شعار سال: سر و کله کامیونهای باربری بیشتر از پارسال در کوچهها پیدا شده است. در کوچههای تنگ و باریک که با اکراه اجازه توقف دو تا ماشین را میدهند کامیونها خودشان را زورچپان میکنند تا کولهبار زندگی مستاجران را از خانهای به خانه دیگر ببرند. معمولا زن خانه زودتر از اثاث میرود تا آثار ساکن قبلی را از خانه جدید بِروبد و خانه پیشین را هم به مظنهای که از کنج لب دلّال و املاکی و صاحبخانه بیرون آمده ترک کند. خانه صرفا جایی برای خوابیدن و حمام کردن نیست.
خانه وامدارِ خیالبافی، غم و شادی، شب بیداری، تنهایی و بچگی کردنِ زنان و مردانِ بزرگسال است. زن پیش از وداع با خانه آخرین کارهایش را انجام داده، توصیهها را تکرار کرده، اثاث را در کارتنها چیده رویشان با ماژیک وایت برد و به شکسته نستعلیق نوشته شکستی با احتیاط حمل شود. کارگران غالبا کُرد هستند، نوجوان و به سن رسیده، آنها کولبرانِ مقیم مرکز هستند. یخچال را چنان بر گُرده میگیرند، انگار که نبرد رستم و سهراب است.
تا پیش از ایّام کرونا و تورّمِ بند پاره کرده، اسباب کشی بیشتر اوقات یا به خانهی خریداری شده بود یا به جایی بهتر، بزرگتر، محلهای ساکتتر و پاکیزهتر، ولی این روزها کمتر کسی پیدا میشود که خانه استیجاریاش را به احسنت تبدیل کند. غالبا کوچ به خانه ارزانتر است، در روزگاری که اسب گرانی، چون اسبِ سردارِ مغول به تاراجِ زندگیها زین شده، مردم برای بقا میجنگند.
کسانی که طعم صاحبخانه بودن را نچشیدهاند میدانند، بار کردنِ یک زندگی و وداع با خانه یعنی چه، وداع با دیوارها، با تراس و منظره بیرون پنجره یعنی چه، وداع با همسایههایی که تازه به خلق و خوی خوب و بدشان عادت کردهای یعنی چه، هراس از همسایگان جدید، از رفتارِ صاحبخانهای که معمولا تا قبل از امضای قرارداد متشخص و مهربان است یعنی چه، انتظار برای کشف دروغهایی که پسرک بنگاهی گفته یعنی چه، سر ماه و شمردن صفرهای جلوی یک عدد که از حساب بانکی تو به حساب صاحبخانه پر میکشد یعنی چه، رایزنی برای اولویت پارک در پارکینگ مزاحم دار یعنی چه، گفتن کلمه مستاجرم در جلسات مدیر ساختمان یعنی چه. مستاجری در شهرِ کلان شنا بر خلاف رودخانه است.
تلاش ماهی رنگین کمان است برای رسیدن به سرچشمه، تقلّای آدمیزاد است برای تصاحبِ یک قوطی سیمانی که بهشت موعود شده، آنقدر دور که برای بسیاری از کارگران و کارمندان تبدیل به یک رویای خیس در وسط چرت تابستانی شده است..
گرانی مسکن و اجاره بها تاسِ تخته نردِ مناظرات سیاسی و انتخاباتی است. تاسی که همیشه برای مالک جفت شش است برای مستاجر جفت هیچ...
اما توای هم کوچ، نترس از جابجایی، از تغییرِ ناگزیرِ سقف غمگین نباش که دخترانگی و پسرانگیهای جدید در خانه جدید انتظار ما را میکشد حتی اگر سپیدی موهایمان بیشتر از قبل شده...
رسول اسدزاده
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی جامعه شناسی