هم به خاطر مخالفت خانواده‌ها با طلاق، می‌سوزند و می‌سازند. حتی شنیدم در مواردی دختر قصد داشته که خودکشی کند سم خورده و..، اما موفق نشده است.

کودکانی که رابطه جنسی را تجربه می‌کنند!

حسنلو یکی دیگر از اهالی روستای پسک سفلی است. او برخلاف بیشتر مردان این روستا با کودک همسری به شدت مخالف است و آن را باعث آسیب شدید به زنان می‌داند.

او درباره کودک همسری در روستای پسک  می‌گوید: در روستای ما امر به معروف و نهی از منکر نیست. هیچ بزرگ‌تر و فرد آگاهی نیست که به روستا آمده و به مردم بگوید که کودک همسر چه زیان‌هایی دارد. هیچ کس نمی‌آید در روستای ما نهی از منکر کند.

حسنلو می‌گوید: دختران در روستای ما از کودکی ازدواج می‌کنند. الان دختری را می‌شناسم که کلاس دوم ابتدایی است او را با پسری ۲۰ ساله نامزد و محرم کرده‌اند و ۳، ۴ سال دیگر هم زندگی مشترک خودشان را شروع می‌کنند. در روستای ما رسم است که که کودک را به عقد یک پسر جوان یا نوجوان در می‌آورند و بعد از چند سال آن‌ها زندگی خود را شروع می‌کنند. این مشکل بزرگی در روستای ماست.

وی خاطرنشان می‌کند: من اعتراض خودم را نسبت به ازدواج کودکان در پسک به روحانی روستاهم اعلام کرده‌ام. من گفتم شما روحانی هستید و باید به منبر بروید و به مردم آگاهی بدهید که این کار را نکنند، اما روحانی به من گفت مشکلی نیست دختر بچه عقد می‌کند و چند سال دیگر مثلا ۱۵ سالگی زندگی با شوهرش را شروع می‌کند. درحالیکه تا آن زمان شوهر هم تبدیل به یک مرد کامل شده و یک دختر بچه با یک مرد ۲۸، ۲۹ ساله وارد رابطه زناشویی می‌شود.

این مرد اظهار می‌کند: این دختر‌هایی که در کودکی ازدواج می‌کنند غیرممکن است خوشبخت شود. دختر ۸ ساله دلش می‌خواهد کارتون ببیند و بازی کند تصوری از شوهر ندارد. کودک نمی‌تواند همسرداری کند.

وی با بیان اینکه بسیاری از این دختران در دوران نامزدی یا بعد از ازدواج طلاق می‌گیرند، توضیح می‌دهد: دختر و پسر بعد از مدتی که سن‌شان بیشتر می‌شود متوجه می‌شوند که اخلاق‌شان به هم نمی‌خورد یا اینکه، چون دختر کودک است نمی‌تواند توقعات همسر را برآورد کند. از سوی دیگر این کودکان به لحاظ جسمی و روحی نه علاقه دارند و نه می‌توانند نیاز‌های جنسی شوهر خود را برآورده کنند. این موضوعات باعث می‌شود که بسیاری از این زندگی‌ها بعد از مدتی به طلاق منجر شود.

حسنلو خاطرنشان می‌کند: یک سال که از ازدواج دختربچه می‌گذرد معمولا خانواده همسر به او سرکوفت میزنند که چرا بچه‌دار نمی‌شوی و او را برای بارداری تحت فشار می‌گذارند. این در حالی است که بدن کودک آمادگی بارداری و تولد کودک را ندارد و حتی اگر چنین کودکی بچه‌دار بشود آسیب‌های زیادی به لحاظ روحی و جسمی متحمل می‌شود. دختربچه‌ای که مادر می‌شود به دلیل سن کم خود که هنوز نیاز به مراقبت دارد نمی‌تواند از فرزندش به درستی نگهداری کند.

وی تصریح می‌کنند: متاسفانه در روستای ما دختر‌ها با ازدواج زودهنگام زنده به گور می‌شوند. در روستای ما ارزش دختر را نمی‌دانند و از همان کودکی در اختیار شوهر قرار می‌گیرد. اگر مادر دختری به دنیا بیاورد به آن نوزاد اهمیت نمی‌دهند و من نمی‌دانم چرا مردم روستای ما چنین رفتار‌هایی دارند.

حسنلو می‌گوید: در روستای ما تعداد افرادی که دخترانشان را در کودکی شوهر نمی‌دهند بسیار کم است و من هم یکی از آن‌ها هستم، نه خودم و نه برادرم در کودکی ازدواج نکردیم و همسران‌مان را هم از میان کودکان انتخاب نکردیم. من دختری ۷ ساله دارم و هر کاری می‌کنم که او تا هرجایی که علاقه دارد درس بخواند.

وی اضافه می‌کند: در روستای ما مدرسه برای دختران تا مقطع ابتدایی و برای پسران تا مقطع متوسطه اول وجود دارد. در مقطع ابتدایی پسران و دختران کنار هم درس می‌خوانند و، چون خانواده‌ها این وضعیت را نمی‌پسندند به همین دلیل هم دختران‌شان را وادار می‌کنند که در کلاس سوم ابتدایی ترک تحصیل کنند. یکی از مشکلات عمده در روستای ما همین نبود مدرسه است این درحالی است که چند سال پیش فرماندار وقت خوی قول داده بود که در روستای ما مدرسه دیگری برای مقطع ابتدایی احداث کند.

او خاطرنشان می‌کند: روستای ما ثروتمندترین روستای شهرستان خوی است. تنها به رسیدگی نیاز دارد که فرهنگسازی شده و جلوی موضوع کودک همسری گرفته شود.

با صدرا آقاسی، فعال اجتماعی در شهرستان خوی که مدتی درخصوص مساله کودک همسری فعالیت داشته است درباره مشکلات کودک همسری در این شهرستان گفتگو کردیم.

آقاسی می‌گوید: در شهر خوی با مساله کودک همسری مواجه نیستیم و یک مساله شایع نیست. اما موضوع کودک همسری در روستا‌های اطراف خوی رواج دارد. براساس پایشی که انجام دادیم مشخص شد که در ۱۰ روستای اطراف این شهرستان کودک همسری به شدت شایع بوده و به مرحله بحران رسیده است. یعنی ۶۰ تا ۷۰ درصد دختر‌ها قبل از اینکه به بلوغ برسند ازدواج می‌کنند. همچنین در ۵۰ روستای دیگر نیز این پدیده رواج دارد.

وی ادامه می‌دهد: متفاوت از کودک همسری در حاشیه‌های شهر‌های بزرگ است به این معنی که در این حاشیه‌ها کودک همسری به دلیل فقر اقتصادی باشد. اما در شهرستان خوی ماجرا متفاوت است و اتفاقا روستا‌هایی که این پدیده در آن‌ها رایج است روستا‌هایی ثروتمند، بزرگ، پردرآمد و نزدیک به شهر هستند. برخی از این روستا‌ها تنها یک ربع با خوی فاصله دارند. در واقع آنچه در این روستا‌ها رخ می‌دهد ناشی از سنت و فرهنگ است.

این فعال اجتماعی خاطرنشان می‌کند: در یکی از این روستا‌ها که از نظر کودک همسری وضعیت بسیار بدی دارد، دختربچه‌ها از سن ۶ یا ۷ سالگی توسط مادران‌شان در مجالس عمومی نمایش داده می‌شوند تا توسط خانواده‌هایی که پسر دارند برای ازدواج پسندیده شوند. آن‌ها این کودکان را مانند زنان بزرگسال آرایش کرده و به کودکان می‌آموزند که به‌گونه‌ای رفتار کنند که توسط خانواده پسر پسندیده شوند.

وی با بیان اینکه در این روستا تکلیف تمام دختربچه‌ها تا رسیدن به کلاس سوم دبستان مشخص بوده و درواقع همگی نامزد پسری شده‌اند، اظهار می‌کند: به عنوان مثال سال گذشته یک دختربچه کلاس اولی با صیغه محرمیت نامزد یک پسر شد. نکته آن است که از آنجاییکه بر اساس قوانین دختر از بعد از ۱۳ سالگی می‌تواند ازدواج کند، برای این کودکان در سنین بسیار کم از صیغه محرمیت استفاده شده و این صیغه هم توسط روحانی روستا و در خانه به صورت غیررسمی خوانده می‌شود. تا زمانی که چند سال گذشته و دختر بزرگ‌تر شود و بتواند در دفترخانه عقد رسمی شود.

آقاسی می‌افزاید: تاسف بار آن است که موارد بسیاری در این روستا وجود دارد که دختر و پسر زمانی برای عقد رسمی به دفترخانه مراجعه کرده‌اند که بچه داشته‌اند. یعنی این دختران در ۷، ۸ سالگی عقد می‌شوند، در ۱۰ یا ۱۱ سالگی به خانه پدرشوهر می‌روند و از همان زمان هم رابطه زناشویی را آغاز می‌کنند، این دختر وقتی به سن ازدواج رسمی یعنی ۱۳ سالگی رسید درحالی برای ثبت ازدواج به دفتر خانه می‌رود که چندسالی است زندگی مشترک خود را آغاز کرده و صاحب فرزند هم شده است. داماد هم عمدتا پیش از سن سربازی نامزد می‌کند و بعد از سربازی هم زندگی مشترک خود را آغاز می‌کند.

این فعال اجتماعی عنوان می‌کند: چند سال پیش دهیار این روستا این مساله را در رسانه‌ها مطرح کرد، اما اهالی روستا به قدری درباره این مساله حساس بوده و به آن اصرار داشتند که سریعا دهیار را تغییر دادند. این یکی از اصول مهم در این روستاست و سال گذشته که ما در این روستا اقدام به کار کرده و به ماجرای کودک همسری ورود کردیم به شدت با ما مخالفت کردند. اهالی روستا به شدت نسبت به این موضوع اعتراض کردند و معتقد بودند ما آبروی آن‌ها را می‌بریم.

نجات کودکان اولویت نهاد‌های دولتی نیست

وی تصریح می‌کند: نگاه مسئولان شهرستان ما به مساله کودک‌همسری رویکردی مناسب نیست، آن‌ها این موضوع را اولویت نمی‌دانند و آن را جدی نمی‌گیرند. این که کودکان در سن ۹ یا ۱۰ سالگی در معرض برقراری رابطه جنسی باشند و لزوم ممانعت از این مساله برای آن‌ها اولویت نیست حال اگر مردم روستا کمی در نهاد‌های مختلف نفوذ داشته باشند، مسئولان شهر سریع عقب‌نشینی کرده و حاضر نیستند هزینه‌ای بابت این موضوع بپردازند. به عنوان مثال ما موضوع را در فرمانداری مطرح کردیم و‌گفتیم ازدواج زیر ۱۳ سال ممنوع است. اما در نهایت به دلیل فشار اجتماعی و اعتراض روستائیان فرمانداری از ما حمایت نکرد و حتی توصیه کرد، فعالیت خود را متوقف کنیم.

او تاکید می‌کند: حتی برخی مسئولان به ما می‌گفتند که ما براساس آنچه می‌بینیم دختر‌ها همه بعد از ۱۳ سالگی عقد می‌کنند این در حالی بود که ما به آن‌ها می‌گفتیم اگر یک بررسی کنید کاملا مشخص است که این کودکان در چه سنی و توسط چه کسانی عقد می‌شوند.

آقاسی درباره واکنش بهزیستی به این پدیده می‌گوید: این سازمان هم به ما گفت مساله حساس است و ما هم اداره‌ای هستیم که توان مقابله با حواشی این ماجرا را نداریم و خودشان را کاملا کنار کشیدند.

این فعال اجتماعی با تاکید بر اینکه دختربچه‌ها در زمان کودک‌همسری بیشتر آسیب دیده و قربانی می‌شوند، می‌افزاید: با این حال، اما مواردی بوده است که پسر دچار مشکل شده است، من با پسری ۱۸ ساله صحبت کردم که علاقه‌ای به ازدواج با دختربچه‌ای که نامزدش بود نداشت. او می‌خواست خودش را بکشد. درباره دختر‌ها نیز اطلاعات موثقی دارم که بیشتر دختر‌ها در همان کودکی و نوجوانی دچار افسردگی می‌شوند. در این روستا و همه روستا‌هایی که کودکان در آن چنین شرایطی دارند، مصرف قرص‌های آرام‌بخش در میان دختران به شدت شایع است.

او توضیح می‌دهد: ما این روستای خاص را از نظر رواج پدیده کودک‌همسری به صورت پایولت بررسی کردم، اما سایر روستا‌هایی که پدیده کودک همسری در آن‌ها شایع هست نیز همین وضعیت را دارند. در این روستا آمار ترک تحصیل دختران بعد از کلاس سوم دبستان تقریبا ۱۰۰ درصد است، زیرا مدرسه ابتدایی روستا مختلط است و خانواده‌ها این موضوع را نمی‌پسندند.


شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته ازرویداد ۲۴، تاریخ انتشار: ۳۰مهر ۱۳۹۹، کدخبر: rouydad۲۴.com، ۲۳۵۳۱۹
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۷/۳۰
0
0
ممنون از شعار سال براي شكستن تابو هايي كه زمامي گفتنش هم حرام بود! دمتون گرم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۱۹ - ۱۳۹۹/۰۷/۳۰
0
0
واقعا این تابو شکنی ها در شان جامعه ایران نیست ما اصلا از این دست مشکلات نداریم که این سیاه نمایی ها رخ میده
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۸ - ۱۳۹۹/۰۸/۰۱
0
0
این ازدواج ها قراره تا کی ادامه پیدا کنه؟؟!!
ازدواج های اجباری زنهایی که از دل دختر بچه ها متولد میشن
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین