شعارسال: تصور کنید بازاری وجود دارد که همه میتوانند در آن به صورت مستقیم از تولیدکننده خرید کنند و تمام اطلاعات بازار چه فروشنده (همان تولیدکننده) و چه خریدار شفاف بوده و حتی امکان پیگیری خریداران از سمت نهادهای نظارتی نیز کاملا مهیا هست. از سوی دیگر یک روش “سنتی” وجود دارد که در آن عدهای خاص با توجه به ارتباطات خود از تولیدکننده خرید کرده و بعد با سودهای قابل توجه اقدام به فروش دوباره همان کالا بدون هیچ دخل و تصرفی میکنند. به نظر شما چند نفر چنین ارتباطات خاصی را دارا هستند؟
این موضوع به خصوص در زمانی که یک بازار با مشکلات سمت عرضه نیز مواجه باشد، بیشتر محسوس خواهد بود. در چنین شرایطی که در یک بازار سمت تولید و عرضه فلان محصول با مشکل مواجه شده، طبیعتا سودهای کلانتری نیز برای افرادی که ارتباطات قویتری دارند وجود خواهد داشت.
حالا سوال این است به نظر شما کدام بازار مورد قبول است و کدام بازار رانت سنگینی را به وجود میآورد. داستان این روزهای سیمان از آن جهت مهم است که قصه پرغصه سالهای طولانی نابودی اقتصاد کشور از طریق رانتپاشی و قیمتگذاری دستوری است.
برخی اصرار دارند که علت گرانی سیمان، عرضه این محصول در بورس کالاست! در حالی که پرواضح است علت واقعی گرانی سیمان قطعی برق سیمان است. برای تولید هر تن سیمان به حدود ۱۰۰ تا ۱۲۰ کیلووات ساعت برق نیاز است که عمدتا نیز در بخش آسیاب مصرف میشود. چند هفتهای است که دولت برق کارخانههای سیمانی را قطع کرده است و حالا وزرای دولت و برخی از نمایندگان مجلس کاهش تولید سیمان را کاملا انکار میکنند.
از بدیهیترین موارد همین است وقتی عرضه یک کالا به بازار کم میشود، قیمت افزایش مییابد. گزارشهای تیرماه شرکتهای سیمانی نیز نشان از افت بعضا بیش از ۵۰ درصدی تولید سیمان در کشور میدهد و طبیعتا سیمانی برای عرضه وجود نداشته است. در چنین شرایطی ادامه پافشاری وزرا و نمایندگان بر همان تفکر اشتباه قبلی شبههبرانگیز است. آیا واقعا موضوع به این سادگی برای این افراد قابل درک نیست؟
برخی از سیاستگذاران در اظهارنظر خود گفتهاند که روش سنتی عرضه سیمان بهتر بود. آیا منظور همین است که عدهای “خاص” و با ارتباطات قوی بتوانند از کارخانه سیمان خرید کنند و دوباره همان جنس را با قیمت بالاتر به مصرفکننده نهایی برسانند. اگر فرض کنیم که حتی حداقل میزان خرید سیمان از بورس کالا برای هر کد هزار تن باشد این عدد با فرض هر تن سیمان ۶۰۰ هزار تومانی تنها برابر با ۶۰۰ میلیون تومان هست و عدد قابل توجهی برای ساخت و ساز نیست.
در این شرایط فکر کنید به جای اینکه برای مثال ۱۵ نفر تنها با ارتباطات خود به کارخانههای سیمانی مراجعه کنند، هزاران نفر میتوانند مستقیما با کمترین کارمزد از بورس کالا خرید کنند. حالا با این سوال مواجه میشویم که زمانی که بازار در دستان ۱۵ نفر (برای مثال) است و انحصار وجود دارد، معاملات سیمان رانتی و هیجانی میشود یا اینکه برای مثال هزاران نفر موفق به خرید مستقیم سیمان از تولیدکننده از طریق بورس کالا شوند و رقابت در سمت فروش ایجاد شود.
به نظر میرسد برخی دولتیها قصد عقبنشینی از توزیع رانت ندارند و در این میان برخی از نمایندگان مجلس نیز چنین مسیر اشتباهی را همراهی میکنند و خواسته و ناخواسته در حال دفاع از حق رانتخواران و ضربه به تولیدکنندگان و سهامداران آنها هستند. به حدی موارد بالا بدیهی به نظر میرسد که قضاوت اتفاقات کنونی را بر عهده مخاطبان میگذاریم. صرفا در نظر داشته باشید که سهمبه دلالان به نظر آنچنان پرزور است که تمامی بدیهیات که در بالا اشاره شد، انکار میشود.
رهام آزادی - کارشناس بازارهای مالی
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال برگرفته از کانال تلگرامی دنیای بورس