شعارسال: پس از اجرای برجام، هیاتهای خارجی بسیاری برای سرمایه گذاری و احداث نیروگاههای تجدیدپذیر به ایران آمدند و در آن زمان بازار تجدید پذیرها بسیار داغ بود، با اجرایی نشدن برجام، حضور شرکتهای خارجی در ایران کمرنگ و از آن زمان به بعد عملا سرعت توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در ایران با کندی قابل توجهی مواجه شد.
هرچند که قبل از آن نیز آنطور که باید این حوزه مورد عنایت نبود، اما واقعیت این است که ایران پتانسیل بسیار بالایی در تمام بخشهای انرژیهای تجدیدپذیر دارد و توسعه آن میتوانست شرایط امروز را برای کشور رقم نزند، با این حال سوالی که این روزها اذهان عمومی را مشغول کرده این است که آیا این برهه زمانی فرصت مناسبی برای توسعه تجدیدپذیرهاست یا خیر؟ آیا در این شرایط میبایست ابتدا به دنبال توسعه نیروگاههای متداول حرارتی برویم و یا اینکه میتوان در همین شرایط نیز با توسعه تجدیدپذیرها به هاب منطقه تبدیل شد؟ واقعاً مهمترین مشکل عدم توسعه تجدیدپذیرها چه بوده است؟
برای پاسخ به این سوالات به سراغ محمد ساتکین- معاون وزیر نیرو و رئیس سازمان انرژیهای تجدیدپذیر و بهره وری انرژی برق (ساتبا) رفتیم. او معتقد است که در این شرایط باید سبد انرژی را متنوع کنیم. این گونه که در کنار توسعه نیروگاههای حرارتی از توسعه تجدیدپذیر نیز غافل نشویم و با هماهنگی بیشتر وزارت نفت و نیرو با یکدیگر یک راه کار عملی برای توسعه برق بعنوان یک کالای وابسته به سوخت در ایران، بیابیم.
او بر این باور است که در شرایط فعلی دولت باید در حوزه تجدیدپذیرها به طور جدی تری ورود پیدا کند، چرا که قطعاً در آینده نه چندان دور، انرژیهای تجدیدپذیر یک جایگزین مطمئن برای سوخت فسیلی در دنیا خواهد بود و ما نباید از این مسیر جا بمانیم.
در ادامه میتوانید مشروح این گفتگو را بخوانید:
ابتدا درباره وضعیت تولید انرژیهای تجدیدپذیر در ایران و علت کند بودن توسعه این بخش توضیح دهید.ایران یکی از پر پتانسیلترین کشورهای جهان در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر است، پیش بینی میشود که در کشور حدود ۱۰۰ هزار مگاوات ظرفیت احداث نیروگاههای تجدیدپذیر وجود داشته باشد. البته در حال حاضر تنها ۹۰۳ مگاوات نیروگاه نصب شده در کشور داریم که عمدتاً سرمایه گذاران آنها خصوصی هستند و ما برق تولیدی آنها را خریداری میکنیم.
افزایش پنج برابری ظرفیت نصب شده تجدیدپذیرها طی هشت سالعمده این ۹۰۳ مگاوات را نیروگاههای خورشیدی تشکیل میدهند و نزدیک به همین میزان نیز نیروگاههای بادی در کشور وجود دارد، الباقی نیز اشکال دیگر از نیروگاهها مبتنی بر انرژیهای تجدیدپذیر هستند. شایان ذکر است که از سال ۱۳۹۲ تا امروز، ظرفیت نصب شده انرژیهای تجدیدپذیر پنج برابر افزایش یافته است یعنی از ۱۷۲ مگاوات به ۹۰۳ مگاوات رسیده ایم. علت روند نه چندان سریع اجرای این طرح ها، اتکای کامل وزارت نیرو به سرمایه گذاران بخش خصوصی بوده و شرایط کشور با توجه به تحریمهای اقتصادی، سرمایه گذاری بخش خصوصی را با اخلال مواجه کرده است.
در حال حاضر کدام کشورها در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر ایران سرمایه گذاری کردند؟طرف حساب ما شرکتهای ایرانی هستند، ولی ممکن است سرمایه گذاران اصلی در کشورهای دیگری باشند، تا آنجایی که اطلاع دارم از کشورهای آلمان، اسپانیا، فرانسه، اتریش در این بخش سرمایه گذاریهایی انجام داده اند. کشورهای اروپایی نیز در زمان برجام یعنی در سالهای ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ بسیار فعال بودند، ولی بعد از بازگشت مجدد تحریم ها، سرمایه گذاریها نیز کاهش یافت و فعلا بخش خصوصی که پایه سرمایه گذاری آنها کشورهای اروپایی بودند سرمایه گذاریهای خود را تقریبا متوقف کرده اند.
با توجه به پتانسیل بالای ایران در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر و تمایل بخش خصوصی برای سرمایه گذاری در این حوزه چرا از این ظرفیت آن طور که باید استفاده نشده است؟این مساله چندین علت مهم دارد: اول اینکه بخش خصوصی زمانی سرمایه گذاری میکند که در آن زمینه پایداری و اطمینان از سرمایه گذاری به اندازه کافی وجود داشته باشد. در شرایطی که کشور تحت تحریمهای ظالمانه قرار دارد طبعاً سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری تردید میکنند به همین دلیل این مساله با اخلال مواجه شده است.
چندین مشکل بر سر راه توسعه نیروگاههای تجدید پذیر وجود دارد: اول اینکه تحریمهای آمریکا و عدم پایبندی کامل کشورهای اروپائی موجب شد تا سرمایه گذاران اصلی کنار بروند. دوم اینکه فرآیندهای بانکی نیز با مشکلات جدی مواجه است. به طور مثال سرمایه گذاران میخواهند پولی را که به ریال از ما دریافت میکنند به ارز متداول تبدیل و آن را از ایران خارج کنند، اما اولاً نمیتوانند ارز را به راحتی تهیه کنند و دوماً در صورت تهیه، خارج کردن آن نیز بسادگی میسر نیست.
موانع بانکی مهمترین مشکل عدم توسعه تجدید پذیرهامشکلات فرآیندهای پولی و بانکی یکی از موانعی است که موجب سردرگمی و بی انگیزگی سرمایه گذاران در این بخش شده است، بانکهای ما عموماً وامی را که باید برای این بخش در نظر نمیگیرند و بیشتر تمایل دارند که در بخشهای دیگر سرمایه گذاری صورت بگیرد و معمولا حوزه انرژی اولویت سرمایه گذاری یا اعطای تسهیلات بانکی بانکها نیست.
علاوه بر مشکلات بانکی، برخی مشکلات نیز به دلیل مسائل بین المللی و سیاسی وجود دارد که به دلیل تحریم با آن مواجه هستیم. مجموع این مسائل موجب شده است که بخش خصوصی تمایلی برای سرمایه گذاری در حوزه تجدیدپذیرها نداشته باشد.
آیا عدم همکاری بانکها به دلیل کم کاری وزارت نیرو در نشان دادن اهمیت تجدیدپذیرها نبوده است؟وزارت نیرو همیشه به انرژیهای تجدیدپذیر توجه داشته است، اما در شرایط اضطراری و هنگام مواجهه با بحرانهای تامین برق ابتدا سریعترین روش برای رسیدن به برق پایدار انتخاب میشود که الزاما میتواند پایدارترین و مطمئنترین روش نباشد.
انرژیهای تجدیدپذیر ذاتاً به طبیعت وابسته است و این وابستگی میتواند کلید حل مشکل پیک شبکه در تابستان باشد. بدین معنا که مثلاً نیروگاههای خورشیدی و بادی در ساعات پیک مصرف تابستان بهترین تولید را دارند و همین مساله نیز موجب میشود که به انرژیهای تجدید پذیر به عنوان راهکار اصلی نگاه نشود.
با یک نگاه به کشورهای پیشرو متوجه میشویم که چقدر نیروگاههای تجدیدپذیر میتوانند در حل مشکل شبکه برق موثر واقع شوند. بعنوان مثال کشور آلمان ۵۰ درصد ظرفیت نیروگاهی خود را بر پایه انرژیهای تجدید پذیر گذاشته و در زمان پیک سعی میکند بیشتر از نیروگاههای تجدید پذیر استفاده کند، سیستمهای ذخیره سازی بسیار خوبی طراحی کرده است و مردم را آگاه میکند که در چه ساعاتی از چه نوع برقی استفاده کنند، برای این مساله بر اساس رنگ پرچم خود روزهایی را طراحی کرده که بر اساس آن روزی که کمبود برق زیادی دارند را به رنگ نارنجی و قرمز اعلام میکنند و مردم نیز در آن روز بیشترین صرفه جویی را دارند و راه کارهائی از این دست.
با توجه به تمام ویژگیهای مثبتی که برای انرژیهای تجدید پذیر اعلام کردید چرا تا کنون حمایت و سیاست گذاری کافی برای توسعه این بخش صورت نگرفته است؟ ایا در شرایط فعلی میبایست توسعه تجدید پذیرها را کنار گذاشت و به دنبال توسعه نیروگاههای حرارتی رفت؟وجود نیروگاههای حرارتی در کشور لازم و ضروری است، میبایست مجموعهای از نیروگاهها را که همیشه برق پایدار تولید میکنند داشته باشیم الباقی را میتوانیم روی نیروگاههای تجدیدپذیر سرمایه گذاری کنیم. مجدداً تاکید میکنم در حوزه تجدید پذیرها یکی از مشکلاتی که وجود داشت این بود که تمام تخم مرغها را صرفاً در سبد بخش خصوصی قرار دادیم و اعلام کردیم که اگر بخش خصوصی در این حوزه سرمایه گذاری کرد پس ما این مسیر را ادامه میدهیم و اگر این اتفاق نیفتد کار را متوقف میکنیم که این کار بخصوص در شرایط تحریم اشتباه بود.
البته حمایت از بخش خصوصی باید در اولویت باشد، اما اگر بخش خصوصی جلو نیامد دولت باید خودش دست به کار شود، به عبارت دیگر اولین مشکل این بود که تمام تخم مرغها را در سبد بخش خصوصی قرار دادیم، اما منابع مالی کافی نداشتیم که برق تولیدی آنها را با قیمتهای متداول بین المللی و بطور کامل خریداری کنیم. یعنی وقتی قیمت ارز افزایش یافت به همان تناسب قیمت خرید نیز باید افزایش پیدا میکرد، اما بدلیل کمبود منابع مالی ما آمادگی خرید با قیمت متناسب با این اتفاق نبودیم و با کمبود جدی منابع مالی مواجه شدیم.
توسعه تجدیدپذیرها تنها با نصف عوارض قبوض برقشرایط سرمایه گذاری بخش خصوصی به دلیل مسائل بین المللی، تحریم و جنگ اقتصادی با مشکل مواجه شد و باید برای همان میزانی که سرمایه گذاری کردند منبع مالی کافی در اختیار میداشتیم تا بتوانیم در اختیار آنها قرار دهیم، اما این امکان برای ما وجود نداشت. در حال حاضر تنها منبعی که در اختیار ساتباست عوارض برق است که ۵۰ درصد آن نیز به شرکت توانیر برای توسعه برق رسانی روستایی تعلق میگیرد و بدین ترتیب نه تنها هیچ منبع برای توسعه تجدیدپذیرها وجود ندارد بلکه حتی برای خرید برق نیروگاههای موجود فعلی نیز درصد ناچیزی در اختیار است و این به یک معنی یعنی توقف توسعه تجدیدپذیرها.
در این شرایط توجه بیشترسازمان برنامه و بودجه امری مهم و موثر استبدین معنا که روی قبوض برق ۱۰ درصد برای عوارض برق در نظر گرفته میشود که از این محل تقریبا نیمی برای برق رسانی روستایی و نیمی برای توسعه تجدیدپذیرها استفاده میشود. با این تقسیم بندی سهم ساتبا فقط کفاف تامین هزینه ۲۰ تا ۲۵ درصد هزینه برق نیروگاههای موجود تجدیدپذیر را میدهد ولذا باید گفت که منبع چندانی برای توسعه تجدیدپذیرها درنظر گرفته نشده است. اگر سازمان برنامه و بودجه با توجه به منابع دیگری که در حال حاضر در قانون بودجه سال ۱۴۰۰ پیش بینی شده است (۳۰۰۰ میلیارد دیگر از محل فروش برق به صنایع پرمصرف، باز برای توسعه برق روستائی) سهم ساتبا را افزایش میداد شاید راه حلی برای توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر بوجود میآمد یا حداقل با کمتر شدن بدهی به سرمایه گذاران بخش خصوصی در این حوزه رغبتی برای سرمایه گذاری مجدد یا بیشتر پیش میآمد، اما متاسفانه چنین نشد.
توسعه تجدیدپذیرها باید بر اساس سوخت صرفه جویی شده باشدالبته باید به این مهم اشاره کرد که منبع اصلی که برای توسعه تجدیدپذیرها در قوانین بالادستی پیش بینی شده است درواقع عوارض برق نیست و عوارض برق تنها بعنوان یک منبع کمکی در ماده ۵ قانون حمایت از صنعت برق پیش بینی شده است. منبع اصلی توسعه نیروگاههای تجدید پذیر تبصره ۳ ماده ۶۱ قانون اصلاح الگوی مصرف است که در آن به وضوح بیان شده که برای اینکار باید از سوخت صرفه جویی شده در این نیروگاهها استفاده کرد. برای توضیح بیشتر، مثلاً برای تولید یک کیلووات ساعت برق حرارتی یک سوم متر مکعب گاز مصرف میشود لذا هر متر مکعب گاز سه کیلوات ساعت برق حرارتی تولید میکند. اگر شما این میزان را تولید کردید و یک متر مکعب گاز مصرف نشد یعنی سوخت صرفه جویی شده است که بر اساس قانون این میزان باید مبنای توسعه تجدیدپذیرها تعلق بگیرد و اگر نیروگاهی توانست سوخت را صرفه جویی کند نباید آن میزان سوخت به مصارف دیگر برسد یا صادر شود و میبایست در اختیار خود نیروگاه داری که صرفه جوئی را انجام داده قرار بگیرد.
طرح خوبی که هنوز اجرایی نشده استاین قانون در سال ۱۳۸۹ تصویب شد، اما تا کنون عملاً اجرایی نشده است، زمانی که منبع اصلی توسعه صفر میشود نمیتوان انتظار توسعه داشت، خوشبختانه با پیگیریهایی که صورت گرفت در سال گذشته مجلس این طرح را برای ۱۴۰۰ و برای اولین بار فعال کرده و قرار شد تا سقف ۲۵۰۰ میلیارد تومان معادل بشکه نفت خام برای تجدید پذیرها در نظر گرفته شود، اما بازهم تا کنون پیشرفت ملموسی مشاهده نشده است.
دولت باید این مساله را از وزارت نفت مطالبه کند و بخواهد این وظیفه قانونی که در سال ۱۴۰۰ تصویب قطعی شده است را فعال کند، این مساله یکی از مشکلات درون دستگاهی است که باید حل شود. این ۲۵۰۰ میلیارد تومانی را که قانون پیش بینی کرده میبایست معادل آن حواله سوخت از طریق وزارت نفت در اختیار سرمایه گذاران بخش تجدیدپذیر قرار بگیرد تا بدهی تسویه شده و توسعه نیز صورت گیرد.
مابه التفاوت ظرفیتی که میبایست نصب شود و بخش خصوصی اقدام به نصب آن نمیکند باید توسط دولت پیگیری شود، بر اساس محاسبات صورت گرفته اگر تنها حدود ۷ میلیون بشکه نفت خام (نزدیک به معادل چهار روز تولید نفت ایران) در اختیار این بخش قرار بگیرد، بسیاری از مشکلات برطرف میشود و با این میزان مثلا میتوانیم ۱۰۰۰ مگاوات نیروگاه خورشیدی در سال نصب کنیم.
حل بسیاری از مشکلات با تخصیص فقط چهار روز از نفت برای توسعه نیروگاههای تجدیدپذیرقبلاً اشاره کردم در تمام دوران تاریخ فعالیت وزارت نیرو تاکنون در حوزه تجدید پذیرها تنها توانستیم به عدد ۹۰۳ مگاوات دست یابیم. میشود با شرایط فعلی فقط با تخصیص چهار روز از تولید نفت ایران سالی ۱۰۰۰ مگاوات به ظرفیت تولید برق کشور اضافه کنیم یعنی در طول پنج سال ۵۰۰۰ مگاوات نیروگاه جدید و سریع الاحداث خواهیم داشت. بخش خصوصی نیز ۵۰۰۰ مگاوات را نصب میکند که رقم قابل توجهی عایدش خواهد شد و در واقع مهمترین راه و کلید اساسی توسعه تجدید پذیرها همین است.
آیا نیروگاههای تجدیدپذیر میتوانند تا آنجا توسعه پیدا یابند که هم نیاز داخل را برطرف کنند و هم بتوانیم از طریق آنها صادرات به کشورهای دیگر داشته باشیم؟قطعا این مساله امکان پذیر است، ما بزرگترین حوزه بادخیز جهان را در یک نقطه و با بالاترین ضریب ظرفیت جهان در شرق کشور یعنی در مرز ایران و افغانستان داریم در این منطقه ظرفیت تولید ۲۵ هزار مگاوات برق وجود دارد که حدود ۲۰ هزار مگاوات آن در خاک افغانستان و بیش از ۵۰۰۰ مگاوات آن در یک نقطه و در خاک ایران است.
قابلیت نصب و احداث ۲۵ هزار مگاوات نیروگاه بادی را داریمدر مجموع ایران قابلیت احداث نصب ۲۵ هزار مگاوات نیروگاه بادی با کیفیت بالا را دارد، نزدیک ۵۰ تا ۶۰ هزار مگاوات در قسمتهای مرکزی ایران در استانهای کرمان، همدان، یزد شناسایی کردیم، تاکنون به اندازه ۷۰ تا ۸۰ هزار مگاوات مکان یابی انجام دادیم و بیش از این نیز اگر راندمان و تکنولوژی افزایش یابد تا ۱۰۰ هزار مگاوات ظرفیت وجود دارد. این در حالی است که ظرفیت کل تولید برق حرارتی ۸۵ هزار مگاوات است که عملا ۵۵ تا ۶۵ هزار مگاوات آن استفاده میشود، اما به همین میزان و حتی بیشتر از آن میتوان نیروگاه تجدید پذیر در ایران احداث کرد.
کشورهای اطراف ما ظرفیتی در حوزه تجدید پذیرها در حد ایران ندارند و کافی است این توسعه در کشور اتفاق بیفتد و پس از آن به راحتی میتوانیم علاوه بر تامین نیاز کشور، برق را به کشورهای دیگر صادر کنیم. در زمستان که میزان تابش کمتر است و باد ضعیفتر میشود میتوانیم از نیروگاههایی مثل زمین گرمایی استفاده کنیم، این نیروگاه ۲۴ ساعت برق پایدار میدهند. در ایران میتوان تمام اشکال تجدید پذیر را در تمام فصول سال فعال کرد. ایران نه تنها میتواند برق خوذ را تامین کند بلکه برای صادرات برق و تجهیزات هاب منطقه شود.
با توجه به پتانسیلهایی که در ایران وجود دارد چرا شرکتی مانند مپنا که در حوزه توربین سازی نیز حرفی برای گفتن دارد به جای سرمایه گذاری در داخل کشور اقدام به احداث نیروگاه در کشور افغانستان کرده است؟مپنا در اصل یک بنگاه خصوصی محسوب میشود، طبعاً بخش خصوصی نیز در هر جایی که بازار خوبی داشته باشد و بتواند محصولات خود را به فروش برساند این کار را انجام میدهد و از این طریق نیز محصولات ایران هم در منقطه بیشتر شناخته میشود و توسعه منطقهای اتفاق میافتد و این برای کشور خوب است. خاطرنشان میکنم یکی از اهداف کشور ما نیز توسعه صادرات خدمات و تجهیزات بوده و هست، البته در همین مقطع زمانی نیز مپنا با سرعت در حال ساخت نیروگاههای بادی در داخل کشور است. یعنی فعالیت احداث نیروگاه بادی توسط مپنا در حال انجام است، اما زمانی که سفارشی از کشور دیگر به آنها میشود به دلایلی که گفته شد میپذیرند. طبعا اگر شرایط خرید برق در ایران بر اساس شرایط استاندارد جهانی باشد، میزان نصب نیروگاههای تجدید پذیر به خصوص توربینهای بادی مپنا سرعت بیشتری پیدا خواهد کرد.
باتوجه به مجموع شرایط به اعتقاد شما در شرایط فعلی ادغام وزارت خانههای نیرو و نفت میتواند در حل مشکلات موجود صنعت برق موثر باشد؟به عنوان یک کارشناس در این حوزه باید بگویم بله. بنظر من ادغام این دو وزارتخانه میتواند یکی از راه حلهای عملی برای رفع برخی مشکلات باشد. اگر قرار باشد نیروگاهی را توسعه دهیم که ذات آن برمبنای سوخت تعریف میشود، باید بخشی از همان وزارت خانه باشیم، توسعه تجدیدپذیرها میبایست با حمایت کامل وزارت نفت صورت پذیرد چراکه در قانون گفته شده که میزان سوختی که صرفه جویی میشود مبنای مالی توسعه باشد لذا یه یک معنی در دو وزارتخانه مستقل نفت و نیرو که شاید برای توسعه تجدیدپذیرها اهداف مشترک چندانی نداشته باشند نشود، یک راه کار موفق با پشتیبانی وزارت نفت برای اهداف وزارت نیرو رسید.
از طرفی ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید نیز اعلام میکند زمانی که شما نیروگاه احداث میکنید تا بازگشت سرمایه اولیه میشود هزینه توسط سوخت صرفه جویی شده پرداخت شود یعنی شما چه سرمایه گذاری اولیه نیروگاه تجدیدپذیر را از ماده ۱۲ و چه براساس ماده ۶۱ قانون پیش ببرید مبنا سوخت صرفه جویی شده است که این مساله در اختیار وزارت نفت قرار بوده و اگر ادغام صورت نگیرد همیشه این مشکل وجود خواهد داشت.
بهترین راهکار این است که تجدید پذیرها با پشتیبانی مستقیم وزارت نفت توسعه یابد. در بخش نیروگاههای حرارتی نیز این مشکل وجود دارد سوخت نیروگاههای حرارتی در اختیار وزارت نفت است زمانی که یک وزارتخانه یکپارچه انرژی وجود داشته باشد مدیریت امور به راحتی صورت میگیرد.
در حال حاضر الویت وزارت نفت صادرات است، اما در آن شرایط الویت بندی صورت میگیرد، بدین طریق که یا سوخت نیروگاههای حرارتی به موقع و درست تامین میشود و یا با توسعه نیروگاههای تجدید پذیر میتوان مازاد گاز را صادر کرد. بنابر این یک فرمانده برای صنعت برق لازم است و میبایست برای حل مشکلات ادغام صورت بگیرد.
یکی از گلایههای بخش خصوصی از وزارت نیرو این است که اجازه صادرات برق تجدید پذیرها به آنها داده نمیشود، آیا نمیتوان با اهدا این امتیاز به بخش خصوصی انگیزهای برای توسعه سرمایه گذاری در این بخش به وجود آورد؟بحث صادرات موضوع بسیار پیچیدهای است، در شرایطی که ما با کمبود برق مواجه هستیم صادرات برق مفهومی ندارد، در حال حاضر نیز در واقع تهاتر برق انجام میشود و در شرایط فعلی موضوع صادرات چندان مورد توجه نیست، ولی فرض بفرمایید که به میزان کافی در داخل برق داریم و میخواهیم صادرات انجام دهیم، قاعدتا اگر این مساله از طریق نیروگاههای حرارتی باشد به این دلیل که عملا سوخت رایگان دریافت میکنند چندان منطقی نیست. یک مترمکعب گاز ۵۰۰۰ تومان تمام میشود، اما با قیمت بسیار ناچیز در اختیار نیروگاه حرارتی قرار میگیرد که این یک سوبسید پنهان است، در واقع برای تولید یک کیلوات ساعت برق ۱۶۰۰ تومان گاز مصرف، ۴۰۰ تومان نیز از تولیدکننده خریداری و قیمت آن حدود ۲۰۰۰ تومان میشود به علاوه هزینه تعمیر و نگهداری نیز وجود دارد، یعنی یک کیلوات ساعت برق بین ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ تومان قیمت دارد که به مشترکان ۹۸ تومان فروخته میشود.
صادرات بهتر است به طور کامل روی برق تجدید پذیر متمرکز شوداز یک دیدگاه صادرات برق نیروگاههای حرارتی مقرون به صرفه نیست بنابراین برقی که از طریق سوخت سوبسیدی تولید میشود بهتر است صادر نشود و برای مصارف داخلی استفاده شود. اما در بخش تجدیدپذیر مساله متفاوت است. منطقی است که صادرات به طور کامل روی برق تجدید پذیر متمرکز شود، چراکه تولید این برق نه نیاز به سوخت و نه نیاز به آب دارد، در شرایط خشکسالی حتی قیمت آب از گاز نیز گرانتر است و باید به مجموع این مسائل توجه شود و لذا در این شرایط منطقی است که صادرات برق فقط پایه برق تجدیدپذیرها باشد.
انرژیهای تجدیدپذیر از هیچ سوبسید دولتی استفاده نمیکنند و این نکته بسیار مهمی است، اما مساله اینجاست که اگر پایه قیمت را فقط در دست بخش خصوصی قرار دهیم با مشکل مواجه میشویم، در شرایط فعلی برق یا برای تبادل و یا برای پرداخت بدهی در شرایط تحریم صادر میشود لذا قیمت گذاری آن بسیار مهم است اگر این مساله را در اختیار بخش خصوصی قرار دهیم بدون نظارت دولت ممکن است در کل منافع کشور دچار مشکل شود. در مجموع باید گنفت که باید صادرات انرژی تجدید پذیر انجام شود، اما قیمت گذاری صادرات با همکاری و همفکری دولت باشد.
آیا علت اینکه تاکنون این مساله انجام نشده همین بحث قیمت گذاری بوده است؟بله، برق نیروگاه تجدید پذیر را با قیمتی بیشتر از قیمتهای متداول دریافت میکنیم چراکه سوبسیدهای گاز را نداریم و این قیمت بسیار نزدیک به قیمت صادراتی است، باتوجه به پیچیدگی صادرات بخش خصوصی نیز تمایل دارد برق را به دولت بفروشد، اما در حال حاضر که ما در بحث پرداخت با مشکل مواجه شدیم بخش خصوصی تمایل بیشتری برای صادرات پیدا کرده چراکه پولی که از طریق صادرات دریافت میکند نقد و به صورت کامل بوده به همین دلیل تمایل بخش خصوصی برای صادرات افزایش پیدا کرده است.
نقش مهم توانیر در صادرات تجدیدپذیرهالذا از این به بعد ممکن است تمایلات فراوانی برای صادرات انرژیهای تجدیدپذیر داشته باشیم که در این بخش کمک توانیر بسیار مهم است چراکه توانیر مجوز اتصال به شبکه این نیروگاهها را صادر میکند و اگر این اقدام انجام نشود مجموعه سرمایه گذاران با مشکل مواجه میشوند.
ساخت یک نیروگاه حرارتی و یک نیروگاه تجدیدپذیر با ظرفیت یکسان چه میزان هزینه دارد و باتوجه به شرایط فعلی به اعتقاد شما لازم است که توجه دولت روی توسعه نیروگاههای تجدید پذیر باشد و یا روی نیروگاههای حرارتی؟سرمایه گذاری اولیه نیروگاه حرارتی با سرمایه گذاری اولیه نیروگاه خورشیدی فوق العاده به هم نزدیک است، اگر تولید یک کیلووات برق حرارتی ۵۰۰ یا ۶۰۰ دلار هزینه نیاز داشته باشد، برای تولید همین میزان برق از طریق نیروگاه خورشیدی نیز همین مبلغ لازم است. البته نیروگاه بادی گرانتر تمام میشود به طوری که تولید یک کیلووات برق از طریق نیروگاه بادی حدود ۷۰۰ یا ۸۰۰ دلار هزینه دارد.
هزینه تولید نیروگاه حرارتی و تجدیدپذیر بسیار نزدیک به هم استالبته باید گفت که نیروگاههای بادی مزیتهای را به دنبال دارند چراکه میتوان در مقیاس بزرگ اقدام به تولید کرد که برای انرژی خورشیدی کمی دشوار است، در مجموع باید گفت که هزینه تولید نیروگاه حرارتی و تجدیدپذیر بسیار نزدیک به هم است.
موضوعی که تمایل را به سرمایه گذاری در بخش حرارتی نزدیک میکند این است که شما با تخصیص ۲۴ ساعت سوخت میتوانید در طول ۲۴ ساعت برق دریافت کنید در بخش تجدید پذیرها سوخت مصرف نمیشود، اما ساعت تولید برق کمتر است.
نیروگاههای حرارتی را هرچقدر توسعه دهید بازهم به سوخت نیاز دارند، در زمستان اگر برق قطع میشود به این دلیل نیست که ظرفیت کم است چراکه میزان مصرف در زمستان کاهش محسوسی نسبت به تابستان دارد، اما در تامین سوخت دچار مشکل هستیم. به همین دلیل هرچه نیروگاه حرارتی را توسعه دهیم سوختی برای تولید برق نداریم پس این مساله نیاز به یک بالانس دارد و ما باید ببینیم تا چه میزان میتوانیم برای نیروگاههای حرارتی سوخت اختصاص دهیم و فقط به همان تناسب این نیروگاهها را توسعه دهیم.
این دیدگاه که ما هرچه میتوانیم باید روی نیروگاه حرارتی سرمایه گذاری کنیم رویکرد درستی نیست چرا که در نهایت یک نقطه، تامین سوخت آن با مشکل مواجه میشود بنابراین توسعه نیروگاههای حرارتی میبایست تا یک حدی انجام شود و توسعه تجدید پذیرها نیز مورد توجه قرار بگیرد. البته توسعه تجدید پذیرها نیز باید نظاممند باشد.
این مساله نیاز به مدیریت دارد باید باید برنامه حساب شده هم روی نیروگاههای تجدید پذیر و هم روی نیروگاه حرارتی و نیروگاه هستهای سرمایه گذاری صورت بگیرد و میباست تنوع بخشی در سبد انرژی وجود داشته باشد.
یکی از طرحهای ساتبا نصب نیروگاههای خورشیدی روی پشت بامها بود که برای این مساله نیز مشوقهایی را در نظر گرفت، تا کنون چه میزان از این طرح استقبال شده است و چرا به شکل فراگیر شاهد اجرای این طرح نیستیم؟بیشتر از هر چیزی از این طرح استقبال شد چراکه قیمت برقی که از مشترکان خریداری میکنیم به مراتب و به صورت بسیار چشم گیری بالاتر از میزانی است که به نیروگاههای مگاواتی میپردازیم و یک حسنی که این نیروگاهها دارند این است که به دلیل کوچک مقیاس بودن آنها و توان ما برای پرداخت برخلاف نیروگاههای مگاواتی بزرگ که تنها ۲۰ تا ۲۵ درصد را پرداخت میکنیم تا از طریق حواله سوخت صرفه جویی شده مابقی را پرداخت بپردازیم. در این بخش به طور صد در صدی کل مبلغ یکجا به صورت ماهانه پرداخت میشود و تاکنون تاخیری نیزدر پرداختیها نداشته ایم.
بیشتر این نیروگاهها معیشتی هستند بدین گونه که بسیج سازندگی، کمیته امداد امام خمینی و ... در این حوزه ورود کردند و روی پشت بام افراد تحت تکلف با اهدا وام یا پرداخت هزینه نیروگاه احداث کردند و پول آن نیز از طریق مبالغی که وزارت نیرو پرداخت میکند تسویه میشود و مقداری پول نیز برای امرار معاش آنها باقی میماند و در واقع از این طریق از حمایت این بنیادها خارج میشوند، به همین دلیل ما اصلا تعلل و تاخیری در پرداخت نداریم همین مساله نیز موجب افزایش استقبال شده است.
وجود ۷۰ مگاوات نیروگاه پشت بامی در کشوراین موضوع مانند اقتصاد خرد است، هرچند که اقتصاد خرد موثر است، اما تاثیر گذاری آن آنطور که باید نیست، در حال حاضر ۷۰ مگاوات از ۹۰۰ مگاوات به این بخش اختصاص یافته است، باید در این حوزه فرهنگسازی صورت بگیرد و مردم برای سرمایه گذاری احساس امنیت داشته باشند، همچنین شرکتهایی نیز باید وجود باشند که فرایند نصب و تامین نگهداری را آسان کنند.
در حال حاضر تمام شرکتهای توزیع برق، کارگزار ما هستند و اگر مردم به شرکتهای توزیع منطقه خود مراجعه کنند و درخواست نصب نیروگاه فتوولتائیک را بدهند به راحتی فرایند کار برای آنها انجام میشود و کار بسیار ساده بوده، استقبال در این حوزه روز به روز افزایش مییابد و توصیه من این است که مردم حتما این کار را انجام دهند.
نصب پنلهای خورشیدی و استفاده از باتری هزینه زیادی برای متقاضی به دنبال دارد؟این تجهیزات متصل به شبکه هستند یعنی بدون باتری به شبکه وصل میشوند و برق تولیدی خود را وارد شبکه میکنند و نیازی به ذخیره نیست در مکانهایی که بخواهند میتوانند سیستم باطری نصب کنند، اما اصولا یه صورت آنلاین متصل به شبکه هستند.
نصب پنج کیلووات ساعت انرژی خورشیدی حدود ۷۵ میلیون تومان تمام میشود و این برای سرمایه گذاری عدد بزرگی نیست و کل این مبلغ در طول دو تا سه سال بازمیگردد و تا به دلیل اینکه قرارداد ۲۰ ساله منعقد میشود تا ۱۷ سال درآمد ثابت برای سرمایه گذار وجود دارد که نسبت به تورم این مبلغ نیز افزایش مییابد، علاوه بر این میزان قطعیهای برق آن منطقه نیز به شدت کاهش مییابد.
در حوزه تولید برق از زباله چه اقداماتی تا کنون صورت گرفته و شهرداری تا چه میزان در این بخش با ساتبا و وزارت نیرو همکاری داشته است؟ما برای زباله سوزها ویژهترین امکانات را در نظر گرفتیم اگر شخصی در این حوزه سرمایه گذاری کند و این سرمایه گذاری در مراکز استانها و مناطق نزدیک به دریا باشد برق تولیدی این نیروگاهها را ۱۰ تا ۱۵ درصد بیشتر از قیمتهای متداول خریداری میکنیم.
تاکنون چه میزان تولید برق از این طریق صورت گرفته و میزان سرمایه گذاری انجام شده چقدر است؟از نظر ظرفیت عدد کوچکی است و سرمایه گذاران در این حوزه بسیار محدود هستند، اما با شهرداریها همکاریهایی وجود دارد به گونهای که زمین در اختیار آنها قرار میگیرد و با آنها شریک میشوند. در مجموع میزان سرمایه گذاری در این حوزه کم است و مثل خورشید و باد استقبال برای این بخش وجود ندارد.