** راهحل غرضی برای فروش نفت ایراناما خب ما با مشکل تحریم روبرو هستیم و مجبوریم برای فروش نفت، تحریمها را دور بزنیم. برنامه شما برای دور زدن تحریمها چیست؟غرضی: من کار دیگری انجام میدهم. این روشهایی که رفتیم، تمامی باطل شده است. FATF، تحریم و این گرفتاریها کار شیطانی حکومتهاست. یک باندی را به عنوان بانک درست میکنند، بعد تو را راه نمیدهند و تحریم میشوی.
من پول ملی را تثبیت طلایی میکنم. اکنون ریال با دلار مقایسه میشود. من سالها روی این موضوع مقاله نوشتم و کار کردم. هرکس هزار تومان دستش باشد، معادل یک مقدار طلاست. هرکس یک هزار تومانی بیاورد، معادلش به او طلا میدهم. وقتی ارزش پول ملی تثبیت شود، هیچ احتیاجی به باندبازیها نداریم.
بازار نفت آزاد است و میخرند، اما پولش را نمیتوانیم بگیریم. وقتی که ارزش پول ملی تثبیت شود، میگویم هرکس هم که ریال بیاورد، به او نفت میدهیم؛ یعنی خریدار ریال بیاورد. این موضوع به راحتی حل میشود و اصلاً نگرانی ندارد.
اول بایستی دولت قبول کند که ایران یک قدرت و نه یک دولت است. قدرت توانایی بسیار بالایی دارد. مگر ما کشور را چگونه اداره میکردیم؟ به همین راحتی! من بیست سال وزیر بودم. یک شکایت از من به نخستوزیری، قوه قضائیه، مجلس و... ارسال نشد. اداره کشور ایران خیلی راحت و ساده است.
نظرتان را در مورد عملکرد آقای زنگنه نفرمودید.غرضی:آقای زنگنه مدیر بسیار توانمند، مطالعهگر و فارغالتحصیل دانشکده فنی است، اما با دولتهایی که کار کرده است، دولتها او را رها کردند. خودش تنهایی باید کاری بکند.
یعنی ممکن است که شما از ایشان در دولتتان استفاده کنید؟غرضی: اگر آن سه ویژگی را بپذیریم، بله. ترجیح دادن حقوق عامه بر حقوق خاصه خیلی مهم است.
باید گریه کرد! در دهه هشتاد یک کارگر، چهارصد دلار دریافت میکرد، اکنون ۱۵۰ دلار دریافت میکند. در حالی که درآمد دولت، هشت برابر شده است. این وضع کشورداری است؟ بخدا قسم کشورداری نیست.
تمام تلاش من این است که حقوق خاصه به حقوق عامه برگرد. هرکس سرباز این کار باشد، دستش را میبوسم. اما اگر مانند دولتهای گذشته، کارساز دیگران باشند، چه ارزشی دارد؟
علاوه بر شما که سابقه نفتی دارید، آقای رستم قاسمی وزیر سابق نفت نیز ممکن است در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کند. آیا با ایشان و دیگر کاندیداها دیدار و گفتگویی داشتید؟غرضی: خدا به ایشان قوت بدهد. من با هیچ کس دیداری نداشتم.
در آینده نیز برنامهای ندارید با داوطلبان کاندیداتوری ریاستجمهوری دیداری داشته باشید؟غرضی: خیر. من حرفهایم را خدمت مردم بیان خواهم کرد. آن بزرگان نیز حرفهایشان را خدمت مردم بیان میکنند. مردم هرچه انتخاب کنند، همان خواهد شد.
** هاشمی از کشورهای حاشیه خلیج فارس خوشش میآمدشما در دولت آقای هاشمی وزیر پست و تلگراف بودید. نگاهی که مردم نسبت به دولت ایشان دارند این است که اشرافیگری مسئولان از این دوره آغاز شد. نظر شما درباره این موضوع چیست؟غرضی: آقای هاشمی خودش اشرافی نبود، اما خانوادهاش بودند.
پس از ۱۵ خرداد ۴۲، مرحوم طالقانی یک هفتهای آزاد شد. ایشان، آقای هاشمی را به مسجد هدایت دعوت کردند. من هم آنجا بودم. من آنجا با آقای هاشمی آشنا شدم. سالهای سال با هم زندگی کردیم.
آقای هاشمی خودش دستش به دهنش میرسید و اشرافی نبود. اما دولت و خانواده به تدریج اینگونه شد و اشرافیگریها دور آقای هاشمی را گرفتند. در سطح بینالمللی، از همسایگان جنوبی کشور خوشش میآمد.
شما در آن دوره نقدی به این وضعیت نداشتید؟غرضی: ما خیلی به آقای هاشمی نزدیک بودیم. خدا رحمتش کند و از سر تقصیراتش هم بگذرد. سالها من به او میگفتم، هم در مجلس و هم در دولت که آقای هاشمی توسعه همراه با تورم به ضدش تبدیل میشود. قبول نمیکرد. تا اینکه در سال ۷۴، تورم ۴۹ درصد شد. باز هم گوش نمیکرد. بیشتر تحت تاثیر مرحوم نوربخش و... بود که به معادلات بینالمللی خیلی اعتقاد داشتند. من هیچ اعتقادی به این مجموعههای سحرآمیز ندارم.
** با مداخله آیتالله منتظری مجدد وزیر شدمچرا در دولت آقای خاتمی حضور نداشتید؟غرضی: میگویند بنده برای چهار وزارتخانه معرفی شدم، اما قبول نشد. من هم نرفتم بپرسم.
موضوع سیاسی و جناحبندی مطرح نبود؟غرضی: نمیدانم. این را باید از صاحبان امر پرسید. در این بیست سالی که وزیر بودم، من را احضار میکردند. در مورد نفت اینگونه شد. در مورد پست و تلگراف نیز آقای منتظری (آیتالله منتظری) ایستاد تا ما را در دولت هُل داد.
یک شب ساعت ۱۰ احمدآقا با من تماس گرفت. من خواب بودم. گفت: آقای منتظری از قم آمده و خدمت امام رفته است. امام پرسیده چه شده؟ آقای منتظری گفته است: غرضی را از نفت برداشتید؟ امام هم پاسخ داده که آقای نخستوزیر گفته است نفت و کشور را میخواهم خودم اداره کنم. آقای منتظری با لهجه اصفهانی گفته حالا یک جهنم دیگری باشد (با خنده).
امام، احمدآقا را صدا میکنند و میگویند به غرضی بگو هر کجای دیگر دولت که میخواهی بمانی، باش. به احمدآقا گفتم، صبح به شما خبر میدهم.
به میز دولت نگاه کردم، دیدم از همه گرفتارتر وزارت پست و تلگراف است. صبح با احمد آقا تماس گرفتم و گفتم به این وزارتخانه میروم. احمد آقا گفت: اونجا که جا نیست. گفتم: آنجا جای من است.
من سال ۶۴ وزیر پست و تلگراف شدم. در سال ۶۶، بودجه مخابرات از بودجه نفت پیشی گرفت. افتخار من این است که ۱۲ سال آنجا ایستادم. با تمام رانتخوارها برخورد کردم و اینقدر من ضربه خوردم که صدا و سیما این عروسکها را برای من درست کرد. به من فحش دادند که چرا موبایل آوردی.
آقای خاتمی هم که رئیسجمهور شد همه کابینه را معرفی کرد و من ماندم. دیگر به کسی هم رجوع نکردم که من را وزیر کنید. از وقتی که دولت عوض شد، کسی سراغ ما نیامد، ما هم سراغ کسی نرفتیم، اما رفتم نظام مهندسی را درست کردم. آنجا از هر وزارتخانهای بهتر است. من بیست سال در آنجا دویدم. امروز هرچه زلزله بیاید، نفوس آسیب نمیبیند. تا قبل از این کار نفوس آسیب میدید. سازمان خیلی بزرگی است و به تمامی دولت میارزد.
در دولت میرحسین و در آن دستهبندی که وجود داشت و یک عده از وزرا طرفدار بازار آزاد و یک عده طرفدار اقتصاد دولتی بودند، شما کدام طرف بودید؟غرضی: من میگفتم که چپ و راست به هیچ خدمتی موفق نمیشود. اینکه این بیاید ارز هفت تومانی را به عدهای بدهد، کار حرام است. آن یکی هم کار دیگری انجام بدهد، حرام است. همه به رانتخواری مشغولند.
من نه حزب را قبول دارم، نه دستهبندی، تبعیض و امتیاز را. به همین دلیل هم هرکجا رفتم، آدمهای کارشناس و درست دور و بر من را گرفتند. من از این مقولهها مبرا هستم.
پس شما هیچ میانه خوبی با اصولگرایی و اصلاحطلبی ندارید و در نشستهایشان شرکت نمیکنید.غرضی: ابداً. نه اصولگرا و نه اصلاحطلب.
با مرحوم بهشتی بسیار به هم نزدیک بودیم و مفصل با هم کار میکردیم. در آن جلسه ماهیانه که در سال ۴۰ در منزل علی بابایی تشکیل میشد و مرحوم بهشتی، بازرگان، طالقانی، جعفری و... حضور پیدا میکردند، خیلی به هم نزدیک بودیم تا اینکه حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد.
حزب که تشکیل شد، انتظار مرحوم بهشتی این بود که من هم عضو حزب بشوم، اما من نشدم. من آن وقت در دفتر حضرت امام بودم. گذشت تا اینکه استاندار خوزستان شدم. ایشان هم رئیس دیوان عالی کشور بود و به خوزستان آمد. سه روز آنجا ماند. دلخوریاش را اعلام کرد که چرا به حزب نیامدی؟ مفصل بحث کردیم که از حزب جایی در اداره کشور باز نمیشود. مردم قبول نمیکنند. سوابق تاریخی را هم ایشان میدانست. بهشتی فکر میکرد شخصیتش به گونهای است که اختلافات داخلی حزب را میتواند مدیریت کند. بالاخره دعوامان شد. داد و قال شد. من حزب را رد میکردم. ایشان هم رئیس حزب بود.
اینکه بنده مخالف حزب باشم، من که کسی نیستم. شما جریان احزاب دنیا را ببینید، تمامی آنها شکست خوردند. شما ببینید در آلمان در آن حزب چه خبرها و کثافتکاری شده است. بقیه جاها نیز اینگونه است. پرستش تنها چاره خدمت مردم است. اگر دیگری را پرستیدیم، عاقبتمان به شر میشود.
** به کروبی رای دادم، چون در دعوا تند نبودسال ۸۸ به چه کسی رای دادید؟غرضی: آقای کروبی.
چرا؟غرضی: کروبی در دعوا خیلی تند نبود، اما دو طرف دیگر خیلی تند بودند. آن اتفاقاتی هم که رخ داد ناشی از تندروی بود.
در ماجرای ۸۸ شما با مهندس موسوی دیداری داشتید؟غرضی: خیر. ما یک رفیق مشترک داشتیم که فقط از طریق آن فرد به موسوی پیغام رساندم که اینهایی که در خیابانها هستند، سرباز شما نیستند. گوش نکرد.
** برجام تاثیری در اداره کشور ندارددر بحث سیاست خارجه هم موضوع برجام و مذاکرات وین در جریان است و هم تفاهمنامه همکاری با چین. نظر شما در مورد برجام و همکاری با شرق و چین چیست؟غرضی: از وقتی که سیاست خارجی در کشور اهمیت پیدا کرده یعنی از زمان قاجار و...، (در دوره پهلوی سیاست خارجی اهمیتی نداشت تا کودتای ۲۸ مرداد. اما بعد از انقلاب سیاست خارجه اهمیت بسیاری پیدا کرد.) هر قرار و مداری که دولتهای مختلف اعم از قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی بستند و مورد استقبال مردم نبود، از بین رفت. دولتها به مناسبت جایگاه خودشان برای اینکه سیاستهای خودشان را دنبال کنند، به یکی نزدیک میشوند و از یکی دور میشوند. در مورد برجام هم این اتفاق افتاد.
ریگان این موضوع را بین مردم آمریکا مطرح کرد که کارتر خاورمیانه و ایران را از دست داد. به من رای بدهید تا ایران را برگردانم. شش رئیس جمهور آمدند. هرکدام از نام ایران سواستفاده کردند. هیچ کدام به نفع ملت ایران کاری نکردند. یک نفر مثل اوباما، رفیقی مانند روحانی پیدا کرد و با هم فالوده خوردند. ترامپ در داخل آمریکا به اوباما حمله کرد که ایران اینگونه و اینگونه شده است.
بایدن هر امتیازی به ایران بدهد، در مقابلِ امتیازی است که از ایران میگیرد. برجام چه بشود و چه نشود، در اداره کشور هیچ فرقی نمیکند. چه ۵۰ میلیارد دلار اضافه درآمد نفتی داشته باشیم و چه نداشته باشیم، کارگر ۱۵۰ دلار دریافت میکند. البته برای رانتخوارها خیلی خوب است.
یکی از موضوعات کنونی جامعه ما عدالت است. شما وضعیت عدالت در جامعه را چگونه ارزیابی میکنید و چه برنامههایی برای برقراری عدالت در جامعه در حوزههای مختلف دارید؟غرضی: بهترین عدالت، قوانین بدون تبعیض، یک نرخی بودن ارز، حمایت نکردن از امتیازطلبی و کوچک کردن و از بین بردن رانتخواری است.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته ازدیده بان ایران، تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۴۰۰، کدخبر:۱۰۵۹۶۲ didbaniran.ir