پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۴۷۳۰۴
تاریخ انتشار : ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۰:۵۶
این بالاخره درست می شود را ما از کجا می گیریم ؟ به دلیل این که ما فکر می کنیم که ما یک وضع خاصی داریم و فکر نمی کنیم که ما هم از قوانین عالم مستثنی نیستیم. همه کسانی که نابود شدند از قبل که نمی گفتند ما قومی هستیم که در حال نابودی هستیم ! ما قومی هستیم که فردا بر ما عذاب نائل می شود. یک بار هم نابود شدند ، از بین رفتند به دلیل این که آن تمیز ، آن تشخیصی که باید در مسائل سیاسی ، در مسائل فرهنگی ، در مسائل مربوط به تعلیم و تربیت ، خانواده حقوق داشته باشند نداشتند و فکر کردند کار درست می شود

شعار سال : « مصطفی ملکیان » فیلسوف و روشنفکر ایرانی در سلسله گفتارهایی به ۲۰ مشکل فرهنگی ساری و جاری در میان « ایرانیان » پرداخته است .

بخش عمدهٔ پژوهش‌های او در حوزهٔ اخلاق، دین، فلسفهٔ دین، اگزیستانسیالیسم، روان‌شناسی، علوم انسانی، روش تحقیق و روشنفکری است. نظریه عقلانیت و معنویت پروژهٔ مهم اوست. ملکیان از منتقدان روشنفکری دینی است .

به اعتقاد ملکیان، روشنفکران باید به تقلیل مرارت و تقریر حقیقت سرگرم باشند. او می‌گوید:

من نه دل نگران سنّتم، نه دل نگران تجدّد، نه دل نگران تمدّن، نه دل نگران فرهنگ و نه دل نگران هیچ امر انتزاعی از این قبیل. من دل نگران انسان‌های گوشت و خون داری هستم که می‌آیند، رنج می‌برند و می‌روند.

سعی کنیم که اولاً: انسان‌ها هرچه بیشتر با حقیقت مواجهه یابند، به حقایق هرچه بیشتری دست یابند؛ ثانیاً هرچه کمتر درد بکشند و رنج ببرند و ثالثاً هرچه بیشتر به نیکی و نیکوکاری بگرایند و برای تحقّق این سه هدف از هرچه سودمند می‌تواند بود بهره‌مند گردند، از دین گرفته تا علم، فلسفه، هنر، ادبیات و همه دستاوردهای بشری دیگر.

ملکیان معتقد است ریشه مشکلات جامعه را عمدتاً باید در فرهنگ و اخلاق جست و جو کرد و توجه به سیاست برای حل مشکلات، نوعی سطحی‌نگری‌ست. او می‌گوید:

حتی اگر نهادهای اجتماعی ما سامانه‌ای را که باید و شاید ندارند، به علت این است که کسانی که در آن نهادها دست‌اندرکارند، از لحاظ روان شناختی یا اخلاقی یا هر دو ناسالم‌اند و عیب و نقص دارند. هر چه کندوکاو می‌کنم، می‌بینم که هیچ مسئله و مشکل اجتماعی و از جمله سیاسی‌ای نیست، الا این که با یک یا دو یا سه یا چند واسطه به مسئله و مشکل روان‌شناختی یا اخلاقی‌ای می‌رسد.

او خاطرنشان می‌کند:

هیچ‌وقت با رضا و رغبت و علاقه قلبی و باطنی در مسائل سیاسی اظهار نظر نکرده‌ام و فقط وقتی چنین کرده‌ام که خود را اخلاقاً موظف به اظهار نظر دیده‌ام و آن هم وقتی‌ست که یک امر سیاسی آثار و نتایج آشکار در روان و اخلاقیات مردم دارد.

ملکیان به اولویت فرهنگ بر سیاست معتقد است و بنابراین وظیفه روشنفکر را بیشتر نقد فرهنگی جامعه می‌داند تا نقد سیاسی دولت. روشنفکران و مصلحان اجتماعی به جای اینکه همیشه مجیز مردم را بگویند و فکر کنند تمام مشکلات متوجه رژیم سیاسی است، باید از مجیزگویی مردم دست بردارند و به مردم بگویند چون شما اینگونه‌اید حاکمان هم آنگونه‌اند. حاکمان زاییده این فرهنگ اند، جامعه‌ای که فرهنگش این باشد ناگزیر سیاستش و اقتصادش هم آن می‌شود. خطاست که روشنفکران و مصلحان اجتماعی برای دست یافتن به محبوبیت اجتماعی مجیز مردم را بگویند و بگویند که مردم هیچ عیب و نقصی ندارند، چراکه رژیم سیاسی ناشی از مردم است و رژیم سیاسی بهتر به فرهنگ بهتر نیاز دارد.

مشکلات فرهنگی ایرانیان از زبان مصطفی ملکیان

نکته بعدی اعتقاد به برگزیدگی است که باز اسباب نکبت و ادبار فراوان ماست. هر کدام از ما اگر به خودمان رجوع بکنیم فکر می کنیم که ما یک جوری مورد لطف خدا هستیم. ما ممکن است وضع جامعه مان به مو بکشد ولی پاره نمی شود ، چرا؟ چون احساس می کنیم ما امت مرحومه ایم . ما یک جوری به صورت خاصی خدا به ما نظر دارد. مبادی عالیه و عوالم بالا نسبت به ما یک وضع خاصی دارند. بنابراین فکر می کنیم که ممکن است اقتصادمان پریشان شود ، سیاست مان پریشان باشد ، تعلیم و تربیت مان ناسالم ، نظام حقوقی مان ناسالم ، نظام خانواده مان ناسالم اما بالاخره ما نابود نمی شویم. این احساس به تعبیر روان شناسان دین احساس برگزیدگی (الکشن) است. این که ما برگزیده خداییم. آنهایی که نابود شدند کسانی بودند که طبق قوانین عادی عالم نابود شدند. ما قوانین عادی عالم اگر بُردمان تا مرز نابودی یک بار یک دستی می آید و ما را به کنار می کشد. ما دیگر نابود نابود نمی شویم. این اکثر اهمال هایی که ما نسبت به وضع خودمان داریم ناشی از این است.

اکثر بی توجهی ها چون مثل این که خیالمان به خاطر یک توهمی ، به خاطر یک هذیانی خیالمان راحت است و بنابراین وقتی می گوییم خیر ، این جور شده ، این وضع سیاستمان است ، آن وضع اقتصادمان است ، آن وضع فرهنگمان ، آن وضع حقوق است ، آن وضع تعلیم و تربیت است ، آن وضع خانواده است ، آن وضع روابط اجتماعی مان است ... می گویند بله ولی بالاخره جور می شود ، درست می شود. این بالاخره درست می شود را ما از کجا می گیریم ؟ به دلیل این که ما فکر می کنیم که ما یک وضع خاصی داریم و فکر نمی کنیم که ما هم از قوانین عالم مستثنی نیستیم. همه کسانی که نابود شدند از قبل که نمی گفتند ما قومی هستیم که در حال نابودی هستیم ! ما قومی هستیم که فردا بر ما عذاب نائل می شود. یک بار هم نابود شدند ، از بین رفتند به دلیل این که آن تمیز ، آن تشخیصی که باید در مسائل سیاسی ، در مسائل فرهنگی ، در مسائل مربوط به تعلیم و تربیت ، خانواده حقوق داشته باشند نداشتند و فکر کردند کار درست می شود.

مشکلات فرهنگی ایرانیان از زبان مصطفی ملکیان

 لایپنیتز فیلسوف معروف آلمانی یک اصطلاحی داشت به مناسبت دیگری به کار می برد و آن اصطلاح ، « هماهنگی پیشین بنیاد » بود. البته این اصطلاحی بود که در جای دیگری به کار می برد .

 هماهنگی پیشین بنیاد یعنی اعتقاد به این که گویا همه امور از پیش یک هماهنگی بینشان حاصل آمده است. گویا ما یک همچنین هماهنگی پیشین بنیادی راجع به خودمان قائلیم که معتقدیم که هر کس هر کاری می خواهد بکند ، هر چقدر هم خطا بکنیم در روابط بین المللی مان ، ما نابود نمی شویم !

 هر چقدر دشمن برای خودمان بتراشیم ما نابود نمی شویم. هر چقدر ریخت و پاش اقتصادی داشته باشیم ، هر چقدر مدیریت و  تدبیر اقتصادی نداشته باشیم ،هر چقدر نظام حقوقی مان خُرد بکند ذهن و ضمیر مردم را باز هم ما از بین نمی رویم ؛ بالاخره آن لحظات آخر دستی از غیب برون آید و کاری بکند و این در واقع ... ولی اگر ما فکر می کردیم ما هم مشمول همه قوانین و همه اقوام مللی هستیم که آنها نابود شدند به دلیل این که مداقه نمی ورزیدند در وضع خودشان ، این هم در ما هست .

 

شعار سال ، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت صدای معلم ، تاریخ انتشار 27 خرداد 1400 ، کد خبر : 21186 ، sedayemoallem.ir

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین