تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعۀ ایران در سدۀ کنونی به تدریج دگرگونیهایی محتوایی و معنایی در ساختار کالبدی فرهنگ جشن در چهارشنبه سوری پدید آورده است. این دگرگونیها نوعی انقطاع فرهنگی با سنّتها و هرج و مرج صوری در رفتار کنشگران جشن، به ویژه رفتار جوانان شهری را نشان میدهد. در سالهای اخیر، در شب چهارشنبه سوری فضاهای عمومی شهرها بستر و جولانگاهی شده اند برای نمایش اعمال خود انگیختۀ جوانان در آتشباریهای پیاپی گلولههای خمپاره و نارنجک به قصد ایجاد نشاط و لذت در عرصۀ جشن. کنشهای جمعی پسران و دختران جوان در آتش بازیها و آتشباریهای خیابانی، شکلی هنجار شکن و سنّت ستیز به خود گرفته و آرامش فضای عمومی جشن را برهم زده و آشفته کرده است. این گونه کنشها افزون بر حرمت زدایی از جوهرۀ قداست گونۀ جشن، به نوعی تعرّض به حریم عمومی و نادیده انگاری قواعد و نظم اجتماعی جامعه نیز تبدیل شده است. چندی است که هر ساله در این شب رُعب و وحشت زندگی مردم شهرها را تهدید میکند و آتشبازیهای خطرآفرین جوانان عرصۀ شادمانگی جشن شبانۀ مردم را به هم میریزد و فضای آرام مراسم چهارشنبه سوری را برای مردم آکنده از بیم و خوف میکند. جوانان در جشن شبانۀ چهارشنبه بی آنکه از فلسفۀ و آرمان فرهنگی این جشن آگاهی داشته باشند، ناخودآگاه ارزشهایی را که به فرهنگ این جشن مشروعیت داده اند ازبین میبرند و با سنت گریزی و ساختارزُدایی و تهی ساختن جشن از مفاهیم سنتی، به درهم فروریختن نقش اجتماعی آن شتاب میبخشند.
شعار سال: در گذشته، تا آنجا که از مستندات تاریخی و گزارشهای سیاحتگران اروپایی به دست میآید، از دورۀ صفوی به این سو جشن چهارشنبه آخر سال و سنّت آتش بازی در آن در همۀ لایههای اجتماعی با آداب و سنّتهای معمول به آرامی برگزار میشده است. در این دورۀ دراز حرمت و منعی هم، چه از سوی علمای دینی و چه از سوی حکومتهای وقت در برگزاری این جشن گزارش نشده است. حتی در عصر صفوی با همۀ سختگیریهای مذهبی آن دوره، و روی خوش و موافق نشان ندادن برخی از علما و فقها با آتش افروزی در این شب، به گواهی تاریخ هیچگاه علما و حکومتگران مانعی برای متوقف کردن آن ایجاد نمیکرده اند. جشن هرساله روند عادی خود را در استقبال از نوروز در میان تودۀ مردم میپیموده، و مردم بنابر اسلوب فرهنگ عُرفی و سنّتی خود جشن را برگزار میکرده اند و تعارضی هم میان علما و مردم روی نمیداده است.
امروزه، یک رویکرد فرهنگی دو گانه میان حکومت و مردم دربارۀ این جشن پیش آمده است. از سویی مردم چهارشنبه سوری را پارهای جدانشدنی از جشن نوروز و فرهنگ نوروزی میدانند و در جلوه بخشیدن به آئینهای آن و برپایی نمایش آتش بازی شبانه اصرار میورزند، و از سوی دیگر حکومت در نفی چهارشنبه سوری و جلوگیری ازآتش بازی در این جشن پا فشاری میکند و با مردم به ویژه جوانان در ابراز شادمانگی همدلی و همگامی نشان نمیدهد. این دوگانگی درنگرش به فرهنگ جشن و برداشتهای متفاوت حکومت و مردم از جشن، هرساله تقابلی میان مسئولان حکومت و مردم پدید آورده که پیامدش برخاستن نوعی نافرمانی مدنی و هنجارشکنی، به خصوص از سوی کنشگران جوان و بروز رفتارهایی خودسرانه و تند در فضای عمومی شهر بوده است. در این میان، گروهی سوداگر حرفه ایِ سود جو نیز با استفاده از فرصت، و توزیع باروت و مواد و اسباب آتشزای خطرآفرین در میان جوانان هیجان زده در سطح شهرها، آتش بیار معرکه شده و دامنۀ آشوب و تخریب را در فضای پر طراوت کنشگران جشن گسترش میدهند و عرصه را برای آتشباری توپخانههای جوانان آماده میسازند. راهبرد گزینشی و عملکرد مسئولان شهر در برابر رعب و وحشت آفرینی جوانان و پیشگیری از خشونت زایی و آرام نگهداشتن فضای جشن در این شب نیز تاکنون اثربخش و موفقیت آمیز نبوده و نتوانسته آن طور که باید و شاید به این معضل اجتماعیِ برخاسته از شور و هیجان جوانان، پاسخی درخور بدهد. تلاشهای مأمورانِ حفظ آرامش فضاهای عمومی شهرها هرچند به جاست، ولیکن جملگی نشان از ناتوانی در سازمان دهی و مدیریت درست فضای شادمانه جشن و برقراری نظامی هنجارمند در الگوی فرهنگ شادی جمعی در بستر جامعه داشته است.
خاستگاه کنشهای ضد ارزشی
رفتارهای خودنمایانه و ضد ارزشی گروهی از جوانان در حریم عمومی و کنشهای هنجار شکنانۀ وحشت آفرین آنان را نباید دستاویزی برای نادیده انگاشتن رسم چهارشنبه سوری و اهمیت آن در آستانۀ سال نو و آئینهای نوروزی در ذهنیت باورمندان ایرانی قرار داد. این رفتارهای سنّت ستیز و خشونت بار که در عین حال سرشار از احساس شادی و هیجان جوانی است، خاستگاههای متفاوتی دارند. بخشی برآمده از انقطاع فرهنگی جوانان با اعتقادات و باورهای فرهنگوران جامعۀ سنّتی و نا آشنایی و بیگانگی با میراث فرهنگی گذشتگان و گرایش به نوگرایی و ورود به عرصۀ جامعۀ آشفتۀ به هویت شهرنشینی امروزی و تغذیه از آموزههای بی ریشۀ غرب گرایی است؛ بخشی دیگر هم مربوط به بحرانهای ناشی از تمایلات و خواستههای سرکوب شدۀ آنان در جامعۀ شهری پرتنش اجتماعی- سیاسی و اقتصادی امروزی است که فرهنگ بی انگیزگی را در روحیۀ آنها میپروراند و آنها را وادار به واکنشهایی میکند تا برای خود در این فضای خاص زمانی و مکانی هویت سازی کنند. بخشی را هم باید مربوط به بازتابی دانست که جوانان در برابر نگاه ایدئولوژیکی مذهبی- سیاسی کارگزاران حکومت در تغییر سبک زندگی جوانان و شیوۀ رفتار آنها در جشن و شادی، و سنّت آتش بازی در این شب نشان میدهند. اینها همه موجب میشوند که جوانان در برابر شیوههای آمرانه و نظارتی سختگیرانه حکومت مقاومت کنند و آشکارا با هنجار شکنیهای خود نشان دهند و با تغییر سبک زندگی و شکل تفریحات شادمانه در جشن آخر سال مخالفت ورزند و همراه آن زدودن عنصر آتش از زمینۀ ساختاری فرهنگ جشن چهارشنبه سوری را برنتابند.
غیر مذهبی انگاشتن رسم نمایش افروختن آتش در شب چهارشنبه سوری و در تقابل دانستن آن با مذهب از سویی، و به رسمیت نشناختن چهارشنبه سوری همچون جشنی در میان جشنهای دیگر ایرانی از سویی دیگر، تأییدی است بر نوع نگاه ایدئولوژیکی حکومت بر این جشن. نیاوردن نام چهارشنبه سوری در تقویم رسمی کشور و پرهیز از رسانهای شدن جشن در رسانههای دولتی، و مشارکت نکردن و همراه نشدن حکومت در شادمانی و شور و شعف تجربه زیستۀ جمعیِ مردم در این شب، تمامی نشانهای روشن از بی اعتنایی حکومت است به باورها و جشنهای ملی دیرپای مردم، به ویژه جشن شب چهارشنبۀ آخر سال که نمادی است از سنت دیرپای ایرانیان در بازنمایی اعتقاد به «عروج روان مردگان به عالم زندگان» در این شب. دربارۀ این اعتقاد عامّۀ مردم در کتاب چهارشنبه سوری به تفصیل سخن گفته ام. [۱]هیاهو و غوغایی که کنشگران جوان با آتش بازی و انفجار نارنجک و خمپاره در این شب در سطح شهرها، به ویژه تهران برپا میکنند، درواقع باز نمودی است از شور و التهاب فزایندۀ آتش شعله ور نهفته در درون آنها که میخواهند با برون افکنی آن در فرصت به دست آمده، به آرامشی نسبی دست یابند و به بودن و حضور خود در زندگی معنا ببخشند. جوانان امروز نمیخواهند خود را در مجموعهای از کنشهای آئینی- سنتی جشنی که به فرهنگ گذشته تعلق دارد، و آنها چیزی از فرهنگ آن نمیدانند، اسیر کنند. آنها میخواهند با فروریختن مرزهای محدود و بستۀ برخی سنّت هایِ رنگ باخته و ناکارآمد چهارشنبه سوری، در بستر فرهنگی دیگری که خود میپسندند، فضای شادی و نشاط را بیافرینند و در این فضا آزادانه همان طور که میخواهند، عمل کنند. ازاین روست که در هر شب چهارشنبه سوری، و در هر فرصت مناسب دیگری مانند پیروزی تیم ملی فوتبال، زن و مرد، به ویژه دختران و پسران جوان به خیابانها و میادین شهرها هجوم میآورند و بی هدف و بی برنامه کاروانهای جشن و شادی برپا میکنند و ساعتها فضاهای عمومی شهرها را در کنترل خود در میآورند. این نکتۀ مهم را هم باید توجه داشت که جامعۀ ایرانی شادمانگیهای جمعی در فضاهای عمومی را بتازگی دارد تجربه میکند و میآزماید و اگر در این تجمعهای نشاط انگیز پارهای رفتارهای مزاحم و هنجارشکن نیز مشاهده میشوند، نمیتوان آنها را چندان غیر طبیعی به شمار آورد.
سامان دهی تجمعات شادمانه
پرسش این است: نخست، چه گونه میتوان با این هنجار شکنیها برخورد کرد و از چه راههایی میتوان از غلیانها و هیجانهای آنی و ناپایدار جوانان در تجمع نشاط انگیز چهارشنبه سوری کاست و آتش درونی آنها را فرو نشاند و از بروز رویدادهای فاجعه برانگیز پیشگیری کرد؟ دودیگر، چه گونه باید با این نوع کنشهای آشوب زا و مخرّب، پیش از نهادینه شدن در جامعه و به صورت عادت درآمدن برخورد منطقی کرد؟ و سرانجام، با چه تدابیر فرهنگی میتوان به شکلی بخردانه، و نه از راه فشار و خشونت با این رفتارها مقابله کرد و بهره گیری آزادانه از نشاط و شادی آور جشن را در فضایی آرام شبانه برای جوانان و همۀ مردم جامعه فراهم ساخت؟
گفتنی است که مردم ما، به ویژه جوانان همان گونه که قادرند مراسم آئینی در ایام سوکواری و اعیاد مذهبی را با همکاری یکدیگر سامان دهند و مدیریت بکنند و با آرامش بگذرانند، به طور یقین میتوانند تجمعات شادمانگی در جشنهای ملی و غیر مذهبی را هم به دور از تنش و با همگامی و همدلی یکدیگر سازمان دهی نمایند و از هر نوع رفتار خشونت آمیز آسیب زا در بدنۀ جامعه بپرهیزند. واقعیت این است که مردم جامعۀ ما به سبب محدودیتها و موانع مختلف سیاسی، مذهبی و اخلاقی که ازگذشته تا کنون در کشور ما وجود داشته است، هنوز با فرهنگ شادی و نشاط جمعی در فضای بیرون از خانه و راه انداختن جشنوارههای کارناوالی خیابانی کمتر آشنایی دارند. از این رو، برای سامان دهی گردهماییهای شادمانه مردم در فضاهای عمومی جامعه، لازم است از طریق فرهنگ سازی، نخست با برنامههایی ویژه مردم و جوانان را از جوهرۀ وجودی فرهنگ جشنهای ملی و قومی، از جمله جشن چهارشنبۀ آخر سال و فلسفۀ پایداری آن دراین زمان خاص از سال در فرهنگ ایرانی آگاه ساخت؛ دوم آگاهی مردم را در چگونگی بهره گیری از نشاط و شادی در فضایهای عمومی در چارچوب التزامات اجتماعی بالا برد تا بتوانند فرهنگ شادی در جشنها را نیز مانند فرهنگ سوکواری در مراسم عزاداری بازپروری نمایند و شکل کنش و منش شادمانگی در جشنهای ملی را به مرور زمان سامان دهند.
سازماندهی جشنها و ایجاد نظم در مراسم شادی در جامعه با تعیین تکلیف کردن سبک زندگی و الگوی رفتاری آمرانه دادن به مردم و نظارت دایم بر شکل بخشی به سلایق عمومی و بهره گیری از ابزار خشونت و اعمال فشار و بگیر و ببند، نه راهی مشروع و اخلاقی خواهد بود، و نه نتیجهای دلخواه و سودمند در پی خواهد داشت. خشونت، خشونت در پی دارد و حاصلش تنش، هرج و مرج و آشوب بیشتر و درنهایت درهم پاشیدگی نظم جامعه و نافرمانیهای مدنی بیشتر خواهد بود، چنانچه در سالهای گذشته شاهد آن بوده ایم و به جای چهارشنبه سوری، چهارشنبه سوزی داشته ایم.
راه و شیوهای که حکومتها و گردانندگان و مسئولان امور شهری در برگزاری جشنهای ملی و مذهبی در گذشته، به کار میبستند، میتواند یکی از گزینهها و خط مشیهای کم و بیش مناسب و مفید و تأثیرگذار در سازمان دهی جشن در شب چهارشنبه سوری در فضاهای عمومی شهرها باشد. در گذشته کارگزاران حکومتی از نیمۀ نخست قرن چهارم هجری قمری، به ویژه از دورۀ صفوی به این سو برای نشاط افزایی و سرگرم کردن مردم در شب اعیاد ملی و مذهبی در برپایی جشنها با مردم همراه میشده اند و با ترتیب دادن مراسم آتش بازی و نمایش انواع اسباب آتشزای سالم و نظارت شده، زمینۀ تفریح و شادی در فضایی آرام را برای گروه بزرگی از خانوادههای شهری، به ویژه جوانان فراهم میآورده اند (برای این موضوع، نک: «نمایش آتش» در فصل دوازدهم کتاب چهارشنبه سوری).
کنشهای اُرجی وار (آشوبگرانه) [۲]جوانان در جشن شبانه چهارشنبه آخر سال، هرچند کوتاه و موقت است، ولیکن نوعی آسیب اجتماعی را در پی خواهد داشت که باید دقیقاً با بررسی و شناخت آن وعوامل پدید آورندۀ آن نقشۀ راهی فرهنگی برای حلّ و رفع این معضل اجتماعی یافت. چنانچه این معضل اجتماعی آسیب شناسی و فرونشانده نشود و به حال خود رها گردد و یا از راههای غیر عقلانی و خشونت آمیز با آن برخورد گردد، به طور قطع در آیندۀ نزدیک به صورت آسیب اجتماعی بزرگ تری در جامعه روی مینمایاند.
مدیریت جشن و سامان دهی آن درفضایی آرام در جامعه نیاز به بازاندیشی و بازنگری در روشهای گذشته و گفتمان با متخصصان اجتماعی و فرهنگی و روان شناسی و نظرخواهی از آنها برای برنامه ریزی با ملاکهای صحیح علمی و بخردانه دارد. حکومت و مسئولان شهری میتوانند و حتماً باید بکوشند تا با برنامه ریزی و فراهم کردن شرایط ساختاری شادی جمعی در جشن ها، به ویژه چهارشنبه سوری، به فضای جشن و شادی امنیت بخشند و مراسم شب چهارشنبه را در آستانۀ سال نو برای حضور همگان دلچسب و گوارا سازند.
برای فروکاستن تنشها در گردهماییهای شادمانه در این شب، دولت میتواند مانند همراهی کردن با مردم و مدیریت در تجمعات سوکوارانۀ ایام محرّم و صَفَر، در مدیریت و سامان دهی این جشنواره نیز با خانوادهها مشارکت نماید. از کارهایی که میتوان برای نمایش آتش و آتشبازی و تفریح مردم در این شب انجام داد، نظارت دقیق دولت در تهیۀ اسباب آتش زا برای آتش بازی و در نظر گرفتن فضاهای مکانی مناسب در هر محله از شهرها برای برگزاری جشن و فراخواندن مردم برای حضور در این مکانها برای تفریح و شادی است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از کانون انسانشناسی و فرهنگ، تاریخ انتشار ۲۴ اسفند ۱۳۹۹، کد خبر: -، anthropologyandculture.com