شعار سال: اصل مقاله رضا نساجی با عنوان تیپ ایدهآل شتر مرغهای دولتی-دانشگاهی بود که برای رعایت پارهای اخلاقیات و جلوگیری از شائبهها، به تیپ ایدهآل چندگانه سوزهای دولتی-دانشگاهی تغییر داده شده است. با مطالعه متن متوجه خواهید شد که قصدی برای توهین وجود نداشته و هدف اصلی، فریاد زدن یک آسیب در نظام مدیریت -برنامه ریزی و آموزشی- تحقیقاتی کشور است.
۱. کارگزاران شبهدانشگاهی:
تیپ ایدئال کارگزاران شبهدانشگاهی قابل بسط به مدیرانی است که تا آخرین لحظه در پستهای کلان دولتی میمانند بیآنکه مسئولیت کار خویش را بپذیرند، اما به محض خروج موقت از پست انتصابی یا شبهانتخابی، مدعی میشوند که به خانه خود، دانشگاه، بازخواهند گشت تا کار پژوهشی صورت دهند! من اینان را «تیپ ایدئال دوگانه سوزهای دولتی-دانشگاهی» مینامم، که نه پژوهش جدی دانشگاهی و روشنفکری میکنند و نه حاضرند مسئولیت حضور در مقام دولتی غیردموکراتیک و مسئولیتناپذیر را بپذیرند.
تیپی را در نظر بگیرید که هم مقام دولتی دارند، هم آکادمیسین متخصصاند، هم مدعی روشنفکر حوزه عمومیاند، هم در انتقاد از حکومت در ایام انتخابات چنان پیش میروند که سخنگوی اپوزیسیون میشوند و هم در همبستگی با مقامات امنیتی با یاد ایام دوران عضویت در سپاه، کمیته و اطلاعات لباس سپاهی در مجلس میپوشند.
نمونه جالب این روزها از تیپ مدیران عالی بازگشته به سفلای دانشگاه، عبدالناصر همتی است که، چون در انتخابات اخیر مدعی «صدای بیقدرتان» شده بود، عدهای به طعنه او را به موضعگیری در مسائل مختلف -از جمله بحران کنونی آب در خوزستان- فرا میخوانند و او هم از سر ناچاری پاسخ میدهد: «در کارزار انتخاباتی، برنامهام، دادن حق وتو به سازمان محیط زیست در طرحهای توسعهای و افزایش اقتدار و بودجه سازمان محیط زیست برای پیشگیری از مصیبتی بود که مشابهش را در خوزستان میبینیم. به جای به رسمیت نشناختن حق اعتراض تشنگان، باید فرآیندهای توسعه کشور را پایدار، متوازن و مشارکتی کرد.». غافل از اینکه، این عضو حزب کارگزاران اگر هنری قابل ارایه میداشت، فکری برای زادگاه خودش میکرد که نیروگاه مفتح با آن فکر ابلهانه استخراج آب برای خنکسازی از طریق چاه عمیق، سفرههای آب زیرزمینی دشت کبودرآهنگ و فامنین را منهدم کرد؛ زمینهای کشاورزی را به فروچاله و بیابان بدل ساخت؛ و کشاورزان همدانی را آواره حاشیهشهرها برای کارگری نمود (این بخش ادعای آقای رضا نساجی بوده و انتشار آن به معنای تائید نیست).
۲. روشنفکر-مشاور تلگرامی
اما نمونه جالبتر پدیده مدیر-دانشگاهی در ایران را باید در مواضع دانشگاهیان علوم انسانی در معضل برق و بحران آب یافت. چهرههای دانشگاهی-دولتی که ما را وادار به سنجش کارنامه شان با ادعاهای شان میسازند، چرا که اینان نزد ما دانشجویان سابق و لاحق خود چیزی میگویند، نزد مقامات کشور چیز دیگر و با توده عامه هم چیزهای دیگر.
اگر تقسیمبندی چهارگانه مایکل بوراوی بر اساس تفکیک نوع دانش (تأملی و ابزاری) و مخاطب (دانشگاهی و غیردانشگاهی) را بپذیریم که به چهار کارکرد جامعهشناسی حرفهای، سیاستگذار، انتقادی و مردممدار میانجامد (که البته لزوماً مانعهالجمع نیستند) و برای هر کدام مثالهای ایدئالی در استادان متقدم و متأخر علوم اجتماعی ایران بجوییم (برای نمونه، دکتر چلبی و سنت دانشگاه بهشتی برای کار حرفهای؛ دکتر اباذری و سنت چپ دانشگاه تهران برای کار انتقادی؛ دکتر محدثی و سنت خطابهمحور شریعتی برای کار مردممدار؛ و دکتر خانیکی در وزارت علوم اصلاحات بهعنوان کار سیاستگذار)، آنگاه میتوان کارنامهی این تیپ دانشگاهی-دولتی را سنجید.
برای مثال، کار محمد فاضلی (تا حد زیادی همچون دکتر جلاییپور در دانشگاه تهران) ترکیب کارکردهای چهارگانه حرفهای، سیاستگذار، انتقادی و مردممدار است، بیآنکه موقعیت خود را روشن سازد، هیچکدام را با کیفیت قابل قبولی به انجام رساند یا به کژکارکرد نکشد.
او هم به هیئت علمی دانشگاه بهشتی افزوده شده (حرفهای)؛ هم در دولت مسئولیت دارد (سیاستگذار)؛ هم ژست منتقد سیاستهای کلی حکمرانی دارد (انتقادی)؛ و هم با مخاطبان غیردانشگاهی با نگاه تأملی وارد بحث توییتری میشود، در تلگرام یادداشتهای عامهپسند مینویسد که زیر تکتک آنها اصرار دارد «اگر این متن را پسندیدید، به اشتراک بگذارید» و آنها را بهسرعت بهصورت کتاب چاپ میکند (با توجه به اینکه ناشری اصلاح طلب و دوستی قدیمی او به نام جواد مظفر و «نشر کویر» هست) و حتی برای تأثیرگذاری روی تودهای که حوصله خواندن ندارند، پادکست میسازد (مردممدار).
اما نقش سیاستگذاری او در مسئولیت «معاون پژوهشی مرکز بررسیهای استراتژیک» و «مدیر شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی» همچون «مشاور وزیر نیرو» و «رئیس مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی» نه سیاستگذار، که بیشتر مشاور و حتی نمایش علمی بود؛ زیرا خود او بهتر میداند کسانی که او را برای پست ریاست «سازمان محیط زیست» نپسندیدند و عیسی کلانتری را در مقام حراجکننده منابع آبی کشور به آن پست گماردند، به مشاورهی او نیازی نمیبینند (این ادعا مورد تائید یا تکذیب پایگاه تحلیلی خبری شعار سال نیست).
بنابراین، تمام این نقشها به پروپاگاندای شبهعلمی دولت برای تبلیغ سیاستها و تهییج توده جهت پذیرش آن فروکاسته میشود. اینجاست که او حتی به نقش مبلغ کاندیدای انتخاباتی حزب کارگزاران برای تداوم دولت فعلی تن میدهد؛ و در نهایت، تمام اینها تحت عنوان «دغدغه ایران» - آنهم ایرانی بر «لبه تیغ» - برای مردم، دانشگاه و دولت فاکتور میشود: مردمی که، چون دیدگاه تأملی دانشگاهیان را گوش ندادهاند، جاهل ماندهاند؛ دانشگاهیانی که اسیر ایدئولوژیهای چپ بودهاند و نه درگیر کار حرفهای با دانش ابزاری؛ دولت-حکومتی که، چون سخن او را توجه نکرده، پس به حکمرانی خوب نخواهد رسید؛ و....
پاسخ به اینان باید چنین باشد که حالا که با ندانم کاریهای خود، باعث صدمه زدن به ایران عزیز شدید، کاش سکوت کنید و بگذارید منتقدین بهخاطر نسل آتی هم که شده، حق سرپنجه افکنی با افکار و اقدامات شما را داشته باشد.
رضا نساجی
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از فضای مجازی