پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۴۲۲۳
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار : ۰۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۶
شاید تاکنون فقط نامی از «بشاگرد» شنیده باشید، اما از وضعیت زندگی مردمانش هیچ خبر و اطلاعی نداشته باشید. آن ‎ها هم که درباره بشاگرد چیزهایی می ‎دانند، احتمالا گزارش ‎های گروه روایت فتح و این جمله مشهور و شگفت ‎انگیزی را به خاطر خواهند آورد ‎که وقتی اولین خودرو انقلاب اسلامی در سال 61 وارد نقاط محروم و دور افتاده بشاگرد شد،
شعارسال: برخی از مردم با دیدن خودرو پا به فرار گذاشتند و برخی دیگر به تصور این که خودرو مذکور یک حیوان چهار پا است، به عنوان میهمان نوازی علف جلوی آن ریختند. هنگامی که اولین بار هلی کوپتر نخست وزیر وقت در نقاط محروم بشاگرد بر زمین نشست، مردم به خیال آن که از آسمان بلا نازل شده است، به سمت کوه ها فرار می کردند. شاید من هم اگر با گوش های خودم این موضوع را از زبان خود بشاگردی ها نمی شنیدم، باور کردن آن برایم مشکل بود.

بشاگرد منطقه ای است با وسعتی بیش از استان هایی نظیر گیلان، کهکیلویه و بویر احمد، قم و چهار محال و بختیاری و تقریبا مساحتی نزدیک به استان های اردبیل، قزوین و همدان دارد و در رشته کوه هایی به همین نام و با ارتفاع 974 تا 2185 متر محصور شده است.

فقر شدید فرهنگی و اقتصادی، درون گرایی و انجام معاملات پایاپای، فقدان جاده های آسفالت و قرار گرفتن در محاصره کوه ها و بالاخره فاصله زیاد از شهر میناب، باعث شده است منطقه محروم بشاگرد، در بن بست انزوا و بی توجهی کامل قرار گیرد.

با وجود اقدامات بسیاری که پس از انقلاب در زمینه فقر زدایی در این منطقه انجام شده، اما از آن جا که عمق محرومیت خیلی زیاد بوده است، این فعالیت ها هنوز نتوانسته به طور کامل محرومیت بشاگرد را برطرف کند. بشاگردی ها تا پیش از انقلاب آن چنان مورد بی مهری بودند که حتی شناسنامه نداشتند. غذای اصلی آن ها برگ برخی از درختان، بذر ذرت علوفه ای، پودر یک نو ماهی متعفن به نام «متوتا» که با آب گرم مخلوط می شد، بود. خانواده هایی که وضع بهتری داشتند با خرما و کشک که در آن جا یک غذای «سلطانی» محسوب می شد، روزگار را سپری می کردند.

نگارنده در بشاگرد بارها با خانواده هایی برخورد کردم که می گفتند قبل از انقلاب گاه چهار روز می گذشت و آن ها هیچ چیز برای خوردن نداشتند. اکثر روستاها فاقد دستشویی، حمام، خانه بهداشت، مدرسه، درمانگاه، آب سالم برای آشامیدن و برق بودند و حتی یک کیلومتر جاده شنی و آسفالته وجود نداشت و اکثر جاده ها مالرو بودند.

کسانی که به هر دلیل قصد خروج از بشاگرد را داشتند، 18 روز طول می کشید تا خود را به میناب برسانند. کسی که بیماری صعب العلاجی می گرفت یا می مرد و یا از طریق خرافی مانند خاک ریختن بر روی زخم و یا خوابیدن درون پوست گوسفند به اصطلاح معالجه می شد!

* بشاگرد چگونه کشف شد!

بشاگرد به دلیل نداشتن جاده و محصور بودن لابه لای رشته کوه ها و نیز در اثر بی توجهی رژیم گذشته تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یک منطقه کاملا ناشناخته و فراموش شده بود. اما در سال 61 به صورت اتفاقی و به واسطه کنجکاوی دو تن از مسئولان هلال احمر که برای امداد به مناطق جنگ زده با هلی کوپتر از فراز بشاگرد عبور کرده و وضع اسفناک و پوشش فقیرانه آن ها را دیده بودند، کشف و سپس با عزم و فداکاری مرحوم عبدا... والی مسئول کمیته امداد امام خمینی(ره) از فراموشی خارج شد.

یکی از پدیده های نادر در بشاگرد مسئله طبقاتی بودن بافت اجتماعی آن جا بود که هرچند امروزه با تلاش امدادگران کمیته امداد امام خمینی(ره) آثار و تبعات خشن و ظالمانه آن از میان رفته ولی هنوز اصطلاحات آن جاری و رسوبات آن باقی است. این طبقات در یک سلسله مراتب هریک نسبت به دیگری برتری داشتند و امکان انتقال طبقات به اصطلاح فروتر به طبقات بالاتر وجود نداشت!

خان، رییس و بلوچکار به ترتیب «ذات های فراتر» و استاد، غلام و پهلوان «ذات های فروتر» تلقی می شدند و هر رییسی چندین غلام داشت.

حاج عبدا... والی برای نگارنده خاطره ای از روزهای ابتدایی حضورش در بشاگرد گفت که نشان دهنده عمق فاجعه عقب ماندگی فرهنگی اجتماعی بشاگرد در آن زمان بوده است.

«وقتی به روستای گوین، رسیدیم یکی از همین غلامان روی سه پایه دست ساز خودش برای ما چای درست کرد. او یک دختربچه سه یا چهار ساله داشت که برهنه بود. یکی از افرادی که جزو طبقه بلوچکار و در واقع مافوق غلام محسوب می شد، او را صدا زد. غلام قدری دیر آمد! بلوچکار عصبانی شد و یک لگد محکم به دختربچه چهار ساله که هیچ گناهی نداشت، زد. طوری که کودک با صورت به زمین خورد و دندانهایش شکست. با دیدن این صحنه من که آن موقع خیلی جوان بودم، روی سرش پریدم و با هم به زمین خوردیم. درحالی که مشغول ضرب و شتم او بودم، همراهم پرید و اسلحه او را گرفت. نکته جالب این بود که در این میان در حالی که اسلحه دست ما بود و بر بلوچکار غلبه داشتیم، غلام هراسان آمده بود و با قسم و آیه از وی عذرخواهی می کرد! غلام از ترس می گفت به خدا قسم من این ها را نمی شناسم. این ها میهمان، شهرکی و سرحدی هستند، این مسئله را تو را به خدا از چشم من نبینید. غلام به ما اصرار می کرد که اسلحه او را پس بدهیم و می گفت اگر اسلحه را ندهید، فردا مرا زنده زنده آتش می زنند! ما هم اسلحه را به او برگرداندیم، هرچند فشنگ هایش را ندادیم. البته بعدها با این بلوچکار دوست شدیم. او در حال حاضر در روستای کونیک زندگی می کند.»

محصور بودن بشاگرد باعث شده بود که تا پیش از پیروزی انقلاب، مبادلات اقتصادی در این منطقه چون روزگار کهن به صورت پایاپای و کالا به کالا انجام شود. همین عامل عقب ماندگی آن ها را تشدید کرده بود؛ چراکه بشاگردی ها در اقتصاد بسته خود، درآمد چندانی نداشتند. مثلا اگر فردی خرما داشت آن را با دیگری که ذرت می کاشت، مبادله می کرد یا فردی برای فرد دیگر کار می کرد و به جای دست مزد آرد و گندم می گرفت. به قدری درآمد مردم بشاگرد قبل از انقلاب اسلامی ناچیز بود که پدر خانواده برای حفظ جان فرزندانش حاضر می شد دختر هشت نه ساله خود را به عقد یک پیرمرد شصت هفتاد ساله درآورد و با درآمد آن، جان سایر افراد خانواده را حفظ کند.

دکتر حبیبی استاد تغذیه و از خدمت گزاران بشاگرد می گفت: «اوایل انقلاب در کل منطقه بشاگرد حتی یک انسان 45 کیلوگرمی یافت نمی شد.

مردم بشاگرد می گفتند پیش از ورود کمیته امداد امام خمینی (ره) به بشاگرد هیچ چیز نداشتیم. لباس ما لنگی بود که به دور خود می پیچیدیم و در برخی از فصل های سال از علف های کوهی تغذیه می کردیم. نام آن علف های کوهی «گراس»، «دهی»، «جنبا» و «شهار» بود که امروز دیگر جایگاهی در تغذیه بشاگردی ها ندارند.

به حمدا... در حال حاضر حمام های خورشیدی که در روستاهای بشاگرد ساخته شده تا حد زیادی به بهداشت کمک کرده است. قبلا حمامی در کار نبود و در همان رودخانه ای که آب می خوردیم، استحمام می کردیم و زمانی که زن ها از رودخانه استفاده می کردند، چند مرد روی تپه های اطراف می ایستادند و مراقب بودند تا مردی از آن جا عبور نکند.»

یکی دیگر از محرومیت های بشاگرد قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، محرومیت های بهداشتی و درمانی آن بوده است. در کل بشاگرد به طور رسمی سه مرکز بهداشتی وجود داشت که در هر سه محروم از پزشک بودند. مردم به قدری با دارو بیگانه بودند که پس از انقلاب وقتی به یکی از بشاگردی ها شربت سینه داده بودند، وی آن را به کپر برده بود و با آب و نان مخلوط کرده و به جای غذا به زن و بچه اش داده بود.

ماجرای جاده سازی در بشاگرد نیز شنیدنی است. مردم بشاگرد به قدری به جاده و غذا نیاز داشتند و احساس می کردند که باید از بن بست خارج شوند که به صورت داوطلبانه از همان ابتدا با دست خالی و یا با بیل و کلنگ حاضر شدند، فقط در ازای سه وعده غذا به عنوان دست مزد بین روستاها جاده احداث کنند. مرحوم حاج عبدا... والی می گفت: «ما برای رسیدگی به روستاها نیاز به جاده داشتیم. اما برای این جور کارهای عمرانی بودجه ای در کار نبود.»

بشاگردی ها با وجود محرومیتی که دارند، مردم بسیار خون گرم و شیعیان مخلصی هستند، اما متأسفانه به دلیل پایین بودن سطح سواد که رژیم طاغوت برای بشاگردی ها به ارث گذاشته، برخی اعتقادات دینی آن ها با خرافات توأم شده است.

حاج عبدا... والی در این خصوص می گفت: «دیدیم مردم نیاز به راهنمایی و ارشاد هم دارند و تنها اقدامات حمایتی یا عمرانی برای آن ها کافی نیست. بنابراین از روحانیون دعوت کردیم که وارد منطقه شده و این نیاز مردم را مرتفع کرده و به مسایل دینی و شرعی آن ها پاسخ دهند. از سوی دیگر فقر و محرومیت به حدی بود که دیدیم برای شکم های گرسنه و شغل مردم هم باید فکر کرد. برای همین درصدد آموزش صنایع دستی و حتی خرید تضمینی محصولات برآمدیم. برای تأمین آب آشامیدنی و کشاورزی، آب خیز داری و سدسازی را شروع کردیم. از آن جا که فعالیت های عمرانی نیاز به بلوک سیمانی و در و پنجره دارد، کارگاه بلوک زنی و پنجره سازی راه انداختیم.

حصیر بافی هم در بشاگرد وجود داشت، اما تولید آن بسیار کم بود و صرفا توسط طبقه فرودست بافته می شد و سایرین این کار را کسر شأن خود می دانستند. دلالان در آن سال ها حصیر را از زن بشاگردی 300 ریال خریده و در میناب 800 ریال می فروختند، ما برای آن که حصیربافی تشویق شود گفتیم که «هرکس هرمقداری حصیر بافت 1000 ریال خریداری می کنیم» و در عمل هم این کار را کردیم. بعدها با کشت و عمل آوری باغ هایی با نام حضرت علی (ع) و باغ حضرت مهدی (عج) اثبات کردیم که کشاورزی این منطقه هم مستعد است و می تواند تا حدی موفق باشد. این گونه شد که تقریبا به تمامی شاخه های اقتصاد وارد شدیم.»

از آخرین دیدارم با عبدا... والی و بشاگرد مدت ها می گذرد. مطمئنا پیش رفت بشاگرد حالا خیلی بیشتر از روزهایی است که به آن جا رفتم و قطعا در آینده هم بهتر خواهد شد. اما در میان همه آن چه در بشاگرد دیدم هیچ کس بیش از احیاگر بشاگرد و حاج عبدا... والی روی من تأثیر نگذاشت. نمی دانم شما که این گزارش را می خوانید، چقدر حاضر هستید در منطقه ای بسیار محروم و فاقد امکانات اولیه زندگی کرده و با انواع و اقسام بیماری هایی از جمله مالاریا، جزام و سیاه زخم که هر یک به تنهایی می توانند باعث مرگ انسان شوند، دست و پنجه نرم کنید و اگر حاضر هستید این حضور شما یک ماه، دوماه، شش ماه، یک سال یا حداکثر چند سال به طول خواهد انجامید؟ یقینا انسان هرقدر هم که از خود گذشته و ایثارگر باشد، به هزاران دلیل و توجیه دیگر، حاضر نخواهد بود 23 سال و در حقیقت تا پایان عمر خویش در چنین محیطی بماند. اما حاج عبدا... والی چنین کرد و تا آخرین لحظه عمر پر برکت خود برای انقلاب برای یک لحظه هم محرومیت های بشاگرد را فراموش نکرد؛ او احیاگر بشاگرد بود.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از جامعه خبری تحلیلی الف، تاریخ انتشار: چهارشنبه 5 مرداد 1390، کدخبر: 112187، www.alef.ir

اخبار مرتبط
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
mehdi
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
0
0
شماها دارین فرهنگ و آبروی یک قوم اصیل که یکی از اصیل ترین اقوام ایرانی هست رو با نوشتن مطالب دروغ زیر سوال میبرید، این اطلاعات رو از کجاآوردین، هر منطقه محرومی یک سری مسائل رو در گذشته دارند ولی دلیل نمیشه که شما با توشتن مطالب توهین آمیز آبروی مردم آن منطقه رو ببرید، لطفا این مطالب رو پاک کنید .
مدیر پایگاه سلام خدمت دوست عزیز
منبع خبر در انتهای متن آورده شده است(سایت الف). خبر در قسمت نقد و بررسی سایت ما قرار گرفته است. یعنی برای ما هم ، بسیاری از جهات متن ،جای سوال دارد.
. اگر خدای ناکرده متن منعکس شده باعث رنجش شده، سایت شعار سال از شما و سایر دوستان پوزش می طلبد. منتظر انعکاس نقدهای شما در سایت می باشیم.
زواره
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۰
0
0
بشاگرد الحمدالله در شرایط حاضر با توجه به فعالیت های انجام شده ، با بشاگرد محروم گذشته، خیلی تفاوت پیدا کرده است. اما هنوز هم مناطق محروم این شهرستان ، نیازمند کمک های ویژه تر هستند.
تا ان شااالله شاهد شکوفایی استعداد های بارور این منطقه باشیم.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۱
0
0
شاید بشاگرد محروم باشد، اما مردمان باصفایی دارد
علی مخلصی
Iran, Islamic Republic of
۲۲:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۷
0
0
مردم بشاگرد مردمی باایمان و واقعا خداپرست و فقیرند اما این چرندها و حرفای مزخرفی که نمیدانم از کجا و چگونه به مردم شریف و بزرگوار بشاگرد زده شده درشان مردم این دیارنیست . شما اگه راست میگید و دم ازفرهنگ میزنید، از اون کلان شهرهایی بنویسد که در درونش دزدی و بی حجابی و اختلاس و فساد و تن فروشی و..... سربه فلک میکشه نه اینکه حرف از ۵۰_۶۰ سال پیش بزنید. بعید نیست مردمی که همچنین ماشین الاتی را تاکنون ندیده باشند، از دیدنش تعجب کنند . شاید شما رای تهیه سوژه هایتان به یک روستای دور افتاده رفته ایید . امادلیل نمیشه مردم این دیار را بی فرهنگ قلمدادکنید درضمن حاجی والی هم خدمت کرده تنها درخمینی شهر بشاگرد ، اما منجی مردم بشاگردنبوده لذا اینقدر بزرگش نکنید .
مدیر پایگاه سلام بر جناب مخلصی
گزارش مربوط به سایت الف است که بازنشر شده. در هیچ کجای مقاله به مردم شریف بشاگرد توهین نشده است . در هر صورت چنانچه چنین سو برداشتی ایجاد شده باشد، ما بنوبه خود از شما و مردم شریف بشاگرد پوزش می طلبیم. خداوند پشتیبان شما باشد
مصطفی
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۱
0
0
من که باورم نمیشه یه همچین جایی تو ایران بوده
این سلسله مراتب و جامعه طبقاتی همیشه در گذشته در همه جای دنیا بوده و مختص یه منطقه خاص نیست
بنظرم کمی بزرگ نمایی شده
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین